قرب الی الله در توسل و تبرک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توسل به
پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) آثار بسیار مفیدی را به همراه دارد که از جمله موجب
تقرب الی الله و رسیدن به مقامات بلند معنوی می شود؛ این مقاله مطالبی درباره توسل و پاسخ به شبهات آن بصورت مختصر پرداخته است.
زندگی بشر بر اساس بهره گیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار است که هر یک آثار ویژه خود را دارند. همه ما هنگام تشنگی
آب مینوشیم، و هنگام گرسنگی غذا میخوریم چه، رفع نیاز توسط وسائل طبیعی، به شرط آنکه برای آنها «استقلال در تاثیر» قائل نشویم، عین
توحید است.
قرآن یادآور میشود که
ذوالقرنین در ساختن
سد، از مردم درخواست کمک کرد: «فاعینونی بقوة جعل و بینهم ردما؛
با
قدرت خویش مرا یاری کنید تا میان شما و آنان (
یاجوج و ماجوج) سدی بر پا سازم.»
کسانی که
شرک را به معنی «تعلق و
توسل به غیر خدا»
تفسیر میکنند، حرفشان تنها در صورتی صحیح است که ما برای ابزار و وسائط موجود، «
اصالت و
استقلال» قائل شویم، و گرنه چنانچه آنها را وسایلی بدانیم که، به
مشیت و
اذن الهی، ما را به نتیجه میرسانند از مسیر توحید خارج نشدهایم، و اصولا زندگی
بشر از روز نخست بر این اساس، یعنی استفاده از وسائل و وسائط موجود، استوار بوده و پیشرفت
علم و صنعت نیز در همین راستا صورت گرفته و میگیرد.
ظاهرا توسل به اسباب طبیعی مورد بحث نیست سخن درباره اسباب غیر طبیعی است که بشر جز از طریق
وحی راهی به شناخت آنها ندارد. هر گاه در
کتاب و
سنت چیزی به عنوان وسیله معرفی شده باشد،
تمسک به آن همان حکمی را دارد که در توسل به امور طبیعی جاری است.
بنابراین، ما زمانی میتوانیم با انگیزه دینی به اسباب غیر طبیعی تمسک جوییم، که دو مطلب ملحوظ نظر قرار گیرد:
۱. از طریق کتاب و سنت، وسیله بودن آن چیز برای نیل به مقاصد دنیوی یا اخروی ثابت شود؛
۲ - برای اسباب و وسائل، هیچ گونه اصالت و استقلالی قائل نشده و تاثیر آنها را منوط به اذن و مشیت الهی بدانیم.
قرآن کریم، ما را به بهره گرفتن از وسائل معنوی دعوت کرده میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون؛
ای افراد با
ایمان خود را از
خشم و
سخط الهی واپایید، و برای
تقرب به او وسیلهای جستجو کنید، و در راه وی
جهاد کنید، باشد که
رستگار شوید.»
باید توجه نمود که وسیله به معنای تقرب نیست، بلکه چیزی است که مایه تقرب به خدا میگردد و یکی از طرق آن، جهاد در راه خداست که در
آیه ذکر شده است و در عین حال میتواند، چیزهای دیگری نیز وسیله تقرب باشد.
در اصل گذشته ثابت شد که توسل به اسباب طبیعی و غیر طبیعی (به شرط اینکه، رنگ استقلال در تاثیر به خود نگیرند) عین توحید است. شکی نیست که انجام
واجبات و
مستحبات، همچون
نماز و
روزه و
زکات و جهاد و غیره در راه خدا، همگی وسایل معنوی یی هستند که انسان را به سر منزل مقصود، که همان تقرب به خداوند است میرسانند.
انسان در پرتو این اعمال، حقیقت بندگی را مییابد و در نتیجه به خدا نزدیک میشود. ولی باید توجه نمود که وسایل غیر طبیعی، منحصر به انجام امور عبادی نیست. بلکه در کتاب و سنت یک رشته وسایل معرفی شده که توسل به آنها
استجابت دعا را به دنبال دارد که ذیلا برخی از آنها را یادآور میشویم:
توسل به اسما و صفات حسنای الهی که در کتاب و سنت وارد شده است، چنانکه میفرماید: «ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها؛
اسماء حسنی مخصوص
خداوند است، پس خداوند را به وسیله آنها بخوانید.» در
ادعیه اسلامی، توسل به
اسماء و صفات الهی فراوان وارد شده است.
توسل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسل به ساحت
پیامبران و اولیای خاص خداوند است تا برای انسان از درگاه الهی دعا کنند.
قرآن مجید به کسانی که بر خویشتن
ستم کردهاند (گنهکاران) فرمان میدهد سراغ پیامبر روند و در آنجا هم خود طلب
مغفرت کنند، و هم پیامبربرای آنان طلب
آمرزش کند. و نوید میبخشد که: در این موقع خدا را توبه پذیر و
رحیم خواهند یافت، چنانکه میفرماید: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفرو الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما
» در آیه دیگر،
منافقان را نکوهش میکند که چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پیامبر بروند تا درباره آنان از خداوند طلب آمرزش کند، سرپیچی میکنند؟! چنانکه میفرماید: « و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤوسهم و رایتهم یصدون هم مستکبرون.
