سیداسماعیل بلخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلخی، سیّداسماعیل،
مبارز مذهبی و
شاعر انقلابی
افغانستان.
بلخی، سیّداسماعیل،
مبارز مذهبی و
شاعر انقلابی
افغانستان.
به قولی در ۱۲۹۸ ش
و به قولی دیگر در ۱۲۹۹ ش
در
روستای سرپل درّه بلخاب، در ولایت
جوزجان افغانستان، به
دنیا آمد
در ۱۳۰۰ ش، مادرش را از دست داد و در ۱۳۰۴ ش همراه پدرش، سیدمحمد که از عالمان دینی منطقه بود، برای
تحصیل در
حوزه علمیه مشهد به
ایران آمد و در
مدرسه عباسقلی خان مشغول
تحصیل شد و
ادبیات،
منطق و
حکمت را نزد
ادیب نیشابوری و دیگر استادان فراگرفت و دوره
سطح فقه و
اصول را نزد اساتید حوزه مشهد آموخت
در ۱۳۱۴ ش، در
قیام مسجد گوهرشاد در
اعتراض به
کشف حجاب،
شرکت کرد.
ازینرو در اواخر ۱۳۱۴ ش یا ۱۳۱۵ ش، مخفیانه از
مشهد راهی
هرات شد.
او در ۱۳۱۶ ش با پدرش جهت
زیارت عتبات از راه
بندر کراچی و
بوشهر به
عراق، و سپس به منظور
عمره به
عربستان و از آنجا به
اردن و
مصر مسافرت کرد
و در بازگشت مدتی در
مشهد اقامت نمود
و در ۱۳۱۷ ش به هرات بازگشت
در آنجا مدتی تحت نظر بود.
عدهای این
امر را (روندی) عادی میدانند که
دولت افغانستان با هر عالم
شیعه در آن ایام اعمال میکرده ولی عدهای دیگر تحت نظر بودن بلخی را ناشی از نگرانی دولت از مداخله او در امور
سیاسی میدانند
در همان سال، در هرات
ازدواج کرد و همانجا اقامت گزید
در ۱۳۱۹ ش، با پدرش از راه
میمنه به شمال
افغانستان، و از آنجا به
کابل و
قندهار رفت و دوباره به هرات بازگشت.
این
سفر گفته بعضی را که معتقدند بلخی تا ۱۳۲۴ـ ۱۳۲۵ ش از سوی دولت
اجازه خروج از هرات را نداشته
رد میکند.
بلخی در ۱۳۲۲ـ ۱۳۲۳ ش، در هرات سازمان «مجتمع اسلامی» را پایه نهاد
که در آغاز بیشتر فعالیتهای ادبی و مذهبی داشت.
او در ۱۳۲۴ ش، از راه میمنه و
اندخوی به
مزار شریف رفت و کمیته ایالتی سازمان را در میمنه، مزار شریف و چند شهر دیگر تشکیل داد.
در
مهر ۱۳۲۷، بر اثر فشار دولت، بناچار از مزار شریف راهی
کابل شد.
نیروهای دولتی او را در کابل به جرم فعالیت سیاسی، سه شبانه روز بازداشت و بازجویی کردند.
در دوره
نخست وزیری شاه محمود، به سبب آزادیهای نسبی،
احزاب گوناگونی تشکیل شد.
بلخی نیز فعالیتهای سیاسی خود را بیشتر کرد
و در کابل کمیته مرکزی مجتمع اسلامی را مخفیانه تشکیل داد و آن را «
حزب ارشاد» نامید.
او و افرادی چون
خواجه محمد نعیم،
محمد اسلم غزنوی، و
محمد ابراهیم گاوسوار از اعضای کمیته مرکزی این
حزب بودند.
