• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غدیر در ثقلین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این نوشته مروری بر آیات و روایات در باره غدیر خواهیم داشت.



این مقاله در پی اثبات واقعه غدیر نیست. بلکه آنچه در این نوشتار می‌آید تاملی در آیات و روایات غدیر است.
قرنهاست که دانشمندانی چون علامه امینی در باره اصل حادثه غدیر، کتاب نوشته‌اند؛ آنجایی که صد و ده تن از صحابه‌های راوی حدیث غدیر را بر می‌شمارد. میرحامد حسین در عبقات الانوار که به گفته عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی کتابی در اسلام و ادیان دیگر مانند آن در باب وصایت نوشته نشده است.
[۲] ترجمه المراقبات، تالیف: آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ترجمه: علیرضا خسروی، بی جا، انتشارات مومنین، بی تا، چ پنجم، ص۴۶۶.
شهید قاضی نور الله شوشتری در کتاب احقاق الحق هنگامی که راویان متعددی از میان علمای بزرگ اهل سنت (مانند: سیوطی، جزری، جلال الدین نیشابوری، ترکمانی ذهبی ) را بر می‌شمارد که جزء راویان حدیث غدیر بوده و آن را متواتر دانسته‌اند،
[۳] شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، مکتبه آیت‌الله المرعشی، چ اول، ۱۴۰۹ق ج۲، ص۴۲۳.
حجت را بر همگان تمام کرده است.
آنجا که خود علی (علیه‌السّلام) به غدیر احتجاج می‌کند.
[۴] طبرسی، احمد ابن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، قم، نشر مرتضی، ، ۱۴۰۳ق، چ اول، ج۱، ص۱۳۶.
و آن هنگام که زهرای مرضیه با غدیر حجت را بر همگان تمام شده میداند.
دیگر چه جای سخن گفتن از این است که آیا غدیری رخ داده است یا نه؟
شگفتا از کسانی که می‌گویند چگونه با این تواتر عظیم غدیر انکار شد؟
مگر نه آن است که خود پیامبران انکار شدند؟ مگر نه آن است که معجزات الهی سحر پنداشته شد؟ مگر نه آنست که سیدالشهدایی که از جانب حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، سرور جوانان بهشت لقب گرفته بود،
[۸] ساعدی، محمد باقر، فضائل پنج تن (علیهم‌السّلام) در صحاح ششگانه اهل سنت، بی جا، انتشارات فیروزآبادی، چ اول، ۱۳۷۴ ش، ج۳، ص۳۵۲.
به مسلخ فرستاده شد و برای راس نورانیش جایزه گذاشته شد.
[۹] اشاره به حادثه کربلا.

آری! گرچه اهل سنت آنچنان که شیعیان می‌گویند، دلالت حدیث غدیر را بر منصوص بودن امامت امیرالمومنین نپذیرفته‌اند، اما صدور حدیث غدیر در نگاه همه بزرگان شیعه و بسیاری از اندیشمندان اهل سنت ماجرایی قطعی است.
[۱۰] امینی، عبد الحسین، پیشین، ج۱، ص۳۱۳-۳۲۷.





۲.۱ - آیه تبلیغ

بعد از آخرین حج حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایشان مامور به ابلاغ امامت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) به مردم شدند، پیامبر از نصب امامت حضرت علی از جانب خدا مطلع بودند، اما برای ابلاغ آن به مردم نگرانی‌هایی وجود داشت که در ذیل آیه تبلیغ خواهد آمد.
در محلی به نام غدیر خم، آیه تبلیغ نازل گردید: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین»«ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق ) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌ای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد»

۲.۱.۱ - توضیح کلمه رسول

بکار رفتن لقب رسول خود اشاره‌ای است به علت حکم، یعنی وجوب تبلیغی که بوسیله همین آیه به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گوشزد شده است، و می‌فهماند که رسول، جز انجام رسالت و رسانیدن پیام کاری ندارد، و کسی که زیر بار رسالت رفته البته به لوازم آن که همان تبلیغ و رسانیدن است، قیام می‌کند.

