• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شَجَر (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شَجَر (به فتح شین و جیم) یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای درخت است.
حضرت علی (علیه‌السلام) در رابطه با معرفی اهل بیت (علیهم‌السّلام) و ... از این واژه استفاده نموده است.



شَجَر مثل شرف به معنای درخت یا هر روییدنی است که تنه دارد و به آنچه که تنه ندارند نجم و عشب و حشیش گفته می‌شود.
«شجر» مطلق است واحد آن شجره می‌باشد مثل ثمر و ثمره «شجر» بر وزن عقل و مشاجره و تشاجر به معنی تنازع است، در مجمع البیان آمده: علت این تسمیه آنست‌که سخن خصم مثل برگ و شاخه درختان به هم آمیخته و مختلط است. شجر و شجره به معنی نسب نیز آمده است.


امام (صلوات‌الله‌علیه) در چند مورد از این واژه استفاده کرده است.

۲.۱ - شَجَرَة - خطبه ۱۰۸ (دباره معرفی اهل‌بیت)

امام (صلوات‌الله‌علیه) در خصوص معرفی اهل بیت (علیهم‌السّلام) فرموده:
«نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ مَحَطُّ الرِّسالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَهِ وَ مَعادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنابیعُ الْحُکْمِ»؛
«ما درخت و خانواده نبوت، و محل فرو آمدن وحی، و محل رفت و آمد ملائکه و معدن‌های علم و چشمه‌های حکم خدا هستیم».

۲.۲ - شَجَرَتُهُ - خطبه ۹۳ (درباره پبامبر)

درباره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود:
«عِتْرَتُهُ خَیْرُ الْعِتَرِ وَ أُسْرَتُهُ خَیْرُ الْأُسَرِ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ الشَّجَرِ»؛
«اهل بیت او بهترین اهل بیتها، و نزدیکان او بهترین نزدیکان و خانواده و نسب او بهترین نسب‌هاست».

۲.۳ - تَشَاجَرَ - خطبه ۱۰۷ (درباره زمان آینده)

امام (صلوات‌الله‌علیه) درباره زمان آینده (شاید زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس) فرموده:
«وَ کَانَ أَهلُ ذَلِکَ ... غَارَ الصّدقُ وَ فَاضَ الکَذِبُ وَ استُعمِلَتِ المَوَدّهُ بِاللّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النّاسُ بِالقُلُوبِ وَ صَارَ الفُسُوقُ نَسَباً وَ العَفَافُ عَجَباً»؛
چون آن زمان رسد راستگویی فرو می‌رود، دروغ رائج می‌شود، دوستی در زبان اظهار می‌شود و قلوب مردم با هم در تنازع و ستیز باشد، گناه نسب و ملازم عفت شگفت‌انگیز می‌گردد».

۲.۴ - شَجْراً - خطبه ۱۰۶ (درباره فرار از جنگ)

مراد از شجر در «شَجْراً بِالرِّمَاحِ»؛
به معنی طعن و نیزه زدن است.در لغت آمده: «شجر فلانا بالرمح طعنه به».

۲.۵ - الشَّجَرَةَ - خطبه ۱۹۲ (درباره جریان شجره)

