فرعون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرعون لقب پادشاهان
مصر در
زمان حضرت یوسف ع بوده است.
«فرعون» اسم غیر
عربی است که به اعتبار
گستاخی و
گردنکشی او اینچنین نامیده شده است
، بعید نیست از ماده «فارع»
مشتق شده باشد به معنی
قتل،
انتقام و
غارت و یا از ماده «فرع» به معنی
هرج و مرج یا فقدان
نظم باشد.
فرعون
اسم عام است و به تمام سلاطین
مصر گفته میشده (همانطور که به سلاطین
روم قیصر و به سلاطین
ایران کسری گفته میشده)
فراعنه مصر ۲۶
سلسله بودند و مدت
حکومت آنها نزدیک به سه هزار سال بوده است (تا انتهای قرن پنجم میلادی)
که مشهورترین آنها عبارتند از:
۱-
ریان بن ولید فرعون معاصر
حضرت یوسف (ع)
۲-
قابوس بن مصعب معاصر
ولادت حضرت موسی (ع)
۳-
ولید بن مصعب یا
ولید بن قابوس، فرعون
زمان خروج موسی (ع).
لفظ فرعون ۷۴ بار در
قرآن آمده و در داستانهای
بنیاسرائیل و موسی (ع) به
چشم میخورد و محل زندگی آنها سرزمین
مصر بوده است، البته در
قرآن به اسم فرعون معاصر
حضرت موسی (ع) تصریح نشده است.
فرعون به صفات
مسرف،
طاغی،
عالی،
ذوالاوتاد توصیف گردیده و از سیاستهای شیطانی او با
کید فرعون یاد شده است.
فرعون در ابتدا ادعای
ربوبیت داشت و میگفت: «فَقَالَ أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلَی»
«و گفت من
پروردگار برتر شما هستم»
سپس پا را فراتر گذاشته و ادعای
الوهیت می کند: «وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکم مِّنْ إِلَهٍ غَیرِی»
«و فرعون گفت: ای جمعیت اشراف من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم»
او
دشمن سرسخت
بنیاسرائیل بود و پسران آنها را میکشت و دختران را برای خدمتکاری زنده میگذاشت
،به عقیده او و قومش، بنیاسرائیل
بردگان و خدمتگزاران آنها بودند.
خداوند موسی (ع) را همراه برادرش
هارون به سوی فرعون فرستاد تا
بنیاسرائیل را از چنگال او آزاد کند
اما فرعون در مقابله با موسی (ع)،
استکبار میورزد: «فَاسْتَکبَرُوا وَ کانُوا قَوْمًا عَالِینَ»
«اما آنها (فرعون و اطرافیان)
تکبر کردند و آنها مردمی برتریجوی بودند»
و نسبت
جنون به موسی (ع) میدهد: «قَالَ إِنَّ رَسُولَکمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیکمْ لَمَجْنُونٌ»
«(فرعون) گفت پیامبری که به سوی شما فرستاده شده، مسلماً
دیوانه است»
و موسی را
ساحر میخواند: «إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیم»
«این ساحری آگاه است»
و مردم را علیه موسی (ع) تحریک میکند و
ساحران را برای مقابله با او میفرستد
و تصمیم به
قتل موسی میگیرد
که با مداخله
مومن آل فرعون منصرف میشود.
آل فرعون به بلاهایی دچار شدند
اما باز هم دست از
استکبار بر نداشتند تا سرانجام دستور
کوچ بنیاسرائیل به موسی (ع) داده میشود.
بنیاسرائیل به
رهبری حضرت موسی (ع) از
مصر خارج میشوند و به
دریا میرسند (اینکه دقیقاً دریا بوده یا رود
نیل مورد اختلاف است)، موسی (ع) با
معجزه خود دریا را میشکافد و بنیاسرائیل از آن عبور میکنند.
فرعون نیز که با
سپاه فراوانی به دنبال ایشان بود وارد جادههای دریایی میشود، ناگهان دریا به هم آمده، فرعونیان را در خود
غرق میکند.
فرعون در آخرین لحظات
ایمان میآورد ولی چون ایمان او از روی
اضطرار بوده پذیرفته نمیشود.
«قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِـهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»
گفت ایمان آوردم که هیچ معبودی جز کسی که بنیاسرائیل به او
ایمان آوردهاند وجود ندارد و من از مسلمین هستم»
بدن او به ساحل میآید تا باعث
عبرت مردم باشد: «فَالْیوْمَ نُنَجِّیک بِبَدَنِک لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفَک آیةً»
سایت پژوهه