یعنی سوگند به جمره دور آنگاه که آنرا قصد کنند و بسوی آن روند. میخواهند سر آنرا با سنگریزهها بزنند. و نیز از شعراء جاهلیت نقل شده: الگوی شعر
علی هذا باید معنی (اللَّهُ الصَّمَدُ) را از قصد گرفت که معنای اولی کلمه است و الف و لام آن ظاهرا برای عهد است. (اللَّهُ الصَّمَدُ) یعنی: خدا همان مصمود و مقصود همه است که در حوائج به او رو میآورند و او را قصد میکنند و به او محتاجند، چنانکه مقتضای (یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَاْنٍ) (تمام كسانى كه در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا مىكنند، و او هر روز در شأن و كارى است.) و (اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ) (اى مردم! شما همگى نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بىنياز و ستوده است.) است، ولی بهتر است آنرا بینیاز معنی کنیم که لازم کلمه است، زیرا آنکه همه او را قصد میکنند قهرا بینیاز است، و نیز میشود آنرا به معنی دائم و ثابت گرفت که در قاموس المحیط و اقرب الموارد از جمله معانی صمد شمرده شده، و در روایات نیز که نقل خواهد شد، آمده است. در اصول کافی پس از نقل روایات و اشعار فرموده: خدای عزّوجلّ آن سیّد صمدی است که همه جن و انس در حوائج او را قصد میکنند و در شدائد به او پناه میآورند و وسعت را از او امید دارند. شیخ صدوق (رحمةاللّه) در توحید فرموده: صمد به معنی سیّد و آقا است، هر که اینطور گفته میشود بگوید: خدا پیوسته صمد بوده است و به سیّد مطاع که قومش کاری بدون او انجام نمیدهند صمد گفته میشود. صمد را معنای دیگری است و آن مصمود و مقصود در حوائج است. ایضا در اصول کافی از داود بن قاسم نقل شده که به ابوجعفر ثانی (علیهالسّلام) گفتم: فدایت شوم صمد چیست؟ فرمود: «السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ اِلَیْهِ فِی الْقَلِیلِ وَ الْکَثِیرِ.» «سیّد و بزرگی که در کم و زیاد او را قصد کنند.» ایضا این حدیث در توحید صدوق باب تفسیر (قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ) نقل شده است. ایضا در آن باب نقل شده: «قَالَ الْبَاقِرُ حَدَّثَنِی اَبِی زَیْنُ الْعَابِدِینَ عَنْ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ اَنَّهُ قَالَ: الصَّمَدُ الَّذِی لَا جَوْفَ لَهُ. وَ الصَّمَدُ الذی قَدِ انْتَهَی سُؤْدُدُهُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَاْکُلُ وَ لَا یَشْرَبُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَنَامُ وَ الصَّمَدُ الدَّائِمُ الَّذِی لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ.» «قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: الصَّمَدُ الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِیُّ عَنْ غَیْرِهِ. وَ قَالَ غَیْرُهُ الصَّمَدُ الْمُتَعَالِی عَنِ الْکَوْنِ وَ الْفَسَادِ وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یُوصَفُ بِالتَّغَایُرِ.» «قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الصَّمَدُ السَّیِّدُ الْمُطَاعُ الَّذِی لَیْسَ فَوْقَهُ آمِرٌ وَ نَاهٍ.» و از امام باقر (علیهالسّلام) در ضمن حدیثی نقل کرده که حضرت حسین (علیهالسّلام) در جواب نامه اهل بصره که از (الصَّمَدُ) سؤال کرده بودند، صمد را (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ) تفسیر فرموده است. • قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صمد»، ج۴، ص۱۵۰-۱۵۳. ردههای این صفحه : مفردات قرآن | واژه شناسی واژگان خطبه 127 نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان خطبه 186 نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان خطبه 65 نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان سوره توحید |