عُقْم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُقْم (به ضم عین و سکون قاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای خشكيدن است.
اين لفظ فقط چهار بار در
قرآن مجید آمده است.
عُقْم (بر وزن قُفْل) خشكيدن است.
راغب گفته:
عقم خشکشدنى است كه مانع از قبول اثر باشد.
گويند
«عَقِمَتْ مَفَاصِلُهُ» بندهاى بدنش خشكيد.
به دردی كه قابل صحت نيست. گويند:
«دَاءٌ عُقَامٌ» از زنان كسى را
عقیم گويند كه
نطفه مرد را قبول نكند، نازا میگویند.
گفتهاند:
«الْمُلْكُ عَقيمٌ» يعنى
حکومت نازا است زيرا پدر براى پادشاهى پسرش را میكشد.
به مواردی از
عُقْم که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ) «زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب به صورتش زد و گفت: پير
زن عقيم مىزايد؟!.»
(وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً) «هر كه را خواهد
عقيم ميكند.»
آيه شامل زنان و مردان است.
(حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ) (يَوْمٍ عَقِيمٍ) «روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و
شادی نمىزايد ظهور آن میرساند كه مراد
عذاب دنياست.»
(وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ) (و همچنين در سرگذشتِ «عاد» آيتى است در آن هنگام كه تندبادى بىباران بر آنها فرستاديم.)
عقيم ظاهرا به معنى فاعل است گفتهاند «
ریح عقیم» بادی كه ابر باران ده نياورد، ابرها و درختان را تلقيح نكند يعنى خيرى نزايد.
قرآن درباره بادها فرموده:
(يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ) (وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ) (وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ) اگر بادى باشد كه هيچ يک از فايدهها را نداشته باشد پس آن از زایيدن فايده عقيم است باد قوم عاد چنين بادى بوده است.
اين لفظ فقط چهار بار در
قرآن مجيد آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عقم»، ج۵، ص۲۸.