• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علوم دینی در تهران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تِهْران، پايتخت و بزرگ‌ترين شهر ايران، نيز استان و شهرستاني به همين نام در شمال مرکزي ایران می‌باشد. ری و تهران و قریه‌های اطراف آن، مراکزی کوچک برای تربیت عالمان بوده‌اند، در این بخش علوم دینی در تهران در سده‌های متقدم، میانه، دوران قاجار، پهلوی و دوران شکوهمند پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخته می‌شود.



طی این سده‌ها، تهران به عنوان یکی از قرای ری شناخته می‌شد، اما نباید از نظر دور داشت که در رونق فرهنگی آن سده‌ها، هم قریه تهران و هم برخی از قریه‌های اطراف آن‌که اکنون بخشی از شهر تهران محسوب می‌شوند، مراکزی کوچک برای تربیت عالمان بوده‌اند. از مشهورترین رجال برخاسته از خودِ تهران، باید ابوعبدالله محمد‌ بن حماد طهرانی (د ۲۷۱ق) را نام برد. وی محدثی پرتلاش بود که به بسیاری از سرزمین‌ها سفر کرد و سرانجام در عسقلان شام وفات یافت. نام او در بسیاری از اسانید حدیث اهل سنت، از جمله در سنن ابن ماجه و صحیح ابن حبان ثبت شده است. او در میان اصحاب حدیث به صحت عقیده شناخته می‌شد و اقوالی در مواضع اعتقادی آنان، از جمله در مخلوق نبودن قرآن از وی نقل می‌شد.
[۶] لالکایی، هبة‌الله، اعتقاد اهل‌ السنة، ج۲، ص۳۰۳، ریاض، ۱۴۰۲ق.
او به تفسیر نیز توجه داشته، و ابن ابی حاتم نزدیک به ۲۴۰ مورد از منقولات تفسیری او را اقتباس کرده است.
[۷] ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، تفسیر القرآن العظیم، شماره ۲۵۹، به کوشش اسعد محمد طیب، بیروت، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۹م.
[۸] ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، تفسیر القرآن العظیم، شماره ۴۶۶ جم‌، به کوشش اسعد محمد طیب، بیروت، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۹م.

کسان دیگری از خاندان او نیز به دانش اشتغال ورزیدند که از آن شمار می‌توان فرزندش ابوالعباس عبدالرحمان بن محمد طهرانی را نام برد که به سبب اشتهار پدرش، ابن الطهرانی خوانده می‌شد. او نیز از محدثان مهم اهل سنت بود و در مراکز مختلف از جمله ری حدیث می‌گفت.
[۱۱] ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۴۴، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌ بب‌.
نواده محمد بن حماد، به نام ابوعلی طهرانی نیز از محدثان بود.
در سده ۶ ق/۱۲م، نیز باید از ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ابی نجیب طهرانی یاد کرد که در ۵۶۴ ق/۱۱۶۹م استماعش ثبت شده، و سال‌ها پس از آن نیز زیسته است.
در روستاهای نزدیک به تهران، نخست باید از دولاب در شرق تهران یاد کرد که از اواخر سده ۲ق/۸م، عالمانی از آن برخاسته‌اند، هرچند فعالیت علمی آنان عموماً بیرون از موطنشان بوده است. از میان آنان نخست باید به ابواسحاق دولابی رازی در اواخر سده ۲ق اشاره کرد که هم به حدیث و هم به تصوف اشتغال و گرایش داشته، و از سوی معروف کرخی ستوده شده است. اندکی پس از او، قاسم دولابی رازی (د ۳۱۶ق) که مدتی در مکه مجاورت گزید، نیز از گرایندگان به تصوف بوده است. مشهورترین محدث برخاسته از دولاب، ابوبشر دولابی (د ۳۱۰ق) صاحب آثاری چون الکنی و الذریة الطاهرة در حدیث و رجال است (ه‌ د، ۵/۲۱۰). پدر ابوبشر، احمد بن حماد دولابی نیز از محدثان بوده است.
[۲۵] ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۴۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌ بب‌.
[۲۷] طبری، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۱۰ جم‌، بیروت، ۱۴۰۵ق.
از فقیهان این قریه نیز باید ابوالحمد محمد بن ابراهیم دولابی پیرو مذهب حنفی را نام برد که در ۴۳۲ق زنده بوده، و در ری به عنوان فقیهی برجسته شناخته می‌شده است.
دیگر باید از قریه نرمق (نارمک کنونی) در شمال شرق تهران سخن به میان آورد که در سده‌های ۲ و ۳ ق، محدثانی چون ابویحیی عبدالعزیز بن عبدالله نرمقی، احمد بن ابراهیم بزاز نرمقی و یحیی بن عبدالعزیز بن عبیدالله نرمقی را نام برد.
قریه دوریست (طرشت کنونی) در غرب تهران، چندین سده یکی از مراکز پررونق علمی، به خصوص برای امامیه بوده است. در اواخر سده ۴ق، محمد بن احمد بن عباس دوریستی محدث امامی، سرسلسله خاندانی امامی بود که طی سده‌های ۵ و ۶ ق، فقیهان و محدثان بزرگی چون ابوتراب بن حسن دوریستی (زنده در اوایل سده ۵ ق)، حسن بن جعفر دوریستی (زنده در اواسط سده ۵ ق)، ابوعبدالله جعفر بن محمد دوریستی (د ح۴۷۴ق)، ابومحمد حسن بن محمد دوریستی (د پس از ۴۷۸ق)، ابوجعفر محمد بن موسی دوریستی (زنده در اوایل سده ۶ ق)، نجم‌الدین‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر دوریستی (د پس از ۶۰۰ ق) و حسن بن جعفر دوریستی (د پس از ۶۰۰ ق) را پرورش داد.
[۳۸] مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، خاندان.
بیرون از این خاندان نیز می‌توان به ابوبکر احمد بن علی بن حسین طرشتی از عالمان اهل سنت در نیمه نخست سده ۵ ق و سدیدالدین ابومحمد حسن بن حسین دوریستی (د پس از ۵۸۴ ق) از عالمان امامیه
[۴۰] منتجب‌الدین‌ رازی، علی‌، فهرست‌، ج۱، ص۵۱، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز طباطبایی‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.
[۴۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۵، ص۱۸۴-۱۸۵، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
اشاره کرد. به روزگار جعفر بن محمد دوریستی، طرشت به اندازه‌ای اهمیت یافته بود که خواجه‌ نظام‌الملک‌، وزیر سلجوقی‌ هر دو هفته‌ بدانجا‌ می‌رفت‌ تا از دوریستی کسب‌ دانش‌ کند‌.
[۴۳] قزوینی رازی، عبدالجلیل‌، نقض‌، ج۱، ص۱۴۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ الدین‌ محدث ارموی‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش.

باز در غرب تهران باید از قریه کَن یاد کرد که به خصوص در سده ۵ ق، رجالی چون احمد بن محمد بن عبدالصمد کنی و ابومحمد بن حسن کنی از محدثان اهل سنت درخور ذکرند. از عالمان زیدی برخاسته از کن نیز می‌توان قطب‌الدین احمد بن ابی‌الحسن بن علی کنی (د پس از ۵۵۲ ق) قاضی و زاهد را یاد کرد.
[۴۷] مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، ج۱، ص۹، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.
[۴۸] مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، ج۱، ص۴۰ جم‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.
[۴۹] مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.

