• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عجم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عَجَم (به فتح عین و جیم) از واژگان قرآن کریم به غیر عرب گفته می‌شود. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: عُجْمَه (به ضم عین و سکون جیم) به معنی لکنت در زبان و عدم فصاحت و اَعْجَم (به فتح الف و جیم و سکون عین) به معنای غیر فصیح است، یعنی آنکه نمی‌تواند مطلوب خویش را بهتر بیان دارد. در آیات و روایات بسیاری سخن از عجم شده است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.



عَجَم خلاف عرب است، چنانکه در مفردات و الصحاح و قاموس المحیط و غیره آمده است. عجمیّ منسوب به عجم است خواه فصیح باشد یا غیر فصیح.
عُجْمَه به معنی لکنت در زبان و عدم فصاحت است «عَجُمَ‌ عُجْمَةً: وجد فی لسانه لکنة و عدم فصاحة».
اَعْجَم به معنای غیر فصیح است، یعنی آنکه نمی‌تواند مطلوب خویش را بهتر بیان دارد. راغب اصفهانی می‌گوید: «الْاَعْجَمُ مَن کَانَ فِی لِسَانِهِ عُجْمَةٌ عَرَبِیّاً کَانَ اَوْ غَیْرَ عَرَبِیٍّ» جوهری گفته: «و الْاَعْجَمُ‌ الَّذِی لَا یُفْصِح و لا یبیّن کلامه و لو کان من العرب» عبارت اقرب الموارد نیز عین همین است.
[۹] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عجم.

جوهری و ابن اثیر گوید: علّت تسمیه حیوان به عجماء عدم تکلم آن است و هر آنکه قدرت تکلم نداشته باشد اعجم است. راغب اصفهانی گفته: نماز ظهر و عصر را «صَلَوةٌ عَجْمَاءُ» گویند که قرائتش آهسته خوانده می‌شود.


(وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً اَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ اَعْجَمِیٌ‌ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاءٌ) «اگر قرآن را غیر فصیح نازل می‌کردیم و الفاظ و معانیش منظم نمی‌شد، می‌گفتند: چرا آیاتش مفصّل و روشن نشده آیا می‌شود که: کتاب اعجمی (غیر فصیح) و پیغمبر یا مخاطبین عربی (فصیح) باشد؟!!.»
گفته شد اعجم به معنی غیر فصیح است، خواه عرب باشد یا غیر عرب علی هذا، اعجمی در آیه غیر فصیح است نه لغت غیر عرب.
از «عربیّ» در آیه فصاحت اراده شده است. راغب اصفهانی گوید: «العربیّ: المفصح» شیخ طبرسی (رحمةاللّه) اعجمی را در آیه لغت غیر عربی فرموده، ولی ظاهرا غیر فصیح مراد است، چنانکه در تفسیر المیزان و تفسیر کشّاف بیان شده است.
(وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ‌ الْاَعْجَمِینَ‌. فَقَرَاَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ) «اگر قرآن را به بعضی از غیر عرب به لغت آنها نازل می‌کردیم و او بر عرب‌ها می‌خواند ایمان نمی‌آوردند.»
به عقیده راغب اصفهانی اصل اعجمین اعجمیّین است، یاء نسبت حذف شده است. بیضاوی نیز آن‌را جمع اعجمی گرفته به حذف یاء نسبت، ولی ظاهرا آن جمع اعجم است، چنانکه در الصحاح و اقرب الموارد و تفسیر جلالین آمده
[۲۶] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عجم.
و اینکه گفته‌اند: اعجم و عجماء بر وزن افعل و فعلی است و آن جمع سالم ندارد، الصحاح و اقرب الموارد خلاف آن‌را می‌رساند. در تفسیر المیزان گوید نحاة کوفیّون آن‌را جایز دانسته‌اند، علی هذا در «اعجمین» چیزی حذف نشده است.
ظاهرا مراد از آن در آیه شخص غیر عرب است و می‌شود که غیر فصیح مراد باشد.
(وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّهُمْ یَقُولُونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ اِلَیْهِ‌ اَعْجَمِیٌ‌ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ) یعنی «می‌دانیم که کفّار می‌گویند: قرآن را بشری به او تعلیم می‌دهد، زبان آنکه تعلیم را به او نسبت می‌دهند غیر فصیح است، ولی این قرآن زبان فصیح آشکار است.»
آیه روشن است در اینکه شخصی غیر فصیح (و غیر عرب بنا بر آنکه لسان به معنی لغت باشد) در مکه بوده که کفّار می‌گفتند: قرآن را او به حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آموزد و از جانب خدا نیست.
در تفسیر برهان ضمن حدیثی از تفسیر عیاشی از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل شده: آن زبان ابی فکیهه مولی بنی حضرمی است، اعجمی اللسان بود از پیامبر خدا پیروی کرده و ایمان آورده بود و از اهل کتاب بود، قریش گفتند: به خدا محمد را او تعلیم می‌دهد...، ولی این مطلب در تفسیر عیاشی که اخیرا طبع شده نیست.
در مجمع البیان اسم آن شخص به قول ابن عباس بلعام است او غلام رومی در مکّه بر دین نصرانیت بود، به قول مجاهد و قتاده غلام رومی بود از آن بنی الحضرمی که نامش عایش یا یعیش بود، به قولی دو غلام بودند به نام یسار و خیر، به نظر ضحّاک او سلمان فارسی است. در تفسیر المیزان قول ضحّاک را از در المنثور نقل کرده و فرموده: آن با مکّی بودن آیات ملائم نیست، یعنی سلمان در مدینه خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیده است.