مقرّ
حزب در چنداول کابل بود و تا زمان افشا و زندانی شدن اعضای آن بیشتر مردم از وجود آن
خبر نداشتند
بلخی در آن دوران از اوضاع دیگر کشورهای اسلامی غافل نبود و پس از اشغال
فلسطین توسط
صهیونیستها در ۱۳۲۷ ش، در
مسجد پل خشتی کابل، بر ضد
اسرائیل سخنرانیهایی کرد و به گردآوری کمکهای مالی برای فلسطینیان پرداخت
او همچنین از ادعاهای مرزی
دولت افغانستان نسبت به مناطق
پشتو نشین کشور تازه استقلال یافته
پاکستان انتقاد کرد
در این دوره، در داخل خاندان سلطنت، برای
احراز مقام صدارت و بازستاندن آزادی نسبی، کشمکشهایی به وجود آمده بود.
بلخی از
ترس پیروزی جناح طرفدار
استبداد به رهبری داوودخان، برای جذب افراد بانفوذ، دست به فعالیتهای فرهنگی ـ سیاسی زد و در اواخر
زمستان ۱۳۲۸ ش، با
عجله طرح
قیام زودرس مسلحانه را در برانداختن صدارت، جدایی نظام
سلطنت از
حکومت و برقراری
مشروطه پی ریزی کرد.
از دیگر انگیزههای قیام بلخی،
محرومیت جامعه شیعه، دفاع از حقوق
ضعفا و ایجاد
وحدت ملی بود.
این قیام که بنا بود در اول
فروردین ۱۳۲۹ عملی شود، بر اثر
خیانت گُل جان وردکی از اعضای
حزب ارشاد، افشا گردید و بلخی و تعدادی از پیروانش دستگیر شدند
که این امر راهپیمایی جمع کثیری از مردم را به دنبال داشت.
در اعلامیهای که
حکومت به این مناسبت انتشار داد، بلخی و یارانش به سرنگون ساختن حکومت به سود و همدستی خارجی
متهم شدند.
در ۱۳۴۲ش، با عزل داوودخان از سوی
ظاهرشاه و
نخست وزیر شدن دکتر محمد یوسف و با موافقت ظاهرشاه، بلخی در ۱۱ مهر ۱۳۴۳ به درخواست وی آزاد گردید.
بلافاصله تعدادی از نمایندگان
مجلس سنا و
شورای ملی و عدهای از مردم به
ملاقات وی رفتند.
سه روز بعد بلخی بنا به تقاضای ظاهرشاه برای
تبادل نظر در امور فرهنگی به ملاقات او رفت.
بلخی در ۱۳۴۵ ش، با
سفر به
قندهار برای رفع اختلاف شیعیان و
اهل سنّت کوشید.
در اواخر ۱۳۴۶ ش در دوره
نخست وزیری نوراحمد اعتمادی، به
سوریه و
عراق سفر کرد و در
نجف با پسران
آیت الله حکیم و همچنین با
آیت الله خویی و
امام خمینی (ره) و علمایی دیگر
ملاقات کرد
سپس به
قم و
مشهد سفر کرد و ضمن دیدار با علما در جمع طلاّب حوزه به سخنرانی در مورد مبارزات خود پرداخت.
پس از بازگشت به
کابل برای ایجاد
تفاهم بین
شیعه و
سنی تلاش کرد.
در ۱۳۴۷ ش، به
دعوت مردم هزاره جات، برای افتتاح
مسجد راهی آنجا شد، اما پس از دو روز به علت کسالت به کابل بازگشت و بر اثر
سکته قلبی بستری گردید.
بلخی پیشنهاد
ظاهرشاه دایر بر
اعزام او به خارج را نپذیرفت، و سرانجام در ۲۳ تیر ۱۳۴۷ درگذشت.
به عقیده برخی، عوامل شاه او را
مسموم کردند.
جنازه بلخی را در روز بعد هزاران تن از مردم اعم از شیعه، سنّی و حتی
هندو تشییع کردند و در دامنه
کوه افشار، به
خاک سپردند.
مهمترین اثر بلخی مجموعهای از اشعار اوست که بعد از وفاتش گردآوری شد.
او سرودن
شعر را از حدود شانزده سالگی آغاز کرد
و اغلب اشعار خود را در
زندان سرود.
در این دوران، اشعار خود را به یاری نگهبانان یا هنگام ملاقات با خانوادهاش مخفیانه به بیرون زندان میفرستاد.
