فاضل شربیانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فقیه نامدار شیعه آیت الله ملا محمد فاضل شربیانی
مشهور به «فاضل» فرزند ملا فضل علی فرزند ملا عبدالرحمن فرزند ملا فضل علی است. در سال ۱۲۴۵ قمری در روستای شربیان دیده به هستی گشود. نسب شریف شان به
مالک اشتر یار وفادار امیرالمؤمنین
علی علیه السلام ، منتهی میشود.
شربیان ، روستایی است جلگهای، به طول جغرافیای۴۷۷ و عرض جغرافیای۵۳۳۷
از دهستان
ابرغان شهرستان
سراب . فاصله اش تا
تبریز ۷۵ کیلومتر و تا سراب ۴۵ کیلومتر است. آب و هوای شربیان در تابستان، گرم و معتدل و در زمستان، سرد و پربرف است. روزهای یخبندان آن ۱۲۰ روز و میزان متوسط بارندگی آن ۲۸۰ میلیمتر در سال است. اراضی آن حاصل خیز و برای کشت غلات بسیار مناسب است. شربیان از دیر باز یکی از مراکز عمده ی تولید اقسام محصولات
کشاورزی بخصوص غلات و حبوبات و سیب زمینی است. یکی از آبادیهای اقتصادی شهرستان سراب است و دوشنبه بازار آن معروفترین هفته بازار روستایی منطقه محسوب میشود.
مذهب مردم آن جا
شیعه ی اثنا عشری است. اغلب، مردمانی باهوش و باذکاوت بودند.
و شغل بیش تر مردم شان
زراعت و دامداری و کار در کارگاههای قالی بافی و داد و ستد است. شربیان، ۸۶۰ خانوار و ۴۳۰۰ نفر جمعیت دارد. و یکی از روستایهای مهاجرپرست سراب و آذربایجان به تبریزو
تهران است.
فقیه نامدار شیعه آیت الله ملا محمد فاضل شربیانی (نسبت شریف ایشان به صورتهای شرابیانی، فاضل شرابیانی، سرابی شرابیانی نجفی و شربیانی تبریزی نجفی نیز در منابع آمده است.)
مشهور به «فاضل» (
معظم له از زمان استادش مرحوم
سید حسین ترک کوه کمری معروف به «فاضل» بوده و شاید علت آن تبحر کافی و وافی وی در علوم حوزوی بوده است.) فرزند ملا فضل علی فرزند ملا عبدالرحمن فرزند ملا فضل علی است. در سال ۱۲۴۵ قمری
در روستای شربیان دیده به هستی گشود. نسب شریف شان به
مالک اشتر یار وفادار امیرالمؤمنین
علی علیه السلام ، منتهی میشود.
آیتالله فاضل شربیانی پس از رشد و تربیت در کنار پدر، به سال ۱۲۶۵ قمری در ۲۰ سالگی
رهسپار
حوزه علمیه تبریز گردید
و در مدرسه
خواجه علی اصغر (بانی این مدرسه حاجی علی اصغر معروف به
خواجه مازندرانی است که ظاهرا در زمان
فتحعلی شاه قاجار میزیسته است. این مدرسه در پشت بانک ملی قرار داشته و هم اکنون مورد استفاده طلاب
سفیران هدایت است.)
سکنا گزید. مقدمات علوم ادبی
(محل تحصیل دوره مقدمات وی را زادگاهش یاد کرده مینویسد: در بلد و محل تولد خود مشغول تحصیل و
قرآن مجید را
قرائت و تعلم کتابت و
نحو و
صرف و
منطق و معانی و بیان را در ده سالگی خواند.) و کتابهای متداول آن روز حوزه علمیه در
فقه و
اصول را در محضر استادان دانشمندی مانند مرحوم
میرزا مهدی قاری و (میرزا مهدی، قاری عالمی کامل، فقیهی پارسا، فاضلی متقی و زاهد بود. ایشان پس از هجرت به
نجف اشرف چندین سال در محضر شیخ انصاری درس خواند و پس از آن به تبریز مراجعت کرد. مرحوم عبدالعلی کارنگ مینویسد: آیتالله آقای حاج
سید علی آقا مولانا از پدر خود مرحوم آیتالله حاج
سید محمد مولانا روایت میکرد که میرزا مهدی قاری از شاگردان شیخ انصاری بوده است. چون به تبریز بازگشت، حاج
مهدی عمو اردبیلچی ، یکی از بازرگانان تبریز، این مسجد (مسجد میرزا مهدی قاری یا مسجد
آیتالله شهیدی ) را در مدت شش ماه بنا کرد تا مرحوم میرزا مهدی قاری در آن اقامه جماعت کند.
