عهد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عهد:(عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً) بعضى گفتهاند:
«عهد» همان
ایمان به
پروردگار، اقرار به يگانگى او و تصديق پيامبران
خدا است.
بعضى ديگر گفتهاند:
«عهد» در اينجا به معناى شهادت به وحدانيت حق و بيزارى از كسانى است كه در برابر
خدا پناهگاه و قدرتى قائلند و همچنين اميد نداشتن به غير «
اللّه».
«عهد» در
سوره معارج مفهوم وسيعى دارد كه هم
عهدهاى مردمى را شامل مىشود و هم
عهدها و پيمانهاى الهى را؛ زيرا
«عهد» هرگونه التزام و
تعهدى است كه انسان نسبت به ديگرى مىدهد، و بدون شک، كسى كه ايمان به
خدا و
پیامبر او مىآورد، با اين ايمان
تعهدات وسيعى را پذيرفته است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
عهد:
(لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا) (آنان هرگز مالک شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد
خداوند رحمان،
عهد و پيمانى گرفته است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله پاسخ دوم از آلهه گرفتن مشركين به منظور شفاعت است، و حاصلش اين است كه اين طور نيست كه هر كه را
انسان دوست بدارد شفاعتش كند، و به همين منظور او را آلهه خود بگيرد، او هم شفيع او بشود، بلكه هر كه شفاعت مىكند، قبلا با
خدا عهدى دارد، و اين
عهد را جز عدهاى از مقربين درگاه
خدا كسى مالک نيست، هم چنان كه فرمود:
(وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ) بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از آيه شريفه اين است كه بفرمايد: كسانى مالک شفاعتند كه نزد
خدا عهدى داشته باشند، و آن
عهد ايمان به
خدا و تصديق به
نبوت است. بعضى ديگر گفتهاند: منظور از
عهد همان وعده شفاعتى است كه به طورى كه از اخبار بر مىآيد به امثال
انبیاء،
امامان،
مؤمنین و
ملائکه داده. بعضى ديگر گفتهاند:
عهد عبارت است از شهادت لا اله الا اللَّه و تبرى از حول و قوه غير
خدا و اميدوارى به
خدا. ولى وجه صحيحتر همان وجه اول است كه با سياق مناسبتر است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ) (و آنها كه امانتها و پيمان خود را رعايت مىكنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ظاهرا مراد از كلمه
عهد در آيه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است كه انسان با غير مىبندد، كه فلان عمل را انجام و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننمايد. بعضى از
مفسرین گفتهاند: مراد از
عهد تنها اين نيست، بلكه تمامى قرارهايى است كه انسان ملتزم به آن باشد، حتى ايمان بنده
خدا به
خدا هم
عهدى است كه او با پروردگارش بسته، و قرار گذاشته آنچه
خدا تكليفش مىكند اطاعت نمايد، پس اگر بندهاى به يكى از اوامر و يا نواهى
خدا عمل نكند، و
خدا را در آن نافرمانى كند،
عهد خدا را شكسته است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عهد»، ص۳۹۰.