صحابیان دارای روایت (منابع اهلسنت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از واژههای پرچالش میان
شیعه و
سنی، واژه «
صحابه» است. صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، واسطه انتقال
سنت پیامبر بودهاند. تعداد روایتهای نقل شده از صحابه متفاوت است. در این مقاله به بررسی صحابه رسول خدا از جهت تعداد روایتهای نقل شده از آنها در منابع اهلسنت و بیان نکاتی در ذیل آن میپردازیم.
صحابه پیامبر، به خصوص
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه)، به لحاظ اینکه ناقل و حامل روایات شریف نبوی و انتقال دهنده
شریعت نجات بخش
اسلام و همچنین سنت نورانی نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند، در میان پیروان
اهلبیت و
اهلسنت از جایگاه ویژههای برخوردار بوده و هستند.
در این میان، یکی از مسائلی که در مورد صحابه نبی مکرم اسلام مطرح بوده، این است که چه مقدار از صحابه حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ناقل روایات شریف نبوی بودند!؟ به تعبیر دیگر، از میان انبوه صحابه پیامبر اسلام، چه تعدادی از ایشان، دارای
روایت بوده و روایاتشان اکنون در منابع اهلسنت ذکر شده است!؟
قبل از بیان تعداد روایات صحابه در منابع اهلسنت، نکاتی را به عنوان مقدمه بیان میکنیم.
برای «
علم رجال»، تعاریف مختلفی ذکر شده است. واضحترین تعریف در مورد علم رجال این است که گفتهاند:
«علم الرجال علم یبحث فیه عن احوال الرواة من حیث اتصافهم بشرائط قبول اخبارهم و عدمه»
علم رجال، علمی است که درباره ویژگیهای راویان حدیث و صفات و شرایطی که موجب پذیرش یا عدم پذیرش احادیث آنها می شود بحث میکند.
به عبارت دیگر علم رجال، علمی است که حالات و اوصاف راویان حدیث را از آن جهت که در جواز و عدم جواز پذیرش
خبر آنان مؤثر است مورد بررسی قرار میدهد.
در ابتدا، باید توجه داشت که اهلسنت سه کتاب مهم در مبحث «رجال» دارند، که شهرت فراوانی دارند:
۱- «
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب» تالیف آقای «
ابنعبدالبر» متوفی ۴۶۸ قمری.
۲- «
اسد الغابه فی معرفة الصحابه» تالیف آقای «
ابناثیر جزری» متوفی ۶۲۰ قمری.
۳- «
الاصابة فی تمییز الصحابه» تالیف آقای «
ابنحجر عسقلانی» متوفی ۸۵۲ قمری.
این سه نفر هستند که اسامی صحابه را آوردهاند. و این سه کتاب، کتب رجالی مشهور اهلسنت است.
یکی از بحث های مهم. بحث ارتداد صحابه است. اهلسنت بیان میکنند که شیعه معتقد به ارتداد اکثر صحابه به جز چند نفر بعد از رحلت صحابه می باشد.
بسیاری از علمای اهلسنت به مذهب «شیعه» هجمه میکنند و میگویند شما «صحابه» را تکفیر میکنید، و معتقد هستید که بعد از پیغمبر، تمام صحابه
مرتد شدند مگر سه نفر یا چهار نفر!! و از این طریق میخواهید «شریعت» را از بین ببرید! زیرا شریعت از طریق صحابه به ما رسیده است. اگر صحابه زیر سؤال رفت، شریعت نیز، زیر سؤال میرود!
این تهمت به شیعه در حالی صورت میگیرد که ما روایت داریم از امام صادق (سلاماللهعلیه) که فرموده است دوازده هزار نفر صحابه، مورد تایید شیعه هستند!
مرحوم
شیخ صدوق از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده است که حضرت فرمودند:
کَانَ اَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ اَلْفاً ثَمَانِیَةُ آلَافٍ مِنَ الْمَدِینَةِ وَ اَلْفَانِ مِنْ مَکَّةَ وَ اَلْفَانِ مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَمْ یُرَ فِیهِمْ قَدَرِیٌّ وَ لَا مُرْجِئٌ وَ لَا حَرُورِیٌّ وَ لَا مُعْتَزِلِیٌّ وَ لَا صَاحِبُ رَاْیٍ کَانُوا یَبْکُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهَار»
دوازده هزار نفر صحابی پیامبر بودند. هشت هزار نفر از
مدینه، دو هزار نفر از
مکه، و دو هزار نفر از آزادشدهها. در میان این اصحاب، گرایشی به
فرقه قدریه و
مرجئه و
حروریه و
معتزله دیده نمیشود. و نیز ایشان
تفسیر به رای نمیکردند. بلکه مدام شب و روز به درگاه الهی گریه و تضرع داشتند
مرحوم
میرزای نوری نیز، همین روایت را با
سند صحیح از امام صادق (سلاماللهعلیه) نقل کرده است.