ایشان در علم
تجوید و قرائت قرآن بسیار ماهر و متبحر بود و در اواخر سده سیزده مرحوم شد و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. فرزندش مرحوم م
یرزا حسین فقیهی فاضل و متقی و نواده اش علی اکبر قاری استاد ادب عرب تبریز بود.)
میرزا
غفار آقا مجتهد مرندی و میرزا
باقر مجتهد تبریزی به خوبی فرا گرفت و در حالی که عمل به
احتیاط مینمود در سال ۱۲۷۱ قمری
به زادگاهش مراجعت کرد و به ترویج مذهب حقه جعفری و بنای مسجدی در آن جا همت گماشت و به اقامه ی
نماز جماعت پرداخت.
هنوز از اقامت او در روستای شربیان مدتی سپری نشده بود که تصمیم گرفت زادگاهش را به سمت
شهر مولی الموحدین
امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ترک کند و در کنار بارگاه ملکوتی آن امام همام به تحصیل پردازد. او در سال ۱۲۷۲ قمری
به
عراق رفت و در محضر فرزانگان نامی و استوانههای علمی و معنوی آن
شهر به کسب کمالات و تکمیل آموختههای خود پرداخت و در این خصوص از محضر آیتالله شیخ
محمد حسن نجفی (صاحب
جواهر الکلام )
و شیخ
اعظم شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد و پس از ارتحال استادش در جلسات علمی آیت الله
سید حسین ترک کوه کمری (کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری مینویسد: پس از وفات استاد (شیخ انصاری) تحصیلات خویش را نزد سید کوه کمری به پایان رساند و چون سید از دنیا رحلت فرمود، دیگر در هیچ حوزهای حاضر نشد.)
حاضر گردید و در اثر درک عمیق و قدرت حافظه عالی، گوی سبقت را از دیگران ربود و مورد تایید و احترام و علاقه استادش قرار گرفت. در سال ۱۲۹۲ قمری هر روز درس استادش را برای جمعی از افاضل تقریر میکرد.
پس از ارتحال آیت الله کوه کمری به مدت هشت سال در محافل درسی آیتالله میرزا
محمد حسن شیرازی حضور یافت و بر بار علمی و معنوی خویش افزود.
ایشان از شیخ مرتضی انصاری و آیت الله سید حسین کوه کمری، اجازه ی نقل اخبار و احادیث
و از استادش سید حسین کوه کمری
اجازه اجتهاد دارد.
این اجازات، کاشف از علو مقام و سمو رفعت و منزلت علمی و معنوی او است.
خود او نیز به برخی از شاگردان و افاضل علما، اجازه روایی و
اجتهاد داده که به اسامی عدهای از آنان اشاره میگردد:
سید علی کوه کمری ؛
شهید شیخ
علی رشتی گیلانی ؛
شیخ
جواد شاه عبدالعظیمی ؛
شیخ فیاض زنجانی؛
میرزا ابوالحسن انگجی ؛
میرزا ابوالقاسم اردوبادی ؛
میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی ؛
میرزا باقر قاضی طباطبایی ؛
میرزا محمد حسن علیاری ؛
میرزا یحیی امام جمعه خویی؛
آیتالله فاضل شربیانی به شاگرد فاضلش مرحوم آیت الله میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی اجازه اجتهاد داد. امین الشرع درباره استادش مینویسد: ... فاضل شربیانی با حقیر ملاطفت زیاد و مرحمت بسیار داشتند. و در هنگام مراجعت بدون این که از جانب حقیر اظهاری شود، خود آن جناب، به خط شریف چنان چه مرسوم است، اجازه نامهای نوشته با یک قبضه قلم تراش یادگاری به این بنده مرحمت فرمودند... اینک محض تیمن و تبرک به نفس شریف آن استاد عالی مقام و پیر روشن ضمیر همام، عین اجازه نامه ی آن حضرت را مندرج نمودیم. و بالله التوفیق و الاعتصام.
