• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقیقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از مستحبات مؤکد هنگام تولد نوزاد عقیقه کردن قربانی در روز هفتم تولد نوزاد است. عقیقه چنان دارای اهمیّت است که برخی آن‌را واجب دانسته‌اند. ولی نظریه معروف در بین فقها، استحباب است. عقیقه بیمه سلامتی کودک است و او را از خطرها و حوادث و فریب‌های شیطان حفظ می‌کند. در ادامه برخی از شرایط و فوائد عقیقه را بیان می‌کنیم.



عقیقه در اصل به معنای پاره کردن و بریدن آمده است. از این‌رو، به موی سر نوزاد پس از ولادت از این جهت که تراشیده می شود عقیقه گویند و اطلاق آن به حیوانی که برای نوزاد قربانی می شود، از آن‌رو است که حلقوم آن شکافته و بریده می شود.
از احکام آن در باب نکاح سخن گفته اند.


از مستحبات اکید، عقیقه برای پسر و دختر است؛ و مستحب هست که برای پسر، حیوان نر و برای دختر حیوان ماده عقیقه شود؛ و در روز هفتم باشد، و اگر از روز هفتم تاخیر افتاد چه از روی عذر و چه بدون عذر، ساقط نمی‌شود. بلکه اگر برای کسی تا وقتی‌که بالغ می‌شود عقیقه نشده باشد، خود او عقیقه کند؛ و حتی اگر خود شخص تا وقتی زنده است برای خودش عقیقه نکرده باشد، مستحب است بعد از مرگ او برایش عقیقه شود. پس بنابر قول مشهور، عقیقه کردن مستحب مؤکد است. و به‌این معنی است که گوسفند یا گاو و یا شتری را در روز‌های اوّل تولّد نوزاد، و بهتر در روز هفتم، برای وی ذبح کنند و گوشت آن‌را پخته، در بین مؤمنان تقسیم نمایند. البته مخیرند آن به‌صورت خام یا پخته تقسیم کنند و یا این‌که آن را پخته و تعدادی از مؤمنان را دعوت کنند که کمتر از ده نفر نباشند و اگر بیشتر از آن باشند افضل است. مؤمنین از آن تناول کرده و برای بچه دعا می‌کنند. و عیبی ندارد که به‌طور متعارف طبخ شود. البته گفته‌شده افضل پختن با آب و نمک است که افضل بودن آن معلوم نیست. عقیقه چنان دارای اهمیّت است که برخی آن‌را واجب دانسته‌اند. ولی نظریه معروف در بین فقها، استحباب است.


امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده است: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حسن و حسین (علیهماالسلام) را در روز هفتم نام‌گذاری کرد و نام حسین (علیه‌السّلام) را از حسن (علیه‌السّلام) برگرفت و از طرف هر یک، گوسفندی عقیقه کرد. «سَمّٰی رَسوُلُ اللهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حَسَناً و حُسَیْناً (علیهماالسلام) یَوْمَ سٰابِعِهِمٰا وَعَقَّ عَنْهُمٰا شٰاةً شٰاةً».

هم‌چنین فرموده است: هر نوزاد در گرو عقیقه‌ای است که از طرف او انجام می‌شود. «کُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِالْعَقِیقَةِ».

در روایت دیگری فرموده است: عقیقه واجب‌تر از قربانی است. «وَالْعَقیِقَةُ اَوْجَبُ مِنَ الاَضْحِیَّةِ». مقصود از ارتهان و وجوب در این روایات تاکّد استحباب است.


در مورد عقیقه در کتب فقهی مسائلی مطرح و برای آن شرایطی ذکر نموده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها بدین قرار است:
۱. بهتر است عقیقه در روز هفتم ولادت باشد: «اَلْعَقیِقَةُ یَوْمَ السّٰابِعِ». البتّه انجام آن بعد از هفت روز نیز منعی ندارد، بلکه مستحب است کسی که بعد از تولّد از طرف او عقیقه نشده، هرگاه توانست خودش انجام دهد، هر چند در سنین پیری باشد. در روایات آمده است، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از آن‌که به مقام نبوّت نایل شدند از طرف خود عقیقه انجام دادند. و در صورتی که خود نیز عقیقه نکند، مستحب است پس از مرگش قربانی کنند.