ما قطعاً از بسیاری از صحابه که در صدر اسلام در کنار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جانفشانی کردند و به
شهادت رسیدند، توقع و انتظار
شفاعت داریم. این عقیده ما شیعیان است. لذا آیا این بی انصافی نیست که به شیعه تهمت بزنند و بگویند که شیعه معتقد است که «صحابه» مرتد شدند غیر از سه نفر یا چهار نفر!
البته این بحث «ارتداد» در منابع اهلسنت، با الفاظ بسیار تندی مطرح شده است. مثلاً از «
عایشه» نقل شده است که گفته است:
«لمَّا قُبِض رسولُ اللَّه صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ارْتَدَّت الْعَرَبُ قَاطِبةً» وقتی پیغمبر از دنیا رفت، تمام مردم عرب مرتد شدند!
و یا «
حدیث حوض» که «
صحیح بخاری» نقل میکند:
«عَنْ اَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: بَیْنَا اَنَا قَائِمٌ اِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّی اِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، فَقُلْتُ: اَیْنَ؟ قَالَ: اِلَی النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: وَ مَا شَاْنُهُمْ؟ قَالَ: اِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَی اَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَی. ثُمَّ اِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّی اِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ اَیْنَ؟ قَالَ: اِلَی النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَاْنُهُمْ؟ قَالَ: اِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَی اَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَی، فَلاَ اُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ اِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
ابوهریره از پیغمبر نقل میکند که فرمود: در حالی که من در آنجا ایستادهام گروهی از اصحاب مرا میآورند، تا من آنها را میشناسم مردی از میان من و آنها خارج میشود و ندا میدهد: بشتابید! من فریاد میزنم کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش
دوزخ! میگویم: مگر آنها چه کار کردند؟ میگوید: آنها بعد از تو، به گذشته پست و جاهلی خود عقب گرد نمودند. سپس گروهی از صحابه را میآورند، تا من آنها را میشناسم مردی از میان من و آنها خارج میشود و ندا میدهد: بشتابید! من فریاد میزنم کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش دوزخ! میگویم: مگر آنها چه کار کردند؟ میگوید: آنها بعد از تو، به گذشته پست و جاهلی خود عقبگرد نمودند. از اینرو نمیبینم آنها را مگر این که همه را وارد دوزخ میسازند و کسی از آنها نجات نمییابد مگر تعداد بسیار کمی از آنها.
برای آنکه آمار تعداد صحابی دارای روایت در منابع اهلسنت به درستی مشخص شود، لازم است که این مسئله را در ضمن سه مقدمه بیان کنیم:
«
سیوطی» در مورد تعداد صحابی نبی مکرم اسلام، از «
ابوزرعه» نقل میکند:
«قُبض رَسُول الله (صلیاللهعلیهوسلم) عن مئة الف و اربعة عشر الفًا من الصَّحابة مِمَّن روی عنه و سمع منه»
رسول خدا رحلت فرمود در حالی که صد و چهارده هزار نفر از صحابه از آن حضرت روایت شنیده و نقل کردهاند.
«
ابنکثیر دمشقی» معتقد است که تعداد صحابه، به ۱۲۰هزار نفر هم میرسید:
فَنُقِلَ عَنْ اَبِی زُرْعَةَ اَنَّهُ قَالَ: یَبْلُغُونَ مِائَةَ اَلْفٍ وَ عِشْرِینَ اَلْفًا»
از ابوزرعه نقل شده است که گفته: تعداد صحابه به صد و بیست هزار نفر میرسید.
بنابراین، آمار صحابه، بین ۱۱۴هزار تا ۱۲۰هزار نفر بوده است.
از ۱۲۰هزار نفر صحابی که در زمان پیغمبر بودند، حداکثر اسم ۱۰هزار نفر، در کتابهای رجالی اهلسنت ذکر شده است. یعنی ۱۱۰ هزار صحابی پیغمبر، نه اسمی از آنها در کتب رجالی آمده، و نه وصفی از آنها ذکر شده است.
آقای «ابنحجر» که از شخصیتهای برجسته رجالی اهلسنت است، و قبل از اینکه فقیه باشد، یک شخصیت رجالی است؛ میگوید:
«قد وقع لی بالتّتبّع کثیر من الاسماء فجمعت کتاباً کبیراً فی ذلک میزت فیه الصحابة من غیرهم
من برای جمع آوری اسامی صحابه، تلاش زیادی کردم. و کتاب بزرگی در این زمینه تالیف کردم. و صحابه را از غیر صحابه جدا کردم.
