غُلام (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غُلام (به ضم غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای جوانی است که تازه موی پشت لب بالایش روئیده و گاهی به آدم «پیر» گفته شده، گاهی نیز زمان ولادت تا جوانی است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
مُغْتَلِم (به ضم میم و فتح تاء) کسی است که غلبه شهوت دارد.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
حجاج بن یوسف از این واژه استفاده نموده است.
غُلام به معنای جوانی است که تازه موی پشت لب بالایش روئیده است. «الغلام: الطّار الشارب»
و به آدم «
پیر» نیز گفته شده و نیز گویند: غلام از حین ولادت تا جوانی است.
مغتلم آن است که غلبه
شهوت دارد.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره حجاج بن
یوسف فرموده است:
«أَمَا وَاللهِ، لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلاَمُ ثَقِيف الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ.» «بدانيد به خدا قسم غلام
قبیله ثقیف بر شما مسلّط مىشود كه بسيار
متکبر و بسيار
ستمگر است.»
(شرحهای خطبه:
)
و نیز فرماید:
«رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلاَمِ» «رأی شیخ نزد من از چالاکی جوان محبوبتر است.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره
امام حسن (علیهالسلام) که دید در
صفّین به میدان رفتن عجله میکند
فرمود:
«امْلِكُوا عنِّي هذَا الْغُلاَمَ لاَ يَهُدَّنِي، فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهذَيْنِ - يَعْنِي الحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ (عليهما السلام) عَلَى الْمَوْتِ، لِئَلاَّ يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).» یعنی این جوان را نگه دارید و با من نگذارید (به میدان بیاید) تا پشت مرا نشکند که من از
مرگ این دو (
حسنین (علیهمالسلام)) دریغ دارم تا با مرگ آن دو نسل
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قطع نشود.
(شرحهای خطبه:
)
درباره
طاووس فرموده است:
«يَؤُرُّ بِمَلاَقِحِهِ أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَةِ لِلضِّرابِ» «با آلت تناسلیش به طرف
ماده خود میآید مانند آمدن نرهای پر از شهوت برای نزدیکی و
باردار کردن.»
(شرحهای خطبه:
این ماده هفت بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غلام»، ج۲، ص۷۸۸.