در شمال تهران، در قریه ونک نیز نام سیدابوالفتح نصر بن مهدی ونکی (ز ۴۶۸ق) به ثبت رسیده است.
افزون بر صدمات وارده به محافل علمی در جریان حمله مغول، اندک بودن شخصیت‌های شناخته از تهران و قریه‌های پیرامون آن در سده‌های بعد را نه ناشی از بسته شدن باب علم، بلکه تا حدی ناشی از مفقود شدن منابع باید دانست. از محدود رجال شناخته در این دوره باید به عزالدین یوسف بن محمود طهرانی (د ۷۹۴ق)، فقیه صوفی مشرب حنفی اشاره کرد که شرحی بر کنز‌الدقائق حافظ‌الدین نسفی در فقه حنفی نوشته بوده است.
عصر صفویه، افشاریه و زندیه: تهران از دوره صفویه روی به اهمیت نهاد و در زمینه فرهنگ به تدریج جایگزین ری شد که اهمیت خود را از دست داده بود. در سده ۱۰ق، یعنی در نیمه نخست دوره صفویان، می‌توان نشانه‌هایی یافت که از رشد حوزه تهران حکایت دارد. افزون بر ارجاسب طهرانی متخلص به امیدی (د ۹۲۵ق) که فیلسوفی شاعر بوده است، از اواسط سده ۱۰ق توجه به حیطه‌های فقه و حدیث نیز دیده می‌شود. علی‌شاه طهرانی (د پس از ۹۵۸ق) برخی از آثار علامه حلی را نسخه‌برداری کرده، جعفر بن امام‌الدین طهرانی (پس از د ۹۶۱ق) به کتابت آثاری چون اربعین شهید اول پرداخته و محمد بن حیدر طهرانی (د پس از ۹۷۵ق)، برخی از کتب فقهی علامه حلی را استنساخ کرده است.
سید ناصر (نصر) الدین حسینی که در اواسط سده ۱۰ق یا پیش از آن در تهران می‌زیسته، و بقعه او از مزارهای قدیم تهران است،
[۵۹] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۱۵۴ قدیم‌ترین سال ثبت شده در بقعه ۹۹۳ق، تهران، ۱۳۵۵ش.
احتمالاً از عالمان این شهر بوده است.
در سده ۱۱ق/۱۷م، رونق بیشتری در حوزه تهران دیده می‌شود. افزون بر عالمانی چون قوام‌الدین رازی طهرانی (د ح۱۰۹۳ق) مؤلف عین‌الحکمة که بیش‌تر به علوم عقلی توجه داشتند، یا چون محمدمهدی طهرانی (د پس از ۱۱۰۲ق)، به تألیف در پزشکی و گاه تاریخ علاقه نشان می‌دادند، علوم نقلی نیز مورد توجه بود؛ از جمله، احمد بن محمد بن عبدالرحمان ابن عمیره طهرانی (د ۱۰۱۵ق)، المسائل الواضحة را در تفسیر استعاذه، بسمله و سوره فاتحه تألیف کرد، محمدقاسم طهرانی (د پس از ۱۰۹۸ق)، غریب‌القرآن ابوبکر سجستانی را نسخه‌برداری کرد و محمدیوسف طهرانی (د پس از ۱۱۰۴ق)، نقد الاصول را در دانش اصول فقه نوشت. در نیمه اخیر سده ۱۱ق، برخی از رجال تهرانی، چون محمدقلی طرشتی مشهور به سلیم طهرانی (د ۱۰۵۷ق)، میر‌صیدی طهرانی (د ۱۰۸۳ق)، سیدمحمدمغیث حسینی طهرانی و محمدشفیع طهرانی به کشمیر و هند مهاجرت کردند و در آن‌جا به فعالیت ادبی و علمی اشتغال داشتند.
مدرسه امامزاده زید در جوار مزار همان امامزاده در غرب بازار تهران پیش از عصر صفوی تأسیس شده بود، اما در دوره صفویه چندین مدرسه دینی در تهران ساخته شد که از جمله آن‌هاست: مدرسه حکیم هاشم تأسیسِ حکیمی به همین نام در محله ارک، و مدرسه خانم نزدیک بازار نایب‌السلطنه، تأسیسِ خواهر‌ شاه طهماسب اول که در حمله افغان‌ها ویران شد. از دیگر مدارس تأسیس شده در دوره صفوی، مدرسه چال پشت بازار کفاشان، مدرسه محمدیه در منطقه محمدیه، و مدرسه چال‌حصار در محله درخونگاه را نام برد.
[۶۹] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۳۵۰ق.
[۷۰] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۰-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
[۷۱] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۴۱، قم، ۱۳۵۰ق.
[۷۲] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۳، قم، ۱۳۵۰ق.
[۷۴] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷۵] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
مسجد جامع تهران نیز که بنای آن از ۱۰۷۲ق/ ۱۶۶۲م در عهد شاه عباس دوم صفوی آغاز شد، در دوره‌های مختلف کمابیش کارکرد آموزشی هم داشته است.
[۷۶] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، ج۴، ص۲۰۰۴-۲۰۰۵، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷-۱۳۶۸ش.
[۷۷] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۳، قم، ۱۳۵۰ق.

طی سده ۱۲ق/۱۸م، حوزه تهران رونق چشمگیری نداشت، حتی پس از آن‌که در زمان کریم‌خان زند (سلطنت ۱۱۶۳-۱۱۹۳ق)، بر اهمیت سیاسی آن افزوده شد. برخی از عالمان چون نیای ملا ابوالحسن طهرانی که در همان ایام کریم‌خان از مازندران به تهران کوچید، روی به تهران آوردند.
[۷۸] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
[۷۹] نامه دانشوران ناصری، تهران، ج۳، ص۴۲۳-۴۲۵، ۱۳۳۸ش.
از معدود رجال شناخته شده در این سده می‌توان [[|مولا محمد طهرانی]] مشهور به پیش‌نماز (د ح۱۱۲۰ق)، از مجتهدان و عالمان متنفذ، [[|محمد زکی طهرانی]] (د ح۱۱۲۰ق؛ و محمدکاظم طهرانی طبیب را نام برد. برخی نیز چون محمد‌جعفر طهرانی (د ح۱۱۹۱ق) ساکن مشهد، دور از موطن می‌زیستند.
از نادر نمونه‌های رونق تعلیم، تأسیس مدرسه رضائیه توسط ملا آقارضا فیروزآبادی (د ۱۱۱۷ق)، در شرق بازار بود؛ اما در همین دوره برخی از مدارس مهم پیشین مانند مدرسه امامزاده زید، مدرسه حکیم هاشم و مدرسه چال‌حصار متروک شدند، چنان‌که در اوایل عهد قاجار این مدارس و چه بسا برخی دیگر از مدارس دینی ویرانه بودند.
[۸۴] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۰-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
[۸۵] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۸۶] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۸۷] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
شرایط مدارس شاخصی کارآمد برای برآورد کردن وضع آموزش علوم دینی در تهران پیش از سلسله قاجار است.


علوم دینی در تهران در دوره قاجار به دو دوره متقدم و متأخر تقسیم می‌شود.

۲.۱ - دوره متقدم قاجار

با انتقال حکومت به سلسله قاجار در ۱۱۹۳ق و انتخاب تهران به عنوان پایتخت توسط آقامحمد خان، شرایط فرهنگی نیز در تهران دگرگون شد و تهران به یکی از فعال‌ترین حوزه‌های دینی امامیه بدل گشت.

۲.۱.۱ - دوره فتحعلی‌شاه

فتحعلی‌شاه قاجار (سلطنت ۱۲۱۲-۱۲۵۰ق) اهتمامی ویژه به بهبود آموزش علوم دینی در تهران داشت و از زمان او بود که تهران پایتخت قاجار به مرکزی فرهنگی نیز تبدیل شد. در عصر این پادشاه مدارس متعدد دینی در آن ساخته شد که از آن جمله می‌توان به مدرسه صدر واقع در جلوخان مسجد شاه (مسجد امام کنونی)، تأسیس توسط صدراعظم میرزا شفیع خان (د۱۲۳۴ق)، مدرسه فخریه که بعدها به مدرسه خان مروی یا مدرسه مروی شهرت یافت، واقع در کوچه مروی، تأسیس در ۱۲۳۲ق توسط حاج محمدحسین‌خان قاجار مروی، مدرسه رضاقلی‌خان، واقع در محله درخونگاه، تأسیس توسط فردی به همین نام از رجال سیاسی، و مدرسه پامنار، تأسیس در اوایل عهد قاجار اشاره کرد. در همین دوره مدرسه امامزاده زید نیز مرمت شد.
[۸۸] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۳۵۰ق.
[۸۹] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۴-۷۶، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۰] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۸، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۱] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۸۱، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۲] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۹۳] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۰، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۹۴] نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۴۰۷، تهران، ۱۳۶۴ش.
مسجد سیدعزیزالله نیز که در همین اوان ساخته شده،
[۹۵] معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی ‌تهران، ج۱، ص۴۵۵، تهران، ۱۳۸۱ش.
کمابیش کارکرد آموزشی هم داشته و آن را تا عصر حاضر حفظ کرده است.
در دوره محمد شاه قاجار (سلطنت ۱۲۵۰-۱۲۶۴ق)، مدارسی چون مدرسه حاج رجبعلی، در ۱۲۵۲ق، تأسیس توسط فردی به همین نام، مدرسه حکیم (یا آقامحمود) در بازارچه مروی در۱۲۵۷ق، تأسیس توسط آقا محمود کرمانشاهی پیش‌نماز، و بنای دو مدرسه محسنیه، در شرق جلوخان مسجد شاه و مدرسه میرزاصالح در محله پامنار نیز مربوط به عصر متقدم قاجار بوده است. اندکی پس از وفات فتحعلی شاه، مدرسه دارالشفاء، روبه‌روی جلوخان مسجد‌ شاه که نخست به عنوان بیمارستان بنا شده بود، نیز به یکی از مدارس مهم دینی تبدیل شد.
[۹۶] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۳-۷۴، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۷] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۷، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۸] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۸۴، قم، ۱۳۵۰ق.
[۹۹] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۴۴ جم‌، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۱۰۰] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۰۱] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۰، تهران، ۱۳۶۴ش.