یکی از امتیازات بارز حضرت آیت الله فاضل شربیانی، مکتب شاگرد پروری این
فقیه گرانقدر است. ایشان پس از کسب کمالات لازم و علوم متداول، بویژه پس از وفات اساتید عالی قدرش رسما به تدریس فقه و اصول پرداخت. بسیاری از
تذکره نویسان شاگردان او را تا صد و پنجاه نفر شمارش کردهاند.
آیتالله حاج میرزا محمدعلی مدرس تبریزی خیابانی در خصوص تسلط ایشان بر کتب اصولی مینویسد: ... از بعضی از اجله در تبحر اصولی وی مسموع افتاد که اگر کتابهای اصولی را تماما به دریا بریزند، علامه شربیانی از حفظ خاطر، همه ی آنها را املا میکند.
اسامی برخی از شاگردان وی که همگی از استوانههای حوزههای علمیه در
شهرهای مختلف بودند، چنین است:
سید احمد مرتضوی ؛
سید حسین ترک کوه کمری؛ سید علی کوه کمری؛
سید کاظم طباطبایی (
مفید آقا )؛
سید محمد تقی خویی نجفی؛
سید محمد مولانا؛
سید محمد ننه کرانی ؛
سید یونس اردبیلی ؛
شیخ
ابراهیم آل صادق ؛
شیخ
ابراهیم سالیانی نجفی ؛
شیخ
ابوالحسن مرندی ؛
شیخ
احمد تفرشی نجفی ؛
شیخ
غلامعلی مرندی ؛
شیخ
محمد حرزالدین (صاحب
معارف الرجال )؛
ملا محمد علی نخجوانی ؛
میرزا ابوالحسن انگجی؛
میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی؛
میرزا باقر قاضی طباطبایی ؛
میرزا
حسن علیاری ؛
میرزا
رضی زنوزی ؛
میرزا
صادق مجتهد تبریزی ؛
میرزا
علی قاضی طباطبایی ؛ میرزا
فضل علی ایروانی ؛
میر یعقوب ثانی .
ایشان یکی از فقهای بزرگ شیعه بود که پس از وفات آیت الله ملا
محمد فاضل ایروانی در سال ۱۳۰۶ قمری در ایران و بویژه در
آذربایجان مرجعیت یافت. پس از درگذشت استادش آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ قمری در خیلی از نواحی ایران و عراق و
قفقاز و دیگر کشورهای اسلامی
مرجع تقلید مسلمانان گردید.
معروف است که درباریان از جمله
مظفرالدین شاه و دیگر بزرگان از آن مرحوم
تقلید میکردهاند.
صدرالاسلام
محمد امین امامی خویی در خصوص
عظمت و مرجعیت ایشان مینویسد: ... ایشان که رحمت خداوند بر او باد از بزرگان علمای متاخر و از فقهای پرتلاش بود. مرجع گروه زیادی از شیعیان در فتوای و مقتدا و
امام آنان بود و همچنین ریاست تدریس در نجف اشرف به او منتهی شده بود. ایشان شخصی فاضل و دارای فهم خوب و حافظه ی قوی بود و ریاست علمی و زعامت دینی و مرجعیت عامه مردم بر او رسید. از بزرگان علمای عصر خود بود. از لحاظ شان و مقام بزرگترین و بالاترین شان و مقام را داشت و مرجع تقلید گروهی از شیعیان
شهرهای آذربایجان و قفقاز و بعضی از
شهرهای عراق و... دیگر بود.
