شلمغانیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غلو و فضای آمیخته با گزافهگویی و
خرافه در بسیاری از فرق و مذاهب به مناسبتهای گوناگون به وجود میآید. انگیزه و عامل روانی چنین مشکلی در فرق و مذاهب مختلف است. یکی از این عوامل حب مقام و حسد نمودن به صاحبان لایق و صالح امور معنوی و مذهبی است. همین عامل در منحرف شدن شخصیت اصلی فرقه شلمغانیه نقش داشت. با توجه به این عامل به بررسی و
شناخت این منحرفین میپردازیم.
با ظهور مهدی موعود (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) حقیقی در امت اسلامی، موجودیت نایبان آن حضرت نیز به وقوع پیوست. این عده از اصحاب خاص
اهل بیت (علیهمالسلام) بودند که علاوه بر مقامات بلند
ایمان خالص و
تقوا کامل از رازداران
اسرار اهل بیت (علیهمالسلام) محسوب میشدند. یکی از این بزرگواران حسین بن روح نوبختی رحمه الله است.
ابوالقاسم حسین بن روح بن ابیبحر، یکی از بزرگان خاندان نوبختی و از سران شیعه است. او بعد از محمد بن عثمان بن سعید رسماً به مقام سفارت و نیابت خاص
حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) رسید. وی در زمان
حیات محمد بن عثمان نیز امور نیابت را انجام میداده
و مدتها بر این امر بود. اولین نامهای که ایشان در امر نیابت صادر میکند در سال ۳۰۵ ه.ق ثبت شده
و تا سال ۳۲۶ ه.ق که رحلت نمود سفارت و نیابت خاص وی
استمرار داشته است.
در دوره او شلمغانی گمراه شد و حسین بن روح بود که مردم را از
ضلالت او آگاه نمود.
ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر از شلمغان یکی از روستاهای واسط برخاست.
ابتدا نزد
شیعه معتبر و مقامی بلند داشت. گفته شده که وی نزد شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی نیز جایگاه خاصی داشته است. او در واقع واسطه بین مردم و حسین بن روح بود. حوائج
شیعیان را مکتوب مینمود و آنها را به نوبختی میرساند.
اما ابوعلی بن همام از یاران حسین بن روح میگوید: شلمغانی فقط یکی از فقیهان بوده و رابط بین مردم و حسین بن روح نبوده و حسین بن روح به او این مناصب را نسپرده و نمیسپرد.
در ایامی که هنوز به غلو کشیده نشده بود، مورد
اطمینان بوده و به همین دلیل، اصحاب از او
روایات متعددی نقل مینمودند.
همچنین او یکی از نویسندگان و مؤلفین
شیعه امامیه بود. مؤلفات وی مورد رجوع و استفاده گسترده امامیه واقع میشد.
بعد از ضلالت نیز به نوشتن کتب اشتغال داشت.
او کتابهای متعددی را در طول زندگی خویش نوشته است:
۱. کتاب التکلیف؛
۲. رسالة إلی ابن همام؛
۳. کتاب ماهیة العصمة؛
۴. کتاب الزاهر بالحجج العقلیة؛
۵. کتاب المباهلة؛
۶. کتاب الأوصیاء؛
۷. کتاب المعارف؛
۸. کتاب الإیضاح؛
۹. کتاب فضل النطق علی الصمت؛
۱۰. کتاب فضائل (فضل) العمرتین؛
۱۱. کتاب الأنوار؛
۱۲. کتاب التسلیم؛
۱۳. کتاب البرهان و التوحید؛
۱۴. کتاب البداء و المشیئة؛
۱۵. کتاب نظم القرآن؛
۱۶. کتاب
الإمامة الکبیر؛
۱۷. کتاب
الإمامة الصغیر؛
۱۸. حس ششم.
فتنه و ادعای او به خاطر حسادتی بود که نسبت به مقام حسین بن روح نوبختی داشت.
ادعای وی چنان بود که حسین بن روح نوبختی را
دعوت به
مباهله نمود و ادعا مینمود که خود مقام نیابت را دارد و اکنون مأمور به
اظهار چنین مقامی شده است.
او برای رسیدن به مقام، دعاوی خود را از درون دربار خلیفه شروع میکند؛ زیرا از مشاهیر و متنفذین کسانی که به وی گرویدند حسین بن القاسم وزیر مقتدر خلیفه، ابوجعفر بن بسطام و ابوعلی بن بسطام و إبراهیم بن أبیعون و ابن شبیب الزیّات و أحمد بن محمد بن عبدوس و أبیعمران إبراهیم بن محمد بن المنجم که از کاتبان و درباریان خلیفه عباسی بودند.
وی از کسانی است که به مخالفت با حسین بن روح برخاست و مسلکی به نام عزاقریه یا شلمغانیه تأسیس کرد. از جمله مهمترین عقاید سخیف آنان این است:
در باب قائم
آل محمد (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میگویند همان ابلیسی است که در
قرآن اشاره شده است: فسجد الملائکه کلهم اجمعون الأ ابلیس و چون
سجده نکرد و گفت لاقعدون لهم صراطک المستقیم. از اینجا معلوم میشود که در موقع امر به سجود، او قائم بوده و بعد نشسته است و در اینکه
شیعه میگوید که قائم قیام خواهد کرد، این
ابلیس است که در موقع امر به سجده، قائم بوده و از سجده ابا نموده است.
حق واحد است؛ ولی پیراهنش هر
روز تغییر میکند.
خود را خداوندگار خدایان، اول قدیم، ظاهر و
باطن، تام میدانست.
میگفت:
خداوند سبحانه و تعالی در هر چیزی به مقداری که آن شیء تحمل دارد، حلول میکند.
خدا در
آدم و ابلیس
حلول نموده است.
مدعی بود که
روح خدا در او حلول کرده و خود را روح القدس مینامید.
مدعی بودند که
هارون،
موسی را و
علی (علیهالسلام) محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به رسالت فرستادهاند؛ ولی موسی و
رسول الله خیانت نمودهاند.
عبادات را انجام نمیدهند.
نکاح را به
عقد نمیدانند و نکاح با
محارم و
لواط ... را جایز میدانند؛ در صورتی که بر
مذهب ایشان باشند.
او ادعای نیابت از
امام منتظر را نمود.
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی در
تاریخ ذیحجه سال ۳۱۲ ه.ق
توقیع شریف
حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را در
لعن و
برائت از ابن ابیالعزاقر و کسانی که از او
تبعیت کنند و راضی به گفتههای او باشند و... ظاهر نمود.
در
شوال سال ۳۲۲ ه.ق ابن مقله وزیر خلیفه عباسی، شلمغانی را دستگیر میکند و بعد از بازجویی او و برخی پیروانش را به دار کشید و کشت و جسد ایشان را سوزاند و به دجله ریخت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شلمغانیه».