عبرتآموزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مهمترین و پرثمرترین
روشهای تربیتی که در
سیره پیشوایان، از جمله
مولا علی (علیهالسّلام)، مورد توجه خاص بوده و کاربرد بسیار داشته، روش «عبرتآموزی» است.
عبرت، حالتی است که در اثر برخورد با امور ظاهری و مشهود، برای
انسان پدید میآید و به معرفتی باطنی و غیر مشهود منتهی میشود. به این حالت گرچه روش نمیگویند، ولی با توجه به عامل ایجاد کننده آن، جنبه روشی مییابد.
تشابه زندگی انسانها و اقوام مختلف با یکدیگر،
حسابگری و اندیشهورزی و نیز تاثیرپذیری انسان، مبانی این روش را تشکیل میدهند. دستیابی به
بینش، بهرهمندی از تجارب دیگران،
مصونیت نسبی از
خطا و در نهایت استفاده بهینه از
عمر و باقی مانده آن، از پیامدهای تربیتی عبرت است. از منابع عبرت، میتوان به حوادث و تحولات تاریخی، سرگذشت اقوام و ملل، شگفتیهای خلقت، حیات و مرگ تمدنها، عظمت و انحطاط دولتها، تجربیات اولیه خود انسان و در یک کلام،
دنیا و سنتهای حاکم بر آن اشاره کرد.
کاربرد «عبرت» در قلمرو «
تربیت» بسیار گسترده و وسیع است. همه
ادیان الهی و
مکاتب تربیتی، پیروان خویش را به عبرتآموزی از سرگذشت پیشینیان و مقایسه موقعیت خود با آنان فرا میخوانند.
اسلام نیز به عنوان کاملترین
دین الهی، مسلمانان را به سیر در
آفاق و انفس، توام با
تفکر و اندیشه در سرگذشت دیگران دعوت نموده است.
قرآن کریم کلمه «عبرت» و «اعتبار» را هفت بار به کار برده و
اهل بصیرت را بر توجه به آن
تشویق نموده است: «فاعتبروا یا اولی الابصار؛
عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.»
در جای دیگر نیز
هدف از بیان داستانها و وقایع تاریخی را عبرت پذیری میداند: «لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب؛
در سرگذشت آنان، عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.»
حضرت علی (علیهالسّلام) که خود «
قرآن ناطق» است، با اشاره به برنامه عبرتآموزی قرآن، میفرماید: «تدبروا آیات القرآن و اعتبروا به فانه ابلغ العبر؛
در آیههای قرآن بیندیشید و به وسیله آنها پند گیرید؛ زیرا
آیات قرآن رساترین عبرت هاست.»
سؤالات اساسی که در قالب بحث عبرت مطرح است، عبارتند از:
۱- عبرت چیست؟
۲- آیا عبرت، روشی تربیتی است؟
۳- در صورت روش بودن، خود تربیتی است یا دیگر تربیتی؟ رابطه عبرت با مبنا، هدف و اصل تربیتی چیست؟
۴- منابع، شیوهها و پیامدهای عبرتآموزی چیست؟
۵- مبانی عبرت کدامند؟
عبرت بر وزن فعله از ریشه «عبر» است که به معانی گوناگونی چون: «تفسیر کردن، سنجیدن،
تعجب کردن و عبور کردن» آمده است.(این معانی، مشهور و کاربردیترین معانی برای کلمه عبرت است.) وجه اصلی آنها، انتقال از حالی به حال دیگر است.
در بیشتر معانی عبرت، نوعی انتقال و جابه جایی مشهود است؛ چرا که
اهل لغت آن را در
مفهوم پند و اندرز گرفتن معنا کردهاند. لذا میگویند: در پند و اندرز، انسان از نقل یک سخن و جریان تاریخی به معنایی ماورای آن منتقل میشود و در اثر آن، حالتی خاضعانه و خاشعانه در برابر
حق، برای وی پدید میآید
؛ یا عبرت، عبارت از حالتی است که در آن
معرفت ظاهری و محسوس، سبب درک
معرفت باطنی و غیر محسوس میگردد و انسان از امور مشهود به امور نامشهود منتقل میشود. نکته قابل توجه این که: هر انتقال و عبور از ظاهر به باطن یا از سطح به عمق را، نمیتوان عبرت نامید؛ بلکه قیود خاصی برای آن مطرح است:
۱. بین
ظاهر و
باطن، نباید رابطهای اعتباری، قراردادی و یا
التزامی وجود داشته باشد.
