• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شنا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





آب پیمایى محدود به کمک حرکات دست و پا را شنا می نامند و در فقه در ابواب مختلف از آن بحث شده است. شنا، از ورزشهای مورد توجه و توصیه نزد مسلمانان است.



از احکام آن در بابهاى صلات، تجارت، سبق و رمایه، قصاص و دیات سخن گفته‌اند.


شنا عملى جایز و آموختن آن به فرزندان مستحب است.


کسى که ناگزیر از خواندن نماز در حال شنا است، در صورت امکان باید روبه قبله باشد و در غیر این صورت، به هر جهتى که قرار دارد نماز مى ‌گزارد و رکوع و سجود را با اشاره انجام مى‌دهد

۳.۱ - مسابقه

مسابقه شنا با شرط بندی جایز و صحیح نیست؛ لیکن بدون شرط بندى جایز است؛ هرچند براى برنده توسط دولت یا مؤسسه و یا فردى سوم به عنوان هدیه جوایز نقدى یا غیر نقدى قرار داده شود .

۳.۲ - در آب انداختن

اگر کسى دیگرى را در آبى عمیق بیفکند، درصورتى که آن فرد بر اثر بلد نبودن شنا و یا ناتوانى در نجات خود، غرق شود، بر افکننده قصاص ثابت مى‌شود؛ اما اگر شنا بلد باشد و توانایى نجات خود را نیز داشته باشد
و به قراین یا اقرار او معلوم شود که از روى عمد خود را غرق کرده، قصاص و دیه ثابت نمى ‌گردد؛ لیکن اگر قراینى وجود نداشته باشد و علت بیرون نیامدن از آب هم معلوم نباشد، آیا قصاص ثابت مى ‌شود یا تنها دیه ثابت است؟ اختلاف مى‌باشد. برخى گفته ‌اند: ملاک، صدق استناد قتل به افکننده در آب است. بنابر صدق عرفى استناد قتل به او، قصاص یا دیه ثابت مى‌ شود و با عدم صدق، هر دو ساقط است.

۳.۳ - ضمانت مربی

اگر کسى فرزند نابالغ خود را جهت فراگیرى حرفه شنا در اختیار مربى‌اى بگذارد و او بر اثر کوتاهى مربى غرق شود، مربى ضامن دیه او خواهد بود. در اینکه در فرض عدم کوتاهى مربى در صورتى که به نظر عرف، غرق شدن به وى استناد داده شود، هرچند بر اثر اشتباه در شیوه آموزش، نیز وى ضامن است یا نه، اختلاف است.
اگر فراگیر بالغ و عاقل باشد، آیا مربى مطلقا ضامن نیست، هر چند غرق شدن فراگیر بر اثر کوتاهى مربى در آموزش دادن باشد یا مطلقا ضامن است، به شرط آنکه غرق شدن نتیجه آموزش دادن شنا باشد و یا تنها در صورت کوتاهى ضامن مى‌ باشد؟ مسئله محل اختلاف است. البته اگر غرق شدن متربی مستند به تقصیر مربى باشد، در صورتى که چنین تقصیرى به طور عادت موجب غرق شدن مى‌ گردد یا قصد او غرق کردن باشد، بنابر قول مشهور، قصاص ثابت مى‌شود.


اعراب به سه ورزش شنا، تیراندازی و سوارکاری توجهی ویژه داشتند و روایاتی از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم دراین‌باره معروف است، از جمله «علّموا اولادکم السباحة و الرمایة و الفروسیّة» : به فرزندان خود شنا و تیراندازی و سوارکاری بیاموزید
[۲۱] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۴۵ـ۴۶.
یا «حق‌ الولد علی‌ الوالدان یعلمه‌ الکتابة و السباحة و الرمایة...» : حق فرزند بر پدر آن است که او را کتابت و شنا و تیراندازی بیاموزد....
[۲۳] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۳۵.



