سید علی یثربی کاشانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آقا میر سید علی یثربی کاشانی (۱۳۱۱-۱۳۷۹ق)، از مراجع، علماء
و فقهای بزرگ
کاشان در
قرن چهاردهم هجری قمری بود.
او
علوم دینی را در کاشان،
نجف و قم نزد اساتیدی چون پدرش
سید محمدرضا پشت مشهدی،
سید ابوالحسن اصفهانی،
سید محمدکاظم یزدی،
شیخ الشریعه اصفهانی،
میرزای نائینی،
آقا ضیاءالدین عراقی و علیاکبر مدرس یزدی فرا گرفت
و به
درجه اجتهاد رسید. وی مدتی در قم
و سپس تا آخر عمر در کاشان به تدریس، تربیت شاگردان
و به فعالیتهای علمی
و فرهنگی اشتغال داشت. ایشان از لحاظ علمی، مقام والایی داشت که از سخنان استادان
و شاگردان وی میتوان دریافت. آیت الله یثربی نسبت به حیلهگری غربیها
و فتنهانگیزیهای آنان در میان
مسلمانان و اسلامزدایی تدریجی استعمارگران
و عوامل آنان، حساس
و آگاه بود
و در مواقع ضروری موضع میگرفت.
امام خمینی و سید محمد محقق داماد از جمله شاگردان این عالم بودند. وی به اعتقاد اینکه بعد از
شیخ انصاری کسی مطلبی تازه ندارد، تالیف
و تصنیفی ننگاشته است.
حبیبالله سلمانی آرانی یکی از خاندانهای معروف به
علم و تقوا و از سادات اصیل
کاشان که سابقهای دیرینه در این خطه دارند، دودمان یثربی پشت مشهدی هستند. از این سلسله در دورههای مختلف، همواره راویان، نقیبان
و عالمان بزرگی برخاستهاند که از لحاظ علم
و تقوا، سرآمد همعصران به شمار رفته
و به عنوان پیشوا
و مرجع دینی، نزد مردم از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند. آنان، سهم بهسزایی در احیای
دین و ترویج
مذهب شیعه داشتهاند.
از دوران حاکمیت دولت
صفویه به این سو، در منابع تاریخی
و کتابهای رجالی
و زندگینامههای نگاشته شده از این خاندان، به نام بزرگانی همچون،
سید ماجد، آقا سید ابراهیم، میر سید محمدتقی، میر عبدالرزاق، آقا سید اسماعیل، آقا سید محمدرضا
و در عصر اخیر، آقا میر سید علی بر میخوریم که در علم، معرفت
و دین، زبانزد عام
و خاص بوده
و افتخاراتی آفریدهاند. در این نوشته، به شرححال یکی از این بزرگان که به دو حوزه عظیم علمی
نجف و قم اعتبار داد میپردازیم.
یکی از نیاکان آیت الله آقا میر سید علی یثربی، سید ماجد فرزند سید ابراهیم، از عالمان بزرگ دوران صفویه است.
مؤلف
تاریخ کاشان درباره وی چنین مینویسد:
«یکی از طبقات علمای اعلام که نسبت آنان به امام همام
علی بن حسین (علیهالسّلام) منتهی میشود
و همیشه خلاصه ایام
و هادی خاص
و عام
و مروج شریعت سید انام بوده
و هستند، سلسله علیه سادات عالی درجات پشت مشهد (کثراللهامثالهم) میباشند... اصل این سلسله، مرحوم آقا سید ماجد است
و آن جناب، معاصر
شاه سلیمان صفوی (
۱۰۷۷-
۱۱۰۶ق)
و سرآمد علمای عصر خود، در مراتب
زهد و تقوا سلمان زمان بوده است، هنگامی که
نادر شاه افشار در
عراق عرب قرار مباحثه
و محاجه فی ما بین علمای سنی
و علمای خاصه شیعه اثنی
عشر گذارد از ولایات عراق عجم
و سایر ممالک محروسه
ایران، از هر ولایتی یک نفر عالم اعلم
و اتقی انتخاب نموده، به صوب میعاد دعوت فرمود، من جمله از کاشان، جناب سید مزبور روانه شد. چون به کرمانشاهان رسید، به جانب روضه بقا خرامید
و چون دفن میت را در موضع ممات معتقد بود
و به زبان واقع میگفت:
گر در یمنی که با منی پیش منی ••• ور پیش منی که بی منی در یمنی
در همانجا تن در حجاب تراب کشید...».