۲. عقیقه برای نوزاد پسر و دختر هر دو سفارش شده است و در این حکم هر دو مساویند، ولی مستحب است برای نوزاد دختر حیوان ماده و برای نوزاد پسر حیوان نر عقیقه شود. چنان که مستحب است هنگام قربانی کردن، نام نوزاد و پدر او را ببرند و دعاهای وارد شده را بخوانند.
۳. مستحب است عقیقه بیش از یک عدد باشد. در روایات آمده است پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طرف امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) عقیقه نمود، حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام)، نیز از طرف آن‌ها عقیقه کرد. هم‌چنین امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) از طرف حضرت صاحب الامر (ارواحنا‌فداه) تعدادی زیادی گوسفند عقیقه نمود.

۴. شرایطی که در گوسفند قربانی در ایّام حج معتبر است، در عقیقه لازم نیست رعایت شود، البتّه اگر رعایت شود خوب است.
۵. مستحب است پا و ران عقیقه را به قابله اختصاص دهند. و افضل آن است که یک‌چهارم عقیقه به قابله اختصاص داده شود. و اگر جمع بین یک‌چهارم و ران و پا شود بعید نیست که به هر دو استحباب عمل شده باشد. یعنی یک‌چهارم حیوان که ران و پا جزء آن است به قابله داده شود. و اگر قابله نباشد به مادر کودک داده می‌شود تا آن را صدقه دهد. و در برخی روایات آمده است که یک چهارم عقیقه برای قابله است. و در برخی دیگر از روایات، یک سوم برای قابله تعیین شدهمگر آنکه قابله از اعضای خانواده باشد که در این صورت استحباب ندارد. و در صورت نبودن قابله سهمش در اختیار مادر قرار گیرد تا به هر نحو مایل است، صدقه دهد. و اگر قابله یهودی باشد که از قربانی مسلمانان نمی خورد، قیمت یک چهارم عقیقه را به وی بدهند.

۶. مستحب است گوشت عقیقه را پخته و طعامی تهیّه گردد و دست‌کم ده تن از مؤمنان دعوت شوند و از آن بخورند.چنان که مستحب است دعوت شدگان پس از صرف غذا برای نوزاد دعا کنند. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: ده نفر از مسلمانان از گوشت عقیقه طعام داده شوند و اگر بیش‌تر باشند، بهتر است. «فَاِنْ زٰادُوا فَهُوَ اَفْضَلُ».

۷. شکستن استخوان‌های گوسفند عقیقه مکروه است.بلکه مستحب است اعضای آن را به صورت عضو، عضو از هم جدا کنند.
۸. نظریّة مشهور در بین فقها امامیّه این است که استفاده خانواده نوزاد، به ویژه مادر و بنابر نظر علما والدین از گوشت عقیقه مکروه است.
۹. صدقه دادن بهای عقیقه کفایت از عقیقه نمی‌کند، از این‌رو، در صورت ناتوانی از عقیقه کردن، تا زمان تمکّن آن را به‌تأخیر می‌اندازند.
[۷۰] فیض کاشانی، ملامحسن، الانوار اللوامع، ج۱۰ قسم ۲، ص۳۰۳.

نوزادی که قبل از ظهر روز هفتم ولادت مرده، عقیقه کردن از عهده ولیّ او ساقط است، اما اگر بعد از ظهر بمیرد، ساقط نمی‌شود.
[۷۱] فیض کاشانی، ملامحسن، الانوار اللوامع، ج۱۰ قسم ۲، ص۳۰۵.