در دوره فتحعلی شاه، به تشویق وی که مایل بود تهران را به مرکزی برای آموزش علوم دینی مبدل سازد، برخی از عالمان شهرهای مختلف ایران روی به تهران آوردند. همانند بسیاری از امور سیاسی و فرهنگی دیگر، در این باره نیز فتحعلی شاه مایل بوده است الگوی رایج در عصر شاهان صفوی را دنبال کند و برای تهران همان مرکزیت دینی را فراهم آورد که اصفهان در دوره صفویان داشت. همین سیاست در دوره محمد شاه نیز دنبال شد.
بدین‌ترتیب، عالمانی از دیگر حوزه‌های دینی ایران، چون اصفهان و قزوین روی به تهران نهادند که در پاره‌ای موارد توسط شخص شاه به تهران دعوت می‌شدند. از آن جمله می‌توان به اینان اشاره کرد: مولا محمدتقی برغانی که در ۱۲۲۵ق شرحی بر شرائع‌الاسلام محقق حلی نوشت،
[۱۰۳] تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
میرزا محمدباقر لاهیجی اصفهانی (د ۱۲۴۰ق)،
[۱۰۴] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۳۷۵، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
میرزا محمد‌تقی بن عبدالرحیم اصفهانی (د ۱۲۴۸ق) که بر وافیه فیض و بحث طهارت از وافی همو شرح نوشت، کتاب اصولیِ معالم را حاشیه کرد و کتابی گسترده در فقه استدلالی نوشت و سیدمحمدمهدی خاتون‌آبادی که نخستین امام منصوب از سوی فتحعلی شاه بر مسجدشاه تهران (تأسیس: ۱۲۲۹ق) بود و پس از او این منصب در خاندانش باقی ماند.
[۱۰۷] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.

عالمانی از تهران و اطراف آن در این دوره نامی برآوردند که از آن جمله می‌توان مولا اسماعیل طهرانی مؤلف کتاب المزار به فارسی،
[۱۰۸] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۵، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
میرزا محمد اندرمانی طهرانی
[۱۰۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۵۳، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۱۰] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
و سیدهاشم جمارانی،
[۱۱۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ عبدالصمد طهرانی،
[۱۱۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۳۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ محمدصادق طهرانی،
[۱۱۳] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۶۳۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ عبدالله طهرانی،
[۱۱۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۸۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ جعفر طهرانی
[۱۱۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۳۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
و شیخ حسن طهرانی
[۱۱۶] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۹۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
را نام برد. اما این عالمان بومی غالباً از جایگاه علمی ممتازی برخوردار نبودند و شاخص‌های علمی تهران، عالمانی بودند که بیرون از مدارس متروک تهران دانش آموخته بودند. برخی از رجال تهرانی در این دوره، مانند محمدحسین بن عبدالرحیم طهرانی (د ۱۲۶۱ق)، صاحب کتاب پرآوازه الفصول، در عراق می‌زیستند.
[۱۱۷] امین،‌ محسن‌، اعیان‌ الشیعة، ج۹، ص۲۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.

برخی از حرکت‌ها در این دوره تاریخی، شایسته تأملی ویژه‌اند، از جمله محمدجعفر بن سیف‌الدین شریعتمدار استرابادی (د ۱۲۶۳ق) صاحب آثار مختلف، کتابی نیز در فقه بر اساس مذاهب خمسه نوشت
[۱۱۸] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
[۱۱۹] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
که این اثر نخستین گام در جهت همراه ساختن مذهب امامیه با مذاهب اربعه اهل سنت است و می‌توان آن را در راستای سیاست دینی تقریب دانست که در اوایل عهد قاجار دنبال می‌شده است.
دوره فتحعلی شاه دوره اوج گرفتن منازعات اخباری و اصولی در حوزه‌های امامیه بود و حوزه تهران هم‌زمان با گام نهادن در مسیر شکل‌گیری، در معرض این منازعات نیز قرار گرفت؛ از جمله، میرزا محمد اخباری (د ۱۲۳۲ق) بنیان‌گذار جریان نوین اخباری در امامیه که به سبب اقتدار یافتن اصولیان در عراق، ناچار به ترک عتبات شده بود، راهی ایران شد و پس از چندی درنگ در مشهد، به تهران آمد و مقیم شد. وی طی ۴ سال حضور خود در تهران، مورد حمایت فتحعلی شاه قرار گرفت، اما سرانجام با فشار اصولیان که در تهران نیز غالب بودند، ناچار به ترک تهران شد.
[۱۲۰] زین‌العابدین، شیروانی، بستان السیاحة، ج۱، ص۵۸۱، تهران، ۱۳۱۵ق.
[۱۲۱] تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۷۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
همچنین باید از شیخ محمدعلی برغانی (د ۱۲۶۹ق) نام برد که در اثر گرایش‌های مذهبی خاص، مورد غضب فتحعلی شاه قرار گرفت و پس از تبعید به عراق، آشکار به اندیشه‌های میرزا محمد اخباری و شیخ احمد احسایی گرایش یافت.

۲.۱.۲ - دوره ناصری

در دوره ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴-۱۳۱۴ق) اهمیت حوزه علمی تهران نسبت به گذشته افزایش یافت. یکی از شاخص‌ها در این باره توسعه مدارس دینی تهران در عهد ناصری است. در شمار این مدارس است: مدرسه شیخ‌العراقین یا مدرسه شیخ عبدالحسین (اکنون مسجد آذربایجانی‌ها)، تأسیس در ۱۲۷۰ق توسط شیخ عبدالحسین حائری طهرانی و از مال‌الوصایه‌ امیر‌کبیر؛ مدرسه سپهسالار قدیم، (اکنون مدرسه شهید بهشتی)، تأسیس در ۱۲۷۷ق توسط میرزا محمدخان قاجار سپهسالار؛ مدرسه عبداللهخان در بازار تهران، تأسيس در ۱۲۷۷ق؛ مدرسه ملا محمدجعفر (مشهور به مجتهدی) در بازارچه نايب‌السلطنه، تأسيس در ۱۲۸۰ق توسط ملامحمدجعفر چال‌میدانی؛ مدرسه سعدیه در محله عودلاجان، تأسیس در ۱۲۸۸ق توسط حاج قنبرعلی‌خان سعدالدوله؛ مدرسه معیر در محله سنگلج، تأسیس توسط دوست‌علی‌خان معیرالممالک (د ۱۲۹۰ق)؛ مدرسه آصفیه میان نوروزخان و مسجد جامع، تأسیس در ۱۲۹۲ق توسط حاج محمدقلی‌خان آصف‌الدوله؛ مدرسه خازن‌الملک در بازارکفاشان، تأسیس در ۱۲۹۵ق که تولیت آن را خاندان آشتیانی عهده‌دار بودند؛ مدرسه سپهسالار جدید، (اکنون مدرسه عالی شهید مطهری)، بنیاد آن از ۱۲۹۶ق توسط میرزا حسین‌خان قزوینی سپهسالار؛ و مدرسه فتحی ه (در زاویه‌ای از میدان قیام کنونی)، تأسیس در ۱۳۰۵ق از حاج ابوالفتح طهرانی.
[۱۲۴] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۳-۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۲۵] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۷، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۲۶] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۰، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۲۷] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۲۸] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۶۸ جم‌، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۲۹] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۲، ص۵، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۳۰] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۲، ص۲۷، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۳۲] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۳۳] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۳۴] معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی ‌تهران، ج۱، ص۴۵۴، تهران، ۱۳۸۱ش.

برخی از این مدارس مانند مدرسه منیریه واقع در کنار بقعه سید‌ناصرالدین
[۱۳۵] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۶، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۳۶] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
به رغم این‌که امروز ناشناخته‌اند، از مراکز تعلیم علوم عقلی و نقلی بوده‌اند. عالمانی چون ملافتح الله نوری و ملامحمد هیدجی در شمار مدرسان، و میرزا کوچک‌خان جنگلی در شمار دانش‌آموختگان آن بودند.
[۱۳۷] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۳۸] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۳۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۷.
[۱۴۰] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۷۰، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۴۱] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۷۵، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۴۲] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۴۳] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۲، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۴۴] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۹، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۴۵] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۴۶] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۴۷] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۳۶۴ش.
(درباره مدارس نیاکی، دانگی، آغارضا خان، فرخ خان امین‌الدوله، شاهزاده خانم، میرزا عبدالکریم، کاظمیه و یونس‌خان، به این منبع رجوع کنید:
[۱۴۸] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
)
در این دوره برخی از مدارس قدیمی تهران نیز تعمیر شدند، از جمله مدرسه چال‌حصار که توسط اردبیلی‌ها مرمت شد
[۱۴۹] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۱-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۵۰] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
و مدرسه حکیم هاشم که به سبب مرمت توسط مهد علیا یا مدرسه مادرشاه شهرت گرفت.
[۱۵۱] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۳، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۵۲] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۵۳] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۵۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.