از آثار وی، کتاب «
ایقاظ النائمین و ایعاظ الجاهلین»، «رسالة فی تحقیق الغناء»، «حاشیه بر اشارات
و شفای بوعلی سینا»
و... ذکر شده است.
سید ابراهیم فرزند سید ماجد، در علم
و عمل بینظیر
و همواره پناهگاه مردم بوده است.
سید میر عبدالحی، فرزند سید ابراهیم نیز از علمای این خاندان به شمار رفته است. وی دارای پنج فرزند پسر، به نامهای سید محمدتقی، میر عبدالرزاق، سید ابراهیم، آقا احمد
و سید مرتضی بوده است.
آقا
سید محمدتقی فرزند سید میر عبدالحی (
۱۱۸۹-
۱۲۵۸ق) از عالمان، مجتهدان
و فقیهان نامدار
و بزرگ
و از محققین مشهور عصر خود بوده است. وی نزد
ملا احمد نراقی (
۱۲۴۵ق)،
محمد اسماعیل ازغدی (
۱۲۳۱ق)
و سید علی طباطبائی (
۱۲۳۱ق)، صاحب ریاض درس خوانده
و با ملا
غلامرضا آرانی (
۱۲۶۵ق) دوست
و هم صحبت بوده است. آقا سید محمدتقی، دارای کشف
و کرامات فراوانی بوده
و در
عصر غیبت کبری، به حضور
حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) تشرف اختیاری داشته است.
تاریخ کاشان وی را چنین معرفی میکند:
«... ارشد
و اعظم
و ازهد
و اعلم آنها، بندگان شامخ الارکان، شریعتمدار، آقا حاج سید محمدتقی (نوراللهمرقده) بود که الحق از فحول مجتهدین
و فقها
و راس محققین
و عرفای عصر خود
و اهل زمان بود
و برای مرضای مبتلا، از پیش مانده غذای او، استشفا همی نمودند
و نور کشف
و کرامات او از مآثر
و مقامات
و مقالات
و مصنفات چه از علوم نقلیه رسمیه
و چه از متون عقلیه
و ذهنیه اظهر
و اشهر
و بیشتر شایعتر از آن است که حاجت به اظهار
و تذکار باشد یا در این اوراق بگنجد. در سنه (
۱۲۵۸ق) به عالم بقا شتافت. در یکی از حجرات
صحن حبیب بن موسی (علیهالسّلام) مدفون
و مقبره
و ضریحش زیارتگاه ارباب نیاز است.»
از آثار او «رساله در حجیت مظنه»، «مباحث الفاظ»، «متفرقات»
و... ذکر شده است.
از فرزندانش،
سید عبدالرحیم (
۱۲۹۴ق) از شاگردان
شیخ انصاری (
۱۲۹۸ق)
و سید مهدی... نام بردهاند.
سید عبدالرزاق، فرزند میر عبدالحی
و برادر آقا سید محمدتقی است.
آقا
سید اسماعیل (
۱۳۰۲ق) فرزند سید عبدالرزاق
و جد آقا میر سید علی از فقیهان
و عالمان عصر خود بود. وی نزد آقا سید محمدتقی، شیخ
محمدحسن نجفی (
۱۲۶۶ق) صاحب جواهر الکلام، آقا شیخ مرتضی انصاری (۱۲۹۸ق)، آقا شیخ
محسن خنفر و... درس خوانده است. سید احمد
و سید محمدرضا از جمله فرزندان وی، از عالمان کاشان بودهاند.
آقا
سید محمدرضا پشت مشهدی، فرزند سید اسماعیل
و پدر آقا میر سید علی در سال
۱۳۸۲ق در کاشان متولد شد. تحصیلات ابتدایی
و مقدماتی را در کاشان
و تحصیلات عالی حوزوی را در نجف
و کربلا و سامرا نزد آقا
سید محمد فشارکی اصفهانی (
۱۳۱۶ق)،
میرزا حسین نوری (
۱۳۲۰ق)،
میرزا محمدحسن شیرازی (
۱۳۱۲ق)
و سید اسماعیل صدر (
۱۳۳۹ق) تا رسیدن به مرحله اجتهاد گذراند. او پس از
واقعه تحریم تنباکو از سوی استادش در سال ۱۳۱۶ق به کاشان بازگشت
و مورد استقبال مردم قرار گرفت.
