صراط مستقيم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صراط مستقیم:
(اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ) صراط مستقیم:
«صراط مستقيم» همان
آیین خداپرستی،
دین حق و پايبند بودن به دستورهاى خداست.
«
راغب» در كتاب «
مفردات» در معنى «صراط» مىگويد:
«صراط» راه مستقيم است.
بنابراين مستقيم بودن در مفهوم صراط افتاده و ذكر آن به صورت توصيف، براى تأكيد هرچه بيشتر روى اين مسئله است.
به مواردی از کاربرد
صراط مستقیم در
قرآن، اشاره میشود:
(اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ) (ما را به راه راست
هدایت كن)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه صراط در لغت به معناى طريق و سبيل نزديک به هم هستند، اما از نظر عرف و اصطلاح
قرآن کریم، بايد بدانيم كه
خدای تعالی صراط را به وصف استقامت توصيف كرده، و آنگاه بيان كرده كه اين صراط مستقيم را كسانى مىپيمايند كه خدا بر آنان انعام فرموده است. صراطى كه چنين وصفى و چنين شانى دارد، مورد درخواست عبادت كار، قرار گرفته، نتيجه و غايت عبادت او واقع شده است. به عبارت ديگر، بنده عبادت كار از خدايش درخواست مىكند كه
عبادت خالصش در چنين صراطى قرار گيرد.
(قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) (بگو: «
پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده؛ آيينى استوار و ضامن
سعادت دين و
دنیا؛ آيين ابراهيم؛ كه ايمانى خالص داشت و از
مشرکان نبود.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه قيم - بكسر قاف و فتح ياء- مخفف قيام است، توصيف دين به آن براى مبالغه در اين است كه دين بر مصالح بندگان قيام دارد. بعضى هم گفتهاند: اين كلمه به معناى قيم و سرپرست امر است.
در اين آيه خداى تعالى پيغمبر گرامى خود را دستور مىدهد كه به مردم بگويد: پروردگارش او را به هدايت الهى خود به سوى صراط مستقيم و آن راه روشنى كه قيم بر سالكان خويش است، تخلف و اختلاف در آن راه ندارد. دينى كه- چون مبنى بر فطرت است- به بهترين وجهى قائم به مصالح دنيا و آخرت انسانى است هدايت فرموده، هم چنان كه [[حضرت ابراهيم (علیهالسلام)]|ابراهيم (علیهالسلام)]] را به آن دين حنيف و يا به عبارت ديگر آن دينى كه از انحراف
شرک به سوى اعتدال توحيد متمايل است هدايت فرمود. آرى، ابراهيم هم از مشركان نبود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ أَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ) (و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله عطف است به جمله قبلش و ما در سابق در تفسير
سوره حمد در ذيل آيه
(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) تفسير صراط مستقيم را بيان كرديم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ) (و چگونه
کفر مىورزيد، با اينكه در دامان وحى قرار گرفتهايد و آيات
خدا بر شما خوانده مىشود و
پیامبر او در ميان شماست؟! بنابراين، به خدا تمسّک جوييد. و هر كس به خدا تمسّک جويد، به راهى راست، هدايت شده است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از هدايت به سوى صراط مستقيم ، راه يافتن به ايمانى ثابت است. چون چنين ايمانى صراطى است كه نه اختلاف مىپذيرد و نه تخلف، صراطى است كه سالكان خود را در وسط خود جمع مىكند و نمىگذارد از راه منحرف شده و گمراه كردند.
و در اينكه با تعبير ماضى محقق فقد هدى مطلب را محقق نمود و فاعل را حذف كرد، دلالتى است بر اينكه اين فعل خود بخود محقق، و اين هدايت حاصل مىشود. چه فاعلش متوجه باشد، چه نباشد. به عبارت واضحتر: مىفهماند كه هر كس به خدا تمسک و اعتصام جويد، هدايتش قطعى است، چه خودش متوجه باشد و چه نباشد.
از آيه شريفه اين معنا روشن مىشود كه كتاب و
سنت در دلالت و روشنگرى هر حقى كه ممكن است اشخاص درباره آن گمراه كردند، كافى است. چون مىفرمايد: تمسک به خدا كه همان تمسک به كتاب خدا است، و اعتصام به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) كه همان تمسک به سنت آن جناب است، نمىگذارد در هيچ موردى حق و باطل بر كسى مشتبه گردد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
در آيه ۱۶۱
سوره انعام «دين ثابت، پا برجا و آيين توحيدى ابراهيم و نفى هرگونه شرک» به عنوان «صراط مستقيم» معرفى شده است كه اين جنبه عقيدتى را مشخص مىكند.
امّا در
سوره یس آيه ۶۱ و ۶۲ به جنبههاى عملى آيين حق اشاره شده كه نفى هرگونه كار
شیطانی و عمل انحرافى است.
و در
سوره آل عمران آيه ۱۰۱ راه رسيدن به «صراط مستقيم» پيوند و ارتباط با خداست.
ذكر اين نكته لازم به نظر مىرسد كه راه مستقيم هميشه يک راه بيشتر نيست، زيرا ميان دو نقطه تنها يک خط مستقيم وجود دارد كه نزديكترين راه را تشكيل مىدهد. بنابراين اگر قرآن مىگويد صراط مستقيم، همان دين و آيين الهى در جنبههاى عقيدتى و عملى است به اين دليل است كه نزديكترين راه ارتباط با خدا همان است.
از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده است:
«(الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِيمَ) صِرَاطَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ هُمُ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» «صراط مستقيم راه
پیامبران است و همانها هستند كه مشمول نعمتهاى الهى شدهاند.»
از
امام صادق (علیهالسلام) مىخوانيم كه در تفسير آيه
(اِهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِيمَ) فرمود:
(الطّريق و معرفة الامام) «منظور راه و شناخت امام است.»
و نيز در حديث ديگرى از همان امام نقل شده است:
(و اللّه نحن الصّراط المستقيم) «به خدا سوگند ماييم صراط مستقيم»
در حديث ديگرى باز از همان امام مىخوانيم كه فرمود: «صراط مستقيم» اميرمؤمنان
علی (علیهالسلام) است.
مسلم است كه پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و على (علیهالسلام) و امامان معصوم (علیهالسلام) همه به همان آيين توحيدى خدا دعوت مىكردند، دعوتى كه جنبههاى اعتقادى و عملى را در بر مىگرفت.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صراط مستقیم»، ج۲، ص۵۹۵.