»
از برخی از آیات بر میآید که در امتهای پیشین نیز چنین سیرهای جریان داشته است. فی المثل، به صریح قرآن، فرزندان
یعقوب (علیهالسلام) از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا برای آنان طلب آمرزش کند و یعقوب نیز درخواست آنان را پذیرفت و وعده
استغفار داد: «یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم
.»
ممکن است گفته شود: توسل به دعای صالحان، در صورتی عین توحید (و یا لااقل مؤثر) است که کسی که به او توسل میجوییم در قید
حیات باشد، ولی اکنون که انبیا و اولیا از جهان رخت بربستهاند، چگونه توسل به آنان میتواند مفید و عین توحید باشد؟
در پاسخ به این سؤال یا ایراد، دو نکته را بایستی یادآور شویم:
حتی اگر فرض کنیم شرط توسل به نبی یا ولی حیات داشتن آنهاست، در این صورت توسل به انبیا و اولیای الهی پس از مرگ آنان، تنها کاری غیر مفید خواهد بود، نه مایه شرک؛ و این نکتهای است که غالبا از آن
غفلت شده، و تصور میگردد که حیات و
موت، مرز توحید و شرک است! در حالیکه بر فرض قبول چنین شرطی (حیات انبیا و اولیا در هنگام توسل دیگران به آنان)، زنده بودن شخص نبی و ولی، ملاک مفید و غیر مفید بودن توسل خواهد بود، نه مرز توحیدی بودن و شرک آمیز بودن عمل!
مؤثر و مفید بودن توسل دو شرط بیشتر ندارد:
۱. فردی که به وی توسل میجویند، دارای
علم و
شعور و
قدرت باشد;
۲ - میان توسل جویندگان و او ارتباط برقرار باشد و در توسل به انبیا و اولیایی که از جهان در گذشتهاند، هر دو شرط فوق (
درک و شعور و وجود ارتباط میان ما و آنان به دلایل روشن
عقلی و
نقلی، تحقق دارد.
وجود حیات برزخی یکی از مسایل مسلم قرآنی و حدیثی است که دلایل آن را در اصل ۱۰۵ و ۱۰۶ یادآور شدیم. در جایی که به تصریح قرآن، شهدای راه حق حیات و زندگی دارند، مسلما پیابران و اولیای خاص الهی که بسیاری از ایشان خودنیز
شهید شدهاند از حیات برتر و بالاتری برخوردارند.
بر وجود ارتباط میان ما و اولیای الهی دلایل بسیاری در دست است که برخی را ذیلا یاد آور میشویم:
همه
مسلمانان در پایان نماز شخص
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهواله) را خطاب قرار داده و میگویند: السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته؛ آیا آنان براستی کار «لغوی» انجام میدهند و پیامبر این همه
سلام را نمیشنود و پاسخی نمیدهد؟!
پیامبر گرامی در
جنگ بدر دستور داد اجساد
مشرکان را در چاهی ریختند. سپس خود با همه آنان سخن گفت. یکی از یاران رسول خدا عرض کرد: آیا با مردگان سخن میگویید؟ پیامبر (صلیاللهعلیهواله) فرمود: شماها از آنان شنواتر نیستید.
رسول گرامی (صلیاللهعلیهواله) کرارا به
قبرستان بقیع میرفت و به
ارواح خفتگان در قبرستان چنین خطاب میکرد: السلام علی اهل الدیار من المؤمنین و المؤمنات. و بر اساس روایتی دیگر میفرمود: السلام علیکم دار قوم مؤمنین.
بخاری در
صحیح خود آورده است: روزی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهواله) در گذشت،
ابوبکر وارد خانه
عایشه شد. سپس به سوی
جنازه پیامبر رفته، جامه از صورت پیامبر بر گرفت و او را بوسید و گریست و گفت: بابی انت یا نبی الله لا یجمع الله علیک موتتین، اما الموتة التی کتبت علیک فقد متها».
پدرم فدای تو بادای پیامبر خدا، خدا دو
مرگ بر تو ننوشته است. مرگی که بر تو نوشته شده بود، تحقق یافت.
چنانچه رسول گرامی
حیات برزخی نداشته و هیچگونه ارتباطی میان ما و او وجود ندارد، چگونه ابوبکر به او خطاب کرده و گفت: یا نبی الله.
امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) آنگاه که پیامبر را
غسل میداد به او چنین گفت: بابی انت و امی یا رسول الله لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الانباء و اخبار السماء... بابی انت و امی اذکرنا عند ربک و اجعلنا من بالک» پدر و مادرم فدای تو بادای رسول خدا، با مرگ تو چیزی منقطع گردید، که با مرگ دیگران منقطع نگردیده بود؛ با مرگ تو رشته
نبوت و
وحی گسسته شد... پدر و مادرم فدای تو باد، ما را نزد خدایت به یادآور، ما را به خاطر داشته باش.
در پایان یاد آور میشویم که
توسل به
انبیا و
اولیا، صورتهای مختلفی دارد که مشروح آن در کتب عقاید بیان شده است.
توسل به معصومین؛
توسل در سیره پیامبر و اهل بیت؛
توسل در روایات؛
توسل و زیارت در قرآن
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توسل و تبرک؛ قرب الیالله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۹.