فطرت قرآنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم یادآوری
و تذکرهای است برای
فطرت همه ی انسانها
و بدون
شک یکی از ارکان جاودانگی
قرآن کریم، هماهنگی آن با
فطرت و عقل بشر میباشد.
قرآن کریم خود را کتاب هدایت همگانی
و همیشگی برای جامعه ی بشری معرفی کرده است «
و ما هی الا ذکری للبشر»
«ان هو الا ذکری للعالمین»
کتابی جاودانه است که پس از آن کتاب دیگری نه خواهد آمد.
خدای سبحان در معرفی
قرآن میفرماید: «
و انه لکتاب عزیز• لا یاتیه الباطل من بین یدیه
و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید»
هرگز هیچ بطلانی در
قرآن نفوذ نمیکند. نه از درون به زوال میگراید
و عمرش به پایان میرسد
و نه از بیرون عاملی میتواند آن را ابطال کرده از پای درآورد. نه دست نامحرمان به
تحریف آن دراز میشود
و نه هیچ مکتب
و فکری میتواند بر آن خللی وارد سازد. در بحث
تحدی نیز گفته شد که به دلیل جهانی بودن
قرآن، تحدی آن نیز جهانی
و برای همه ی زمانها است
و ندای «هل من مبارز»
قرآن در تمام زمانها
و قرنها به گوش همه، چه بر دانشمندان
و چه بر عوام، میرسد تا اگر میتوانند مانند
قرآن و بلکه مانند
سوره کوچکی از آن بیاورند.
بدون شک یکی از ارکان جاودانگی
قرآن کریم، هماهنگی آن با
فطرت و عقل بشر است؛ زیرا چگونه ممکن است کتابی برای
راهنمایی و هدایت انسان نازل گردد
و هماهنگی عمیق با
جهان شگفت
و ژرف از یک سو،
و با جان ملکوتی آدمی از سوی دیگر نداشته باشد
و همچنان رهنما
و هدایتگر باقی بماند؟
قرآن کریم یادآوری
و تذکرهای است برای
فطرت همه ی انسانها،
فطرتی که خدایی است
و با
اصول و معارف دینی آشنایی دیرینه
و عمیق دارد «فاقم وجهک
للدین حنیفا
فطرت الله التی
فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله» (پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این
فطرتی است که خداوند: انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست.)
.
اکنون لازم است تا اندکی درباره ی هماهنگی
قرآن با عقل انسان سخن گوییم.
قرآن کریم اگر ادعایی میکند در کنار دلیل،
و اگر دعوتی دارد در پرتو
برهان است؛ از این رو، خدای سبحان از آن به عنوان «برهان» تعبیر کرده است: «یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم»
ای مردم به درستی که از طرف پروردگارتان کتاب برهانی برای شما آمده است. برهان یعنی ظهور؛
و به دلیلی گفته میشود که باهر
و ظاهر
و گویا
و قطعی باشد از این رو به چیزی که روشن است
و تاریک
و مبهم نیست، برهان میگویند.
موسای کلیم (سلاماللهعلیه) که با
عصا و ید بیضا مبعوث شد، خداوند به او فرمود «فذانک برهانان من ربک»
یعنی این دو
معجزه دو برهان
و دلیل
و شاهد روشنی هستند که جای هیچ شکی را باقی نمیگذارند.
قرآن کریم محتوایی دارد که با
فطرت درونی انسانها هماهنگ
و با جهان بیرونی مطابق است
و از نظر شکل
و قالب بیان هم به صورت برهانی
و روشن،
و با دلیل قاطع است. اگر درباره ی خویش ادعا میکند که
کلام خداست، با دلیل میگوید
و نشانه اش آن است که همه ی مردم جهان را به
مبارزه دعوت کرده،
و اگر به
توحید و دین و وحی و رسالت و معاد رهنمون میشود، دلیل هر کدام را به همراه آن میآورد.
روش تفهیم
قرآن کریم، حکمت
و موعظه ی خوب
و مجادله
و گفتگوی نیکو است که خدای سبحان به
رسول خود دستور میدهد تا به این سه روش نیکو مردم را به راه خدا دعوت کند «ادع الی سبیل ربک بالحکمة
و الموعظة الحسنة
و جادلهم بالتی هی احسن»
این سه روش به نحو منفصله ی مانعة الخلو است یعنی نباید دعوتی خالی از این سه باشد،
و ممکن است که دعوتی شامل هر سه روش باشد، البته هر کدام از آنها مغایر با دیگری است
و معنای اجتماع سه روش این نیست که یک جمله مثلا هم برهان باشد
و هم
موعظه حسنه
و هم
جدال احسن، بلکه مقصود از اجتماع آنها این است که ممکن است خداوند برای هدایت قومی با جملههای متعدد
و کلامهای گوناگون، روشهای سه گانه را اعمال کند،
و نیز پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) در
احادیث خود آنها را اعمال فرماید.
