• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صَمَد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صَمَد (به فتح صاد و میم) از واژگان قرآن کریم به معنای بی‌نیاز است.
صَمد (به فتح صاد و سکون میم) مصدر و به معنای قصد است.
صمد، وصف خداوند و به معنای بی‌نیاز و منظور از (الله الصمد) این است که خدا مصمود و مقصود همه بوده و در حوائج به او رو می‌آورند و او را قصد می‌کنند.
روایات معصومین (علیهم‌السلام) نیز خداوند را آن سیّد صمدی دانسته که همه جن و انس در حوائج او را قصد می‌کنند.



صَمَد به صورت لازم به معنای بی‌نیاز است.
صَمد (بر وزن فلس) مصدر و به معنی قصد است‌.
چنان‌که در الصحاح، قاموس المحیط، مفردات، اقرب الموارد، مجمع البیان، جوامع الجامع، النهایه ابن اثیر و غیره هست.


به موردی از صَمَد که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الصَّمَدُ (آیه ۲ سوره اخلاص)

(قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ • اللَّهُ‌ الصَّمَدُ• لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ • وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ) (بگو: او خداوند، يكتا و يگانه است. خداوندى بى‌نياز است كه همه نيازمندان قصد او مى‌كنند. هرگز نزاد، و زاده نشد. و براى او هيچ‌گاه شبيه و مانندى نبوده است.)
صمد در سوره اخلاص به صورت لازم آمده است.



برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۳.۱ - فَصَمْداً - خطبه ۶۵ (راجع به معاویه)

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) در صفین راجع به معاويه فرموده است:
«فَصَمْداً صَمْداً! حَتَّى يَنْجَلِيَ لَكُمْ عَمُودُ الْحَقِّ.»
یعنی «در قصد خود ثابت باشید تا روشنی حق بر شما آشکار شود.»
این جمله را در النهایه نیز نقل کرده است.


۳.۲ - الصَّمْدِ - خطبه ۱۲۷ (راجع به خوارج)

امام (صلوات‌الله‌علیه) به خوارج درباره حكمين فرموده است:
«قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَیْهِمَا فِی الْحُکُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَاْیِهِمَا.»
یعنی: «پیش از آن‌که رای ناپسند خود را صادر کنند بر آن دو شرط کرده بودیم که حکم به عدل کنند و حق را قصد نمایند.»
«سوء» مفعول «سبق» است.


۳.۳ - صَمَدَهُ - خطبه ۱۸۶ (راجع به توحید)

امام علی (علیه‌السلام) که درباره توحید فرموده:
«وَ لاَ صَمَدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَه.»
یعنی: «خدا را قصد نکرده آنکه به او اشاره نموده و در ذهنش تصویر کرده است.»


۳.۴ - در روایات و شعرها

در النهایه از معاذ بن جموح در قتل ابوجهل نقل شده: «فَصَمَدْتُ‌ لَهُ حَتَّی اَمْکَنَتْنِی مِنْهُ غِرَّةٌ». یعنی او را قصد کردم تا غفلتش مرا از او متمکن نمود.
در اصول کافی کتاب التوحید باب تاویل الصمد از ابوطالب (علیه‌السّلام) نقل شده:
الگوی شعر
وَ بِالْجَمْرَةِ الْقُصْوَی اِذَا صَمَدُوا لَهَایَؤُمُّونَ قَذْفاً رَاْسَهَا بِالْجَنَادِلِ

یعنی سوگند به جمره دور آن‌گاه که آنرا قصد کنند و بسوی آن روند. می‌خواهند سر آن‌را با سنگریزه‌ها بزنند.
و نیز از شعراء جاهلیت نقل شده:
الگوی شعر
مَا کُنْتُ اَحْسَبُ اَنَّ بَیْتاً ظَاهِراًلِلَّهِ فِی اَکْنَافِ مَکَّةَ یُصْمَدُ