مستحب است به هنگام ذبح عقیقه دعاهایی که وارد شده، بخوانند، یکی از این دعاها که از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده این است: خداوندا آن‌چه داده‌ای از تو و برای توست و تو آن را عطا نموده‌ای، خدایا پس آن را طبق آیین پیامبرت از ما بپذیر و به خدا از شیطان رانده شده پناه می‌بریم؛ آن‌گاه نوزادی که برای او عقیقه شده نام ببر و گوسفند را ذبح کن. «اَللّٰهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ مٰا وَهَبْتَ وَاَنْتَ اَعْطَیْتَ، اَللّٰهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنّٰا عَلٰی سُنَّةِ نَبِیَِّک (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَتَسْتَعِیذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطٰانِ الرَّجِیمِ وَتُسُمِّٰی وَتَذْبَحُ».
هم‌چنان‌که بعد از ذبح عقیقه سفارش شده چنین دعا بخوانید: بار الها برای تو خون‌ها ریخته می‌شود، شریکی برای تو نیست و ستایش برای پروردگار جهانیان است، پروردگارا شیطان رانده شده از درگاهت را از ما دور ساز. «لَکَ سُفِکَتْ الدِّمٰاءُ لاٰ شَریِکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ للهِ رَبَّ العٰالَمِینَ، اَللّٰهُمَّ اخْسَاِ الشَّیْطٰانِ الرَّجِیمِ».


عقیقه باید گوسفند یا گاو و یا شتر باشد و گوسفند خواه میش باشد یا بز. به قول مشهور، مستحب است عقیقه واجد شرایط و صفات قربانی در عید قربان باشد. از این‌رو، مستحب است سالم و چاق باشد و سن آن کمتر از پنج سال در شتر، دو سال در گاو، یک سال در بز و هفت ماه در میش نباشد. و گفته شده است که مستحب است در آن جمع باشد شرایط قربانی از قبیل سالم بودن از عیب، و سن آن در شتر از پنج سال کامل کمتر نباشد و در گاو از دو سال کمتر و در گوسفند از شش ماه کامل و در بز از هفت ماه کمتر نباشد؛ و این خالی از اشکال نیست کما این‌که تعیین سن آن‌ها به‌نحوی‌که گفته شده است، بعض آن خالی از اشکال نیست. و البته که امر سهل است.


با‌اندکی تامّل در آن‌چه ذکر شد، می‌توان حداقّل، برخی از فوایدی که در این‌کار مستحب نهفته است، دریافت. از آن جمله:
الف: در اوّلین لحظات ورود به‌دنیا و اوّلین ساعات احساس نسیم حیات، به سبب قربانی کردن در راه خدا، نوزاد به خدای خویش نزدیک می‌شود و والدین او با عقیقه کردن، ضمن ابراز رضایت از مولودی که خدا به آنان عطا نموده است، سپاس نعمت به‌جای می‌آورند.
ب: عقیقه بیمه سلامتی کودک است و او را از خطرها و حوادث و فریب‌های شیطان حفظ می‌کند. چنان‌که در روایات به این نکته اشاره شده است.
ج: برای استحکام روابط صمیمانه والدین و فرزندان در آینده زمینه‌سازی می‌کند. فرزندان با یاد‌آوری نشاط و اشتیاق والدین در ولادت آن‌ها و علاقه‌مندی آنان به سلامت و سعادت فرزندانشان، نسبت به تکریم و احترام والدین بیش از پیش قیام می‌کنند.
د: آشکار ساختن اصل و نسب نوزاد را در پی دارد.
هـ: یاد‌آوری ایثارگری ابراهیم (علیه‌السّلام) در راه خدا و درسی برای تمام پدران در راه فرمان‌برداری از دستورات خداوند متعال می‌باشد.
و: کمک به استحکام روابط متقابل اجتماعی که پایه‌های عدالت را در آن جامعه بنیان می‌گذارند و در جهت محو آثار فقر و محرومیت، گام برداشته می‌شود.
[۸۳] محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۰۰.
[۸۴] وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۷۰-۱۷۱.