مرحوم علامه
سید محمدحسین حسینی تهرانی می نویسد:
علامه طباطبایی می گوید: گروهی، دسته جمعی توطئه کردند و روش عرفانی و الهی و توحیدی مرحوم آخوند (
ملا حسین قلی همدانی ) را به
انتقاد گرفته و در یک عریضهای به مرحوم شربیانی در هنگامی که مرحوم شربیانی ریاست مسلمانان را داشته و رییس مطلق وقت شمرده میشده است ـ نوشتند که ملا حسینقلی همدانی، روشی صوفیانه در پیش گرفته است. مرحوم شربیانی نامه را مطالعه فرمود و قلم را برداشته زیر نامه نوشت: «کاش خداوند مرا مثل آخوند صوفی قرار دهد.» . با این جمله آن عالم بزرگ، کار تمام شد و دسیسههای آنان همه بر باد رفت.
یکی از فتاوی مهم و
مشهور معظم له،
تحریم مسافرت حجاج از طریق عراق بود که منتهی به «
حائل » میشد. آیت الله
ملا علی واعظ خیابانی در این خصوص مینویسد: حجاج از طریق عراق که منتهی به حائل میشود، به حج بیت الله الحرام میرفتند.
مدینه منوره، آن ایام در تحت حکومت
آل رشید بود. ایشان اخیرا تطاول و تعدی میکردند و از حجاج میکشتند و اموال ایشان را غارت میکردند و انواع هتک حرمت و اذیت به عمل میآوردند تا تصادف کرده علامه کبیر زعیم حاج
شیخ فضل الله نوری شهید سنه ۱۳۲۷ مشرف شدند و در راه رسید به ایشان آن چه رسید از انواع ایذاء و اذیت. بعد از مراجعت آن چه دیده بودند به حضرت آیتالله شرابیانی اخبار نمودند. پس
حکم صادر شد به تحریم طریق مذکور و علمای عصر نیز به ایشان تاسی کردند، حکم تحریم را مهر و
امضا کردند. از آن روز طریق مذکور مهجور گردید تا آن که شر آل رشید زایل و از منصه (جای ظاهرشدن) امارت نازل گشتند و حجاج در تحت حکومت عراقیه و حجازیه به
حج رفتند و آل رشید باز شورش کردند، ولی آیتالله به هیچ وجه اعتنایی نکرد و مانند شیر دلیر در اجرای حکم خود ایستادند تا شر آن قوم بالمره قلع و قمع گردید.
نیز با مسافرتهای پرآوازه ی خود به عنوان زیارت امامزادههای واجب التکریم در بلاد مختلف، مانند
حضرت حمزه از اولاد
حضرت ابوالفضل علیه السلام ، و
شاهزاده قاسم از فرزندان
امام موسی کاظم علیه السلام ، در اطراف
حله ، شیعیان را متوجه این وظیفه ی ولایی کرد.
نیز با دستور مؤکد ایشان، در سالروز شهادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، مغازهها تعطیل و دسته جات حسینی عزاداری کردند. آیت الله ملا علی واعظ خیابانی در این زمینه مینویسد: تا عهد صاحب عنوان (فاضل شربیانی) معروف، روایت
اربعین بود، ولی در نظر شریف ایشان (آیت الله فاضل شربیانی) قول هفتاد و پنج روز بعد از پدر بزرگوارش که مؤید به اخبار صحیحه و اسانید معتبره است، قوت گرفت، حکم فرمودند به بستن بازارها و خروج دستهها به بازار و کوچهها. پس صحن مقدس، آن روز از مواکب حسینیه مملو شد و در منزل شریف خود نیز مجلس عزا بر پا کردند. مردم از هر طبقه ازدحام و عزاداری و سوگواری کردند. این سنت حسنه، هر سال در
نجف اشرف معمول و مرسوم گردید و سایر بلاد عراق و ایران نیز در هر نقطه به آن نابغه عصر و نادره دهر تاسی و تبعیت کردند، در
ایام البیض شهر جمادی الاولی اقامه ی عزا کردند و این توسل
فاطمیه و تذکر ابدیه، برای ایشان باقی ماند و روایت اربعین مهجور گردید.