در زندان تنها
قرآن در اختیار او بود که به گفته خودش حدود ۷۰۰، ۱ بار آن را با دقت مطالعه کرده بود.
ازینرو تأثیر قرآن را میتوان در اشعارش مشاهده کرد
از مجموع ۰۰۰، ۷۵ و به قولی بیست هزار
بیت شعری که سروده، تنها حدود چهار هزار بیت آن در دیوانش گردآوری شده است
بلخی از حیث آزادیخواهی، سرآمد شاعران معاصر خویش است و کمتر شعری از او از توجه به مسائل
سیاسی و اجتماعی
جامعه خود و حتی
جهان اسلام خالی است،
ازینرو او را از بنیانگذاران ادبیات انقلابی
افغانستان در دوره معاصر میدانند.
برای نمونه، او در اشعار خود به
حزب «ویش زِلْمیان» (به معنای جوانان بیدار)، نهضت نسوان،
کشف حجاب و طرح پشتونستان در دوره نخست وزیری داوودخان تاخته است
در ضمن اشعار او، میتوان توجهش را به وحدت اسلامی،
خرافه ستیزی،
مبارزه با روحانیان درباری،
چاپلوسان،
جهل و
استبداد و ردّ
نژادگرایی مشاهده کرد
وی همچنین نظام سیاسی مطلوب را نظامی براساس جمهوری میداند که آن را به نظام جمهوری شرقی و جمهوری خودی
تعبیر میکند و نظام شاهی،
جمهوری به سبک دیگران و
دموکراسی غربی را نفی مینماید.
در پارهای از اشعار وی ضعف
تخیل، ضعف نسبی
زبان شعر و برخی
نقایص در
وزن و
قافیه مشاهده میشود.
بیشتر اشعار بلخی در قالب
قصیده و
غزل و از حیث شیوه سرودن و حال و هوای اشعار، کارهای وی به سرودههای
فرخی یزدی،
عارف قزوینی،
علی اکبر دهخدا و
محمدتقی بهار بسیار نزدیک است.
بلخی در ۱۳۱۴ ش دو کتاب تقریباً ناتمام
زنبیل یا طب از نگاه قرآن و
التّفسیر فی الکلام الاسلامیه را در
هرات تألیف کرد که هنوز چاپ نشده است.
(۱) علاوه بر مصاحبههای نویسنده با میرمحمد حسن میرمحمد حسن ریاضی هدی و صدیقه بلخی.
(۲) حسن احمدی نژاد، «خطابههای علامه بلخی (ره)»، نجات، ش ۲۵ (تیر ۱۳۷۷).
(۳) حسن احمدی نژاد، «قیام علامه شهید سیداسماعیل بلخی»، نجات، ش ۱۰ (فروردین ۱۳۷۷).
(۴) مرتضی اسعدی، جهان اسلام، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۹ ش.
(۵) افسانه اکبرزاده بلخی، «زین صبح سوگوار»،
ارشاد النسوان، ش ۱۱ (تیر ۱۳۷۷).
(۶) سیداسماعیل بلخی، دیوان، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۷) «جایگاه شهید علامه بلخی در معماری بنای تفکر اصیل اسلامی»، پیام مستضعفین، ش ۵۷ ـ ۵۸ (مرداد ۱۳۶۵).
(۸) محمد حسین جعفریان، «از فراز هندوکش»، کیهان فرهنگی، سال ۸، ش ۸ (بهمن ۱۳۷۰).
(۹) محمود حسینی، «شهید بلخی (ره)، رهبر کم نظیر و نابغه قرن در افغانستان»، نجات، ش ۲۵ (تیر ۱۳۷۷).
(۱۰) هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی در افغانستان، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱) میرمحمد حسن میرمحمد حسن ریاضی هدی، گنجینه، تهران.
(۱۲) میرمحمد صدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) فریادهای جاویدان، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) محمد کاظم کاظمی، «بی همگان با همگان»، سراج، سال ۲، ش ۸ (تابستان ۱۳۷۵).
(۱۵) یادواره علامه شهید سیداسماعیل بلخی، تهران ۱۳۶۸ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلخی، سیّداسماعیل»، شماره۱۶۸۷.