• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فٰاهُ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فٰاهُ:(كَفَّيْهِ إِلَى الْماء لِيَبْلُغَ فاهُ)
«فٰاهُ» (به فتح فاء) به معنای دهان است.
آن‌ها (مشركان ) كه غير خدا را مى‌خوانند (و براى انجام خواسته‌هايشان به آن‌ها پناه مى‌برند) هرگز به آنان پاسخ نمى‌گويند (و دعايشان را اجابت نمى‌كنند)، آن‌ها همچون كسى هستند كه كف‌هاى خود را به‌سوى آب مى‌گشايد تا آب به دهانش برسد و هرگز نخواهد رسيد.
آيا مى‌توان در كنار چاه نشست و دست به‌سوى آب دراز كرد و با اشاره، آب را به دهان فرستاد؟ اين كار جز از يک انسان ساده‌لوح و ديوانه سر مى‌زند؟
اين احتمال نيز در تفسیر جمله فوق وجود دارد كه بت‌پرستان را به كسى تشبيه مى‌كند كه كف دستان خود را كاملا صاف و افقى گرفته وارد آب مى‌كند و انتظار دارد آب در دست او بند شود، درحالى كه به محض اين كه دست را از آب بيرون آورد قطرات آب از لابلاى انگشتان و كف دست او بيرون مى‌ريزد و چيزى باقى نمى‌ماند.



به موردی از کاربرد «فٰاهُ» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - فٰاهُ (آیه ۱۴ سوره رعد)

(لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذينَ يَدْعونَ مِن دونِهِ لا يَسْتَجيبونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماء لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاء الْكافِرينَ إِلاّ في ضَلالٍ)
«دعوت حق و دعاى مستجاب از آن اوست؛ و كسانى را كه مشركان غير از او مى‌خوانند، هرگز به دعوت آن‌ها پاسخ نمى‌گويند. آن‌ها همچون كسى هستند كه كف‌هاى دست خود را به سوى آب مى‌گشايد تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسيد. و دعاى كافران، جز در ضلال و گمراهى نيست.»

۱.۲ - فٰاهُ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: توضيح اين‌كه شخص عطشان وقتى بخواهد آب بياشامد، ناگزير بايد نزديک آب شده کف دست را باز كند و آب را برداشته بنوشد، يعنى به لب رسانده رفع عطش كند، اين راه حقيقى و صحيح رفع تشنگى است.
و اما لب تشنه‌اى كه از آب دور است و مى‌خواهد سيراب شود، و از آن اسباب و مقدماتى كه گفتيم هيچ يک را عملى نمى‌كند جز همين را كه كف دست را باز نموده نزديک دهان ببرد، كه چنين كسى هرگز آبى بدهانش نمى‌رسد، و از آب نوشيدن تنها صورت آن را نشان داده، و تقلید آن را درآورده است.
و مثل كسى كه غير خدا را مى‌خواند مثل همين تقليد درآور است كه از دعا جز صورت‌ خالى از معنا، و اسم خالى از مسماى آن را نمى‌آورد.
زيرا اين بت‌ها و خدايان دروغين در استجابت دعا و قضاى حوائج، همان اثر را دارند كه آن آقاى تقليد درآور در رفع عطش خود دارد، يعنى همان‌طور كه دست به دهان بردن اين، صورتى از آب خوردن است، دعا و خواندن بت‌پرستان هم تنها صورتى از دعا كردن است و خاصيت ديگرى ندارد.

۱. رعد/سوره۱۳، آیه۱۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۵۰.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۳۵۷.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۵۵.    
۵. رعد/سوره۱۳، آیه۱۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۳۵-۴۳۶.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۳۱۸-۳۱۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۳۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۶.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «فاه»، ج۳، ص ۵۱۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره رعد | لغات قرآن




جعبه ابزار