«ابنحجر» در زمینه ضبط اسامی صحابه، حتی تعدادی از اشخاصی که در گهواره بودند و در آن حال، پیغمبر از دنیا رفته؛ آنها را هم جزء صحابه آورده است. حتی تعدادی از افراد، که در رحم مادر بودند، آنها را هم جزء صحابه آورده است.
کتاب «
الاصابه» را نگاه کنید، یعنی «ما من رطب و لایابس»، الّا اینکه آقای «ابنحجر» آنها را جزء صحابه آورده است. ایشان بعد از این همه تلاش، برای جمع آوری اسامی صحابه، به این نکته اعتراف کرده و میگوید:
«و مع ذلک فلم یحصل لنا من ذلک جمیعا الوقوف علی العشر من اسامی الصحابة»
من با همه تلاشی که کردم، از این همه صحابه که در زمان پیغمبر بودند، فقط به یک دهم اسامی آنها دست پیدا کردم.
یعنی طبق گفته «ابنحجر» ۹۰ درصد اسامی «صحابه» در کتابها نیامده است!
«ابنکثیر» میگوید:
وَالَّذِی رَوَی عَنْهُمُ الْاِمَامُ اَحْمَدُ، مَعَ کَثْرَةِ رِوَایَتِهِ وَ اطِّلَاعِهِ وَ اتِّسَاعِ رِحْلَتِهِ وَ اِمَامَتِهِ، مِنَ الصَّحَابَةِ تِسْعُمِائَةٍ وَ سَبْعَةٌ وَ ثَمَانُونَ نَفْسًا»
تعداد صحابهای که
احمد بن حنبل از آنها روایت نقل کرده است؛ علی رغم اینکه احمد روایات زیادی را نقل کرده و در این زمینه اطلاع زیاد و تلاش فراوانی داشته، و امام حدیث بوده است؛ فقط از ۹۸۷ صحابی، روایت نقل کرده است.
یعنی از ۱۲۰ هزار نفر صحاب پیامبر، فقط اسامی ۱۰هزار نفر از آنها، در کتب رجالی آمده است. در حقیقت ۹۰% صحابه، اسمشان در کتابهای رجالی نیامده است، و از این ده هزار نفر صحابه، که اسمشان بیان شده، فقط از ۹۸۷ نفرشان، حدیث داریم. یعنی در حقیقت ما فقط از ۱% صحابه روایت داریم!!
در مقدمه اول گفتیم که ما ۱۲۰ هزار صحابی داریم. در مقدمه دوم گفتیم که از این صد و بیست هزار صحابی، کمتر از ۱۰ هزار صحابی، اسمشان مشخص، و در کتابهای رجالی آمده است. و در مقدمه سوم گفتیم که از این ده هزار صحابی شناخته شده، فقط از ۹۸۷ نفر از صحابه روایت داریم.
یعنی در حقیقت ما فقط از ۱% صحابه پیامبراکرم، روایت داریم. لذا این آقایان که مسئله «صحابه» را چماقی کردهاند بر سر
شیعه، باید به این مسئله توجه کنند که ۹۹% صحابه نه اسمی دارند و نه روایتی نقل کردهاند. و این وضعیت صحابه است!
«
ابنحزم آندلسی» یک کتابی دارد به نام «
اسماء الصحابه و ما لکل واحد منهم من العدد» ایشان در این کتاب، اسامی صحابه را آورده، و آمار روایت هر کدام را نیز آورده است. ایشان با تمام تلاشی که کرده، و تمام کسانی را که روایت داشتهاند را آورده، مجموعاً شده ۹۹۹ نفر راوی؛ که در کتب روایی، روایت دارند.
همانگونه که گفتیم، از ۱۲۰ هزار صحابه پیغمبر، فقط ۱۰هزار نفر اسمشان در کتابها آمده است. و از این ده هزار نفر، کمتر از هزار نفر از صحابه روایت نقل کردهاند. نکته مهم و اساسی اینجاست که بدانیم این صحابه، هر کدام چند روایت دارند:
در میان صحابهای که روایت نقل کردهاند، برخی صحابه هستند که صاحب روایات فراوانی میباشند. لذا معروف هستند به «کثیرالروایت» که عبارتند از:
در کتابهای حدیثی اهلسنت، از «ابوهریره»، تعداد ۵۳۷۴ روایت نقل شده است. این در حالی است که مجموع روایات «
صحاح ستّه» اهلسنت، یعنی «صحیح بخاری»، «
صحیح مسلم»، «
سنن نسائی»، «
سنن ترمذی»، «
سنن ابیداود»، و «
سنن ابنماجه» - که البته برخیها به جای سنن ابنماجه، «
موطا مالک» را ذکر میکنند - مجموع روایات صحاح سته، بعد از حذف مکررات، ۹۸۰۰ روایت میشود!