در دوره ناصری، گام‌هایی برای تأسیس مدارس دینی در محله‌های حاشیه‌ای تهران نیز برداشته شد. از آن جمله می‌توان به تأسیس مدرسه صنیعیه در محله امامزاده یحیی به سال ۱۳۰۳ق توسط حاج ابوالحسن اصفهانی معمار، و مدرسه اقصی در خیابان بلورسازی (در مولوی) توسط میرزا احمدخان مشیرالسلطنه اشاره کرد.
[۱۵۴] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۵۵] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۵۶] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۹۷، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۵۷] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۵۸] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۲، تهران، ۱۳۶۴ش.

در دوره ناصری، آموزش فلسفه در حوزه تهران، اهمیتی بسیار یافت و علوم عقلی جایگاه ویژه‌ای در نظام آموزش دینی به دست آورد. در اهمیت علوم عقلی همین بس که ۴ تن از بزرگ‌ترین عالمان تهران، از اهل فلسفه بودند و به حکمای اربعه شهرت یافتند؛ اینان عبارت‌اند از: آقاعلی زنوزی، تدریس در مدرسه سپهسالار، آقا محمدرضا قمشه‌ای، تدریس در مدرسه صدر، میرزا ابوالحسن جلوه، تدریس در دارالشفاء و میرزا حسین سبزواری، تدریس در مدرسه عبدالله خان.
[۱۵۹] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۹-۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
[۱۶۰] نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
گفتنی است که اهمیت علوم عقلی در حوزه تهران، تا عصر حاضر حفظ شده است.
در عهد متقدم ناصری، حاج شیخ عبدالحسین حائری طهرانی (د ۱۲۹۶ق)، معروف به شیخ‌العراقین، مؤثرترین عالم تهران بود. جایگاه برجسته علمی او موجب شده بود تا به واقع به عنوان چهره‌ای علمی حوزه تهران را اعتبار بخشد. علاوه بر این وی از نفوذ اجتماعی ویژه‌ای نیز برخوردار بود.
[۱۶۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۱۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
افزون بر او، برخی از عالمان اصولی برخاسته از حوزه نجف از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری و شیخ علی کاشف‌الغطاء در تهران جای‌گیر شدند و تفکر اصولی را در این حوزه ریشه‌دار ساختند؛ از آن‌جمله می‌توان مولا باقر زرگر طهرانی (د ۱۲۸۳ق)،
[۱۶۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۸۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ حسن نجم‌آبادی (د ح۱۲۸۴ق)، مؤلف آثار فقهی که نزد برخی پس از شیخ انصاری به عنوان افقه شناخته می‌شد،
[۱۶۶] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۳۰۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
مولا آغا دربندی (د ۱۲۸۵ق) که در مسئله امر به معروف و نهی از منکر اصراری ویژه داشت و این سیره او، موجب رنجش شاه بود،
[۱۶۸] مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۶۸.
و شیخ ابوالقاسم نوری طهرانی معروف به کلانتری (د‌۱۲۹۲ق) صاحب آثار متعدد در فقه و اصول
[۱۶۹] نامه دانشوران ناصری، تهران، ج۲، ص۳۶۴، ۱۳۳۸ش.
[۱۷۲] زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۵، ص۱۸۴.
را برشمرد.
[۱۷۳] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۵۲، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.

از عالمان ویژه پایتخت نیز باید به میرزا ابوالقاسم موسوی زنجانی (د ۱۲۹۲ق)، اشاره کرد که دارای دیدگاه‌های خاصی درباره کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بود و هم نسبت به علما انتقاداتی تند داشت.
[۱۷۴] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
از دیگر عالمان متنفذ تهران، می‌توان سیدابوالقاسم حسینی (د ۱۲۹۵ق)، امام جمعه ملقب به سید المجتهدین را نام برد.
[۱۷۵] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۱، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.

در نیمه اخیر از عهد ناصری، از فقهای پایتخت، شیخ هادی نجم‌آبادی، ملا‌علی کنی و میرزا محمدحسن آشتیانی از نفوذ اجتماعی و سیاسی ویژه برخوردار بودند. ملاعلی کنی (۱۳۰۶ق) در نجف تحصیل کرد و در قریه کن ساکن شد و در عهد ناصری رئیس‌المجتهدین لقب گرفت. وی عالمی اصولی به شیوه سنتی بود و آثار چندی در فقه و اصول و درایه تألیف کرد. در زمینه سیاست وی بیش‌تر مدافع شیوه سنتی حکومت بود و نسبت به اندیشه‌های سیاسی نوبرآمده، نظر مساعد نداشت. او مورد توجه خاص دربار ناصرالدین شاه بود و تولیت بسیاری از امور و اوقاف به وی سپرده شده بود. ملاعلی کنی از ثروت فراوانی برخوردار بود و به این شهرت داشت که خواهان اقتدار علما برای ترویج شریعت است.
[۱۷۶] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۳۸، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۷۷] تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۲۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۷۹] زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۴، ص۳۲۱.

آشتیانی (د ۱۳۱۹ق) از خواص درس شیخ انصاری و مهم‌ترین مروج آموزه‌های او در ایران بود و همین ویژگی، بسیاری از طلاب را در تهران به حلقه درس او جلب کرد.
[۱۸۰] مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۰۷.
[۱۸۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۳۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
فعالیت سیاسی او به سبک میرزای شیرازی و در همراهی با او بود و مؤثرترین نقش را در تحریم تنباکو در تهران ایفا کرد. مهم‌ترین انگیزه سیاسی او را باید مخالفت با برتری‌جویی کفار بر مسلمانان قلمداد کرد، در حالی که نشانه‌ای از افکار ضد استبداد از وی ثبت نشده است.
[۱۸۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۳۸۹-۳۹۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۱۸۳] مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۰۷.
مولا محمدتقی کاشانی (د ۱۳۲۱ق)، عالم تهران از شاگردان صاحب جواهر که هدایة‌ المسترشدین را در رد مسیحیان و مخالفت با مودت آنان نوشته است، نیز می‌توان در کنار آشتیانی جای داد.
[۱۸۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۱۸۵] طباطبایی، عبدالعزیز، حاشیه بر نقباء البشر، ج۱، ص۲۵۳، همراه نقباء البشر آقابزرگ طهرانی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.

نجم‌آبادی (د ۱۳۳۳ق) نیز عالمی تحصیل کرده در حوزه نجف بود که تمام دوره تعلیم خود را در تهران سپری کرد. او یکی از چهره‌های ضد استبداد و احیاگر است که افکاری بسیار نزدیک به سیدجمال‌الدین اسدآبادی داشته است. اعتقاد او به ضرورت اتحاد مسلمانان و برتری مسلمانان بر کافران، انتساب علل انحطاط مسلمانان به اِعراض از قرآن کریم و ضرورت بازگشت بدان، اهمیت دادن به جایگاه عقل، حمله به استبداد و نقدهایی که نسبت به رفتار سنتی علما داشت، از مشترکات او و اسدآبادی محسوب می‌شود.
[۱۸۶] حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۲۱، قم، ۱۴۱۴ق.
[۱۸۷] حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۵۲، قم، ۱۴۱۴ق.
[۱۸۸] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۱-۹۶، تهران، ۱۳۶۰ق.
وی بخشی از افکار خود را در کتابی با عنوان تحریر‌العقلاء نگاشت (چ تهران، ۱۳۱۲ش). اندیشه‌های نجم‌آبادی به اندازه‌ای در حوزه تهران نو انگاشته می‌شد که سیدمحمدصادق طباطبایی عالم متنفذ تهران او را تکفیر کرد.
[۱۸۹] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۵، تهران، ۱۳۶۰ق.
[۱۹۰] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۸۵۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
با وجود دیدگاه‌های تند سیاسی، بی‌توجهی او نسبت به حکام و نزدیکی‌اش با عامه مردم، ناصرالدین شاه و برخی از رجال مهم قاجار چون کامران میرزا گاهی به دیدار او در خانه‌اش می‌رفتند.
[۱۹۱] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۷، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۱۹۲] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۲، تهران، ۱۳۶۰ق.
[۱۹۳] نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۱۰۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
خاطره تاریخی او به عنوان عالمی روشنگر و مدافع حقوق عامه مردم در تهران برجای گذاشته، و نام شیخ هادی در یادمان‌هایی واقع در خیابانی که هنوز به نام او شناخته می‌شود، باقی مانده است.
فعالیت این عالمان رونقی در حوزه تهران پدید آورد که موجب می‌شد برخی از طالبان سرزمین‌های دیگر چون مولا اسماعیل قره‌باغی (د ۱۳۲۳ق) و شیخ محمدتقی اردکانی (د ح۱۳۲۹ق) برای استفاده از درس نجم‌آبادی و آشتیانی به تهران آیند و سال‌ها در این شهر بمانند.
[۱۹۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۱۹۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.