بنابر روایتی از ابن عباس ، پیامبر صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم در مدینه فرمود: «أحسنت‌ العوم فی بئر بنی‌عدیبن نجار» : من شنا را در بئر بنی‌ عدی‌ بن نجار آموختم
[۲۵] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۷۱ـ۷۲.
و سیوطی
[۲۶] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۷۱ـ۷۲.
از همین روایت برداشت کرده که پیامبر شنا کردن می‌دانسته است، ولی برخی این قول را نپذیرفته‌اند.
[۲۷] کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریة، ج۲، ص۹۳.



گفته شده است که عمر بن خطاب به ساکنان شهرهای بزرگ اسلامی توصیه کرد که به فرزندان خود شنا و سوارکاری بیاموزند.
[۳۰] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲.

حجاج بن یوسف به معلم فرزندش سفارش کرد که قبل از نوشتن، شنا کردن را به فرزند من بیاموز زیرا او کسی را می‌یابد که به جایش بنویسد ولی کسی را نمی‌یابد که به جایش شنا کند.
به هر روی، از توصیه‌های بزرگان به پدران این بود که در کنار حساب و کتاب، به فرزندان خود شنا بیاموزند.


عرب ، کسی را کامل می‌دانست که نوشتن، تیراندازی و شعر و شنا را نیک بداند، از این‌رو سعدبن عباده خزرجی را در زمان جاهلیت «کامل» می‌نامیدند.
[۳۴] کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریة، ج۲، ص۹۳.

در منابع، زبیر بن عوام و عمروعاص را نیز شناگرانی ماهر دانسته‌اند.
[۳۵] فاکهی مکی، محمد بن اسحاق‌، اخبار مکة، ج۱، ص۲۵۱.
[۳۶] ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۷۰.



شنا در قرن چهارم سخت مورد توجه بود و گفته شده که اهالی بغداد بسیار به شنا علاقه‌مند بودند و از مهارت خود در این فن، نمایشهایی خارق‌العاده می‌دادند.
[۴۰] آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم، ج۲، ص۴۴۸، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو.


۸.۱ - اقسام

اسامی فراوانی در این قرن بر اقسام شنا اطلاق می‌شده است که اکنون در قاموسهای عربی نیز به‌ندرت توضیحی روشن برای آن‌ها یافت می‌شود،
[۴۱] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳.
[۴۲] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳ پانویس ۱۴.
مانند شنای شق، ذرع، قمر، استلقاء، تزاوُر، شکلبی، طاووس، عقربی، مُقَرفَس، موزون، کامل، طویل، مقیّد و غیره.
[۴۳] ازدی، ابن مطهر، حکایة ابی القاسم بغدادی، ج۱، ص۱۰۷.


۸.۲ - افزایش نیاز

البته شنا در محیط خشک و بیابانی عربستان اهمیت چندانی نداشته است، بلکه با گسترش جغرافیایی جهان اسلام پس از فتوحات، مسلمانان نیاز به شنا را، به سبب افزایش سفرها و جنگهای دریایی، دریافتند و بدان اهتمام ورزیدند.
[۴۴] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴.

برای دریانوردان و نیز جنگجویانی که در کشتی‌های جنگی خدمت می‌کردند، دانستن شنا حیاتی بود.
برخی از جنگجویان دریایی چنان در شنا مهارت داشتند که می‌توانستند بی‌آنکه دیده شوند در زیر آب شناکنان به زیر کشتی دشمن بروند و بدنه آن را سوراخ کنند (مانند غازی چلبی از حکام عثمانی (حک ۷۰۰ـ ۷۳۰)).


برخی خلفا و سلاطین نیز در شنا مهارت داشتند، از جمله عبدالرحمان اول (داخل) اموی (حک: ۱۳۸ـ۱۷۲)، که با بهره‌گرفتن از این مهارت، خود را از دست تعقیب‌کنندگان عباسی نجات داد و سلسلۀ امویان را در اندلس بنیان گذارد (برای نمونه‌ای دیگر از فرار از دست دشمن با عبور از رود با شنا به این منبع رجوع کنید).
همچنین گفته شده که شنا از علایق محمود اول، سلطان عثمانی (حک ۱۱۴۳:ـ۱۱۶۸)، بوده است.