همچنین امام علی (علیه‌السلام) درباره نقل جریان شجره در خطبه قاصعه از این واژه استفاده کرده است و می‌فرماید:
«لَقَدْ کُنْتُ مَعَهُ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالُوا لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدِ ادَّعَیْتَ عَظِیماً لَمْ یَدَّعِهِ آبَاؤُکَ... قَالُوا: تَدْعُو لَنَا هذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَتَقِفَ بَيْنَ يَدَيْكَ»؛
«من با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودم، جمعی از مشرکان قریش آمده و گفتند‌ ای محمد تو ادّعای بزرگی کرده‌ای که کسی از پدران و خانواده تو چنان ادعایی نکرده‌اند ... گفتند از این درخت بخواه تا با ریشه‌های خود از زمین کنده شده و پیش تو آید». فرمود: من آنچه می‌خواهید به شما نشان خواهم داد... بعد حضرت فرمود‌ ای درخت اگر به خدا و روز معاد ایمان داری و می‌دانی که من رسول خدایم با ریشه‌هایت از زمین کنده شو و با اذن خدا بیا و پیش من بایست. قسم به خدایی‌ که او را به حق برانگیخت، آن درخت با ریشه‌هایش از زمین کنده شد و با صدایی مانند صدای بال پرندگان آمد و در کنار آن‌حضرت ایستاد، شاخه بالایی خود را بر آن حضرت و شاخه دیگری را بر شانه من گذاشت و حالت تبختر از درخت فهمیده می‌شد و من در طرف راست آن حضرت بودم. آنها از روی استکبار گفتند: امر کن نصف درخت به جای خود برگردد و نصفش به طرف تو آید، حضرت امر کرد نصف درخت با صدا به طرف وی آمد و نزدیک بود شاخه‌های خود را بر آن حضرت بپیچد، آنها از روی استکبار گفتند: بگو این نصف به جای اوّل برگردد و مانند اوّل باشد، حضرت امر کرد، درخت به جای خود برگشت من گفتم:
«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَهَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ...»؛ کفّار همگی گفتند: این ساحر و کذّاب است در این کارها فقط این (علی (علیه‌السلام)) او را تصدیق می‌کند...
ناگفته نماند: این یکی از معجزات آن حضرت با اجازه خداوند و از مصادیق ولایت تکوینی است، نظیر اژدها شدن عصای حضرت موسی (علیه‌السلام)، شکافتن دریا برای موسی، ولادت حضرت عیسی (علیه‌السلام) بدون پدر، زنده ماندن حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در آتش و شق القمر و امثال آن. در بحار الانوار ده‌ها نظائر آن نقل شده است، از جمله نظیر همین شجره در بحار الانوار آمده است.
ابن ابی الحدید در شرح «نهج البلاغه» بعد از نقل کلام حضرت می‌گوید: امّا جریان شجره حدیث آن بسیار است و مستفیض می‌باشد، محدثان آن‌را در کتب خویش نقل کرده و متکلمان در معجزات آن حضرت آورده‌اند، بسیاری از آن‌ها آن‌ را با همان کیفیت که حضرت فرموده نقل کرده‌اند، و بعضی‌ها به صورت مختصر گفته‌اند: انّه دعا شجرة فاقبلت تخدّ الیه الارض خدّا.


این واژه بیست و سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۵۷۹.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۳، ص۳۴۴.    
۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۲۵۱، خطبه ۱۰۸.    
۴. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۲۱۴، خطبه ۱۰۷.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۶۲، خطبه۱۰۹.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۳۹.    
۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۲۳.    
۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۲۵.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۶۱۳.    
۱۰. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۷۵.    
۱۱. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۲۱۸.    
۱۲. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۲۱۳، خطبه ۹۳.    
۱۳. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۱۸۵، خطبه.    
۱۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۳۹، خطبه۹۴.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۰۱.    
۱۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸۲۹.    
۱۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸۳۲.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۲۶۱.    
۱۹. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۰۶.    
۲۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۶۲.    
۲۱. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۲۴۳، خطبه ۱۰۷.    
۲۲. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۲۰۹، خطبه ۱۰۶.    
۲۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۵۷، خطبه ۱۰۸.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۳۱.    
۲۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۷۴.    
۲۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج، ص.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۵۴۷.    
۲۸. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۰۳.    
۲۹. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۹۳.    
۳۰. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۲۳۹، خطبه ۱۰۶.    
۳۱. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۲۰۵، خطبه ۱۰۵.    
۳۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۵۵، خطبه۱۰۷.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۲۷.    
۳۴. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۶۶.    
۳۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۶۶.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۵۰۶.    
۳۷. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۲۷۶.    
۳۸. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۷۹.    
۳۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۳، ص۲۲.    
۴۰. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۴۷۵، خطبه ۱۹۲.    
۴۱. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۱۸۳، خطبه ۱۹۰.    
۴۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۰۱، خطبه۱۹۲.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۶۹.    
۴۴. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۲۱.    
۴۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۳۹.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۷، ص۵۱۲.    
۴۷. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۴.    
۴۸. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۲.    
۴۹. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۰۲، خطبه۱۹۲.    
۵۰. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۱۷.    
۵۱. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۴.    
۵۲. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۴۷۵، خطبه ۹۰.    
۵۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۶۸۰، نامه ۴۵.    
۵۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۷۰، خطبه ۱۶۵.    
۵۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۲۹۹، خطبه ۱۳۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شجر»، ج۲، ص۵۷۹.    






جعبه ابزار