شبهات اعجاز قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شبهات اعجاز قرآن، برخی از
شبهات درباره
معجزه بودن قرآن را میگویند.
شبهات مطرح شده درباره
اعجاز قرآن و پاسخ به آنها، از مباحث وابسته به اعجاز قرآن است. در ادامه به برخی از این شبهات اشاره میشود:
درک اعجاز قرآن، همگانی نیست.
نخست این که، درک
معجزه از شرایط معجزه بودن نیست؛ دوم این که، لازم نیست همه مردم،
ماهیت اعجاز و معجزه را درک کنند، هرچند خطاب همگانی است. بدین سان، خطاب
تحدی قرآن ـ که دلیل آشکار معجزه بودنش است ـ نه تنها توده مردم و عوام را در برمی گیرد، دانشمندان و متخصصان هر عصری را نیز به
مبارزه میطلبد. اصولا توده مردم قدرت مبارزه علمی و فرهنگی را ندارند و به همین سبب در آیات تحدی این عبارت تکرار شده که" و ادعوا من استطعتم من دون الله "؛ و غیر از خدا، هر کس را میتوانید (به یاری) طلبید،.
یعنی هرکس را که میشناسید و احتمال اثری برای او در این کار قائل هستید،
همه دانشمندان، متفکران، نوابغ، اعوان و
انصار خود را جمع کنید و مثل چنین قرآنی و یا حتی مثل یک
سوره از آن را بیاورید. دلیل این که خداوند سبحان خطاب را متوجه توده مردم نیز کرده این است که تا اگر دانشمندان آنان نتوانستند،
حقانیت قرآن برای خود آنان نیز ثابت شود.
برخی
قواعد ادبی قرآن با
ادبیات عرب هماهنگ نیست.
اولا قواعد ادبیات عرب هنگام نزول قرآن شکل نگرفته بود؛ بلکه به برکت قرآن، دانشمندان
مسلمان این قواعد را تدوین کردهاند؛ ثانیا اگر این گفته درست باشد، ادیبان عرب به راحتی میتوانستند قرآن را انکار کنند و
تحدی پروردگار برای آوردن همانند قرآن بدون پاسخ نمیماند.
اعجاز قرآن با جمع آوری آن ناسازگار است و آن چه در باره جمع قرآن شده است، که نگارش آیات قرآن با شهادت دو نفر صورت میگرفت، با اعجاز قرآن تنافی دارد؛ چون اگر قرآن معجزه بود، نیاز به گواهی دو نفر نبود و از ظاهر آن میتوانستند متوجه شوند.
اولا این گفته که قرآن به گواهی دو نفر از
صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جمع شده، مستند به اخبار آحاد و مخدوش است؛ ثانیا هیچ کس ادعای اعجاز در یک جمله یا یک آیه از قرآن را نداشته و ندارد، و علت آن که جامعان قرآن آیات را به گواهی دو نفر پذیرفتهاند، احتیاط آنان بوده است تا به
عمد یا
سهو ، سخنی از کلمات ادیبان عرب جزء قرآن نشود.
ناتوانی بشر از آوردن همانند
قرآن کریم دلیل بر اعجاز آن نیست؛ چون کتابهای دیگری نیز هست که بشر از آوردن مثل آن ناتوان است؛ مانند
کتاب اقلیدس .
اولا این که بشر نتواند مثل این کتابها را بیاورد، اثبات نشده و ادعایی بیش نیست؛ بلکه کتابهایی در طول
تاریخ نوشته شده است که از سطحی عالی تر برخوردارند، برای مثال
خواجه نصیر الدین بر کتاب
اصول اقلیدس شرحی نوشت که از اصل آن بهتر است و بنام "
تحریر اصول اقلیدس " هم اکنون معروف است و در حالی که اصل از بین رفته، این شرح هنوز مورد توجه است. ثانیا هر کار خارق العادهای را که بشر از آوردن آن عاجز باشد نمیتوان
معجزه خواند؛ بلکه برای معجزه علاوه بر ناتوانی بشر از معارضه با آن، دو شرط دیگر نیز لازم است:
الف) آورنده باید مدعی مقام و
منصب الهی باشد؛
ب) عملی را برای معجزه انجام دهد که از حدود قوانین طبیعی بیرون باشد، و کتابهایی مانند کتاب اقلیدس فاقد این دو
شرط هستند.
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «شبهات اعجاز قرآن».