عَسْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَسْب (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای نسب است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
عَسِيْب (به فتح عین) به معنای
استخوان دم حیوان و
يَعْسُوبُ (به فتح یاء و ضم سین) به معنای رئیس و امیر زنبور عسل.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
مؤمن عارف و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَسْب (مثل عقل) به معنای نسب آمده است. «قَطَعَ اللُّه
عسَبَهُ: ای نَسلَه»
عَسِيْب به معنای استخوان دم حیوان است.
يَعْسُوبُ امیر زنبور عسل (زنبور نر آن) و نیز به معنای رئیس و آقا آید.
«هُو
يَعْسُوبُ قومهِ: ای سَیّدهم و رئیسهم».
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۳۱۶ فرموده است:
«أَنا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَالْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ.» (من
يعسوب و پيشواى مؤمنانم و
مال و
ثروت،
يعسوب بدکاران.)
(شرحهای حکمت:
)
سید رضی در شرح آن فرموده است: منظور آن است که مؤمنین از من پیروی میکنند و
فاجران از مال دنیا.
در
غریب ۱ فرموده است:
«فَإِذَا كَانَ ذلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ الدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ.» (هنگامى كه وضع بدين منوال شد، پيشواى
دین (خشم گيرد) و آمادگى خود را اعلام مىكند. در اين موقع (مؤمنان) به سرعت اطرافش جمع گردند همانگونه كه ابرهاى پاييزى گرد هم جمع میشوند.)
(شرحهای غریب:
) منظور از
یعسوب پیشواست معنی کلام در «خرف» گذشت.
در
خطبه ۱۹۲ در مورد بزرگان قبائل فرموده است:
«مِنْ بُيُوتَاتِ الْعَرَبِ وَيَعَاسِيبِ الْقَبَائِلِ» (شجاعان خاندان عرب و سران قبايل در آنها برترى مىجستند.)
(شرحهای خطبه:
)
درباره مؤمن عارف فرموده:
«فَهُوُ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الاِْسْلاَمُ، وَضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَأَلْصَقَ الاَْرْضَ بِجِرَانِهِ» (به هنگامى كه اسلام غروب مىكند و همچون شترى كه از راه رفتن مانده، بر زمين قرار مىگيرد و سينهاش را به آن مىچسباند.)
(شرحهای خطبه:
) یعنی بزند به زمین بیخ دمش را. معنی آن در «ذنب» گذشت.
این ماده چهار بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عسب»، ج۲، ص۷۱۷.