۲.۱ - در روایات

عجم‌ در روایات: راجع به ایمان عجم و استقبال آنها از اسلام ذکری به میان آمده بهتر است اشاره شود. در تفسیر صافی ذیل آیه‌ (وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ‌ الْاَعْجَمِینَ‌...) (هرگاه ما آن را بر فردى از عجم [غير عرب‌] ها نازل مى‌كرديم.) از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده: «لَوْ نَزَلَ الْقُرْآنُ عَلَی‌ الْعَجَمِ‌ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ لَکِنْ نَزَلَ عَلَی الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ‌ الْعَجَمُ‌.» آنگاه آمده‌ «فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَمِ‌.» ظاهرا آن تتمه حدیث است و می‌شود آن از کلام فیض کاشانی باشد ولی از سفینة البحار ماده عجم روشن می‌شود که ذیل روایت است.
در سفینه از مستدرک حاکم از ابن عمر نقل شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده: در خواب گوسفندانی سیاه دیدم که گوسفندان سفید بسیار میان آنها وارد شدند. گفتند: آن‌را چه تعبیر کرده‌اید؟ فرمود: عجم. آنها در دین و انساب شما شریک می‌شوند. گفتند: عجم یا رسول اللّه؟! فرمود: «لَوْ کَانَ الْاِیمَانُ مُتَعَلِّقاً بِالثُّرَیَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنَ‌ الْعَجَمِ‌.»
از این‌گونه روایات در کتب اهل سنت نیز آمده از آن جمله در صحیح ترمذی باب فضل العجم نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سوره جمعه را وقت نزول بر اصحاب می‌خواند تا رسید به آیه‌ (وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ) (و همچنين پيامبر است بر گروه ديگرى كه هنوز به آنها ملحق نشده‌اند...) مردی گفت: یا رسول اللّه اینها کیانند که هنوز به ما لاحق نشده‌اند؟
حضرت به او جواب نداد، راوی گوید: سلمان در میان ما بود حضرت دست خویش را بر سلمان نهاد و فرمود: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کَانَ الْاِیمَانُ بِالثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ هَؤُلَاءِ.»
در تفسیر صافی ذیل‌ «... لَمَّا یَلْحَقُوا...» از مجمع البیان از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده: «هُمُ‌ الْاَعَاجِمُ‌ وَ مَنْ لَا یَتَکَلَّمُ بِلُغَةِ الْعَرَبِ.»
بعضی از این روایات نصّ در ایرانیان است و بعضی دیگر شامل آنها و غیر آنهاست که عجم مطلق غیر عرب است، و شاید از این روایات در تفاسیر ذیل آیه‌ (فَاِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرِینَ) (...و اگر اين گروه مشركان نسبت به آن کفر ورزند، آيين حق زمين نمى‌ماند؛ زيرا كسان ديگرى را نگاهبان آن مى‌سازيم كه نسبت به آن، کافر نيستند.) و ایضا ذیل آیه فوق از سوره جمعه پیدا کرد.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۹-۲۹۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۱۱۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۹.    
۵. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۸۰.    
۶. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱۳۵.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۹.    
۸. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۸۱.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عجم.
۱۰. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۸۰.    
۱۱. ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۳، ص۱۸۷.    
۱۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۹.    
۱۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۴.    
۱۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۷.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۷۱.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۹۹.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۶۰۶.    
۱۹. زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۲۰۲.    
۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۸ و ۱۹۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۰.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۲.    
۲۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۹.    
۲۴. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۵۳.    
۲۵. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۸۱.    
۲۶. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عجم.
۲۷. سیوطی، جلال‌الدین، تفسیر جلالین، ج۱، ص۴۹۱.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۲۱.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۲۱.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۵۵.    
۳۱. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۳۲. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۵۵.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۵.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۵۲.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۵۲.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۵۰۶.    
۳۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۸.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۵.    
۳۹. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۴، ص۵۱.    
۴۰. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۶، ص۱۶۵.    
۴۱. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۶، ص۱۶۶.    
۴۲. جمعه/سوره۶۲، آیه۳.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۳.    
۴۴. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۲۶۹.    
۴۵. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص۱۷۲.    
۴۶. انعام/سوره۶، آیه۸۹.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عجم»، ج۴، ص۲۹۹-۲۹۶.    






جعبه ابزار