۲. باطن و عمق انتقالی
مرد به آن باید از بار ارزشی و اخلاقی برخوردار باشد.
۳. به نقش تفکر و اندیشه و تامل عمیق در این انتقال بسیار توجه شود؛ زیرا بدون این عنصر، تحقق حالت عبرت امکان پذیر نیست.
عبرت حالتی است که در اثر برخورد با اموری به انسان دست میدهد و به خودی خود، یک روش نیست، بلکه یک پیامد شیرین تربیتی است. لکن با توجه به عامل ایجاد کننده این حالت، میتوان آن را روش نامید.
حالت تربیتی عبرت، به دو طریق پدید میآید:
۱. گاهی خود فرد با خواندن جریانات تاریخی یا دیدن
طبیعت و آثار به جای مانده از گذشتگان به این حالت میرسد.
۲. گاهی دیگران زمینهها و مقدمات به وجود آمدن چنان حالتی را برای فرد فراهم میکنند. مثلا مربی تربیتی به هدف عبرتآموزی، تربیت آموزان خود را به دیدن برج و باروها، کاخهای سلطنتی،
مقابر و زیارتگاهها میبرد که در این صورت، کار او «روش تربیتی» است.
به عامل و طریق اول، «عبرت گیری یا عبرت پذیری» و به عامل دوم، «عبرتدهی یا عبرتآموزی» میگوییم.
امیرمؤمنان حضرت علی (علیهالسّلام) در
تربیت فرزند خویش از روش و عامل دوم استفاده نموده و در نامهای به
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) میفرماید: «یا بنی انی قد انباتک عن الدنیا و حالها، و زوالها و انتقالها و انباتک عن الآخره و ما اعد لاهلها فیها و ضربت لک فیهما الامثال، لتعتبر بها و تحذو علیها؛
ای پسرم! من تو را از
دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی و
دست به دست گردیدنش، آگاه کردم و از
آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است، اطلاع دادم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پند بپذیری و بر اساس آن در زندگی گام برداری.» در این سخن، حضرت علی (علیهالسّلام) متذکر میشود که: ای فرزندم! من، اخبار را برای تو گفتم، علامات و نشانهها را نیز بیان کردم و راه را نشان دادم، حال تو خود باید پندگیری و مسیر زندگی را بر اساس آن بپیمایی. بنابراین، عبرتآموزی به معنای مذکور، یک روش دیگر تربیتی است.
مبانی عبرت، ویژگیهایی است که در زندگی
انسان باعث پدید آمدن حالت عبرت گیری میشود و بدین قرار است:
۱. تشابه و برخورداری از وجوه مشترک، که به لحاظ فردی و اجتماعی، انسان نیز مانند موجودات دیگر از آن بهره مند است. مثلا انسان به لحاظ فردی، هم با
گذشته خود و هم با افراد دیگر، شباهتها و مشترکاتی دارد. همان گونه که ملتها و جامعهها نیز با گذشته خود و با اقوام و ملتهای دیگر، شباهتها و مشترکات فراوانی دارند.
۲. انسان، موجودی حسابگر و اندیشه ورز است و از این ویژگی برای
رشد و
تکامل خود استفاده میکند.
۳. انسان، موجودی تاثیرپذیر است؛ زیرا همواره با محیط اطراف خود در تعامل است و همه حوادث و جریاناتی که در پیرامون وی اتفاق میافتد، او را تحت تاثیر قرار میدهد.
وجود شباهتها و وجوه مشترک در زندگی انسان، او را به بررسی و کند و کاو امور وادار میکند. او زندگی کنونی خود را با گذشته خویش و نیز با افراد دیگر، مقایسه میکند. رفتارها و پیامدها را بررسی کرده، به تجزیه،
تحلیل و
کشف روابط و علل آن میپردازد. در این بررسی به نقاط
قوت و
ضعف خود در گذشته و حال پی میبرد و آنگاه تحت تاثیر عوامل مثبت و منفی آن قرار میگیرد. لذا از این وقایع، عبرت میگیرد و تصمیم میگیرد تا از تجارب گذشته خویش و دیگران در جهت اصلاح و رشد
آینده خود در جهات مختلف استفاده کند. اصل مهم در این روش، اصل
تعقل و
تفکر است؛ چرا که بدون آن، شنیدن حوادث تاریخی و دیدن آثار گذشتگان، معنا و محتوایی به دنبال ندارد، بلکه آثار بی روحی است که بی هدف از برابر آدمی میگذرد، بدون آن که معنایی را در
ذهن پدید آورد. اگر این احساس ظاهری با تامل و اندیشه درونی همراه گردد،
اعتبار و
بینش را به دنبال خواهد داشت و
مصداق این کلام امام علی (علیهالسّلام) خواهد شد که: «تفکرک یفیدک الاستبصار و یکسبک الاعتبار؛
فکر کردن به تو، بینایی و عبرت گرفتن میبخشد.»
