غلامرضا معصومی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«غلامرضا معصومی»، پژوهشگر و کارشناس
آثار تاریخی و باستانی
ایران ، در
فروردین ماه سال ۱۳۱۷ در شهرستان
قروه متولد شد.
دوران کودکی را تا ۶ سالگی در
مکتب خانه به آموختن
قرآن کریم صرف کرد؛ ضمن اینکه کتاب «
نصاب الصبیان » را خوانده و اشعار آن را حفظ کرده بود. او پس از این دوره وارد دبستان کمال شهر تاریخی
همدان شد که با وجود
اطلاعات اولیه او از خواندن ونوشتن، آزمونهایی از او به عمل آوردند که با قبولی در آنها یکسره به کلاس چهارم رفت.
پس از ۲ سال، به دبستان علمیه رفت و کلاس ششم را در این مدرسه گذراند. دبستان علمیه زیر پوشش جامعه تعلیمات اسلامی و به مدیریت حجت الاسلام شیخ علی زنجانی بود، سپس او به دبیرستان ابن سینا رفت و کلاس پنجم را در آنجا گذراند. مدرک دیپلم خود را در
سال ۱۳۳۴ از دبیرستان دارالفنون
تهران گرفت. بلافاصله در کنکور
دانشگاه شرکت کرد و در رشته باستان شناسی،
حقوق و
زبان انگلیسی پذیرفته شد. به دلیل
علاقه بسیار به آثار باستانی و بناهای تاریخی، رشته باستان شناسی را انتخاب کرد و
مشغول تحصیل شد.
خود میگوید: «ضمن تحصیل در دانشگاه، مجبور بودم برای تامین
معیشت کار کنم. یک سال در دبستان مهد تربیت، آموزگار
ریاضی کلاس ششم بودم و هفتهای چند روز به کلاس میرفتم. مدت چهار سال یا بیشتر در روزنامه
اطلاعات مشغول به کار تصحیح و ترجمه بودم و شبها یا هر وقت دیگر که میتوانستم، برای کار به روزنامه میرفتم».
او تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند و در اداره هنرهای زیبای وقت
استخدام شد و در این هنگام مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته باستان شناسی گرفت. در این اداره با
سفر به مناطق مختلف
ایران با تحقیق در باره فرهنگها و سنتهای مردم هر منطقه، پژوهشی در حوزه مردم شناسی و فولکلور انجام داد. حاصل این فعالیتها و سفرها چاپ مقالههایی در این باره در مجلههای دانشمند دنیای
علم و بررسیهای تاریخی بود که بعدها در خارج از ایران این پژوهشها را زیر نظر دکتر صادق کیا، استاد زبان پهلوی دانشگاه تهران، در باره گویشهای مردم کامل کرد.
وی میگوید: «ضمن کار در اداره هنرهای زیبا، در مدرسه و
مسجد مروی به تحصیل
عربی و دروس
حوزه پرداختم و چند سال در آنجا
مشغول بودم، مدت کوتاهی هم به
قم رفتم و دروس حوزه را تا پایه سطح خواندم. مدتی از خدمتم در اداره گذشت تا اینکه مدرک کارشناسی ارشد را گرفتم. حدود سال ۱۳۴۱ بود. در این زمان به خدمت مقدس
سربازی اعزام شدم. در نخستین تا هشتمین (آخرین) دوره سپاه فرهنگ و هنر (برای دختران) تدریس میکردم».
او خود نیز در نخستین دوره سپاه ترویج و آبادانی خدمت میکرد. با درجه ستوان دومی به
ارومیه و
مهاباد اعزام و در اداره کشاورزی آن شهرها
مشغول خدمت شد. پس از مدتی برای بازدید از موزهها و تکمیل معلومات و ادامه تحصیل به ترکیه،
سوریه ،
مصر و
عراق رفت. چندین ماه نیز در دانشکده
الازهر به تعلیم علم و تکمیل معلومات پرداخت.
اوایل سال ۱۳۴۴ به
تهران آمد و در اداره کل باستان شناسی و
موزه ایران باستان مشغول به کار شد. پس از انجام حفریات، بررسیهای باستان شناسی از تپهها و
آثار باستانی ، تهیه اسلاید،
عکس و فیلم به صورت مقدماتی، در سال ۴۷- ۴۶ نخستین فعالیت رسمی خود را در این زمینه آغاز کرد.
معبد آناهیتای کنگاور، نخستین بنای مهم تاریخی است که دستان غلامرضا معصومی را به خوبی میشناسد. او به اتفاق دکتر کام بخش فرد و چند دانشجوی همراه، معبد آناهیتا را از زیر
خاک بیرون آوردند.
این صفه ۲۱۰ در ۲۰۸ متری، مدت ۳ سال پذیرای معصومی و همکارانش بود تا خود را به ایرانیان و جهانیان نشان دهد. او در کازرون و بیشاپور همراه دکتر سرفراز بود. مناطق کلورز، جوبن و مارلیک در شمال، حسنلو در
آذربایجان ،
شوش ، گنبد قابوس و امامزاده جرجان در
مازندران به همراه دکتر کیانی نیز حفاری کرده است. اما از این میان، بندر سیراف را همگان همراه با نام غلامرضا معصومی میشناسند.
