سیدعبدالوهاب صالح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیدعبدالوهاب صالح، از علمای مبارز مشروطه خواه
ایران در
قرن چهاردهم هجری میباشد..
او
فرزند سیدصالح، و از نوادگان پیر شرفشاه دولایی،
عارف مشهور گیلان در
قرن هشتم هجری بود. وی در ۱۲۹۴ ق در روستای پیابر، از توابع شهرستان صومعه سرا به
دنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و مدتی نیز در رشت اقامت گزید و از درس حاج میرزاعلی مجتهد رشتی استفاده کرد. سپس برای ادامه تحصیل به
نجف اشرف
هجرت کرد و از محضر استادانی چون حاج ملامحمد شربیانی، حاج ملاعلی نهاوندی و
آخوند خراسانی بهرهمند شد و از آخوند،
اجازه اجتهاد دریافت کرد. او در ۱۳۲۲ ق به رشت بازگشت و به خواهش علمای بزرگ رشت به تدریس
کفایه و کتب فقهی پرداخت.
فعالیتهای سیاسی وی بطور خلاصه عبارتند از:
تحصن بر علیه خوانین رشت و حمایت از جنبش مشروطیت و مقابله با اشغالگری نیروهای روس در ایران.
وی در سال ۱۳۲۳ق، برای دیدار اقوام و سرکشی به املاک خود به ضیابر رفت. در آن هنگام به سبب بروز
اختلاف میان سیدعبدالوهاب با شریف الممالک (نایب الحکومه گسکرات) و فتح الله خان اکبر، سپهدار رشتی (حاکم گسکرات)، املاک سیدعبدالوهاب و سادات ضیابر غارت و به نوامیس زارعان تجاوز شده بود.
پس از این واقعه، سیدعبدالوهاب به همراه گروهی از سادات به رشت بازگشتند و در منابر به انتقاد از آن دو پرداختند و در بقعه خواهر امام رشت تحصن کردند و شهر رشت به صورت نیمه
تعطیل درآمد. حاج ملامحمد صیقلانی، از علمای معروف رشت، در اعلامیه
ای که صادر کرد مخالفت با سیدعبدالوهاب و سادات ضیابر را در حکم مخالفت با
امام زمان (عجّلاللّهتعالیفرجهالشریف) اعلام داشت. این
فتوا باعث تقویت سیدعبدالوهاب و
وحشت سپهدار و شریف الممالک گردید، لذا آن دو به نزد سیدعبدالوهاب رفته
ضمن عذرخواهی، حاضر به جبران زیانهای وارده شدند. بدین ترتیب تحصن مردم نیز پایان یافت.
دو سال بعد و با آغاز
جنبش مشروطه، وی به جرگه مشروطه خواهان پیوست و پس از صدور فرمان
مشروطیت، جزو اولین منتخبینی بود که به عضویت انجمن ایالتی گیلان درآمد و ریاست آن بر عهده حاجی شیخ حسنی قرار گرفت. علاوه بر آن سیدعبدالوهاب، ریاست افتخاری معارف گیلان و «انجمن ابوالفضلی» را نیز به عهده داشت. در جریان
استبداد صغیر و اقدام
محمد علی شاه بر
ضد مشروطه ـ که منجر به توپ بستن مجلس شورا و دستگیری آزادیخواهان گردید سیدعبدالوهاب به فرمان
پادشاه، دستگیر و پس از چند روز توقیف در دارالحکومه رشت به
مشهد تبعید شد. پس از سه ماه به پادرمیانی عده
ای از بزرگان گیلان، اجازه بازگشت یافت با این شرط که مقیم رشت نشود، از اینرو وی به ضیابر، زادگاه خود عزیمت کرد.
بعد از
قیام مشروطه خواهان رشت و تشکیل مجدد انجمن ایالتی، سیدعبدالوهاب به رشت دعوت شد و به ریاست انجمن و نیز نامزد انجمن برای نمایندگی در مجلس شورای ملی انتخاب گردید. در ۱۳۲۹ ق که انگلستان و روسیه، فعالیت مستشاران امریکایی را برای تنظیم امور مالی کشور به صلاح خود نمیدانستند، به بهانه حمایت از اتباع خویش که مقروض به دولت ایرن بودند، طی اولتیماتومیبه دولت ایران، عزل و اخراج مستشاران مالی امریکایی را خواستار شدند. دولت ایران به ناچار
اولتیماتوم را پذیرفت، اما مجلس آن را رد کرد و به دنبال آن، مجلس منحل شد. متعاقب آن، قوای روس در شهرهای تبریز و رشت و بندر انزلی به تعرض مسلحانه پرداختند.