۱. سیدشریف مرتضی، علی بن حسین، الإنتصار، ص۴۰۶.    
۲. بحرانی، شیخ‌یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۵۶.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۴. شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۰۱.    
۵. ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۶۴۶.    
۶. بحرانی، شیخ‌یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۵۷.    
۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۶-۲۶۷.    
۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۰۱.    
۹. ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۶۴۶.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۵، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۱۰.    
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۷، ص۳۰۳، مسالة ۲۱۵.    
۱۲. سیدشریف مرتضی، علی بن حسین، الانتصار، ص۴۰۶.    
۱۳. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۵.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۴.    
۱۵. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۷، ص۵۲۸.    
۱۶. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۳۶.    
۱۷. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۳، ح۵.    
۱۸. فیض کاشانی، ملامحس، الوافی، ج۲۳، ص۱۳۳۷، باب ۲۱۵، ح۵.    
۱۹. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۱۳، باب ۳۸ من ابواب احکام الاولاد، ح۲.    
۲۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۱۲، ح۱.    
۲۱. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۴۲، ذیل ح۳۲.    
۲۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۴۳، ح۳۶.    
۲۳. شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۰۱.    
۲۴. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۳۸.    
۲۵. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۱۴، باب ۳۹، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۲۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۱۴-۴۱۵، باب ۳۹، من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۲۷. اصفهانی، ابوالحسن، وسیلة النجاة، ص۷۶۰.    
۲۸. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۴۲، ح۲-۳.    
۲۹. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۵.    
۳۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۵.    
۳۱. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب النکاح، ج۲۰، ص۴۹۱.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۳۳. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۱۸، باب ۴۲، من ابواب احکام الاولاد، ح۷.    
۳۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۴.    
۳۵. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۲۶.    
۳۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۳۰، باب ۵۰، ح۱.    
۳۷. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۳۱، باب ۵۰، ح۴.    
۳۸. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۵، ح۹.    
۳۹. بحرانی، شیخ یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۶۳.    
۴۰. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۱۱، مساله ۹.    
۴۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۶.    
۴۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۸.    
۴۳. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۳، ح۵.    
۴۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۹.    
۴۵. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۱۱، مساله ۹.    
۴۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۴۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۴۸. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۹، ح۹.    
۴۹. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۲، ح۲.    
۵۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۲۸، باب ۴۷، من باب احکام الاولاد، ح۱.    
۵۱. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۴۵۰.    
۵۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۹.    
۵۳. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۷، ص۵۳۲.    
۵۴. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۴۱۱.    
۵۵. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۴۴.    
۵۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۱.    
۵۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۵، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۱۰.    
۵۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۴۳، ح۱۷۷۱.    
۵۹. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۹، ح۱۱.    
۶۰. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۴۴، ح۱۷۷۵.    
۶۱. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۴۱۱.    
۶۲. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۴۵.    
۶۳. ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۶۴۷.    
۶۴. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۶.    
۶۵. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۲، ص۲۰۰.    
۶۶. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۷، ص۵۳۲.    
۶۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۰.    
۶۸. بحرانی، شیخ یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۶۴.    
۶۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۷۰. فیض کاشانی، ملامحسن، الانوار اللوامع، ج۱۰ قسم ۲، ص۳۰۳.
۷۱. فیض کاشانی، ملامحسن، الانوار اللوامع، ج۱۰ قسم ۲، ص۳۰۵.
۷۲. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۲۷، باب ۴۶، من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۷۳. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۲۷، باب ۴۶، من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۷۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۷۵. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۴۵۹.    
۷۶. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۴۴۷.    
۷۷. علامه المجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۲۱، ص۵۳.    
۷۸. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل ۱۰، ص۵۱۱.    
۷۹. بحرانی، شیخ‌یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۶۳-۶۴.    
۸۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة ج۲، ص۳۳۴، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، مسالة ۹.    
۸۱. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۹، ح۳.    
۸۲. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۴۹، باب ۶۵، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۸۳. محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۰۰.
۸۴. وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۷۰-۱۷۱.



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۵، ص۴۴۲، برگرفته از مقاله«عقیقه».    
انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۸، برگرفته از بخش «فصل چهارم حقوق کودک بعد از ولادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۸/۲۶.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






جعبه ابزار