بنابراین، در سایه اندیشه،
محسوسات معنادار میشود و حالتی در انسان به وجود میآید که از ظواهر عبور نموده، به معنای بلند و کشف حقایق دست مییابد و در واقع به نوعی
بصیرت میرسد. این «بصیرت» ارزشها و ضد ارزشها را برای وی معلوم میکند و راهنمای عمل و رفتار بیرونی او میگردد.
تاکید به عبرت از سرگذشت اقوام و ملل و حوادث گوناگون زندگی در دورانهای مختلف، به دلیل پیامدهای تربیتی فراوانی است که این مساله در پی دارد. در این قسمت به بخشی از آنها از دیدگاه امام علی (علیهالسّلام) اشاره مینماییم.
یکی از مهمترین مقاصد تربیت، آن است که انسان به درجهای از درک و بصیرت برسد که بتواند از ظواهر امور بگذرد و به باطن آنها بنگرد؛ از محسوسات عبور کرده و به
معقولات برسد و قدرتی فراگیر برای سنجش و اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، حل و فصل امور و
انتخاب و تصمیمگیری در ابعاد مختلف زندگی به دست آورد. «عبرت» راهی است که میتواند انسان را به این مقصد تربیتی برساند. حضرت علی (علیهالسّلام) در کلام خود بر این اثر عبرت
تصریح کرده، میفرماید: «من اعتبر ابصر و من ابصر فهم و من فهم علم؛
کسی که عبرت آموزد، آگاهی یابد و کسی که آگاهی یابد، میفهمد و آن که بفهمد، دانش آموخته است.» در جای دیگر میفرماید: «رحم الله امریء تفکر فاعتبر و اعتبر فابصر... ؛
خدا،
رحمت کند کسی را که بیندیشد و سپس پند پذیرد و اندرز گیرد و سپس بینا گردد...» سخن اصلی این دو کلام، آن است که «تفکر» زمینه ساز عبرت است و «عبرت» زمینه بصیرت را فراهم میآورد.
آن حضرت، انسان بصیر را چنین توصیف میکند: «انما البصیر من سمع فتفکر و نظر فابصر و انتفع بالعبر... ؛
همانا بینا، کسی است که به درستی بشنود و سپس بیندیشد و به درستی بنگرد و بینا گردد و از عبرتها پند گیرد...»
مفهوم اصلی کلام امام علی (علیهالسّلام) چنین است: انسان زمانی به بینش و بصیرت میرسد که به شنیدن اکتفا نکند، بلکه در شنیدهها، اندیشه نماید و با دقت به امور بنگرد. نتیجه این اندیشه و دقت نظر، همان عبرتی است که در تصمیمگیریها و رفتار انسان مؤثر خواهد بود. به نظر امام علی (علیهالسّلام) مراحل ایجاد بینش، عبارت است از:
۱. احساس ظاهری به کمک
چشم و
گوش؛
۲. تفکر و تیزبینی و اندیشه؛
۳. عبرت گیری.
به هر حال، شیرینترین ثمره «عبرتآموزی»، بینش است که خود، آثار مطلوب دیگر خواهد داشت.
انسانها در طول زندگی سعی میکنند هر امری را حداقل یک بار
تجربه کنند و یک خطا را چند بار مرتکب نشوند. خردمندان در تلاش هستند که آن یک
خطا را هم که دیگران تجربه کردهاند، اصلا مرتکب نشوند و در واقع سعی در بهرهمندی از تجارب دیگران دارند؛ چرا که از عاقل غیر از این انتظار نمیرود: «انما العاقل من وعظته التجارب؛
همانا
عاقل، کسی است که تجربهها او را پند دهند.» همچنین امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در وصیتی به فرزند خویش امام مجتبی (علیهالسّلام) میفرماید: «ای بنی، انی و ان لم اکن عمرت عمر من کان قبلی فقد نظرت فی اعمالهم... ؛
پسرم! اگرچه من به اندازه همه کسانی که پیش از من میزیستهاند،
عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیرکردم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم؛ بلکه گویا در اثر آنچه از
تاریخ آنان به من رسید، با همه آنها از اول تا آخر بودهام. پس، من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم. از میان تمام آنها قسمتهای مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت انتخاب نمودم و ناشناختههای آن را از تو دور کردم.»
