عبدالغنی بن عبدالواحد جماعیلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابومحمد عبدالغنی بن عبدالواحد جَمّاعیلی، ملقب به تقی الدین،
حافظ حدیث و رجال شناس حنبلی سده ششم میباشد.
او در ۵۴۱ در
روستای جمّاعیل نابلس متولد شد.
وی به مَقدِسی شهرت یافته، زیرا نابلس از توابع
بیت المقدس بوده است.
در کودکی همراه خانواده اش به
دمشق مهاجرت کرد
و از استادان آنجا، از جمله از «ابوالمکارم بن هِلال»، بهره برد.
در ۵۶۰ یا ۵۶۱ به همراه پسردایی خود، «موفق الدین بن قدامه»، برای کسب
دانش به
بغداد رفت.
آن دو پس از چهار سال به دمشق بازگشتند.
جمّاعیلی برای فراگرفتن
حدیث به سرزمین های بسیاری سفر کرد، از جمله به
مصر ،
اسکندریه ،
الجزیره ،
اصفهان ،
همدان و موصل رفت
و از دانش کسانی چون «ابوطاهر سِلَفی» (متوفی ۵۷۶)، «ابوموسی مَدْینی» (متوفی ۵۸۱)، «ابوالفضل طوسی» (متوفی ۵۶۸)، «ابوسعید صائغ»
و «عبداللّه بن بَرّی» بهره مند شد.
وی در
فقه پیرو «
احمدبن حنبل » بود
و در ایجاد مرکز علمی ـ فقهی حنبلی در «
صالحیه »، محله ای در دمشق، سهم عمده ای داشت
و از
ارکان علمی این مرکز به شمار میرفت.
حافظه و تبحر او را در حدیث ستوده اند. خود وی تعداد احادیثی را که از
حفظ داشت بیش از صد هزار بر شمرده است.
او را امیرالمومنین در حدیث
و از جمله حافظان
موثق حدیث دانستهاند که به تمام
مراتب و جنبه های گوناگون حدیث مانند
صحیح و ضعیف ،
ناسخ و منسوخ ،
غریب و مشکل ،
و ضبط اسماء
راویان و معرفت بر احوال آنان کاملاً واقف بود.
وی مجالس حدیث بسیاری در بغداد
و دمشق
و مصر داشت.
عده بسیاری از او حدیث نقل کرده اند، مانند
فرزندانش ، «محمد
و عبداللّه
و عبدالرحمان»،
و نیز «
موفق الدین ابن قدامه »، «ضیاءالدین مَقدِسی»، «شیخ محمد یونِینی فقیه»،
و «
عبد العزیز قَلانِسی ».
جمّاعیلی
متعبد و پایبند به
ظواهر سنّت بود
و مخفیانه به
فقیران کمک میکرد. از او به
پارسایی و زهد و امر به معروف و نهی از منکر یاد کرده اند.
از خصوصیات او
صراحت و بی پروایی اش در بر خورد با چیزهایی بود که آنها را
منکر میدانست، به طوری که بارها
آلات غنا را شکست
و در این باره حتی گزارشی از مواجهه صریح او با
حکمران دولت ایوبی ، «ملک عادل اول» (متوفی ۶۱۵)، نقل شده است.
وی در
اصفهان بر «
معرفة الصحابه ابونُعَیم اصفهانی» (متوفی ۴۳۰)
اشکالاتی وارد کرد. این کار خشم
خاندان خجندی (از خاندان های بزرگ
شافعی مذهب اصفهان) را بر انگیخت، به طوری که قصد
هلاک او را کردند، از این رو جمّاعیلی از اصفهان گریخت.
در
موصل نیز به جُرم مطالعه کتاب «الضعفاء عُقیلی»، که در آن
نقدهایی بر
ابوحنیفه وجود داشت، به
زندان افتاد.
بر اساس گزارش های تاریخی،
در
دمشق نیز شافعیان به عقیده او در باره
تجسیم و خلق قرآن ایراد گرفتند
و در نهایت او را به گمراه کردن مردم
متهم کردند
و از او به
والی شهر شکایت بردند.
سرانجام، جلسه ای برای بررسی
عقاید وی تشکیل شد که جمّاعیلی در آن، ضمن توضیح
و توجیه اندیشه های خود، بر عقایدش
پافشاری کرد
و از این رو، حاکم دمشق دستور
تبعید او را داد.
جمّاعیلی ابتدا از دمشق به
بعلبکِ لبنان و پس از مدتی به مصر رفت
و تا زمان
مرگ در مصر بود.
او در ۲۴
ربیع الاول ۶۰۰ درگذشت
و در قَرافه، ناحیه ای در فسطاط مصر،
کنار قبر «ابوعمروبن مَرزوق»،
محدّث بصری (متوفی ۲۲۴)، به خاک سپرده شد.