۲.۱.۲ - توضیح کلمه بلغ

در این آیه شریفه و یازده آیه دیگر صحبت از ابلاغ پیام الهی آمده است. (مائده۹۹)در همه این موارد خداوند به رسول خود به صراحت و یا اشاره می‌فرماید که وظیفه تو ابلاغ است هر چند آنها نپذیرند، با دقت در معنای آیات، روشن می‌شود، همه موارد ابلاغ پیام که در قرآن آمده است، گویی با نوعی عدم پذیرش از طرف عده‌ای همراه است.نمونه آیات:
«... فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد»
«و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و احذروا فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین»
«فان تولوا فانما علیک البلاغ المبین»

۲.۱.۳ - توضیح ما انزل الیک من ربک

پیام خلافت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) از سوی خدا بر پیامبر نازل شده بود و ایشان هم مترصد فرصتی مناسب بودند تا آن را به مردم ابلاغ کنند. چه زمانی بهتر از زمانی که مسلمانان جهت انجام مناسک حج از سراسر بلاد اسلامی جمع شده باشند و پس از آن هر کدام پس از مراجعت به منزله پیکی باشند که جریان غدیر را به اهالی سرزمین خویش بازگو کنند.

۲.۱.۴ - توضیح و ان لم تفعل فما بلغت رسالته

در مورد این بخش از آیه دو احتمال وجود دارد:
الف- تهدید پیامبر به این که اگر این پیام را به مردم ابلاغ نکنی، اصلا گویا رسالت پیامبری خدا را انجام نداده‌ای.
ب- این آیه تهدید نیست، بلکه حاکی از این است که ابلاغ این پیام به اندازه کل رسالت اهمیت دارد.
احتمال اول مردود است؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید:«الله اعلم حیث یجعل رسالته» «خدواند میداند رسالتش را در نزد چه کسی قرار دهد»
و در آیه تطهیر هر گونه گناه را از دامان اهل بیت می‌زداید.
در نتیجه این قسمت از آیه، بیانگر اهمیت عظیم ابلاغ این پیام است.

۲.۱.۵ - توضیح والله یعصمک من الناس

به راستی پیامبر خدا نگران چه چیزی می‌تواند باشد، تا خداوند به او دلداری دهد که من تو را حفظ میکنم؟ اشتباه است اگر گمان کنیم پیامبر از نثار جان خویش در راه ابلاغ وحی الهی، واهمه داشته است؛ پیامبر در طول حیات خود در جنگهای بسیاری شرکت مینماید و خطرات بسیاری را به جان میخرد. او از دادن جان خود در راه خدا بیمی ندارد.
در پاسخ به این پرسش به دو روایت زیر اشاره میکنیم:
۱. عیاشی در تفسیر خود- با واسطه‌هایی- از ابن عباس و جابر بن عبدالله، روایت کرده است که: خداوند پیامبر را مامور کرده بود که علی را به خلافت، نصب کند. لکن بیم داشت که بگویند: پسر عموی خود را برگزیده و او را مورد انتقاد قرار دهند.
۲. قال ابو جعفر و ابو عبدالله (علیهما السلام): «ان الله تعالی لما اوحی الی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ان یستخلف علیا کان یخاف ان یشق ذلک علی جماعة من اصحابه، فانزل الله تعالی هذه الآیة تشجیعا له علی القیام بما امره بادائه» «زمانی که خداوند به پیامبرش جانشینی علی را وحی کرد، پیامبر می‌ترسید که پذیرش این امر بر گروهی از اصحاب دشوار باشد؛ پس خداوند این آیه را نازل کرد (آیه تبلیغ) تا او را در انجام کاری که امر کرده بود؛ شهامت بخشد»
با توجه به معنی دو حدیث فوق کاملا روشن است که :
۱. نگرانی پیامبر عدم پذیرش ولایت حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده است.
۲. ممکن بود مردم گمان کنند خلافت امری موروثی است و پیامبر می‌خواهد آن را برای پسر عموی خود به ارث گذارد. به حتم این تصور سبب انحرافی عمیق در مسیر امامت مسلمین می‌گشت.
۳. در این حالت بود که آیه تبلیغ؛ نگرانی‌های پیامبر را بر طرف نمود.