شاگرد فاضلش آیت الله میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی در خصوص استادش مینویسد: العالم الاورع و الفاضل الالمع صاحب الاخلاق الحسنة و معدن الشیم الجمیلة شیخی و استادی و من علیه فی العلم رکونی و اعتمادی مولانا المدعو بالفاضل المطلق الشیخ محمد الشربیانی... آن جناب علاوه بر ریاست علمیه، در اواخر، ریاست تامه ی دینیه را هم داشتند. چنان چه در نزد حضرت سلطان اسلام
عبدالحمیدخان عثمانی منتهای احترام و نفوذ کلمه و مطاعیت تامه داشتند. از جهت ملت و دولت، هر دو مطاع و نافذالامر بودند. در حقیقت علاوه بر مراتب
علم و فضل،
حسن خلق و
مکارم اخلاق و
حلم و
کرامت را جامع همی بودند و در حق فقرا و محتاجین توجه تمام را میکردند، چندان که همیشه قرض دار میشدند؛ زیرا که کثیرا ما به واسطه ی قدغن، راه زوار بسته شده و وجوه نمیآوردند. با وجود این، در هنگام دست خالی بودن هم
اقتراض میکردند و به فقرا
بذل مینمود. هرگز فقیران را جواب یاس نمیداد. چندان فقرا به حسن خلق آن جناب
اطمینان داشتند که صبح و شام از منزل که به جهت تشرف به
حرم و درس خارج میشدند، فقرا از در دولت منزلش تا در صحن، دو جرگه صف میکشیدند میایستادند و تا یک یک از مرحوم فاضل خرجی نمیگرفتند، دست بر نمیداشتند. هر چند آن همه، اصرار و آزارش میکردند، آن صاحب خلق کریم ابدا روی ترش نمیکردند و با لطف و مهربانی و رفق و شفقت همه را راضی میکردند.
شاگرد دیگرش شیخ محمد حرزالدین هم درباره ی استادش میگوید: او اخلاق اولیای خدا و صفات آنان را داشت. یکی از آن صفات حمیده، عفو بدخواهان و دشمنان و بدرفتاران با او بود که بارها در حق او انجام داده بودند. او نسبت به فقرا و مساکین بسیار مهربان و دل سوز بود، بویژه به سادات و علویات نجف و
کربلا . عطایای او نسبت به
اعاظم و بزرگان با شیوه ی خاصی انجام میگرفت. تقسیم او نسبت به طلاب در سال چهار مرتبه انجام میپذیرفت و هر بار ۱۰۰۰ لیره عثمانی میداد. او با این همه بخشش و امکانات
بیت المال که در اختیارش بود، بدون خانه و منزل بود و با قرض فراوان از دنیا رفت. در جزء متروکات او جز کتابهای وقفی و وسایلی که
امانت فقرا بود، چیز دیگری در خانه نبود.
آیتالله حاج میرزا محمد علی مدرس تبریزی خیابانی در خصوص ایشان مینویسد: ... ایشان از متبحران علمای
امامیه و فقهای اثناعشریه قرن چهاردهم هجری است. عالم عامل ربانی، فقیه کامل سبحانی، اصولی رجالی، معقولی منقولی. در مکارم اخلاق، طاق و
شهره ی آفاق بود. .
.. در نظر ملت و دولت و ملوک وقت، بسیار محترم و سلطان عثمانی همواره طالب خوشنودی و رضای خاطر وی بود. هم اجازه داده بوده که هر روز چهل کلمه تلگراف با سلطان مکالمه کنند.
