• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عضل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عَضْل (به فتح عین و سکون ضاد) یکی از مفردات به کار رفته در قرآن کریم به معنای به فشار گذاشتن و منع شدید است.



عَضْل: به فشار گذاشتن و منع است.
[۱] [http://lib.eshia.ir/۷۱ ۴۲۸/۵/۱۳/بفشار قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۳.]

«عَضَلَ‌ عَلَيْهِ‌ عَضْلًا: ضَيَّقَ عَلَيْهِ» راغب گويد: عَضُله هر گوشت محكم رگدار است و مجازا به هر منع شديد گفته ميشود.


(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَ‌ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ).
گفته‌اند: مردم جاهلیت به زنان ظلم ميكردند و اگر شخصى مى‌مرد بعضى از اقوام او لباسى به روى زن وى ميانداخت و زن را به ارث مى‌برد.
لذا فرموده: (لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً) ولى ظهور آيه در آنست كه انسان به اجبار وارث زن باشد نه اينكه خود زن را ارث ببرد.


در تفسیر عیاشی از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره‌ «لا يَحِلُّ ...» روايت شده كه فرمود: «دختر يتيمى در خانه مردى ميشود او وى را از تزویج باز ميدارد و ضرر ميزند در صورتيكه آن دختر يتيم از اقوام اوست»، (و ميخواهد پس از مرگ وارث دختر باشد).


آرى ظهور آیه در اين زمينه است يعنى: «بر شما حلال نيست كه به اجبار وارث زنان باشيد و نيز زنانرا بفشار نگذاريد تا قسمتى از مهريكه داده‌ايد ببريد (و آنها در مقابل طلاق از مهر خود صرف نظر كنند) مگر آنكه كار بدى مرتكب شوند».
فاحشه را در آيه نشوز و بد زبانى و ایذاء گفته‌اند كه در اينصورت ميتوان زن را بفشار گذاشت و به طلاق خلعی وادار كرد.
(وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَ‌ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ...)، اين آيه يا خطاب بشوهران است كه ميگويد: «چون زنان خويش را طلاق داديد و عدّه‌شان منقضى گرديد ديگر آنها را (با تهديد يا عدم اخراج از منزل) منع نكنيد كه با مردان ديگر ازدواج كنند». و يا خطاب بكسان زن است (كه مثلا پدر و مادر نگذارند بار ديگر با مردانيكه طلاق داده‌اند ازدواج كنند).
ناگفته نماند كلمه‌ (أَزْواجَهُنَ‌) مخالف احتمال اول است زيرا بمردان آينده نميشود ازواج گفت مگر باعتبار ما يؤل اليه و جمله‌ (إِذا طَلَّقْتُمُ ...) خلاف احتمال دوم را ميرساند، كه ميرساند خطاب‌ (فَلا تَعْضُلُوهُنَ‌) بازواج‌ است نه باولياء و خطابات آيه قبل نيز راجع به ازواج است.
ولى باز احتمال دوم قوى است كه خطاب‌ (فَلا تَعْضُلُوهُنَ‌) راجع بكسانى باشد كه زن نتواند با آنها مخالفت كند. بسيار اتفاق ميافتد كه مرد پس از طلاق نادم ميشود و ميخواهد زن را به عقد جديد تزويج كند ولى اقوام زن روى عناد زن را از ازدواج مجدد باز ميدارند.
باز جاى گفتگو است كه شرط «اذا» خطاب بگروهى و جواب آن خطاب بگروه ديگر است بنظر بعضى مخاطب مطلق مسلمين است يعنى: اين عمل در ميان شما نباشد كه زنان را طلاق دهيد و سپس مانع از ازدواج مجدّد آنها با شوهران اول شويد.
در اينصورت هر چند طلاق دهنده غير از مانعين است ولى عمومى بودن خطاب اين اشكال را بر طرف ميكند.


۱. [http://lib.eshia.ir/۷۱ ۴۲۸/۵/۱۳/بفشار قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۳.]
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۱.    
۳. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۲۴.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۱۹.    
۵. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۲۲۹.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "عضل"، ج۵، ص۱۳.    






جعبه ابزار