بر اساس این کلام گهربار امام علی (علیهالسّلام) تجربه اندوزی از سرگذشت دیگران، بهره مندی از حاصل عمر آنهاست. گویا انسان، عمری به درازای عمر همه آنها داشته است؛ با این تفاوت که خطاهای آنان را مرتکب نشده است. نکته دیگر که در سخن امام علی (علیهالسّلام) مشهود است، وظیفهای است که ایشان برای «
مربی» ترسیم میکند و آن، این است که: وی باید تجربیات خود و دیگران را جمع آوری،
تلخیص و
تنقیح کند و به طور صریح و دستهبندی شده در اختیار فراگیرنده خویش قرار دهد.
از فوائد و پیامدهای تربیتی عبرت در کلام امام علی (علیهالسّلام)، میتوان به
هدایتگری آن اشاره نمود؛ زیرا عبرتها همواره انسان را به رشد و
کمال رسانده و به راه درست
هدایت میکنند و چراغهایی هستند که مسیر صحیح زندگی را نشان میدهند: «الاعتبار یقود الی الرشد؛
عبرت گرفتن، انسان را به سوی راه
صواب و درست میکشاند.» ثمره این
هدایتگری نیز، دوری از خطاست: «الاعتبار یثمر العصمه؛
میوه عبرت گرفتن، نگاهداری است.»
سبب
هدایت گری عبرت، بدین جهت است که در جریان آن، انسان با تجارب دیگران آشنا شده و رابطه بین
سیر و سلوک انسانها با پیامدهای آن را احساس میکند. اگر هم موقعیتی مشابه آن داشته باشد، از
سرنوشت آنها درس میگیرد و به طریقی دیگر عمل مینماید؛ طریقی که آن پیامدهای سوء را نداشته باشد.
امام علی (علیهالسّلام) در این خصوص میفرماید: «ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات، حجزته التقوی، عن تقحم الشبهات؛
کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آنها عبرت گیرد،
تقوا، وی را از فرو رفتن در آن گونه بدبختیها باز میدارد.»
هرچه انسان، دامنه عبرتگیری اش وسیعتر باشد، دایره ارتکاب او به خطا، کمتر است: «من کثر اعتباره قل عثاره؛
هرکس عبرتگیری او بسیار باشد،
لغزش او کم خواهد شد.»
دلیل این سخن، آن است که فزونی عبرتها،
ابهام را از چهره امور میزداید،
شبهات را از بین میبرد، صراحت خاصی به مسائل میبخشد و آنها را شفاف میکند.
عبرت، چراغی فرا روی آینده انسان میباشد، و فردای درخشان و بهتر در گرو عبرت از گذشته است: «ولو اعتبرت بما مضی حفظت ما بقی؛
اگر از آنچه گذشته است، عبرت بگیری؛ آنچه را که باقی است، حفظ خواهی کرد.» ، بدین دلیل که
تاریخ تکرارپذیر است؛ همواره قومی میرود و قومی دیگر جایگزین میشود. اختلاف حوادث و رویدادهای تاریخی، در جزئیات آنهاست. انسانهای عاقل و عبرتگیر، میتوانند با موازنه و مقایسه این پدیدهها و بررسی اسباب و عوامل آنها، پیامدها و نتایج آنها را پیش بینی کنند و تصمیم درست و متناسب را در هر مورد اتخاذ نمایند. امام علی (علیهالسّلام) در
نامه خویش به
حارث همدانی، به این نکته اشاره نموده است: «واعتبر بما مضی من الدنیا لما بقی منها؛ فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لاحق باولها وکلها حائل مفارق؛
از
حوادث گذشته
دنیا برای باقی مانده آن عبرت بگیر؛ چرا که بعضی از آن شبیه بعضی دیگر است و پایانش به ابتدای آن میپیوندد و در هر حال، تمام آن گذرا و ناپایدار است.»