آیت الله ملا علی واعظ خیابانی هم در مورد نفوذ کلام و صفات پسندیده او مینویسد: ایشان نزد امت، مطاع و در نظر مردم، مهیب بود. او را نزد ملوک عصر، منزلت بزرگی بود. سفیر ایران در عراق به مقامش
تعظیم و مقال او را
امتثال میکرد و سلطان عثمانی پیوسته رضا و خوشنودی او را میجست و از
اسلامبول اجازه داده بود که هر روز چهل کلمه به توسط تلگراف با سلطان مکالمه فرماید. پس
شفاعت و وساطت نمیکرد احدی را مگر آن که مقبول، و مطالبه امری نمیفرمود، الا مامولش منجبر میگشت... تقریر حسن خلق و کرم نفس و غنای طبع و قضای حوائج و
انجاز مطالب و ایصال جود و کثرت عطای آن بزرگوار، خارج از حد بیان و بیرون از عد بنان است، فلذا فایق و فایض بود. مردم را به علم و بخشش و اخلاق کریمه خود، و با وجود کثرت اموال و حقوق الهیه و وجوه شرعیه که از اکناف عالم به خدمت ایشان حمل میشد و تمام به علما و طلاب و ارباب
استحقاق بذل میکردند، چیزی برای خود ذخیره نکرد و منزلی از برای سکنای خویش علاقه نفرمود تا به رحمت حق پیوست و از برای اولاد خود نیز چیزی کم و بیش میراث نگذاشت. جزاه الله عن الاسلام و اهله خیرالجزاء.
آثار علمی، تحقیقی و پژوهشی ایشان چنین است:
۱ ـ تقریرات دروس فقه استادش آیت الله سید حسین ترک کوه کمری، ۹ جلد. ۲ ـ
ذخیرة العباد لیوم المعاد . این کتاب به
زبان عربی است. بارها در بغداد و نجف و... به چاپ رسید. به علت جامعیتش در مسائل فقهی مورد توجه بزرگان و فقها قرار گرفت و مورد تحشیه آنان قرار گرفته است. از جمله آن بزرگان میتوان به آیت الله
سید اسماعیل صدر و آیت الله
میرزا محمدتقی شیرازی ، آیت الله
سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله
سید ابراهیم اصطهباناتی اشاره کرد.
۳ ـ
رساله عملیه . این رساله بارها به چاپ رسیده و مورد تحشیه ی فقها از جمله آیت الله میرزا محمد حسن علیاری تبریزی قرار گرفته است. ۴ ـ کتابی در اصول فقه. این کتاب مفصل تر از کتاب قوانین
محقق قمی است. ۵ ـ
حاشیه بر رسائل ؛ ۶ ـ حاشیه بر مکاسب؛ ۷ ـ کتاب المتاجر؛ ۸ ـ کتاب البیع؛ ۹ ـ کتاب الصلاة.
۱۰ ـ رسالة فی مسالة الاستصحاب؛ ۱۱ ـ رسالة فی مسالة البرائة و الاشتغال؛ ۱۲ ـ رسالة فی مسالة الاجتهاد و التقلید؛ ۱۳ ـ
رسالةکبیرة فی مباحث الالفاظ ؛ ۱۴ ـ شرح منظومه؛
۱۵ ـ
شرح زبدة الاصول ؛
۱۶ ـ
شرح معلقات سبع ؛
۱۷ ـ
سرالعبادة . این کتاب در بمبئی چاپ سنگی شده است.
۱۸ ـ
وسیلة العباد . این کتاب در سال ۱۳۲۲ قمری با حواشی آیتالله
ملا محمد کاظم خراسانی چاپ سنگی شده است.
۱۹ ـ تقریرات درس آیتالله سید حسین کوه کمری.
سرانجام آیت الله ملا محمد فاضل شربیانی پس از سالها خدمت به
اسلام و مسلمانان و در حالی که در خانه ی اجارهای به سر میبرد و از دار دنیا هیچ چیز از خود به
ارث نگذاشته بود، در بین الطلوعین
روز
جمعه ۱۷
رمضان المبارک ۱۳۲۲ قمری
در
شهر مقدس نجف اشرف جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس از تشییع باشکوه در روز شنبه در غرفه مخصوص در طرف شمال صحن مطهر حضرت علی علیه السلام، به خاک سپرده شد. در ماده تاریخ وفات ایشان گفتهاند: «لقد غاب النبی محمد» = ۱۳۲۲ قمری همچنین جمله «یرحم الله جناب الفاضل» = ۱۳۲۲ قمری در ماده تاریخ ایشان نیز آمده است.