او همچنین در هیئتهای مشترک با کشورهای دیگر به عنوان
بازرس ایرانی هیئت حضور داشته است. معصومی در دوره پیروزی
انقلاب اسلامی ، در فعالیتهای سیاسی هم شرکت داشت؛ چنان که در کمیته
استقبال از
امام رحمةاللهعلیه بود.
او میگوید: «در تمام مدتی که در اداره باستان شناسی کار میکردم، پست اجرایی و مدیریت نپذیرفتم و همیشه با عنوان کارشناس ارشد و رئیس بخش
تاریخ و یا رئیس هیئت بررسی یا حفاری بودم، اما در
زمان شهید رجایی، پست سرپرستی
موزه ایران باستان و مرکز باستان شناسی ایران را بر عهده من گذاشتند و مدت ۲ سال در این پست بودم».
در این دوره کارهای بزرگی در حوزه باستان شناسی در
موزه ملی انجام شد؛ بیش از پنج هزار شی ء عتیقه از کانالهای گوناگون به موزه وارد شد که علاوه بر ارزش معنوی آنها، میلیاردها تومان ارزش مادی داشت.
او
پدر یک
شهید است. در سال ۱۳۶۷ پسرش عباس، در
جنگ ایران و
عراق در
شلمچه شهید و خودش شیمیایی و
مجروح شد و یک
چشم خود را از دست داد و به همین دلیل به خواست خود در سال ۱۳۶۸ پس از سی سال کار و انجام وظیفه بازنشسته شد. از سال ۶۸ تاکنون مدت ۱۳ سال است که وقتش را تلف نکرده و دایم در
مطالعه و تحقیق و نوشتن گذرانده است.
بیش از ۱۴۰ مقاله و چندین کتاب، حاصل تحقیقات بی وقفه اوست. یکی از مهمترین کتابهای تالیفی معصومی، «نقش بز کوهی بر روی سفالهای پیش از تاریخ ایران» است که بنا به خواهش پروفسور سوزوکی، ایران شناس و استاد دانشگاههای توکیو و تاما در ژاپن، به چندین زبان، از جمله انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ژاپنی ترجمه و چاپ شد و هم اکنون نیز در دانشگاههای نام برده به عنوان کتاب درسی تدریس میشود.
کتابهای دیگر این محقق باستان شناسی ایران، «تاریخچه علم باستان شناسی ایران» به عنوان کتاب درسی دانشگاهی است و یک ترجمه از کاوشهای علمی باستان شناسی سیراف با همین عنوان از دکتر دیوید وایت هوس است که کنگره بین المللی سیراف در
آبان ماه سال ۸۴ آن را به چاپ رساند. همچنین معصومی کتاب «تاریخچه علم باستان شناسی جهان» را در دست دارد و میگوید که باید مطالب آن را منظم و تکمیل کند تا برای چاپ آماده شود.
اما همه این عناوین در کنار کار بزرگ او، «فرهنگ و دایرةالمعارف اساطیر و آیینهای باستانی جهان»، بخش کوچکی از فعالیتهای او به شمار میروند.
وی میگوید: «حدود ده
سال است که بر روی آن متمرکز شدهام، اما پیش از آن تمام کارهایم و ذهنم در همین جهت بود.
مشقت زیادی برای آن کشیدم. همه اروپا و آسیا و آمریکا را
سفر کردم تا توانستم عکسهایی از آنها جمع آوری کنم. به همه کشورهای کهن و باستانی و
آثار اساطیری آنها سر زدم. در حال حاضر حرف الف به دو جلد رسیده که همه عکس دار و مصور است».
او کار ناکردهای دارد و آن تالیف کتاب «سرنوشت زن از آغاز تا امروز» است که با تهیه عکسهای فراوان از محلهای مختلف،
سنگ نبشتهها و نقش برجستهها، کتابی است تقریبا تمام شده که دلش میخواهد آن را دوباره روخوانی و مطالب جاافتاده را به آن اضافه کند. میخواهد ۱۶ جلد کتاب دایرةالمعارف را هرچه زودتر به پایان برد تا به کارهای ناتمامش برسد.
معصومی که مدرک دکترای افتخاری خود را از یکی از دانشگاههای خارج از کشور دریافت کرده، در دانشگاههای داخل نیز تدریس داشته است، از جمله دانشگاه شهید بهشتی، آزاد، فارابی، تهران، شاهد،
امام صادق علیهالسّلام و... که همچنان نیز ادامه دارد و شامل درسهای
تاریخ ، هنرهای سنتی، معماری اسلامی و باستان شناسی است. وی میگوید: «باستان شناسی را با همه سختی هایش دوست دارم. زندگی در
بیابان ،
آرامش و آسایشی به من میدهد که هیچ کجای دیگر نمیتوانم آن را پیدا کنم».
معصومی همچنین در کنگرهها و همایشهای بسیاری در حوزه باستان شناسی و مردم شناسی در داخل و خارج از ایران شرکت داشته و به ایراد سخنرانی پرداخته است که از جمله آنها میتوان شرکت در هفتمین کنگره تحقیقات ایرانی در دانشگاه ملی (شهید بهشتی، ۱۳۵۵)، کنگره تاریخ (۱۳۵۳) و کنگره پنجم هنر و باستان شناسی ایران (۱۳۴۷) اشاره کرد.
سیراف (بندر طاهری) .
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.