انجمن ایالتی گیلان
ضمن اعلامیه
ای به قلم سیدعبدالوهاب به تهاجم روسها و غارت چاپخانه عروه
الوثقی و بدرفتاریهای دیگر اعتراض کرد و نسخههایی از اعتراض نامه را به کنسولگریهای عثمانی و انگلیس و فرانسه در رشت تسلیم نمود.
ضمناً با گروهی از سران آزادیخواه به تلگرافخانه رفتند و دولت را از ماوقع، مستحضر و اجازه دفاع خواستند. روسها در ۴
محرم ۱۳۳۰ ق به تلگرافخانه رفته، سیدعبدالوهاب را که در حال نگارش تلگراف بود دستگیر نموده و تحت الحفظ به کنسولگری بردند و سپس به باکو تبعید کردند، اما بر اثر اقدامات کنسول ایران در انگلیس مدتی بعد آزاد شد و به رشت بازگشت.
روسها همچنین به خانه افرادی که از برافراشتن پرچم روس بر بالای خانه خویش ـ که به منزله تسلیم و دست نشاندگی بود ـ خودداری میکردند، از جمله به خانههای متحصنین تاختند و دست به غارت زده و متحصنان و بسیاری از آزادیخواهان را دستگیر کردند و از جمله سیدعبدالوهاب صالح و سایر اعضای انجمن ایالتی بودند که به آنان
تکلیف شد اقرارنامه
ای نوشته و امضا کنند مبنی بر این که خونریزی در رشت بر اثر هجوم ایرانیان و دفاع سربازان روس روی داده است. هیچکدام از دستگیرشدگان این پیشنهاد را نپذیرفتند و در محاکمات ساختگی در رشت و بندر ازنلی که از طرف نکراسوف، کنسول روس و نظامیان اشغالگر تشکیل شد چهار نفر را در رشت به
دار آویختند و دو نفر را نیز در انزلی
اعدام کردند، اما به
دلیل اعتراضهای مردمی، حکم اعدام سایر دستگیرشدگان به اجرا درنیامد. سیدعبدالوهاب صالح و جمعی از سران آزادیخواه، مغلولاً از راه انزلی به باکو فرستاده شدند و آنها را در شهر گرداندند و سپس به زندان معروف فرامات فرستادند.
با تلاش نایب السلطنهایران (ناصرالملک) و کنسول ایران در باکو (محمدساعد) سیدعبدالوهاب و همراهان را به رشت بازگردانده و در کنسولگری روسیه زندانی نمودند و قرار شد هیأتی از روسیه بهایران آمده، دستگیرشدگان را در دادگاهی محاکمه نماید.
دادگاه مزبور چهار نفر را به اعدام محکوم و حکم را به اجرا درآورد. سیدعبدالوهاب نیز محکوم به اعدام گردید اما در آخرین لحظات، حکم مزبور به تبعید و زندان تبدیل شد.
در ۱۹
صفر ۱۳۳۰ ق سیدعبدالوهاب از راه باکو و از طریق راستوف و اُدسا، عازم استانبول شد و از آنجا از طریق حلب و بغداد، راهی عتبات گردید و در شهرهای مسیر، نمایندگان جراید آزادیخواه را با فجایعی که به دست بیگانگان روی داده بود، آشنا کرد. روزنامه آچیق سوزد در اسلامبول، حبل المتین در کلکته و البلاغ و المقتبس که در بیروت و دمشق منتشر میشدند، خاطرات تکان دهنده او را منتشر کردند. پس از گذشت دو سال از مدت تبعید، سیدعبدالوهاب با تلاش حاج میراز مهدی آقازاده،
فرزند آخوند خراسانی و اقدامات دولت ایران، به
تهران آمد و پس از یک سال توقف، خود را به رشت رساند. وقتی که
میرزا کوچک خان جنگلی ـ که قبلاً از شاگردان او بود ـ
قیام کرد و به پیروزیهایی دست یافت و تشکیلات سیاسی «هیأت اتحاد اسلام» را در کسما تأسیس کرد، سیدعبدالوهاب به ریاست آن انتخاب و مجدانه مشغول فعالیت گردید. پس از پایان کار جنگل، سیدعبدالوهاب همچنان در رشت به امور اجتماعی و دینی مشغول بود.
در ۱۳۰۴ وی به نمایندگی مجلس مؤسسان، جهت تغییر رژیم
قاجار به
پهلوی انتخاب شد و در ۱۵ مرداد ۱۳۱۷ درگذشت و در مقبره خانوادگی آقا سیدحسین آقا مجتهد رشتی به
خاک سپرده شد.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سیدعبدالوهاب صالح».