در سال ۱۳۵۷ قمری دولت عراق تصمیم گرفت که راههایی را که در
اطراف حرم مطهر
حضرت علی علیه السلام، برای دفن اموات منظور شده بود، مسدود کنند. در این عملیات اجساد تعدادی از علما ظاهر گردید. از آن جمله جسد پاک مرحوم آیتالله فاضل شربیانی پدیدار گشت و همگان مشاهده کردند که پیکر پاکش بعد از ۳۵ سال تر و تازه است. مرحوم آیت الله ملا علی واعظ خیابانی در این خصوص مینویسد: ... پس دیدند به همان حالتی که دفن شده، تمام کفن در بدن بدون این که چیزی بپوسد و عضوی متلاشی بشود در قبر موجود است و حال آن که میان
دفن و آن تاریخ، سی و پنج سال فاصله بود و چون هوای خارج به کفن رسید تغییر یافت، بدون این که در بدن شریف تغییری پدید آید. پس کفن را تجدید و قبر شریف را بنا کردند. مقتضای این مدت آن بود که از بدن به جز استخوان پوسیده باقی نماند و لیکن نزد خداوند متعال از برای اولیای خود مقام منیعی (استوار) و شان رفیعی هست که عقول مردم از
معرفت کنه آن عاجز و قاصر است.
گفته میشود که یک بار دیگر در زمان حکومت عبدالکریم قاسم (۱۹۵۸-۱۹۶۳ م) به هنگام مرمت قبور، جسد آیت الله فاضل شربیانی ظاهر شده و کاملا تر و تازه بوده است. در آن تاریخ حدود ۶۰ سال از رحلت ایشان میگذشت، ولی گذشت زمان هیچ تغییری در پیکر آن مرد بزرگ پدید نیاورده بود.
از مرحوم آیت الله فاضل شربیانی، سه فرزند صالح و نوادگانی فاضل و دانشمند به یادگار مانده که به معرفی مختصری از آنان بسنده میکنیم:
متاسفانه اطلاعاتی از ایشان به دست نیامد.
مرحوم حاج شیخ حسین شربیانی فرزند آیتالله ملا محمد فاضل شربیانی در بیت روحانیت و معنویت به دنیا آمد و تحت سرپرستی پدر بزرگوارش تربیت یافت. سپس قدم در وادی تحصیل علوم اسلامی گذاشت و به حد مطلوبی از علم دست یافت. ایشان عالمی موثق، پاک سیرت، فاضل، فقیه، پرهیزگار، باوقار، بامتانت، مقبول عامه مردم و دارای اخلاق حمیده بود. وی پس از بیست و دو سال از وفات پدر علامه اش در روز سه شنبه بیستم
صفر المظفر ۱۳۴۷ قمری در نجف اشرف چشم از جهان فروبست و پس از
تشییع شایسته و تکریم و تجلیل از طرف علمای بزرگ نجفاشرف در کنار مرقد منور پدر فرزانه اش به خاک سپرده شد.
ایشان شش فرزند صالح از خود به یادگار گذاشت
که اسامی چهار تن از آنان چنین است: ـ شیخ یوسف ، ایشان عالمی فاضل و صاحب تالیفات ارزشمندی است. در بیروت ساکن بود. وی در حدود سال ۱۴۲۴ قمری وفات کرد. در زادگاه همسرش در روستای عین قانادر بیروتبه خاک سپرده شد. ـ حاج جمال، ـ حاج کمال، ـ حاج جلال.
مرحوم میرزا محسن آقا شربیانی فرزند مرجع تقلید
شیعه آیت الله ملا محمد فاضل شربیانی در سال ۱۳۰۹ قمری در دودمان
فقاهت و مرجعیت در نجف اشرف به دنیا آمد و پس از رشد و نمو به تحصیل معارف اسلامی پرداخت و سپس به تبریز رفت و در آن
شهر به خدمات دینی و اجتماعی پرداخت. از آثار میتوان به رسالهای در زندگی نامه پدرش اشاره نمود. ایشان در ۷۴ سالگی وفات نمود و پیکر پاکش در جوار مرقد کریمه
اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها ـ در
قبرستان ابوحسین ـ مقبرة العلماء ـ به خاک سپرده شد.
