غرب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَرْب (به فتح غین و سکون راء) و
غُرُوب (به ضم غین و راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دور شدن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
مَغرِب (به قتح میم و کسر راء) به معنای محلّ
غروب و
اِغتِراب (به کسر الف و تاء) به معنای
غربت و دوری از وطن.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره مؤمن عارف از این واژه استفاده نموده است.
غَرْب و
غُرُوب به معنای دور شدن آمده است. «
غربت النجوم
غروبا: بعدت و توارت»
در
مجمع البیان آمده است: اصل
غرب به معنای تباعد و «حدّ» است.
مَغرِب به معنای محلّ
غروب است.
اِغتِراب به معنای
غربت و دوری از وطن است.
امام (صلواتاللهعلیه) در خطبه ۴ فرموده است:
«عَزَبَ رَأْيُ امْرِىء تَخَلَّفَ عَنِّي، مَا شَكَكْتُ في الحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ!» «دور از حق است رای کسی که از من تخلّف کرد، از آن وقت که حق را یافتهام در آن شکی نکردهام.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره مؤمن عارف فرموده است:
«فَهُوُ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الاِْسْلاَمُ، وَضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ» «یعنی او
غریب است زمانی که اسلام
غریب باشد.»
(شرحهای خطبه:
) معنای این جمله در «ذنب» گذشت.
و در حکمت ۵۶ فرموده است:
«الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَالْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ.» («بى نيازى» در
غربت «وطن» است، و «نيازمندى» در وطن «
غربت» است.)
(شرحهای حکمت:
)
موارد زیادی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غرب»، ج۲، ص۷۷۶.