مولا علی بن خلیل طهرانی (د ۱۲۹۶ق)، استاد حاجی نوری و صاحب آثاری در فقه و رجال، میرزا اسماعیل فرزند دیگر میرزا خلیل طهرانی (د‌۱۲۹۷ق)، صاحب غصون الایکة الغرویة در اصول فقه، ملا محمدباقر (د ۱۳۰۱ق)، صاحب لب الاصول، شیخ عبدالرحیم نهاوندی (د ۱۳۰۴ق)، شاگرد و مروج تعالیم شیخ انصاری و مدرس مدرسه فخریه،
[۲۰۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۰۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
ملا نظر‌علی طالقانی (د ۱۳۰۶ق)، مؤلف مناط الاحکام در فقه
[۲۰۳] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۶، قم، ۱۳۵۰ق.
و کاشف الاسرار در عقاید و اخلاق، و میرزا ابوالفضل نوری طهرانی (د ۱۳۱۶ق)، مؤلف شفاء الصدور و آثاری در اصول و درایه و رجال
[۲۰۵] ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۲۱۳، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
[۲۰۶] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۲۰۷] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۶، ص۲۰۴۳، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
بیشتر به امر تدریس و تألیف توجه داشتند.
برخی چون شیخ اسماعیل قائنی (د پس از ۱۳۰۰ق)، شاگرد میرزای شیرازی،
[۲۱۰] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
حاج علی طهرانی (د ۱۳۰۶ق)، رئیس المجتهدین تهران، شیخ جعفر نوری طهرانی از شاگردان صاحب جواهر
[۲۱۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۶۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
و شیخ محمدحسن شریعتمدار استرابادی (د ۱۳۱۸ق)، شاگرد شیخ انصاری، و صاحب تتبعاتی در رجال و اصول
[۲۱۳] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۳۹۱، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
جامع فعالیت علمی و نفوذ اجتماعی بودند. برخی عالمان تهرانی نیز پایتخت را فضای مناسبی برای فعالیت خود نمی‌شمردند. از جمله شیخ محمدهادی تهرانی (د۱۳۲۱ق) در نجف
[۲۱۵] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۳، ص۲۲۵-۲۲۸، قم، ۱۴۰۵ق.
و ملاحسنعلی‌ طهرانی (د ‌۱۳۲۵ق) در مشهد ساکن شدند.
[۲۱۶] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۵۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.


۲.۲ - دوره متأخر قاجار

در این دوره، برخی مدارس علمیه توسط برخی از علما و تجار در تهران تأسیس شد، اما اداره مدارس با ضعفی روزافزون روبه‌رو بود. از مدارس تأسیس شده می‌توان از مدرسه فیلسوف‌الدوله، در جوار امامزاده اسماعیل در ۱۳۲۲ق، توسط میرزا کاظم فیلسوف‌الدوله
[۲۱۷] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۲۶۱، قم، ۱۳۵۰ق.
و مدرسه محمودیه در سرچشمه در موقوفه حاج سیدمحمود جواهری
[۲۱۸] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۲۶۶، قم، ۱۳۵۰ق.
[۲۱۹] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۴۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۲۲۰] کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
یاد کرد، اما برای احیای مدارسی مانند مدرسه چال که ویرانه شده بود، هیچ کوششی صورت نگرفت.
[۲۲۱] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸، قم، ۱۳۵۰ق.
در دوره مظفر‌الدین شاه برخی از عالمان که به‌سبب رونق حوزه تهران به این شهر مهاجرت کرده بودند، مانند مولا اسماعیل قره‌باغی (د‌۱۳۲۳ق) و میرزا محمدحسن نهاوندی تهران را ترک کردند و به نجف یا مشهد رفتند.
[۲۲۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۲۲۳] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۰۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
آشکار بود که حوزه تهران اهمیت علمی دوره ناصری را از دست داده بود؛ اما به هر روی هنوز عالمانی از شاگردان شیخ انصاری چون سیدعبدالکریم لاهیجی (د ح۱۳۲۳ق)،
[۲۲۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
مولاباقر کنی (د ح۱۳۳۰ق)
[۲۲۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۹۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
و آقاحسن طهرانی، و از شاگردان میرزای شیرازی چون سیداحمد همدانی سنگلجی (اوایل سده ۱۴ق؛،
[۲۲۸] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۰۱، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
شیخ جعفر بن حسن نجم‌آبادی (د ح۱۳۳۱ق)
[۲۲۹] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۸۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
و سیدابراهیم حسینی طهرانی (د ۱۳۳۲ق)
[۲۳۰] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
هنوز در تهران حضور داشتند و به تدریس ادامه می‌دادند.
برخی از عالمان نیز به امر تحقیق و تألیف به سبک سنتی اشتغـال داشتند کـه از آن شمار مـی‌توان محمـدهادی طهرانـی (د ۱۳۲۱ق)، صاحب آثاری در فقه، سیدحسن بن عزیزالله طهرانی (د ۱۳۲۸ق)، صاحب حواشی بر پاره‌ای کتب مهم فقهی،
[۲۳۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۱۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
سید ابوالقاسم سده‌ای ساکن تهران (د ۱۳۳۹ق)، صاحب آثار متعدد در فضایل اهل بیت (علیه‌السلام) و برهان الرسالة در اثبات نبوت خاصه
[۲۳۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۷۲، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
[۲۳۶] طباطبایی، عبدالعزیز، حاشیه بر نقباء البشر، ج۱، ص۷۲، همراه نقباء البشر آقابزرگ طهرانی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
و سیدابوالقاسم طهرانی از خاندان خاتون‌آبادی (د ۱۳۴۶ق)، صاحب آثاری درباره منجزات مریض و برخی قواعد فقهی
[۲۳۷] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۶۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
اشاره کرد.
مثلث کنی ـ آشتیانی ـ نجم‌آبادی در دوره متأخر قاجار همچنان مبنای کارآمدی برای بازشناختن گرایش‌های سیاسی علما در تهران بود. هم‌زمانی این دوره با انقلاب مشروطیت و مباحث سیاسی ـ دینی پیش و پس از آن، عالمان پایتخت را ملزم می‌ساخت که به گونه‌ای نسبت به جریان مشروطه‌خواهی موضعی اتخاذ کنند.
آنچـه در نسل پیشین به عنوان اندیشه اسدآبادی ـ نجم‌آبادی شناخته می‌شد، در این دوره در قالب اندیشه عالمان مشروطه‌طلب آشکار شد. حاج میرزا حسین خلیلی معروف به حاجی طهرانی (د ۱۳۲۶ق) یکی از ۳ مجتهد مدافع مشروطه در نجف بود که نام او در کنار آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی ذکر می‌شد و دیدگاه‌های او در قالب نامه‌ها و اعلامیه‌ها مؤید مشروطیت در تحولات درون ایران تأثیری بسزا داشت.
[۲۳۸] ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۴، ص۲۴۶، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۲۳۹] حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۷۷ بب‌، قم، ۱۴۰۵ق.
[۲۴۰] آل‌محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۹ جم‌، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۴۱] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۱، ص۸۹۸، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
[۲۴۲] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۴، تهران، ۱۳۶۰ق.

دو شخصیت اصلی مشروطه‌طلب در میان علمای تهران، یعنی سید‌عبدالله بهبهانی (د ۱۳۲۷ق) و سید‌محمد طباطبایی (د ۱۳۳۹ق) از پیوستگان به افکار نجم‌آبادی و اسدآبادی بودند. درباره طباطبایی تصریح شده که وی چندی در محفل درس نجم‌آبادی حاضر می‌شده است.
[۲۴۳] ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۴۹، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۲۴۴] حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۷، تهران، ۱۳۶۰ق.

اندیشه میرزای شیرازی ـ آشتیانی در برخی از اعضای‌ خاندان آشتیانی ادامه یافته است؛ این گروه از علمای تهران، در عین ‌اینکه نباید در شمار مشروطه‌طلبان قرار گیرند، اما در بسیاری از موارد در عملکرد کنار آنان جای گرفته‌اند. از جمله در جریان ‌فروش محل مسجد و مدرسه چال به بانک استقراضی روس، دیده می‌شود که چگونه شیخ مرتضی آشتیانی و فرزند او میرزا‌ مصطفی آشتیانی در کنار طباطبایی و بهبهانی و در مقابل شیخ فضل‌الله نوری قرار گرفته‌اند.
[۲۴۵] بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸-۳۹، قم، ۱۳۵۰ق.