در حمام‌های دورۀ اسلامی، حوضچه‌های سنگی کوچک و گاه استخرهایی برای شنا می‌ساختند که مَغْطَس نامیده می‌شد و آن را با آب سرد یا گرم پر می‌کردند.


آثار مکتوب اسلامی درباره شنا چندان درخور توجه نیست، با این حال اثری عربی با عنوان غایةالسماحة فی تعلیم‌السباحة علی‌التمام و الکمال، که ظاهرآ در قرن یازدهم نوشته شده و به شمارۀ ۱۸۵۷۲ در کتابخانۀ ملی تونس نگهداری می‌شود، اطلاعات مفصّلی دربارۀ شنا در نزد مسلمانان به‌دست می‌دهد.
این کتاب را شخصی به نام خواجی شادی نگاشته که از زندگی او اطلاعی در دست نیست، ظاهرآ از چرکسیان یا ترکانی بوده که در قرن یازدهم می‌زیسته است.
[۴۹] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴.
[۵۰] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ پانویس ۱۶.
[۵۱] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ پانویس ۱۷.


۱۱.۱ - شرایط و اصول

در این کتاب شرایط، اصول، انواع و آداب شنا ذکر شده است.
شرط نخست آمادگی بدن برای این ورزش بوده است.
توصیه شده که فرد علاقه‌مند به تمرین شنا، از سه هفته تا حداقل یک هفته قبل از آغاز تمرینات، از برنامۀ غذایی معیّنی پیروی کند.
مثلا از خوردن و آشامیدن از اول روز تا نزدیکی زوال پرهیز کند تا غذایی که در معده دارد، هضم شود.
خوردن اندکی پسته و شکر نیز توصیه شده است.
[۵۲] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.

شناگر نباید در آب خوردن افراط کند و از دویدن و پریدن و حمل اشیای سنگین و کشتی گرفتن و مجاورت با دود و غبار و استشمام بوهای نامطبوع اجتناب ورزد.
[۵۳] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.


۱۱.۲ - منع شدگان

دیوانگان یا کسانی که به گرسنگی مفرط دچارند یا بیماران، به ویژه مبتلایان به گرفتگی قلب یا ضربان مفاصل یا سردرد یا چشم درد ، نباید به تمرین شنا بپردازند.
[۵۴] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.


۱۱.۳ - انواع شنا

خواجی شادی،
[۵۵] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
با دقت و جزئی‌نگری، انواع تنفس را در هنگام شنا شرح داده و تأکید کرده است که، به سبب دشوار بودن تنفس در آب، باید قواعد و آداب و تمرین‌های ویژه‌ای برای تنفس شناگر درنظر گرفت.
در غایةالسماحة، نام هفده نوع شنا ذکر شده که چهار نوع آن با آنچه در حکایت ابی‌القاسم
[۵۶] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
در قرن چهارم آمده، یکسان است و معلوم می‌شود که برخی از این اصطلاحات، هشت قرن در زبان و ادب عربی رواج داشته است.
[۵۷] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۶ پانویس ۲۸.


۱۱.۴ - آموزش

شادی، حرکات لازم برای هر یک از انواع این شناها را به دقت توضیح داده
[۵۸] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۸۹.
و نوشته که شناگر ماهر کسی است که آب را درهم می‌شکند، اما شناگر ناشی آب را متموج و متلاطم می‌سازد، از این‌رو به مبتدیان توصیه کرده است که تا حد امکان، بدن خود را شُل کنند و هماهنگی دستها و پاها را با بدن حفظ کنند و از صرف نیروی بیش از اندازه بپرهیزند.
[۵۹] سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۹.

این ویژگی، یعنی سبک رفتاری در هنگام شنا و نیز نترسیدن از آب، از نقاط قوّت شناگران دانسته شده است.
[۶۰] شهر آشوب در شعر فارسی، ج۱، ص۲۲.



شنا از ورزشهایی است که، همچون رقص ، در آن تمام اعضای بدن به کار گرفته می‌شود.
[۶۱] مسائل اخوان‌الصفا، ج۱، ص۲۸۳.