علی هذا باید معنی‌ (اللَّهُ‌ الصَّمَدُ) را از قصد گرفت که معنای اولی کلمه است و الف و لام آن ظاهرا برای عهد است. (اللَّهُ‌ الصَّمَدُ) یعنی: خدا همان مصمود و مقصود همه است که در حوائج به او رو می‌آورند و او را قصد می‌کنند و به او محتاجند، چنان‌که مقتضای‌ (یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَاْنٍ)
(تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمین هستند از او تقاضا مى‌كنند، و او هر روز در شأن و كارى است.)
و (اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ)
(اى مردم! شما همگى نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بى‌نياز و ستوده است.) است، ولی بهتر است آن‌را بی‌نیاز معنی کنیم که لازم کلمه است، زیرا آن‌که همه او را قصد می‌کنند قهرا بی‌نیاز است، و نیز می‌شود آن‌را به معنی دائم و ثابت گرفت که در قاموس المحیط و اقرب الموارد از جمله معانی صمد شمرده شده، و در روایات نیز که نقل خواهد شد، آمده است.
در اصول کافی پس از نقل روایات و اشعار فرموده: خدای عزّوجلّ آن سیّد صمدی است که همه جن و انس در حوائج او را قصد می‌کنند و در شدائد به او پناه می‌آورند و وسعت را از او امید دارند.
شیخ صدوق (رحمةاللّه) در توحید فرموده: صمد به معنی سیّد و آقا است، هر که این‌طور گفته می‌شود بگوید: خدا پیوسته صمد بوده است و به سیّد مطاع که قومش کاری بدون او انجام نمی‌دهند صمد گفته می‌شود. صمد را معنای دیگری است و آن مصمود و مقصود در حوائج است.
ایضا در اصول کافی از داود بن قاسم نقل شده که به ابوجعفر ثانی (علیه‌السّلام) گفتم: فدایت شوم صمد چیست؟ فرمود: «السَّیِّدُ الْمَصْمُودُ اِلَیْهِ فِی الْقَلِیلِ وَ الْکَثِیرِ.» «سیّد و بزرگی که در کم و زیاد او را قصد کنند.»
ایضا این حدیث در توحید صدوق باب تفسیر (قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ) نقل شده است.
ایضا در آن باب نقل شده: «قَالَ الْبَاقِرُ حَدَّثَنِی اَبِی زَیْنُ الْعَابِدِینَ عَنْ اَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ اَنَّهُ قَالَ: الصَّمَدُ الَّذِی لَا جَوْفَ لَهُ. وَ الصَّمَدُ الذی قَدِ انْتَهَی سُؤْدُدُهُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَاْکُلُ وَ لَا یَشْرَبُ. وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یَنَامُ وَ الصَّمَدُ الدَّائِمُ الَّذِی لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ.»
«قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ‌: کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: الصَّمَدُ الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِیُّ عَنْ غَیْرِهِ. وَ قَالَ غَیْرُهُ‌ الصَّمَدُ الْمُتَعَالِی عَنِ الْکَوْنِ وَ الْفَسَادِ وَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یُوصَفُ بِالتَّغَایُرِ.»
«قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الصَّمَدُ السَّیِّدُ الْمُطَاعُ الَّذِی لَیْسَ فَوْقَهُ آمِرٌ وَ نَاهٍ.»
و از امام باقر (علیه‌السّلام) در ضمن حدیثی نقل کرده که حضرت حسین (علیه‌السّلام) در جواب نامه اهل بصره که از (الصَّمَدُ) سؤال کرده بودند، صمد را (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ) تفسیر فرموده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۵۰-۱۵۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۹۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۸۸.    
۴. جوهری، ابونصر، صحاح تاج اللغة، ج۲، ص۴۹۹.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۰۸.    
۶. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۲۳۱.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۹۲.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۸۷۵.    
۱۰. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۵۲.    
۱۱. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱-۴.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰۴.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۷۱.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۸۸.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۶۹.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۶۰.    
۱۷. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۲۶، خطبه ۶۵.    
۱۸. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعه الاستقامه، ج۱، ص۱۱۱، خطبه ۶۴.    
۱۹. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۹۷، خطبه ۶۶.    
۲۰. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۶۸.    
۲۱. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۲۸۷، خطبه ۱۲۷.    
۲۲. عبده، محمد، نهج البلاغة، ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۱۱۷، خطبه ۱۷۲.    
۲۳. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۸۵، خطبه۱۲۷.    
۲۴. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۵۵.    
۲۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۴۲۳، خطبه ۱۸۶.    
۲۶. عبده، محمد، نهج البلاغة، ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۱۴۲، خطبه ۱۸۱.    
۲۷. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۲۷۲، خطبه ۱۸۶.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۲۳، خطبه ۱۸۶.    
۲۹. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۶۹.    
۳۰. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۵۲.    
۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۳۲. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۳۰.    
۳۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۳۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۶.    
۳۷. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۰۸.    
۳۸. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۲۳۱.    
۳۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۴۰. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۱۹۷.    
۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۲۳.    
۴۲. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۴.    
۴۳. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    
۴۴. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    
۴۵. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۹۰.    
۴۶. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۸۷.    
۴۷. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر صافی، ج۷، ص۵۷۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صمد»، ج۴، ص۱۵۰-۱۵۳.    






جعبه ابزار