غَمْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَمْر (به فتح غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پوشاندن و در زیر گرفتن است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
• غامِرات (به کسر میم) به معنای دریاهای ژرف و پرآب است.
• غَمَرات مَوت (به فتح غین و میم) به معنای شدائد مرگ است که شخص را احاطه میکند.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
مرگ و
ضلالت اصحاب بعد از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ... از این واژه استفاده نموده است.
غَمْر به معنای پوشاندن و در زیر گرفتن آمده است.
«
غَمَرَهُ الماءُ غَمْراً: علاهُ و غطّاهُ.»
و به
غفلت و جهالتی گفته میشود که انسان احاطه کند.
غَمَرات مَوت شدائد آن است که شخص را احاطه کند و
غامِرات به معنای دریاهای ژرف و پرآب است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره ضلالت اصحاب بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«حَتَّى إِذا قَبَضَ اللهُ رَسولَهُ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الاَْعْقابَ ... مَعادِنُ كُلِّ خَطيئَة، وَ أَبْوابُ كُلِّ ضارِب في غَمْرَة.» «چون خدا رسولش را برد قومی از اصحاب به عقب برگشتند، معدنهای هر
گناه و درهای هر راه رونده در ضلالت شدند.»
درباره مرگ فرموده است:
«فَيوشِكُ أَنْ تَغْشاكُمْ ... وَ حَنادِسُ غَمَراتِهِ وَ غَواشي سَكَراتِهِ.» «نزدیک است که شما را احاطه کند ظلمتهای شدائد مرگ و احاطه کنندههای سکراتش.»
در
حکمت ۴۰۳ فرموده است:
«مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الاَْحْرارِ، وَ إِلاّ سَلا سُلُوَّ الاَْغْمارِ.» «يا شكيبايى آزادگان داشته باش وگرنه همچون جاهلان بىخبر خود را به فراموشى زن.»
اغمار جمع
غمر به ضم و فتح و کسر اول به معنی
جاهل است، معنای آن در «سلو» گذشت.
در
خطبه ۱۹۸ فرموده است:
«يَعْلَمُ عَجيجَ الْوُحوشِ في الْفَلَواتِ ... وَ اخْتِلافَ النّينانِ في الْبِحارِ الْغامِراتِ.» یعنی «میداند زوزههای وحوش را در بیابانها و آمد و شد ماهیان را در دریاهای ژرف و پرآب.»
غامرات دریاهای ژرف و پرآب.
درباره
اهلبیت (علیهمالسلام) فرموده است:
«اللَّهُمَّ بَلَى! لا تَخْلو الاَْرْضُ مِنْ قائِم لله بِحُجَّة، إِمّا ظاهِراً مَشْهوراً، أوْ خائِفاً مَغْموراً، لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَيِّناتُهُ. وَ كَمْ ذا وَ أَيْنَ أولئِكَ؟ أولئِكَ - وَ اللَّهِ - الاَْقَلّونَ عَدَداً، وَ الاَْعْظَمونَ قَدْراً، يَحْفَظُ اللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّناتِهِ، حَتَّى يودِعوها نُظَراءَهُمْ، وَ يَزْرَعوها في قُلوبِ أَشْباهِهِمْ.» یعنی «بلی زمین از
حجت خدا خالی نمیشود یا درمیان مردم ظاهر و آشکار است و یا مکتوم و خائف، تا دلائل آشکار خدا، باطل و بیاثر نشود، آن حجتها قسم به خدا از نظر عدد کمند ولی نزد خدا دارای بزرگترین مقامند خداوند به وسیله آنها دلائل آشکار خودش را حفظ میکند، تا آنها دلائل خدا را در امثال خود
ودیعه گذارند و در قلوب کسانی مانند خود بکارند.»
رجوع شود به
اصول کافی کتاب الحجة و در آنجا روایاتی هست که اگر در
دنیا دو نفر باقی بمانند یکی حجت خواهد بود.
موارد زیادی از این ماده در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غمر»، ج۲، ص۷۸۹.