عبرتها به وسعت دنیا گستردهاند و هرکس دارای دیدهای عبرتبین باشد، قادر است از لابه لای پدیده ها، پیامها را دریابد. به فرموده امام علی (علیهالسّلام)، اگر انسان
چشم بگشاید و ببیند، سخنان حق گفته شده و اگر
اهل هدایت باشد، وسایل
هدایت فراهم شده است: «ولقد بصرتم ان ابصرتم، و اسمعتم ان سمعتم و
هدیتم ان اهتدیتم و بحق اقول لکم: لقد جاهرتکم العبر و زجرتم بما فیه مزدجر؛
آنان حقایق را به شما نیز نشان دادند، ولی دیدن نخواستید و به گوش شما رسانیدند، ولی شنیدن نخواستید و شما را راه نمودند، ولی ره یافتن نخواستید. به راستی میگویم که: عبرتها و اندرزها بر شما آشکار بود و از آنچه میباید دوری جویید، شما را منع کردند.» آری! افسوس که از این همه منابع عبرت آموز، اندکی از مردم پند میگیرند و بخش عظیمی از ایشان دیده عبرتبین ندارند و همچنان در غفلتها و شهوتها گرفتارند: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛
چه بسیارند عبرتها و چه کم است عبرتگیر! » قبل از ذکر منابع عبرت، باید گفت: بحث از منابع عبرت و شیوههای عبرتآموزی، دو موضوع جداگانه است؛ اما به دلیل وجود شباهت و نزدیکی آنها به یکدیگر و اینکه شناخت هر منبع، اتخاذ روشی را به دنبال دارد، این دو موضوع را در یک بحث ادغام نموده و ذکر میکنیم:
قوانین حاکم بر
دنیا به همراه سنتها و ویژگیهای آن، پندها و عبرتهای فراوانی به انسان میدهد. شاید امام علی (علیهالسّلام) تنها کسی باشد که به روش جامع، دنیا و ابعاد و ویژگیهای آن را توصیف نموده و به قصد تاثیرگذاری و عبرتدهی از آن سخن گفته است. تعابیر،
تمثیلات و تشبیههایی که در باب «دنیا»، در کلام امام علی (علیهالسّلام) وجود دارد، همه حاکی از این مطلب است. تعابیری مانند: «الدنیا دار منی لها الفناء...»
؛ «الدنیا دار فناء و عناء و غیر و عبر...»
؛ «الدنیا دار حرب و سلب و نهب و عطب...»
؛ «مثل الدنیا کمثل الحیه...»
؛ «انها دار شخوص و محله تنغیص...»
؛ «دار بالبلاء محفوفه...»
؛ همه در صدد اعطای
شناخت عبرتآموز به انسانها هستند. در فرمایشات و تعبیرات امام علی (علیهالسّلام) در مورد دنیا، هدف عبرتگیری و تاثیرپذیری و تعیین مسیر زندگی به طریق خیر نهفته است. بر این اساس میتوان گفت: توصیف دنیا، بیان ویژگیها و سنتهای رایج در آن، یکی از منابع و شیوههای عبرتآموزی است.
یکی از مهمترین منابع عبرتآموزی که از ابتدای
آفرینش تاکنون مورد توجه بوده و در
منابع اسلامی به طور گسترده بدان اشاره شده، تاریخ و حوادث گوناگون آن است. بخش عظیمی از قصههای تاریخی اقوام مختلف در
قرآن کریم و تبیین سرنوشت آنها، ذکر مباحث تاریخی در قالب داستان و خاطره، همه جهت عبرت دهی به مخاطبان صورت گرفته است و پس از ذکر قصه یا جریان تاریخی، به هدف عبرتآموزی و پنددهی اشاره شده است. یکی از مهمترین داستانها در این قالب، ماجرای
حضرت یوسف (علیهالسّلام) است که
خداوند آن را از بهترین قصص دانسته و در پایان آن میفرماید: «در سرگذشت آنان، درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است.»
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نیز در
نهج البلاغه، بخش گستردهای از تلاش خود را به بیان عبرتهای تاریخی اختصاص داده است؛ به عنوان نمونه:
«فاعتبروا بحال ولد اسماعیل و بنی اسحاق و بنی یعقوب؛
از حال فرزندان
اسماعیل، فرزندان
اسحاق و فرزندان
یعقوب، عبرت گیرید.»
«واحذروا ما نزل بالامم قبلکم من المثلات بسوء الافعال... ؛
از کیفرهایی که در اثر کردار بد و کارهای ناپسند بر امتهای پیشین واقع شده، برحذر باشید.»
«و ان لکم فی القرون السالفه لعبره. این العمالقه و ابناء العمالقه، این الفراعنه و ابناء الفراعنه؟؛
همانا در قرنهای گذشته برای شما عبرتی است.