۲.۱.۶ - توضیح ان الله لا یهدی القوم الکافرین

کفر در قرآن گاهی به معنای انکار به کار رفته است. در پایان آیه به عنوان یک تهدید و مجازات، به آنهایی که این رسالت مخصوص را انکار کنند و در برابر آن از روی لجاجت کفر بورزند، می‌گوید: «خداوند کافران لجوج را هدایت نمی‌کند»


۲.۲ - آیه اکمال

«... الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم»


۲.۲.۱ - توضیح الیوم یئس الذین کفورا

یاس کفار حتما باید به خاطر علتی بوده باشد که عقل، اعتبار صحیح آن را تنها عامل ناامیدی کفار بداند، و آن این است که خدای سبحان برای این دین کسی را نصب کند، که قائم مقام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باشد.
آری مادام که امر دین قائم به شخص معینی باشد، دشمنان آن می‌توانند این آرزو را در سر بپرورانند که با از بین رفتن آن شخص، دین هم از بین برود؛ ولی وقتی قیام به حاملی شخصی، مبدل به قیام به حاملی نوعی شد، آن دین به حد کمال می‌رسد، و از حالت حدوث به حالت بقاء متحول گشته، نعمت این دین تمام می‌شود


۲.۲.۲ - توضیح فلاتخشوهم واخشون

نهی در آن ارشادی است، نه مولوی، و معنایش این است که دیگر جایی برای ترسیدن شما باقی نمانده است؛ زیرا با نومیدی کفار آن خطر که قبلا از آن می‌ترسیدید، بر طرف شد- شما مسلمانان از امروز از ناحیه کفار ایمن خواهید بود، دیگر جا ندارد که از آنان بر دین خود بترسید، پس از آنان مترسید و از من بترسید.


۲.۲.۳ - توضیح الیوم اکملت لکم دینکم و

کلمه" اکمال" و کلمه" اتمام" معنایی نزدیک به هم دارند، راغب می‌گوید: کمال هر چیزی عبارت است از اینکه غرض از آن چیز حاصل بشود و در معنای کلمه" تمام" گفته: تمام بودن هر چیز منتهی شدن آن به حدی است که دیگر احتیاج به چیزی خارج از خود نباشد، به خلاف ناقص که محتاج به چیزی خارج از ذات خودش است تا او را تمام کند.
پس حاصل معنای آیه مورد بحث این شد: امروز- که همان روزی است که کفار از دین شما مایوس شدند- مجموع معارف دینیه‌ای که به شما نازل کردیم را با حکم ولایت کامل کردیم، و نعمت خود را که همان نعمت ولایت یعنی اداره امور دین و تدبیر الهی آن است بر شما تمام نمودیم، چون این تدبیر تا قبل از امروز با ولایت خدا و رسول صورت می‌گرفت، و معلوم است که ولایت خدا و رسول تا روزی می‌تواند ادامه داشته باشد که رسول در قید حیات باشد، و وحی خدا همچنان بر وی نازل شود، و اما بعد از در گذشت رسول و انقطاع وحی دیگر رسولی در بین مردم نیست تا از دین خدا حمایت نموده و دشمنان را از آن دفع کند، پس بر خدا واجب است که برای ادامه تدبیر خودش کسی را نصب کند، و آن کس همان ولی امر بعد از رسول است.
من اسلام را بدان جهت که دینی از ادیان توحید است برای شما پسندیدم، در این دین غیر از خدا کسی پرستیده نمی‌شود، و با در نظر گرفتن اینکه طاعت همان عبادت است، قهرا غیر از او کسی اطاعت نمی‌شود.


[۳۶] اخوان حکیمی، احمد آرام، الحیاة، مترجم احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.

روایات متعددی در عظمت روز غدیر و اعمالی که شایسته است در آن انجام شود، وجود دارد که به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌گردد:

۳.۱ - عضمت روز غدیر

۱. امام صادق (علیه‌السّلام) این روز را بزرگترین عید برای مسلمانان معرفی کردند.
۲. حضرت رضا (علیه‌السّلام) فرمود: «هنگامی که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت می‌دهند، همان طور که عروس را آرایش میکنند»
گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟
فرمود:«روز عید قربان، روز فطر ، روز جمعه، و روز غدیر اما روز غدیر در بین اضحی و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است، و آن روزیست که ابراهیم (علیه‌السّلام) از آتش نجات پیدا کرد و برای شکرگزاری آن روز را روزه گرفت»
روز عید غدیر همان روزیست که خداوند دین را کامل گردانید و حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی (علیه‌السّلام) را بعنوان خلافت و حکومت برای مردم برگزید، و فضیلت و وصایت او را آشکار کرد، و آن روز را روزه می‌گرفت.
روز غدیر را روز کمال می‌گویند، و روزی که شیاطین رانده می‌شوند، روزی که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد پذیرفته میگردد، و آن روزی است که در آن خداوند اعمال مخالفین را رد می‌کند و آن‌ها را ناچیز می‌شمارد.
روز عید غدیر روزی است که جبرئیل (علیه‌السّلام) کرسی مخصوصی را که خداوند کرامت کرده در مقابل بیت المعمور قرار می‌دهد و بالای آن می‌رود، و فرشتگان پیرامون وی را فرا می‌گیرند و بر محمد درود و تهنیت می‌فرستند و برای شیعیان علی و اولاد او (علیهم‌السّلام) و دوستان آنها استغفار می‌کنند..
[۳۸] عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار امام رضا علیه السلام، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، ۱۳۷۹ش، چ اول، ج۱، ص۵۶۶.


