طفل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طِفْل (به کسر طاء و سکون لام) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بچه است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره خودش و فرار دشمن از این واژه استفاده نموده است.
طِفْل به معنای بچه آمده است.
در
اقرب الموارد گوید: به کوچک هر چیز طفل گفته میشود. گویند: «و هُو یسعی لی فی اَطفالِ الحَوائِج» یعنی او در حاجتهای کوچک برای من کار میکرد.
• امام (صلواتاللهعلیه) درباره خودش فرموده است:
«وَاللهِ لاَبْنُ أَبي طَالِب آنَسُ بالمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْي أُمِّهِ» «به خدا قسم پسر ابی طالب به مرگ مأنوستر است از بچه به پستان مادرش.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره فرار دشمن به برادرش
عقیل نوشته است:
«فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ، وَقَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلاِْيَابِ، فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً... حَتَّى نَجَا جَرِيضاً.» یعنی لشکر من
دشمن را دریافت در حالیکه
آفتاب به برگشت و
غروب نزدیک شده بود، ساعتی جنگیدند تا دشمن به شدت فرار کرد.
(شرحهای خطبه:
) طفّلت الشمس طفولا» یعنی آفتاب به غروب نزدیک شده.
مُطْفِل (مثل مسلم) بچهدار. طفل دار خواه انسان باشد یا از وحوش. «المُطْفِل: ذاتُ الطِفْل من الاِنسِ و الوَحش» جمع آن مطافل و مطافیل است.
به
طلحه و
زبیر بعد از نقض بیعت نوشته است:
«فَأَقْبَلْتُمْ إِلَيَّ إِقْبَالَ الْعُوذِ الْمَطَافِيلِ عَلَى أَوْلاَدِهَا، تَقُولُونَ: الْبَيْعَةَ الْبَيْعَةَ! قَبَضْتُ كَفِّي فَبَسَطْتُمُوهَا، وَنَازَعَتْكُمْ يَدِي فَجَاذَبْتُمُوهَا.» یعنی پس از قتل عثمان به سوی من آمدید مانند آمدن شتران تازه زائیده به سوی بچههایشان میگفتید: بیعت، بیعت، من دستم را بستم شما آنرا باز کردید، دستم شما را عقب راند، شما آنرا به سوی خود کشیدید.
(شرحهای خطبه:
«عوذ» (مثل شور) جمع عائذه و آن آهو یا شتری است که تازه بچه زائیده (و قهراً به بچهاش بیشتر علاقهمند است.)
این ماده شش بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «طفل»، ج۲، ص۶۷۷.