• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صِنْو (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صِنْو (به کسر صاد و سکون نون) از واژگان قرآن کریم به معنای شاخه‌ای که از ریشه بروید.
به معنای روییدن دو خرما از بن را نیز گویند.



صِنْو به معنای شاخه‌ای است که از ریشه بروید.
گویند: «هُمَا صِنْوَا نَخْلَةٍ» یعنی: آن دو شاخه یک خرمااند و ایضا: «فُلَانٌ‌ صِنْوُ اَبِیهِ» فلانی شاخه پدرش است.
در الصحاح گوید: چون دو خرما و سه خرما از یک بن بروید هر یک صنو آن دیگری است.
در النهایه گفته: صنو به معنی مثل است و اصل آن این است که دو خرما از یک بن بروید.
در اقرب الموارد گوید: تثنیه آن صنوان و صنیان (به فتح و ضم و کسر اول) باشد و جمع آن فقط صنوان است.
در الصحاح تصریح شده که نون آن در جمع مرفوع است.


به موردی از صِنْو که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - صِنْوانٌ‌ (آیه ۴ سوره رعد)

(وَ جَنَّاتٌ مِنْ اَعْنابٍ وَ زَرْعٌ‌ وَ نَخِیلٌ‌ صِنْوانٌ‌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ‌ یُسْقی‌ بِماءٍ واحِدٍ.)
(و باغ‌هايى از انگور و زراعت و نخل‌ها، و درختان ميوه گوناگون كه گاه بر يک پايه مى‌رويند و گاه بر دو پايه؛ و عجب آن كه همه آن‌ها از يک آب سيراب مى‌شوند!)
مراد از (صِنْوانٌ‌) در آیه نخل‌هایی که از یک بن برویند و مثل‌ هم باشند، یعنی نخل‌های هم‌مثل، غیرهم مثل و آن در آیه، چنان‌که در جوامع الجامع فرموده جمع صنو است و تثنیه نیست.
صنو اگر فقط در نخل باشد آن وقت‌ (صِنْوانٌ‌) در آیه صفت‌ (نَخِیلٌ‌) است، و اگر در غیر آن نیز باشد.
چنان‌که در اقرب الموارد گوید: به قولی صنو عمومیت دارد در هر دو فرع که از یک اصل خارج شوند خرما باشد یا غیر آن.
در این صورت می‌شود که صفت‌ (جَنَّاتٌ‌... وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ‌) باشد، ولی در آیه ظاهرا فقط صفت‌ «نَخِیلٌ» است.



برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۳.۱ - كَالصِّنْوِ - نامه ۴۵ (قرابتش با رسول خدا)

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) در قرابت خویش به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است:
«وَأَنَا مِنْ رَسُولِ اللهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْوِ، وَالذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ.»
یعنی: «من از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مانند شاخه از شاخه و ذراع از بازو هستم.»



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۵۶-۱۵۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۹۴.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۶۹.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۹۴.    
۵. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۶، ص۲۴۰۴.    
۶. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۳، ص۵۷.    
۷. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۲۴۱.    
۸. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۶، ص۲۴۰۴.    
۹. رعد/سوره۱۳، آیه۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۹۹.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۹۳.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۳.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۴.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۲، ص۲۴۹.    
۱۶. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۲۴۱.    
۱۷. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص ۶۸۰، نامه ۴۵.    
۱۸. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعه الاستقامه، ج۳، ص۸۱، نامه ۴۵.    
۱۹. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۴۱۸، نامه ۴۵.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۶۵۵.    
۲۱. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۶۸.    
۲۲. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۸۷.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱۰، ص۲۱۲.    
۲۴. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۱۲۱.    
۲۵. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۹۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صنو»، ج۴، ص۱۵۶-۱۵۷.    






جعبه ابزار