آثار موجود جمّاعیلی را بیش از چهل عنوان دانسته اند.
«الکمال فی اسماء الرجال» او اولین اثری است که در آن نام
راویان کتب
صحاح سته ، از
صحابه و تابعین و پیروان آنها گرفته تا
شیوخ روایی صاحبان این صحاح، گردآوری شده است.
حافظ مِزّی (متوفی ۷۴۲) «تهذیب الکمال» را در
تهذیب و اصلاح
و تکمیل این کتاب نوشته است.
کتاب دیگر جمّاعیلی «
الاحکام الکبری » است که خود آن را با عنوان «عمدة الاحکام»
تلخیص کرده است.
حنبلی از این کتاب با نام «العمدة فی الاحکام مما اتّفق علیه البخاری
و مُسلم» یاد کرده که در دو جزء است.
عمدة الاحکام اولین بار به همراه «الاربعون» از «
یحیی بن شرف نَوَوی » در ۱۳۱۳/۱۸۹۵ در
دهلی به چاپ رسید.
چاپ دیگر آن با تحقیق «احمد محمد شاکر» در ۱۴۱۱ در
بیروت صورت گرفته است.
بر این کتاب
شرح های فراوانی نوشته شده است.
از شروح این کتاب، «احکام الاحکام شرح عمدة الاحکام» (قاهره ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳)
و «المنتقی من احکام الاحکام شرح عمدة الاحکام»، هر دو از «تقی الدین
ابن دقیق العید» (متوفی ۷۰۲)، «النکت علی العمدة فی الاحکام» از «
بدرالدین زرکشی » (متوفی ۷۹۴)
و «عُدة الاحکام فی شرح عمدة الاحکام» از «مجدالدین فیروزآبادی» (متوفی ۸۱۷) است.
اثر دیگر او «الدرّة المضیئه فی السیرة النبویة» است که «عبدالکریم بن عبدالنور»،
معروف به «
قطب الدین حلبی » (متوفی ۷۳۵)، «المَوْرِدُ العَذبُ الهَنی» را در شرح آن نگاشته است.
برخی دیگر از آثار او عبارتاند از:
• «المصباح فی عیون الاحادیث الصحاح»، مشتمل بر احادیث
صحیحین در ۴۸ جزء
• «تبیینُ الاصابة لِاوهام حَصَلَتْ لابی نعیم فی
معرفة الصحابة»
• «اخبار الحسن البصری»
• «محنة الامام احمدبن حنبل الشیبانی»
• «النصیحة فی الادعیة الصحیحة»
• «اعتقاد الشافعی»،
که برخی با «عنوان الاعتقاد» یا «عقیده» از آن یاد کرده اند.
«خالد مرغوب محمدامین الهندی» در کتابی با عنوان «الحافظ عبدالغنی المقدسی محدثاً» (مکه المکرمه، دبی ۱۴۲۵) به
تفصیل به زندگی، آثار
و آرای جمّاعیلی پرداخته است.
(۱)
ابن دمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، در خطیب بغدادی.
(۲)
ابن کثیر، البدایة
و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۳)
ابن نقطه،
التّقیید لمعرفة رواة
السنن و المسانید، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه، تراجم رجال القرنین السادس
و السابع،
المعروف بالذیل علی الروضتین، چاپ محمد زاهد بن حسن کوثری
و عزت عطار حسینی، بیروت ۱۹۷۴.
(۵) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، در حاجی خلیفه.
(۶) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۷) مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد حنبلی، المنهج الاحمد فی تراجم اصحاب الامام احمد، چاپ ریاض عبدالحمید مراد، بیروت ۱۹۹۷.
(۸) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ بشار عواد
معروف و محیی هلال سرحان، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۹) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
(۱۰) محمدبن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷/ ۱۹۵۶ـ ۱۹۵۸، چاپ افست بیروت.
(۱۱) سبط
ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
(۱۲) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، نقله الی العربی محمود فهمی حجازی، (ریاض) ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۳) صفدی، الوافی بالوفیات.
(۱۴) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، فهرس الفهارس
و الاثبات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۵) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد
معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۶) عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، التکملة لوفیات النقلة، چاپ بشار عواد
معروف، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۷) الموسوعة الفلسطینیة، دمشق: هیئة الموسوعة الفلسطینیة، ۱۹۸۴.
(۱۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۱۹) کارل بروکلمان، تاریخ ادبیات عربی، لیدن ۱۹۴۳-۱۹۴۹، دوره تکمیلی، ۱۹۳۷-۱۹۴۲؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالغنی بن عبدالواحد جماعیلی»، شماره۴۸۱۷. lightp style=RTLبر اساس گزارش های تاریخی،