آقای «ابناثیر» کتابی دارد به نام «
جامع الاصول». ایشان آمده روایات «صحاح سته» را بررسی کرده، مکررات را حذف کرده، و باقی روایات را در یک کتاب آورده است. یعنی همان کاری که مرحوم «
فیض کاشانی» در «
وافی» کرده است. یعنی آمده روایات مکرر «
کتب اربعه» را حذف کرده. و آن چه مانده را در کتاب وافی آورده است. مثلاً روایتی که در کتاب «
کافی» چند بار بوده، در «
تهذیب» هم بوده، در «
من لایحضره الفقیه» هم آمده بوده، ایشان آمده این مکررات را حذف کرده و آن روایت را فقط یک بار آورده است.
آقای «ابناثیر» مجموع روایاتی را که بعد از حذف مکررات صحاح سته، در کتاب «جامع الاصول» آورده، کمتر از ۱۰. ۰۰۰ روایت شده است.
از کل روایات کتب روائی اهلسنت، ۵۳۷۴ روایت، فقط از «ابوهریره» است! یعنی ۵۰% روایات اهلسنت، از «ابوهریره» است!
از جناب «
عبدالله بن عمر»، فرزند خلیفه دوم، «
عمر بن خطاب»، حدود ۲۶۳۰ روایت، در جوامع روائی اهلسنت نقل شده است.
از جناب «
انس بن مالک» که خادم پیغمبر اکرم بود، حدود ۲۲۸۶ روایت در کتابهای حدیثی و... اهلسنت نقل شده است.
از جناب «عایشه»، همسر نبی مکرم، بالغ بر ۲۲۱۰ روایت نقل شده است.
۱- «
عبدالله بن عباس: » ۱۶۶۰ روایت
۲- «
جابر بن عبدالله» ۱۵۴۰ روایت
۳- «
ابوسعید خدری» ۱۱۷۰ روایت
۱- «
عبدالله بن مسعود: » ۸۴۸ روایت
۲- «
عبدالله بن عمروعاص: » ۷۰۰ روایت
۳- «
امیرالمؤمنین» (سلاماللهعلیه): ۵۳۷ روایت
خیلی عجیب است که کل روایات «امیرالمؤمنین» در صحاح ستّه اهلسنت، ۱۰% روایات «ابوهریره» است. ابوهریره ۵۳۷۰ روایت دارد و امیرالمؤمنین ۵۳۷ روایت!
جالب است بدانید که «ابوهریره» سال ششم هجری
مسلمان شده است. یعنی بعد از فتح
خیبر و حدود ۱۸ماه با پیغمبر بوده است. بعد از آن رفت «
بحرین» و بعد از رحلت پیغمبر آمد «مدینه». مجموعاً هجده ماه با پیغمبر بود و روایاتش ۵۳۷۰ روایت شده است؛ ولی امیرالمؤمنین که از اول طفولیت تا آخرین لحظه با پیغمبر و ملازم با پیغمبر بوده است، در تمام سفرها و حضرها با پیغمبر بوده، به غیر از «
غزوه تبوک»؛ کل روایات امیرالمؤمنین شده ۵۳۷ روایت! آیا این عجیب نیست! ؟ آیا این تعصب نیست! ؟
«
محمود ابوریه» در کتاب «
شیخ المضیرة ابوهریرة» در این زمینه به نکته جالبی اشاره میکند و میگوید:
«و لو کان علی رضی الله عنه قد حفظ کل یوم عن النبی حدیثاً واحداً، لبلغ ما کان یجب ان یرویه، اکثر من ۱۲الف حدیث. هذا اذا روی حدیثاً واحداً فی کل یوم. فما بالک لو کان قد روی کل ما سمعه و لایستطیع احد ان یماری فیه»
اگر علی در هر روز فقط یک روایت از پیغمبر حفظ بود، تعداد روایاتی که باید نقل میکرد بیش از ۱۲۰۰۰ روایت بود. این تنها در صورتی است که علی در هر روز فقط یک روایت نقل کند. حال اگر میخواست تمام آنچه که از پیغمبر شنیده را نقل کند، چه میشد.
در میان حدود هزار صحابه ناقل روایت، تعداد ۲۱۱ صحابه، فقط دو روایت نقل کردهاند!
جالب است که از هزار صحابهای که روایت نقل کردهاند، تعداد ۴۴۵ صحابه، فقط یک روایت دارند. یعنی از این نزدیک ۱۰۰۰صحابی که روایت دارند؛ حدود ۵۰۰ صحابه، تک روایتی هستند. یعنی در طول عمرشان، فقط یک روایت از پیغمبر نقل کردهاند!
موسسه ولیعصر، مقالات، برگرفته از مقاله «بررسی تعداد صحابی دارای روایت، در منابع اهل سنت».