شَرْد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَرْد (به فتح شین و سکون راء) یا
شَرود (به فتح شین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای رفتن به سر خود و
تَشْرید (به فتح تاء و سکون شین) به معنای راندن و طرد کردن هستند.
حضرت علی (علیهالسلام) در جواب نامه
معاویه و تعریف
ایمان از این واژه استفاده نموده است.
شَرْد و
شَرود به معنای رفتن به سر خود آمده است. واژه
تَشْرید (به فتح شین) به معنای راندن و طرد کردن است.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
• امام (صلواتاللهعلیه) در جواب نامه معاویه که تهمتهایی به آن حضرت زده بود نوشت:
«وَ ذَکَرْتَ أَنِّی قَتَلْتُ طَلْحَهَ وَ الزُّبَیْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَهَ وَ نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ! وَ ذَلِکَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلاَ عَلَیْکَ وَ لاَ الْعُذْرُ فِیهِ إِلَیْکَ»؛
«در نامهات گفتهای که من
طلحه و
زبیر را کشتهام و من
عائشه را از خانهاش راندهام و میان دو شهر
کوفه و
بصره نازل شدهام، این کاری است که تو در آن نبودهای پس تجاوزی بر تو نشده است و اگر بخواهم از آن کارها
اعتذار بجویم آن هم مربوط به تو نیست باید به دیگری عذر آورم».
«
شردّت» یعنی عائشه را طرد کردم. و
«نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ» مراد معاویه آن است که برکت
مدینه و جوار
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از دست تو رفت.
در ادامه مطلب گذشته امام با بیاعتنایی فرموده: اینها چه ربطی به تو دارد که اشک تمساح میریزی
«خَلاَکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا»؛
«مادامی که اختلاف نکرده و پراکنده نشدهاید ملامتی بر شما نیست».
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۲۴۶ فرموده:
«احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا کُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ»؛
«حذر کنید از رفتن نعمتها چون هر چه از دست رفته برگشت داده شده نیست».
یعنی وقتی که رفت دیگر بر نمیگردد.
مردی از امام (صلواتاللهعلیه) خواست ایمان را به او تعریف کند، فرمود: فردا بیا تا در حضور مردم تو را خبر دهم، اگر تو از یاد بروی دیگری در یاد خواهد داشت، زیرا سخن مانند حیوان گمشده است یکی او را میگیرد و دیگری در گرفتن او خطا میرود:
«فَإِنَّ الْکَلاَمَ کَالشَّارِدَهِ یَنْقُفُهَا هَذَا وَ یُخْطِئُهَا هَذَا»؛
«سخن مانند حیوان گمشده است یکی او را میگیرد و دیگری در گرفتن او خطا میرود».
«
شاردة» حیوان گمشده و به سر خود رفته، «نقف» به معنی زدن و گرفتن است. در نسخه
ابن ابیالحدید «ثقف» است به معنی پیدا کردن.
«بَقِيَ رِجَالٌ ... فَهُمْ بَيْنَ شَرِيد نَادٍّ»؛
«حالت اين دسته از مردم شبيه كسى است كه از ديار اصلى خود رانده شده».
این ماده هفت مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شرد»، ج۲، ص۵۸۹.