در رأس سوم مثلث، اگرچه شیخ فضل‌الله نوری به‌ عنوان شاگرد میرزای شیرازی و با مواضع سیاسی اعلام شده خود، نمی‌تواند مستقیماً ادامه‌ دهنده اندیشه ملاعلی‌ کنی تلقی گردد، اما دو ویژگی محوری در رفتار سیاسی کنی، یعنی پرهیز از افکار نو برآمده سیاسی و تأکید بر افزایش اقتدار علما به روشنی در اندیشه سلطنت مشروعه شیخ فضل‌الله قابل پی‌جویی است.
[۲۴۶] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۵۱، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
[۲۴۸] کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ج۱، ص۷۳-۷۸ برای تبیین نظریه، تهران، ۱۳۷۶ش.
اگرچه شیخ‌فضل‌الله به سبب مخالفت‌هایش با مشروطه به دار آویخته شد، اما او در اندیشه خود منزوی نبود و برخی از عالمان پایتخت، چون سیداحمد پیشاوری (د ۱۳۴۹ق)، حتی پس از کشته شدن او هوادار افکارش بودند.
[۲۴۹] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۸۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.

ارتباط افکار نجم‌آبادی با سید جمال‌الدین و هم‌فکرانش در کشورهای عربی، پیوستگی افکار آشتیانی با میرزای شیرازی و هم‌فکرانش در عراق و ایران از یک سو، و تفاوت‌های شاخص میان اندیشه سیاسی شیخ فضل‌الله نوری با مشروطه‌طلبان، موجب می‌شود که تهران عصر مشروطیت الگویی از تنوع اندیشه سیاسی در جهان تشیع به‌شمار آید. بدین‌ترتیب، آنچه برخی از تحلیلگران در حوزه اندیشه سیاسی شیعه به‌عنوان مکتب تهران پیشنهاد کرده‌اند و آن را جامع افکار نوری و بهبهانی ـ طباطبایی شمرده‌اند،
[۲۵۰] قوچانی، محمد، سه اسلام: مکتب نجف، ج۱، ص۷۷، مکتب قم، مکتب تهران، تهران، ۱۳۸۵ش.
باید با دیده نقد نگریسته شود.


در دوره پهلوی، تأسیس حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم حائری یزدی (د ۱۳۱۵ش) که به‌تدریج جایگزین حوزه تهران می‌شد، از اهمیت تهران در آموزش دینی کاست و سیاست‌های دینی رضاشاه (سلطنت ۱۲۹۹-۱۳۲۰ش)، نیز تشدید‌ کننده این افول بود. تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ش توسط رضا‌شاه و پای‌گرفتن دانشکده معقول و منقول در آن، بخشی از ثقل آموزش دینی در تهران را از مدارس سنتی به دانشگاه منتقل ساخت. طی نیم سده اخیر، تحولات گوناگون سیاسی زمینه‌ساز افت و خیزهایی در اهمیت حوزه علمیه تهران بوده، ولی این حوزه همواره تحت‌الشعاع حوزه علمیه قم قرار داشته است. در این دوره شمار محدودی از عالمان که قم را ترک کرده، اقامت در تهران را برگزیده‌اند، نه به سبب رونق علمی، که به سبب فضای باز فکری در تهران، کوچ اختیار کرده‌اند.
در نیم سده اخیر، تهران همچنان مرکز مهمی برای فعالیت عالمانی بود که دارای افکار سیاسی تحول‌گرا بودند. در این میان برخی چون سید‌حسن مدرس (د ۱۳۱۶ش)، در ادامه افکار ضداستبدادی نجم‌آبادی و هم‌فکرانش، بیشتر بر نفی استبداد و اصلاح نظام حکومتی تمرکز داشتند و برخی چون سیدابوالقاسم کاشانی (د ۱۳۴۰ش)، بیشتر بر نفی سلطه خارجی (یا به تعبیر دینی آن نفی سلطه کفار بر مسلمین) تکیه داشتند. اما تصدی نمایندگی مجلس توسط هر دو، درگیری‌های مستقیم مدرس با رضا شاه و همکاری کاشانی با مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت نشان از آن دارد که متعلقان به هر دو گرایش بر این نکته متفق شده بودند که علما باید مستقیماً در فعالیت‌های سیاسی وارد شوند و به نظارت بسنده نکنند.
در دوره رضاشاه تهران مرکزی مناسب برای رشد متفکرانی شد که نسبت به نظام اندیشه شیعی در عصر خود منتقد بودند و راهی برای بازخوانی دین می‌جستند. برخی از اینان چون شیخ عباسعلی کیوان قزوینی (د ۱۳۱۷ش) در مقطع تحول فکری خود، مراکز دیگر را برای فعالیت مناسب نیافتند و به تهران کوچیدند و برخی چون محمدحسن شریعت سنگلجی (د ۱۳۲۲ق) خاستگاهی تهرانی داشتند. ویژگی مشترک اینان توجه به قرآن بود و همین امر زمینه تدوین آثاری در باب تفسیر و تدبر در قرآن را فراهم کرد.
[۲۵۲] کیوان قزوینی، عباسعلی، تفسیر کیوان، تهران، ۱۳۱۰ش بب‌.
[۲۵۳] شریعت سنگلجی، محمد حسن، کلید فهم قرآن، تهران، انتشارات دانش.
اقدام سیدضیاء طباطبایی نخست‌وزیر رضا شاه به نوشتن تفسیر را نیز باید در راستای همین جریان دانست (تفسیر روشنی، چ تهران، ۱۳۷۴ش).
در دوره محمدرضا پهلوی (سلطنت ۱۳۲۰-۱۳۵۷ش) نیز برخی از عالمان تهران چون سید‌محمود طالقانی (د ۱۳۵۸ش) فعالیت ضد‌استبدادی داشتند، اما آنچه آنان را نسبت به نسل گذشته متمایز می‌ساخت، نیازی بود که آنان در جهت بازسازی باورهای دینی و بازخوانی اسلام احساس می‌کردند. این رویکرد موجب شده بود تا این طیف از عالمان، با جریان نوظهور روشن‌فکری دینی ارتباطی نزدیک برقرار سازند. نماد این ارتباط و فعالیت مشترک علمای اصلاح‌طلب با روشن‌فکران دینی نهادی با نام حسینیه ارشاد بود. در حالی‌که گونه‌ای دانشگاهی از این فعالیت مشترک نیز در دانشکده معقول و منقول (بعدها الٰهیات) شکل گرفت که شاخص آن کسانی چون شهید مرتضی مطهری (۱۳۵۸ش)، از رجال برخاسته از حوزه و پیوسته به دانشگاه بود.
برخی از عالمان تهران در این دوره، بدون آن‌که به ضرورت اصلاح در باورهای دینی رسیده باشند، به دنبال متحول ساختن شیوه‌های سنتی علما در برقراری ارتباط با مخاطبان بودند. شیخ حسینعلی راشد (د ۱۳۵۹ق)، واعظ نامدار تهران و استاد دانشکده الٰهیات، با خطابه‌های پرشنونده‌ای که در رادیو تهران ایراد می‌کرد، یکی از این شخصیت‌های تحول‌ساز بود. میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (د ۱۳۹۳ق) نیز با افکاری کاملاً سنتی کوشش داشت تا با تصحیح و آماده‌سازی برخی از متون فارسی، یا همکاری در ترجمه قرآن به فارسی راه را برای ارتباط عامه مردم با قرآن و منابع دینی هموار سازد.
فارغ از آنچه گفته شد، برخی از عالمان تهران، هم‌زمان با مطالعات آقاضیاء عراقی و میرزای نائینی در عراق، به تدریس و تحقیق در فقه و اصول کاملاً در ادامه سنت حوزه اشتغال داشتند که از آن جمله می‌توان مولا محمدتقی آملی طبرسی، سیدجلیل طارمی، شیخ محمدرضا نوری، میرزا حسن کرمانشاهی و شیخ عبدالنبی نوری را نام برد.
[۲۵۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۶۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
در نسل پسین، عالمانی چون میرزا احمد آشتیانی (د ۱۳۵۴ش) و سیداحمد خوانساری (د ۱۳۶۳ش) مراجع برجسته دینی در تهران بودند و شیخ آقابزرگ طهرانی (د ۱۳۴۸ش) نامی ماندگار در رجال و کتاب‌شناسی امامیه بر جای نهاد.


در دوره پس از انقلاب مدارس دینی تهران توسعه چشمگیری یافته، و حوزه علمیه تهران رونقی افزون گرفته است و مدارس پیشین بازسازی و ساماندهی شده؛ و مدارس متعددی نیز تأسیس گردیده‌اند. افزون بر عالمان برآمده از تهران، اقامت بزرگانی چون امام خمینی (۱۳۵۸-۱۳۶۸ش)، تهران را به حوزه‌ای فعال تبدیل کرده است.