تفاوت
قرآن کریم با کتابهای برهانی
و عقلی در این است که آن کتابها شامل برهانهای خشک
و استدلالهای خالص عقلی هستند ولی
قرآن کریم نخست بر اساس
حکمت، با برهان
و دلیل قطعی مسئله را عرضه میکند
و برای کسانی که ساده اندیش باشند
و برهان
و استدلال برای آنان قابل هضم نباشد، مطلب را در قالب مثل
و تمثیل بیان میکند.
به عنوان مثال
قرآن کریم، درباره ی توحید،
برهان تمانع را بیان میکند «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا» (اگر در آسمان
و زمین: جز «الله» خدایان دیگری بود: فاسد میشدند.)
این برهان پیش اهل کلام
و حکمت به عنوان برهانی سنگین مطرح است
و خود آنها در مورد فهم این برهان اختلاف نظرهای بسیاری دارند. مفهوم این برهان که به صورت
قیاس استثنایی ارائه شده این است که اگر در آفرینش
و اداره ی آسمانها
و زمین، دو
خدا حکومت
و دخالت میداشتند، جهان
فاسد میشد. در
سوره ملک نیز بطلان فاسدشدن جهان را به این صورت استثنا میفرماید: دراین عالم وقتی نگاه کنید، هیچ تفاوت
و بی نظمی
و کمبودی نه خواهید یافت «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت»
تفاوت آن است که یک سلسله ی به هم مرتبط، بعضی حلقاتش فوت بشود
و رابط گذشته
و آینده اش گسیخته
و حلقه سابق از حلقه لاحق فوت شده باشد ولی اگر همه ی حلقهها در جای خود باشند، چیزی فوت نشده
و همگی منسجم
و هماهنگند. سپس میفرماید: «فارجع البصر هل تری من
فطور• ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا
و هو حسیر»
دوباره نگاه کن، ببین
فطور و شکافی در این سلسله ی علتها
و معلولها مییابی؟ پس دوباره
و چند باره نگاه کن، هر چه که نگاه کنی بالاخره دستگاه بینایی
و ادراکی تو خسته تر خواهد شد ولی جای خالی
و بی نظمی در جهان آفرینش نخواهی یافت.
این
آیه به همراه آیه ی «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا»
به صورت برهان قطعی روشن میسازد که در جهان تنها یک خدا
حکومت میکند
و بس؛ زیرا اگر دو خدا حکومت میکرد، لازمه اش
فساد جهان بود
و اکنون که هیچ فساد
و فطور و شکاف
و تفاوتی وجود ندارد، معلوم میشود که اداره کننده ی جهان همان خدای یکتاست.
قرآن کریم این برهان بلند تمانع را، که پیش
حکما و متفکران معرکه آراست، به صورت مثلی ساده
و مردم فهم، بیان کرده است. میفرماید: اگر شخصی خدمتگذار دو مولای بد اخلاق
و درگیر
و نساز باشد
و شخص دیگری خدمتگذار یک مولای سالم
و خوش اخلاق، آیا وضع این دو شخص یکسان است یا کار خدمت گذار اولی نابسامان
و کار خدمت گذار دومی سامانمند؟ «ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشاکسون
و رجلا سلما لرجل» (خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره ی او پیوسته با هم به
مشاجره مشغولند:
و مردی که تنها تسلیم یک نفر است.)
اگر جهان منظم، دارای دو خدا باشد مانند همان خدمت گزاری است که دو مولای درگیر
و بداخلاق داشته باشد که در این صورت دچار تشویش
و تضاد
و اضطراب خواهد بود،
و چون عالم، منسجم است معلوم میشود تحت تدبیر خدای واحد است.
چنین کتابی که همه چیزش برهانی است، مورد پذیرش عاقلان
و خردمندان است
و اگر کسی در این کتاب روشن
و در
آیات و معارف نورانی
و در برهانها
و مثالهای مناسب آن تردید
و شک داشته باشد، بی تردید چنین شکی از
جهل و کم خردی
و از
بیماری درونی اوست؛ زیرا خدای سبحان میفرماید: «
و تلک الامثال نضربها للناس
و ما یعقلها الا العالمون» (اینها مثالهایی است که ما برای مردم میزنیم:
و جز دانایان آن را درک نمیکنند.)
درک معارف
قرآن و فهم امثال آن بستگی به دو عنصر
تعقل و علم دارد
و قرآن کریم نه تنها با علم
و عقل بشر تنافی ندارد بلکه بهره بردن از آن بدون این دو نیروی معنوی امکان پذیر نیست، البته علم وسیله حصول عقل خواهد بود
و تفاوت علم
و عقل در بحثهای قبل گذشت.
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «فطرت قرآنی»