عمالقه (پادشاهان
حجاز و
یمن) و فرزندانشان کجا رفتند؟ فرعونها و فرزندانشان کجایند؟»
امام علی (علیهالسّلام) با بیان سرگذشت اقوام و ملل گذشته و نهایت کار آنها، مردم را به عبرتگیری از سرانجام نیک و بدشان فرامی خواند. بیان تاریخ و حوادث تلخ و شیرین آن، روشی مطلوب برای درسآموزی از زندگی دنیایی و غافل نگشتن از سرای اخروی است؛ زیرا در پرتو توجه به آن، نکاتی برای انسان روشن میگردد که کارساز و مفید است تا آنجا که همگی درسهای تربیتی و عبرت آموز میباشند:
- خداوند، مفسدان را به
دلیل فساد و ظلمشان
هلاک میکند.
- تاخیر
توبه و
ندامت تا
زمان نزول
بلا، سودی به حال
انسان ندارد.
- خداوند،
فتنههای منافقان و بدخواهان را خنثی میکند.
- تغییر سرنوشت انسانها، به خواست و رفتار خود آنان بستگی دارد.
- خداوند، بندگان مؤمنش را یاری میدهد و در
دل دشمنان آنها،
رعب و
وحشت میاندازد.
جهت سهولت دستیابی افراد به این نتایج گران بها، بهتر است مربی تربیتی قبل از بیان تاریخ، سؤالاتی در همین زمینه طرح کند تا اذهان آنان (عبرتآموزان) را آماده سازد. همچین به هنگام بیان تاریخ، با طرح این سؤالات، به تجزیه و تحلیل آنها بپردازد و نکات ارزشی و ضد ارزشی داستان تاریخی را مشخص کند و در نهایت، موقعیت کنونی تربیت آموزان را با آن پیش آمدها، تطبیق داده و عبرتهای آن را بیان نماید.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) مطالعه آثار گذشتگان را، وسیله عبرت و مایه هشدار میداند: «اولیس لکم فی آثار الاولین مزدجر و فی آبائکم الماضین تبصره و معتبر ان کنتم تعقلون؟؛
آیا برای شما در آثار پیشینیان، وسیله عبرتی نیست که شما را از
کردار بد باز دارد؟ و آیا اگر اندیشه کنید، در زندگی پدران خود، آگاهی و عبرتآموزی نیست؟»
آن
امام همام در جای دیگر، از تاثیر و نفوذ این آثار بی زبان در چشمان عبرتگیر و گوشهای شنوا، سخن میگوید: «ولئن عمیت آثارهم و انقطعت اخبارهم، لقد رجعت فیهم ابصار العبر و سمعت عنهم آذان العقول و تکلموا من غیر جهات النطق؛
و اگرچه آثارشان محو شده و اخبارشان منقطع گشته است، ولی چشمهای عبرت بین، آنها را مینگرد و گوش هوش، اخبارشان را میشنود و با غیر
زبان خود با ما حرف میزنند.»
آدمی سرمایه عظیمی به نام «عمر» دارد که منبع ارزشمند دیگری جهت
تنبیه و عبرتآموزی اوست. تامل انسان در آنچه تاکنون بر وی گذشته و حوادث تلخ و شیرینی که برایش اتفاق افتاده، میتواند راهنمای مفیدی برای پیمودن راه درست زندگی باشد.
عقل،
حکم میکند که از تجربههای گذشته پند گیریم و از یک سوراخ، دوبار گزیده نشویم
؛ امام علی (علیهالسّلام)، آنجا که به تبیین علت هلاکت ملتها میپردازد، به همین نکته اشاره مینماید: «و فی دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر و ما کل ذی قلب بلبیب و لا کل ذی سمع بسمیع و لا کل ناظر ببصیر؛
و در سختیهایی که با آنها رو به رو هستید و مشکلاتی که پشت سر گذاشتید، درسهای عبرت فراوان وجود دارد. اما افسوس که هر صاحب دلی، اندیشمند و هر صاحب گوشی، شنوا و هر صاحب چشمی،
اهل بصیرت نیست! »
توجه به
شگفتیهای خلقت، مانند: نزول
باران،
چهارپایان ،
میوهها ، و دگرگونی
شب و
روز از جمله مواردی است که به عنوان «منبع عبرت» در قرآن کریم مورد توجه است. عبرت بودن آنها، بدین جهت است که چگونگی
خلقت آنها و بهرهمندی فراوان آدمی از آنها، موجب شگفتی وی میشود و او را به
تفکر درباره آفریدگار توانا و
حکیم، وادار مینماید.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «عبرت در اندیشه علوی».