۱. ابن زبر، محمد، تاریخ‌ مولد العلماء و وفیاتهم، ج۲، ص۵۹۰، به کوشش محمد مصری، کویت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.    
۲. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ بغداد وذیوله، ج۲، ص۲۶۹، طبع العلمیه.    
۳. ابن قیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۹۸، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق.    
۴. ابن‌ماجه،‌ محمد، السنن‌، ج۲، ص۸۳۴، به‌ کوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م‌.    
۵. ابن حبان‌، محمد، الصحیح، ج۱۳، ص۳۰۹ جم‌، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق.    
۶. لالکایی، هبة‌الله، اعتقاد اهل‌ السنة، ج۲، ص۳۰۳، ریاض، ۱۴۰۲ق.
۷. ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، تفسیر القرآن العظیم، شماره ۲۵۹، به کوشش اسعد محمد طیب، بیروت، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۹م.
۸. ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، تفسیر القرآن العظیم، شماره ۴۶۶ جم‌، به کوشش اسعد محمد طیب، بیروت، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۹م.
۹. ابوالشیخ اصفهانی، عبدالله، العظمة، ج۲، ص۵۳۳، به کوشش رضا الله مبارکفوری، ریاض، ۱۴۰۸ق.    
۱۰. ابوالشیخ اصفهانی، عبدالله، العظمة، ج۳، ص۱۱۲۳، به کوشش رضا الله مبارکفوری، ریاض، ۱۴۰۸ق.    
۱۱. ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۴۴، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌ بب‌.
۱۲. ابو‌نعیم‌ اصفهانی‌، احمد، المسند المستخرج علی صحیح مسلم، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش محمد حسن شافعی، بیروت، ۱۹۹۶ق.    
۱۳. ابو‌نعیم‌ اصفهانی‌، احمد، المسند المستخرج علی صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۱ جم‌، به کوشش محمد حسن شافعی، بیروت، ۱۹۹۶ق.    
۱۴. ابو‌نعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۳۶، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.    
۱۵. ابو‌نعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۸، ص۲۷ جم‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.    
۱۶. ابن عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۳۰، ص۱۶۷، به کوشش علی شیری‌، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.    
۱۷. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۱، ص۲۶، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۱۸. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۲، ص۷۲، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۱۹. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ بغداد وذیوله، ج۶، ص۲۴۹، طبع العلمیه.    
۲۰. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ بغداد وذیوله، ج۱۴، ص۴۱۹، طبع العلمیه.    
۲۱. ابن قیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۶۵، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق.    
۲۲. سمعانی،‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۵، ص۴۱۳    
۲۳. ابن قیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۶۵، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق.    
۲۴. سمعانی،‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۵، ص۴۱۳.    
۲۵. ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۴۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌ بب‌.
۲۶. طبری، محمد، التفسیر، ج۳، ص۳۷۳.    
۲۷. طبری، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۱۰ جم‌، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۲۸. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۱، ص۱۵۵، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۲۹. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۳، ص۲۱۷-۲۱۸، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۳۰. طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۴۹، به کوشش طارق‌ بن‌ عوض‌الله‌ بن‌ محمد و عبدالمحسن‌ بن‌ ابراهیم‌ حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق.    
۳۱. ابن نقطه،‌ محمد، تکملة الاکمال، ج۱، ص۴۹۴، به کوشش عبدالقیوم عبدرب النبی، مکه، ۱۴۱۰ق.    
۳۲. ذهبی،‌ محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۳۵۰، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.    
۳۳. طبرانی، سلیمان، المعجم الصغیر، ج۲، ص۱۳۹ جم‌، به کوشش محمد شکور ‌ امریر، بیروت/ عمان، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.    
۳۴. سمعانی،‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱۳، ص۷۸.    
۳۵. ابن نقطه،‌ محمد، تکملة الاکمال، ج۱، ص۴۹۵، به کوشش عبدالقیوم عبدرب النبی، مکه، ۱۴۱۰ق.    
۳۶. مزی، یوسف‌، تهذیب‌ الکمال‌، ج۳۱، ص۳۸۴، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌، مؤسسة‌الرساله.    
۳۷. ابن ‌ابی‌حاتم،‌ عبدالرحمان‌، علل الحدیث، ج۵، ص۱۸۹.    
۳۸. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، خاندان.
۳۹. فاسی، محمد، ذیل التقیید، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش کمال‌ یوسف‌ حوت، بیروت، ۱۴۱۰ق.    
۴۰. منتجب‌الدین‌ رازی، علی‌، فهرست‌، ج۱، ص۵۱، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز طباطبایی‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.
۴۱. مجلسی،‌ محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۲۵ متن اجازه حسن دوریستی، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۴۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۵، ص۱۸۴-۱۸۵، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۴۳. قزوینی رازی، عبدالجلیل‌، نقض‌، ج۱، ص۱۴۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ الدین‌ محدث ارموی‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش.
۴۴. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۳، ص۳۷۷، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۴۵. ابن عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، ج۵۲، ص۲۳۱، به کوشش علی شیری‌، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.    
۴۶. رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین‌، ج۴، ص۷۰، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.    
۴۷. مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، ج۱، ص۹، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.
۴۸. مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، ج۱، ص۴۰ جم‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.
۴۹. مرشد‌بالله، یحیی‌، الامالی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۴م‌.
۵۰. سمعانی،‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱۳، ص۳۶۴.    
۵۱. حاجی‌خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج۲، ص۱۵۱۶.    
۵۲. زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۸، ص۲۵۳.    
۵۳. ابن‌ تغری‌ بردی،‌ یوسف‌، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۱۱، ص۲۴۰.    
۵۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۴، ص۲۴.    
۵۵. طباطبایی، عبدالعزیز، مکتبة العلامة الحلی‌، ج۱، ص۱۸۰، قم‌، ۱۴۱۶ق‌.    
۵۶. شهید اول، الاربعون حدیثاً، مقدمه، ج۱، ص۱۳، قم، ۱۴۰۷ق.    
۵۷. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۲۳، قم، ۱۴۱۴ق.    
۵۸. طباطبایی، عبدالعزیز، مکتبة العلامة الحلی‌، ج۱، ص۹۳، قم‌، ۱۴۱۶ق‌.    
۵۹. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۱۵۴ قدیم‌ترین سال ثبت شده در بقعه ۹۹۳ق، تهران، ۱۳۵۵ش.
۶۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۵، ص۴۶۰، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.    
۶۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۷۶۱، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.    
۶۲. بغدادی، اسماعیل، إیضاح المکنون، ج۴، ص۴۷۶.    
۶۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۵۹۲، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.    
۶۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۸۳۳، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.    
۶۵. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۲، ص۷۷۳، قم، ۱۴۱۴ق.    
۶۶. بغدادی، اسماعیل، إیضاح المکنون، ج۳، ص۵۰۹.    
۶۷. بغدادی، اسماعیل، إیضاح المکنون، ج۳، ص۵۱۴.    
۶۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۳۴۶، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.    
۶۹. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۳۵۰ق.
۷۰. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۰-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
۷۱. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۴۱، قم، ۱۳۵۰ق.
۷۲. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۳، قم، ۱۳۵۰ق.
۷۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۶۰.    
۷۴. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۷۵. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۷۶. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، ج۴، ص۲۰۰۴-۲۰۰۵، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷-۱۳۶۸ش.
۷۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۳، قم، ۱۳۵۰ق.
۷۸. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۷۹. نامه دانشوران ناصری، تهران، ج۳، ص۴۲۳-۴۲۵، ۱۳۳۸ش.
۸۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۶۸۲.    
۸۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۲۹۰.    
۸۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۶۱۰.    
۸۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۶، ص۱۳۸.    
۸۴. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۰-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
۸۵. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۸۶. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
۸۷. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۸۸. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۳۵۰ق.
۸۹. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۴-۷۶، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۰. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۸، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۱. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۸۱، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۲. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
۹۳. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۰، تهران، ۱۳۶۴ش.
۹۴. نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۴۰۷، تهران، ۱۳۶۴ش.
۹۵. معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی ‌تهران، ج۱، ص۴۵۵، تهران، ۱۳۸۱ش.
۹۶. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۳-۷۴، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۷، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۸. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۸۴، قم، ۱۳۵۰ق.
۹۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۴۴ جم‌، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۰۰. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۰۱. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۰، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۰۲. کنتوری، اعجاز‌حسین‌، کشف‌ الحجب‌ و الاستار، ج۱، ص۳۳۸، کلکته‌، ۱۳۳۰ق‌.    
۱۰۳. تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۰۴. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۳۷۵، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۰۵. امین،‌ محسن‌، اعیان‌ الشیعة، ج۹، ص۱۹۸، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۰۶. نوری، حسین، خاتمة المستدرک، ج۲، ص۱۲۵، قم، ۱۴۱۵ق.    
۱۰۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۰۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۵، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۰۹. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۵۳، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۱۰. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۱۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۳۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۶۳۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۸۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۳۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۹۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۱۷. امین،‌ محسن‌، اعیان‌ الشیعة، ج۹، ص۲۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۱۸. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۱۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۲۰. زین‌العابدین، شیروانی، بستان السیاحة، ج۱، ص۵۸۱، تهران، ۱۳۱۵ق.
۱۲۱. تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۷۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۲۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه إلی تصانیف الشیعة، ج۱۶، ص۶۴.    
۱۲۳. مدرس تبریزی، محمد‌علی، ریحانة الادب، ج۱، ص۲۴۸، تهران، ۱۳۶۹ش.    
