• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فَساد (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فَساد:(وَ يَسْعَوْنَ في الأَرْضِ فَسادًا)
«فَساد» (به فتح فاء و سین) به معنای تباهی است.
فساد كه نقطه مقابل صلاح است، به هر گونه تخریب و ويران‌گرى گفته مى‌شود، و به گفته راغب در مفردات، «الْفَساد خُروجُ الشَّيْءِ عَنِ الِاعْتِدالِ قَليلاً كانَ او كَثيراً وَ يُضادهُ اَلصّلاحُ وَ يُسْتَعْمَلُ ذَلِكَ فى النَّفْسِ وَ الْبَدَنِ وَ الاشْياءِ الْخارِجَةِ عَنِ الاِسْتِقامَةِ» فساد هر گونه خارج شدن اشياء از حالت اعتدال است، كم باشد يا زياد، و نقطه مقابل آن صلاح است و اين در جان و بدن و اشيايى كه از حد اعتدال خارج مى‌شوند، تصور مى‌شود. بنا بر اين تمام نابسامانی‌هايى كه در كارها ايجاد مى‌گردد، و همه افراط و تفريط‌ها در كل مسائل فردى و اجتماعى، مصداق فساد است.



به موردی از کاربرد «فَساد» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - فَساد (آیه ۳۳ سوره مائده)

(إِنَّما جَزاء الَّذينَ يُحارِبونَ اللّهَ وَ رَسولَهُ وَ يَسْعَوْنَ في الأَرْضِ فَسادًا أَن يُقَتَّلواْ أَوْ يُصَلَّبواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ في الدُّنْيا وَ لَهُمْ في الآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ) «كيفر آن‌ها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‌خيزند، و براى فساد در روى زمین تلاش مى‌كنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آن‌ها، بعكس يک‌ديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آن‌ها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند.»

۱.۲ - فَساد در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: بعد از ذکر محاربه با خدا و رسول جمله (وَ يَسْعَوْنَ في الْأَرْضِ فَساداً) را آورده، معناى منظور نظر را مشخص مى‌كند و مى‌فهماند كه منظور از محاربه با خدا و رسول افساد در زمین از راه اخلال به امنيت عمومى و راهزنى است، نه مطلق محاربه با مسلمانان، علاوه بر اين‌كه اين معنا ضرورى و مسلم است كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با اقوامى كه از كفار با مسلمانان محاربه كردند بعد از آن‌كه بر آنان ظفر يافت و آن كفار را سر جاى خود نشانيد معامله محارب را با آنان نكرد، يعنى آنان را محكوم به قتل يا دار زدن يا مثله و يا نفى بلد نفرمود، و اين خود دليل بر آن است كه منظور از جمله مورد بحث مطلق محاربه با مسلمين نيست. علاوه بر اين استثنايى كه در آيه بعدى آمده خود قرینه است بر اين‌كه مراد از محاربه همان افساد نام‌برده است، براى اين‌كه ظاهر آن استثناء اين است كه مراد از توبه توبه از محاربه است نه توبه از شرک و امثال آن.

۱. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۶.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۱۲۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۰۱.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۳۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۱۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «فساد»، ص ۴۵۵.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره مائده | لغات قرآن




جعبه ابزار