۳.۲ - اعمال روز غدیر

برای عید غدیر اعمال بسیاری نقل شده است از آن جمله‌اند:
۱. زیارت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) (برای حضور به مرقد آن حضرت تاکید بسیاری شده است، ولی برای کسانی هم که می‌خواهند از راه دور حضرت را زیارت کنند، زیاراتی مانند زیارت «امین الله» سفارش شده است)؛
۲. خواندن دعای ندبه؛
۳. غسل؛
۴. روزه داری که ثواب آن به اندازه ثواب صد حج و عمره بیان شده است؛
۵. گفتن صد مرتبه : الحمد لله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه‌السلام) ؛
۶. پوشیدن جامه نو، صله رحم، زینت کردن، شادی نمودن، اطعام، هدیه دادن که در روایت آمده است: ثواب هدیه دادن در این روز صد هزار برابر روزهای دیگر است و...
[۳۹] قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، مترجم مرتضی احمدیان، قم، نشر روح، ۱۳۷۹، ص۵۱۶- ۵۲۵.




۱. امینی، عبد الحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، قم، مرکز الغدیرللدراسات الاسلامیه، چ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۱-۱۴۴.    
۲. ترجمه المراقبات، تالیف: آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ترجمه: علیرضا خسروی، بی جا، انتشارات مومنین، بی تا، چ پنجم، ص۴۶۶.
۳. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، مکتبه آیت‌الله المرعشی، چ اول، ۱۴۰۹ق ج۲، ص۴۲۳.
۴. طبرسی، احمد ابن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، قم، نشر مرتضی، ، ۱۴۰۳ق، چ اول، ج۱، ص۱۳۶.
۵. امینی، عبد الحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، قم، مرکز الغدیرللدراسات الاسلامیه، چ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۷.    
۶. حجر/سوره۱۵، آیه۱۱.    
۷. قمر/سوره۵۴، آیه۲.    
۸. ساعدی، محمد باقر، فضائل پنج تن (علیهم‌السّلام) در صحاح ششگانه اهل سنت، بی جا، انتشارات فیروزآبادی، چ اول، ۱۳۷۴ ش، ج۳، ص۳۵۲.
۹. اشاره به حادثه کربلا.
۱۰. امینی، عبد الحسین، پیشین، ج۱، ص۳۱۳-۳۲۷.
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۱۲. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ ۵، ۱۳۷۴، صص ۷۰-۷۱.    
۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۹۲.    
۱۵. رعد/سوره۱۳، آیه۴۰.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۳۵.    
۱۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۲.    
۱۸. نور/سوره۲۴، آیه۵۴.    
۱۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۸.    
۲۰. یس/سوره۳۶، آیه۱۷.    
۲۱. شوری/سوره۴۲، آیه۴۸..    
۲۲. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۲.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۹۲.    
۲۵. نحل/سوره۱۶، آیه۸۲.    
۲۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۷. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۷۲.    
۲۸. طبرسی، فضل ابن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ص۳۸۲.    
۲۹. طوسی، محمد حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۳، ص۵۸۸.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ اول، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۱.    
۳۱. بابایی، احمد علی، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۱، ص۵۳۸.    
۳۲. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۳۳. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۸۷.    
۳۴. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ص۲۸۵.    
۳۵. موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ص۲۸۸-۲۹۲.    
۳۶. اخوان حکیمی، احمد آرام، الحیاة، مترجم احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.
۳۷. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۷۴.    
۳۸. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار امام رضا علیه السلام، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، ۱۳۷۹ش، چ اول، ج۱، ص۵۶۶.
۳۹. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، مترجم مرتضی احمدیان، قم، نشر روح، ۱۳۷۹، ص۵۱۶- ۵۲۵.




سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جلوه های غدیر در ثقلین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۱۲.    


رده‌های این صفحه : مقالات پژوهه




جعبه ابزار