۱۲۴. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۳-۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۲۵. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۷، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۲۶. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۰، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۲۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۲۸. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۶۸ جم‌، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۲۹. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۲، ص۵، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۳۰. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۲، ص۲۷، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۳۱. صدر، حسن‌، تکملة امل‌ الآمل‌، ج۱، ص۲۷۱، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۱۳۲. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۳۳. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۳۴. معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی ‌تهران، ج۱، ص۴۵۴، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۳۵. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۶، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۳۶. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۳۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۳۸. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۳۹. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۷.
۱۴۰. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۷۰، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۴۱. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۷۵، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۴۲. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۴۳. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۲، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۴۴. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۹، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۴۵. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۴۶. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۴۷. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۴۸. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۴۹. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۴۱-۴۲، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۵۰. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۵۱. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۳، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۵۲. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۵۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۵۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۵۴. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۸۴، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۵۵. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۵۶. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۱۹۷، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۵۷. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۵۸. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ج۱، ص۳۱۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۵۹. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۹-۸۰، قم، ۱۳۵۰ق.
۱۶۰. نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۶۱. نوری، حسین، خاتمة المستدرک، ج۲، ص۱۱۴، قم، ۱۴۱۵ق.    
۱۶۲. صدر، حسن‌، تکملة امل‌ الآمل‌، ج۱، ص۲۷۱، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۱۶۳. بروجردی، علی، طرائف المقال، ج۱، ص۴۹، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.    
۱۶۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۷۱۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۶۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۸۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۶۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۳۰۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۶۷. مدرسی‌ طباطبایی،‌ حسین‌، مقدمه‌ای‌ بر فقه‌ شیعه‌، ج۱، ص۳۵۱، ترجمه محمد آصف‌ فکرت‌، مشهد، ۱۳۶۸ش‌.    
۱۶۸. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۶۸.
۱۶۹. نامه دانشوران ناصری، تهران، ج۲، ص۳۶۴، ۱۳۳۸ش.
۱۷۰. مدرس تبریزی، محمد‌علی، ریحانة الادب، ج۵، ص۷۱، تهران، ۱۳۶۹ش.    
۱۷۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه إلی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۳۶۹ جم‌.    
۱۷۲. زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۵، ص۱۸۴.
۱۷۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۱۵۲، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۷۴. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۷۵. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۱، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۷۶. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۳۸، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۷۷. تنکابنی، محمد، قصص العلماء، ج۱، ص۱۲۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۷۸. صدر، حسن‌، تکملة امل‌ الآمل‌، ج۱، ص۲۷۱، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۱۷۹. زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۴، ص۳۲۱.
۱۸۰. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۰۷.
۱۸۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۳۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۸۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۳۸۹-۳۹۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۸۳. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۰۷.
۱۸۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۸۵. طباطبایی، عبدالعزیز، حاشیه بر نقباء البشر، ج۱، ص۲۵۳، همراه نقباء البشر آقابزرگ طهرانی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۱۸۶. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۲۱، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۸۷. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۵۲، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۸۸. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۱-۹۶، تهران، ۱۳۶۰ق.
۱۸۹. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۵، تهران، ۱۳۶۰ق.
۱۹۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۸۵۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۹۱. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۴۷، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۱۹۲. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۹۲، تهران، ۱۳۶۰ق.
۱۹۳. نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، ج۱، ص۱۰۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۹۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۹۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۱۹۶. نوری، حسین، خاتمة المستدرک، ج۲، ص۵، قم، ۱۴۱۵ق.    
۱۹۷. نوری، حسین، خاتمة المستدرک، ج۲، ص۱۳۷، قم، ۱۴۱۵ق.    
۱۹۸. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۶۹، قم، ۱۴۱۴ق.    
۱۹۹. مدرسی‌ طباطبایی،‌ حسین‌، مقدمه‌ای‌ بر فقه‌ شیعه‌، ج۱، ص۹۶، ترجمه محمد آصف‌ فکرت‌، مشهد، ۱۳۶۸ش‌.    
۲۰۰. فضلی، عبدالهادی، دروس فی اصول فقه الامامیة، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۴۲۰ق.    
۲۰۱. فضلی، عبدالهادی، دروس فی اصول فقه الامامیة، ج۱، ص۳۷، قم، ۱۴۲۰ق.    
۲۰۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۰۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۰۳. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۷۶، قم، ۱۳۵۰ق.
۲۰۴. امین،‌ محسن‌، اعیان‌ الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۲۰۵. ثقة‌الاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، ج۱، ص۲۱۳، به کوشش محمد علی حائری، قم، ۱۴۱۴ق.
۲۰۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۰۷. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۶، ص۲۰۴۳، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
۲۰۸. فضلی، عبدالهادی، دروس فی اصول فقه الامامیة، ج۱، ص۱۹، قم، ۱۴۲۰ق.    
۲۰۹. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۴۲، قم، ۱۴۱۴ق.    
۲۱۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۱۱. بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۷۷۷.    
۲۱۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۳، ص۲۶۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۱۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۳۹۱، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۱۴. امین،‌ محسن‌، اعیان‌ الشیعة، ج۱۰، ص۲۳۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۲۱۵. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۳، ص۲۲۵-۲۲۸، قم، ۱۴۰۵ق.
۲۱۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۵۴، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۱۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۲۶۱، قم، ۱۳۵۰ق.
۲۱۸. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۲۶۶، قم، ۱۳۵۰ق.
۲۱۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۴۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۰. کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، ج۱، ص۳۰۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲۲۱. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸، قم، ۱۳۵۰ق.
۲۲۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۴۹، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۰۶، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۵۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۹۰، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۶. بروجردی، علی، طرائف المقال، ج۱، ص۴۵، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.    
۲۲۷. صدر، حسن‌، تکملة امل‌ الآمل‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۲۲۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۰۱، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۲۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۸۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۳۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۱۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۳۱. زرکلی، خیر‌الدین، الاعلام، ج۸، ص۵۸.    
۲۳۲. مدرسی‌ طباطبایی،‌ حسین‌، مقدمه‌ای‌ بر فقه‌ شیعه‌، ج۱، ص۹۸، ترجمه محمد آصف‌ فکرت‌، مشهد، ۱۳۶۸ش‌.    
۲۳۳. مدرسی‌ طباطبایی،‌ حسین‌، مقدمه‌ای‌ بر فقه‌ شیعه‌، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۱، ترجمه محمد آصف‌ فکرت‌، مشهد، ۱۳۶۸ش‌.    
۲۳۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۴۱۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۳۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۷۲، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۳۶. طباطبایی، عبدالعزیز، حاشیه بر نقباء البشر، ج۱، ص۷۲، همراه نقباء البشر آقابزرگ طهرانی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۲۳۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۶۸، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۳۸. ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۴، ص۲۴۶، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
۲۳۹. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص۲۷۷ بب‌، قم، ۱۴۰۵ق.
۲۴۰. آل‌محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۹ جم‌، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۴۱. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۱، ص۸۹۸، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
۲۴۲. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۴، تهران، ۱۳۶۰ق.
۲۴۳. ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۴۹، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
۲۴۴. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۷، تهران، ۱۳۶۰ق.
۲۴۵. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ طهران قدیم، ج۱، ص۳۸-۳۹، قم، ۱۳۵۰ق.
۲۴۶. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۵۱، چ سنگی، تهران، ۱۳۰۶ق.
۲۴۷. صدر، حسن‌، تکملة امل‌ الآمل‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۲۴۸. کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ج۱، ص۷۳-۷۸ برای تبیین نظریه، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۴۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۸۳، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.
۲۵۰. قوچانی، محمد، سه اسلام: مکتب نجف، ج۱، ص۷۷، مکتب قم، مکتب تهران، تهران، ۱۳۸۵ش.
۲۵۱. حسینی، احمد، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۶۲، قم، ۱۴۱۴ق.    
۲۵۲. کیوان قزوینی، عباسعلی، تفسیر کیوان، تهران، ۱۳۱۰ش بب‌.
۲۵۳. شریعت سنگلجی، محمد حسن، کلید فهم قرآن، تهران، انتشارات دانش.
۲۵۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، ج۱۴، ص۲۶۷، به کوشش علینقـی منزوی، بیروت، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م بب‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تهران»، شماره۶۲۱۷.    


رده‌های این صفحه : تهران | علوم دینی




جعبه ابزار