در ادوار گوناگون، مربیانی شنا را آموزش می‌دادند.
[۶۳] حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۲.

مخصوصآ در شهرهایی چون بغداد که رودی بزرگ از میان آن می‌گذشت، دانستن شنا برای ساکنان بسیار مهم بود.
مردم فرزندان ده تا پانزده ساله خود را به مربیان شنا می‌سپردند.
این مربیان در بغداد غالبآ از یهودیان بودند.

۱۳.۱ - آموزش با چوب

مربیان شنا، از چوب نخل ، تخته‌هایی تهیه می‌کردند و آن‌ها را با طناب بر پشت و شکم کودک می‌بستند تا به واسطۀ سبکی چوب، کودک بر سطح آب بماند.
در خشکی نوآموز را با حرکات دست و پا در شنا آشنا می‌کردند.
پس از مدتی او را وارد آب می‌کردند و به‌تدریج که مهارتش افزایش می‌یافت، چوبهای کمکی را یکی‌یکی برمی‌داشتند.
در نهایت، کودک می‌توانست بدون کمک چوبها، مسافت کوتاهی شنا کند تا کم‌کم در شنا ورزیده شود.
[۶۴] حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱.


۱۳.۲ - اجرت

برای مربی شنا اجرت معیّنی می‌پرداختند که گاهی اجناسی بود که هدیه داده می‌شد.
پدر و مادر و بستگان کودک در کنار رود حاضر می‌شدند و کودک در حضور آن‌ها و مربیِ خود، شنا می‌کرد.
پس از موفقیت کودک، در کنار رود جشن کوچکی می‌گرفتند و دستمزد مربی را می‌پرداختند.
[۶۵] حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲.



در تعبیر خواب ، شنا کردن در دریا را دلیل بر رواشدن حاجتِ علمی و شنا در خشکی را دلیل بر حبس و تنگی، و شنا به پشت را دلیل بر توبه و بازگشت از معصیت دانسته‌اند.
[۶۶] نابلسی، عبدالغنی، تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ج۱، ص۲۴۱ـ۲۴۲.



(۱) ابن‌بطوطه، رحلة، چاپ علی منتقر کتانی، بیروت، ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۲) ابن‌جوزی، المنتظم، چاپ محمد و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳) ابن‌سعد، طبقات، چاپ زاخاو.
(۴) ابن‌قتیبه، عیون‌الاخبار، قاهره ۱۳۴۳/۱۹۲۵.
(۵) ابن‌کثیر، البدایه، چاپ دارالفکر، ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
(۶) ابن‌مطهر ازدی، حکایة ابی‌القاسم بغدادی، چاپ قاسم محمد رجب، بغداد،، افست از روی چاپ هایدلبرگ، ۱۹۰۲.
(۷) جاحظ، البیان والتبیین، بیروت، ۱۹۶۸.
(۸) جبرتی، عجائب الآثار، چاپ بیروت، دارالجیل.
(۹) عزیز جاسم حجیه، بغدادیات، تصویر للحیاة الاجتماعیة و العادات البغداد خلال مائة عام، بغداد، ۱۹۶۷.
(۱۰) ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنوؤط، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۱) مسائل اخوان‌الصفا، قم، ۱۴۰۵.
(۱۲) عبدالحمید سلامه، الریاضة البدنیة عندالعرب، تاریخها، انواعها، آدابها، (تونس، ۱۹۸۳).
(۱۳) سیوطی، الباحة فی السباحة، چاپ احمد عبداللّه باجور، قاهره، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۱۴) سیوطی، الدرر المنثور، چاپ عبدالرزاق مهدی، بیورت، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۱۵) شهر آشوب در شعر فارسی، چاپ احمد گلچین معانی و پرویز گلچین معانی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۶) طبری، تاریخ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم.
(۱۷) ابوعبداللّه محمدبن اسحق‌بن عباس فاکهی مکی، اخبار مکة، چاپ عبدالملک‌بن عبداللّه‌بن دهیش، مکه، ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۸) عبدالحی کتانی، التراتیب الاداریة، بیروت.
(۱۹) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۰) عبدالغنی نابلسی، تعطیر الانام فی تعبیر المنام، دمشق ـ بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۲۱) عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، قاهره، ۱۳۲۸؛


۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۶۶.    
۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۴.    
۳. مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۲۱۵.    
۴. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۳۴۹.    
۵. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۱۲۹.    
۶. طرابلسی، عبدالعزیز بن براج، المهذب، ج۱، ص۱۱۷.    
۷. مقدس اردبیلی، احمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱۰، ص ۱۶۹.    
۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۲۵-۲۷.    
۹. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۷، ص۱۷۲.    
۱۰. طرابلسی، عبدالعزیز بن براج، المهذب، ج۲، ص۴۹۴.    
۱۱. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۳، ج۳۹۹.    
۱۲. حلی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۵.    
۱۳. حلی، حسن بن یوسف، إرشاد الأذهان، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۴. عمیدی حسینی، عمیدالدین بن محمد، کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد، ج۳، ص۷۵۳.    
۱۵. عاملی جبعی، علی بن احمد، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۱۰، ص۱۴۹-۱۵۰.    
۱۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۰۶-۱۰۷.    
۱۷. خوئی، ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۲۴۲.    
۱۸. خوئی، ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۲۴۲.    
۱۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۴۵۴.    
۲۰. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۴، ص۸۸.    
۲۱. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۴۵ـ۴۶.
۲۲. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۴، ص۸۸.    
۲۳. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۳۵.
۲۴. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۴.    
۲۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۷۱ـ۷۲.
۲۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۷۱ـ۷۲.
۲۷. کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریة، ج۲، ص۹۳.
۲۸. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۵.    
۲۹. دینوری، ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۸۴.    
۳۰. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الباحة فی السباحة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲.
۳۱. لجاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۴.    
۳۲. دینوری، ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۸۲.    
۳۳. دینوری، ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۸۴.    
۳۴. کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریة، ج۲، ص۹۳.
۳۵. فاکهی مکی، محمد بن اسحاق‌، اخبار مکة، ج۱، ص۲۵۱.
۳۶. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۷۰.
۳۷. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۷۶.    
۳۸. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۳۳۵.    
۳۹. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۴، ص۴۴.    
۴۰. آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم، ج۲، ص۴۴۸، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو.
۴۱. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳.
۴۲. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳ پانویس ۱۴.
۴۳. ازدی، ابن مطهر، حکایة ابی القاسم بغدادی، ج۱، ص۱۰۷.
۴۴. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴.
۴۵. جبرتی، عبدالرحمان بن حسن، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، ج۲، ص۶۱۹.    
۴۶. ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، الرحلة، ج۱، ص۲۴۶.    
۴۷. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۲۴۵.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۱۵۳.    
۴۹. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴.
۵۰. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ پانویس ۱۶.
۵۱. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ پانویس ۱۷.
۵۲. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.
۵۳. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.
۵۴. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵.
۵۵. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۵۶. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۵۷. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۶ پانویس ۲۸.
۵۸. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۸۹.
۵۹. سلامه، عبدالحمید، الریاضة البدنیة عند العرب، ج۱، ص۲۸۹.
۶۰. شهر آشوب در شعر فارسی، ج۱، ص۲۲.
۶۱. مسائل اخوان‌الصفا، ج۱، ص۲۸۳.
۶۲. جبرتی، عبدالرحمان بن حسن، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، ج۳، ص۵۶۵.    
۶۳. حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۲.
۶۴. حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱.
۶۵. حجیه، عزیز جاسم، البغدادیات، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲.
۶۶. نابلسی، عبدالغنی، تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ج۱، ص۲۴۱ـ۲۴۲.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شنا»، شماره۵۹۲۵.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۴، ص۷۲۹.    


رده‌های این صفحه : سبق و رمایه | سرگرمی | شرط بندی | فقه | مسابقات




جعبه ابزار