رونوشت مزار وی چنین است: آرامگاه مرحوم حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آیتالله آقای میرزا محسن آقا شربیانی فرزند حضرت آیتالله
العظمی فاضل شربیانی قدس سرهما که در تاریخ هشتم
ربیع الاول سنه ۱۳۸۴ دارفانی را وداع گفتند.
نواده فرزانه اش آیت الله حاج
میرزا عبدالحمید شربیانی فرزند میرزا محسن آقا در سال ۱۳۴۵ قمری برابر با ۱۳۰۶ شمسی در تبریزبه دنیا آمد و پس از پرورش و تربیت در خانه ی پدری، وارد مدرسه ی ملی آن روز گردید و پس از آن، وارد مدرسه حسن پادشاه شد و صرف و نحو،
معانی ، بیان،
مغنی ،
مطول ، منطق، حاشیه،
شمسیه ، شرح مطالع را در محضر استادانی مانند علامه
میرزا علی اکبر نحوی و
شیخ حسن نحوی آموخت و بعد از آن در سال ۱۳۶۳ قمری راهی
حوزه علمیه قم گردید. مقداری از شرح لمعه و قوانین را از آیتالله شیخ
موسی زنجانی ،
رسائل را در پیش آیتالله
سید حسین قاضی طباطبایی و علامه
سید محمدحسین طباطبایی ، مکاسب و
کفایۀ الاصول را از آیتالله
سید احمد خونساری و آیت الله قاضی طباطبایی،
هندسه ،
فضا ،
نجوم ،
هیئت ،
منظومه ،
اسفار ،
شفاء ،
اشارات ، خارج خمس را از
علامه طباطبایی (در مدت ۲۰ سال)، دروس خارج را از آیت الله
سید محمد حجت کوه کمری و آیت الله
حاج آقا حسین بروجردی و آیت الله
سید محمدرضا گلپایگانی آموخت.
در سایه ی تلاش و کوشش فراوان به
استنباط و اجتهاد احکام شرعی دست یافت و پس از آن در سال ۱۳۴۱ شمسی به تبریزمراجعت کرد و به امر تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت در «
مسجد حاجی میرزا یوسف آقا » یا «
قزللو مسجد » در بازار تبریزپ رداخت. آیتالله شربیانی به مدت بیست سال در تبریز اقامت کرد و پس از آن در سال ۱۳۶۱ شمسی دوباره به
قم بازگشت و بعد از آن در سال ۱۳۶۵ شمسی
مشهد مقدس رضوی را برای اقامت دائمی خویش انتخاب کرد و رهسپار آن
شهر مقدس شد.
آثار وی چنین است : ۱ ـ رسالهای در جبر و تفویض (مطبوع)؛ ۲ ـ رسالهای در قضاء و قدر (مطبوع)؛ ۳ ـ رساله ی عملیه؛ ۴ ـ حاشیه بر کفایۀ الاصول؛ ۵ ـ حاشیه بر عروة الوثقی؛ ۶ ـ یک دوره ی کامل بیع؛ ۷ ـ صلاة؛ ۸ ـ حج؛ ۹ ـ رسالهای در وضع؛ ۱۰ ـ رسالهای در تحول و حرکت جوهری؛ ۱۱ ـ مقدمة التفسیر الجامع (مطبوع)؛ ۱۲ ـ تفسیرام الکتاب الکبیر؛ ۱۳ ـ شرح شرایع.
از کارهای مهم ایشان میتوان به تدریس در حوزههای علمیه تبریزو قم و مشهد و تبلیغ و ترویج مذهب حقه جعفری و فعالیتهای سیاسی در
رژیم پهلوی و مبارزه علیه آن رژیم منحوس و اقامه
نماز جماعت در
مسجد گوهر شاد اشاره کرد. این فقیه فرزانه از مراجع تقلید شیعه بود. هم اکنون در
شهر مقدس مشهد اقامت دارد و به علت کهولت سن در منزل به استراحت میپردازد.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «محمّد فاضل شربیانی».