• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طَیْر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





طَيْر (به فتح طاء و سکون یاء) از واژگان قرآن کریم جمع طائر به معنی پرنده است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: تَطیّر (به فتح تاء) از باب تفعّل به معنی فال بد زدن، طائر به معنای پرنده بوده و هچنین درباره عمل انسان نیز به کار رفته است.



طَيْر جمع طائر به معنی پرنده است و به قول قطرب و ابوعبیده: طیر به واحد نیز اطلاق می‌شود، و به نظر شیخ طبرسی آن اسم جمع است و نیز مصدر آید «طَارَ یَطِیرُ طَیْراً وَ طَیَرَاناً».


(وَ اَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَاْکُلُ‌ الطَّیْرُ مِنْ رَاْسِهِ) (...و امّا ديگرى به دار آويخته مى‌شود؛ و پرندگان از سر او مى‌خورند...)
(وَ اَرْسَلَ عَلَیْهِمْ‌ طَیْراً اَبابِیلَ) (و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد.)
طیر در هر دو آیه جمع طائر است ولی در آیه‌ (فَاَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ‌ طَیْراً بِاِذْنِ اللَّهِ) (...سپس در آن مى‌دمم و به اذن خدا، پرنده‌اى مى‌گردد...) ظاهرا برای مفرد است.

۲.۱ - تطیّر

تَطیّر از باب تفعّل به معنی فال بد زدن است‌. (قالُوا اِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ...) (آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفته‌ايم...) گاهی تاء را در طاء ادغام کرده و به اولش همزه می‌آورند مثل‌ (قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ) (آنها گفتند: ما تو را و كسانى كه با تو هستند به فال بد گرفتيم...)
طیره به معنی فال بد است. راغب اصفهانی می‌گوید: اصل تطیّر در فال زدن با پرندگان است سپس در هر فال بد بکار می‌رود. ابن اثیر در النهایه گفته: اصل آن درباره پرندگان و آهوان و غیر آنهاست که از طرف راست یا چپ شخص می‌آمدند و این آنها را از مقاصدشان باز می‌داشت. در اقرب الموارد گفته: سانح آن است که از طرف راست آید و مقابل آن بارح است که از جانب چپ آید، عرب با سانح فال نیک و با بارح فال بد می‌زد.
[۳۹] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده تطیّر.

قول مجمع البیان در معنی سانح و بارح ذیل آیه‌ (وَ کُلَّ اِنسانٍ اَلْزَمْناهُ‌ طائِرَهُ‌ فِی عُنُقِهِ) (و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته‌ايم...) بر خلاف اقرب الموارد است.
در تفسیر المیزان از الکشاف نقل شده: اعراب با پرندگان فال می‌زدند و آن‌را زجر می‌نامیدند، در مسافرت اگر پرنده از نزدشان می‌گذشت آن‌را به پرواز وا می‌داشتند، اگر از چپشان به راستشان می‌گذشت فال نیک می‌زدند و اگر بالعکس می‌پرید به فال بد می‌گرفتند لذا فال بد را تطیّر خواندند.

۲.۲ - طائر

طائر به معنای پرنده است، مثل‌ (وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ اِلَّا اُمَمٌ اَمْثالُکُمْ) (...و هيچ پرنده‌اى كه با دو بال خود پرواز مى‌كند، نيست مگر اين‌كه امّت‌هايى همانند شما هستند...) درباره آیه در «امم» صحبت شده است.
طائر معنای دیگری نیز دارد که در آیات زیر روشن خواهد شد.
(وَ کُلَّ اِنسانٍ اَلْزَمْناهُ‌ طائِرَهُ‌ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً) (و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته‌ايم؛ و روز قیامت، نامه اعمالش را براى او بيرون مى‌آوريم كه آن‌را در برابر خود، گشوده مى‌بيند.) مفسران طائر را در آیه به معنی عمل گرفته‌اند. خود آیه نیز می‌فهماند مراد از طائر هر عمل خوب و بد انسان است که از وی قابل انفکاک نیست و به حکم و جعل خداوند خیر و شرّ به خود عامل مربوط است، ولی باید دید چرا به عمل طائر اطلاق شده، آیا قرآن در این اطلاق تابع رسم باطل جاهلیت شده است؟!! بنظر من قرآن در این استعمال نظری به اصطلاح جاهلیت ندارد و چون عمل پرنده بخصوصی است که بصورت نیرو از انسان می‌پرد و کنار می‌شود لذا آن‌را طائر فرموده است. راغب اصفهانی در این‌باره حق سخن را ادا کرده آنگاه که در ذیل آیه گوید: «ای عَمَلَهُ الَّذِی‌ طَارَ عَنْهُ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ» از اینجا معنی طائر در آیات زیر نیز روشن می‌شود:
(قالُوا طائِرُکُمْ‌ مَعَکُمْ اَ اِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ) (فرستادگان گفتند: اگر درست بينديشيد فال بد شما با خود شماست، بلكه شما گروهى اسرافكاريد.)
(قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قالَ‌ طائِرُکُمْ‌ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ) (آنها گفتند: «ما تو را و كسانى كه با تو هستند به فال بد گرفتيم.» صالح گفت: «فال نيک و بد شما نزد خداست (و همه مقدّرات به قدرت او تعيين مى‌گردد)؛ بلكه‌ شما گروهى فريب خورده هستيد.)
(اَلا اِنَّما طائِرُهُمْ‌ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ اَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) (...و اگر بدى و بلا به آنها مى‌رسيد، مى‌گفتند: «از شومى موسی و كسان اوست». آگاه باشيد همه اينها، از سوى خداست؛ ولى بيشتر آنها نمى‌دانند.)
ممکن است طائر در آیه اول فال بد باشد که در جواب‌ «تَطَیَّرْنا بِکُمْ» آمده است ولی بنظر نگارنده مراد آن است که پیامبران گفتند: وجود ما برای شما اسباب بدبختی نیست بلکه عمل شما که بدبختتان خواهد کرد با خود شماست و از شما منفک نیست. آیه دوم و سوم نیز در جواب آنان است که به پیامبران می‌گفتند: ما شما را به فال بد گرفتیم سبب پراکندگی و زحمت ما شدید جواب این است: ما سبب ناراحتی شما نیستیم بلکه اعمال بدتان که پیش خدا محفوظ است سبب بدبختی شما شده و خواهد شد و با تبلیغ ما امتحان می‌شوید.
(وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ‌ مُسْتَطِیراً) (...از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مى‌ترسند.) مستطیر به معنی منتشر است یعنی روزی که شرّش به همه‌جا گسترش یافته و رسیده است، آن‌را آشکار نیز گفته‌اند «فَجْرٌ مُسْتَطِیرٌ» یعنی صبح آشکار. آن در هر حال از طیران است که مفید وسعت می‌باشد.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۶۲-۲۶۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۲۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۳۸۵.    
۴. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۳۸۵.    
۵. قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۱۹۸.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۶.    
۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۱.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۸۰.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۴۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۰۴.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۲۳.    
۱۳. فیل/سوره۱۰۵، آیه۳.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۲.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۲۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۴۷.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۸۶.    
۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۱۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۲۰.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۹۸.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۷۹.    
۲۵. یس/سوره۳۶، آیه۱۸.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۱.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۷۴.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۰۸.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۴.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۸۰.    
۳۱. نمل/سوره۲۷، آیه۴۷.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۱.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۷۳.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۲.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۲.    
۳۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۲۸.    
۳۸. ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۳، ص۱۵۲.    
۳۹. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده تطیّر.
۴۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۳.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۲۹.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۳.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۳.    
۴۵. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۲.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۷۲.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۰۳.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۷۸.    
۵۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۳.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۴.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۲.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۳۰.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۳۶۴.    
۵۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۲۹.    
۵۸. یس/سوره۳۶، آیه۱۹.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۱.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۷۴.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۰۹.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۴.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۸۰.    
۶۴. نمل/سوره۲۷، آیه۴۷.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۱.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۷۳.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۲.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۲.    
۷۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۱.    
۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۶.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۴.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۹۰.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۳۸.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۲.    
۷۶. انسان/سوره۷۶، آیه۷.    
۷۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۹.    
۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۶.    
۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۲.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۱۵.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۶۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «طیر»، ج۴، ص۲۶۲-۲۶۴.    






جعبه ابزار