اقامت وی در زادگاهش، همزمان بود با ضعف حکومت مرکزی،
و بروز توطئههای
انگلیس به صورت اختلافات داخلی، تنازع بین قدرتهای مذهبی
و غیرمذهبی، پیدا شدن یاغیها، از جمله نایب حسین کاشی، فرزندان
و یارانش که در همسایگی آقا سید محمدرضا زندگی میکردند. این عوامل موجب شد تا وی زندگی پرتلاطمی را آغاز کند. او در این شرایط، علاوه بر امامت جماعت، به تدریس
و پاسخگویی به مراجعات دینی مردم پرداخت
و بر کرسی قضاوت نشست
و با دقت درباره مجرمان، احکام الهی را صادر
و حدود شرعی را بر آنان جاری کرد.
آیت الله حاج سید مهدی یثربی درباره پدرش چنین میگوید:
«والد ما (آقا سید محمدرضا) از همعصران
و دوستان آیت الله
حاج شیخ عبدالکریم حائری (
۱۳۵۵ق) بودند
و هر دو در درس میرزای شیرازی شرکت میکردند. میرزای شیرازی بنا بر مصالحی،
حوزه علمیه نجف را به سامرا منتقل نمود
و سعی بلیغی در اقامه سنن تشیع در آن روضه مقدسه را داشت به خصوص مقید بود مراسم
عزاداری حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در انظار مردم آن محل معمول گردد. از اینرو، در لیالی
و ایام
تاسوعا و عاشورا، اساتید
و طلاب حوزه سامرا
و شیعیان مقیم در آجا، طبق معمول از بلاد شیعه، دسته عزاداری به راه میانداختند. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم در نقش مرثیهخوان
و نوحهخوان
و مرحوم آقا سید محمد رضا یثربی (والدما) در نقش روضهخوان، اظهار اخلاص مینمودند. ایشان در مدت سی سال
و اندی در کاشان، در ماههای مبارک
رمضان و محرم، در مسجد خود بعد از موعظه
و بیان مسائل حلال
و حرام به مانند یک روضهخوان فنی به ذکر مصیبت میپرداختند به خصوص در روزهای
تاسوعا و عاشورا در خاتمه مجلس، شخصا به منبر رفته
و مقتل
عاشورا را با لحن عربی
و مبکی
و تکیه به صوت میخواندند
و در موقع ذکر مصیبات طاقتفرسا، بیطاقت شده، سر را برهنه کرده
و با دو دست به سر میزدند.... نیز بین مرحوم آقا سید محمدرضا
و مرحوم آیت الله شهید حاج
شیخ فضلالله نوری (
۱۳۲۷ق) آشنایی
و علاقه
و همفکری در مسائل سیاسی روز وجود داشت
و بین آنها، نامهها رد
و بدل میشد..
».
آیت الله العظمی آقا سید محمدرضا در سال (
۱۳۴۷ق) دعوت حق را اجابت کرد
و در جوار بقعه حبیب بن موسی (علیهالسّلام) (از فرزندان
امام کاظم (علیهالسّلام) و بعضی او را از فرزندان
امام باقر (علیهالسّلام) دانستهاند. این بقعه از زیارتگاههای قدیمی کاشان در محله پشت مشهد است.)
در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
آقا میر سید علی یثربی کاشانی، نخستین فرزند از همسر اول یزدی الاصل آقا سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی است که در سال
۱۳۱۱ق در
شهر کربلا متولد شد. پدر، نوزاد خود را به
سامرا برد
و استادش میرزای بزرگ، آقا
سید محمدحسن شیرازی (
۱۳۱۲ق) در گوشهایش
اذان و اقامه گفت. پس از آن، والدین به پرورش
و تربیت او پرداختند تا آن که قدم به پنج سالگی نهاد.
در سال
۱۳۱۶ق سید محمدرضا به اتفاق همسر
و کودک پنج سالهاش از کربلا به کاشان بازگشت
و پس از اقامت در آن شهر، مقدمات تحصیلات ابتدایی میر سید علی را فراهم کرد. این کودک با استعداد
و تیزهوشی پس از فراگیری خواندن
و نوشتن، مقدمات دروس حوزوی را نزد پدر
و ملا حسن نحوی (
۱۳۴۰ق) خواند
و در ادامه، اغلب کتابهای درسی دوره سطح را نزد پدر آموخت.
در سال
۱۳۳۱ق میر سید علی جوان که بیست بهار از عمرش را سپری کرده
و دروس سطح حوزوی را به پایان برده بود، با پیشنهاد
و راهنمایی پدرش برای ادامه تحصیلات عالی حوزوی به مقصد
حوزه نجف - که در آن زمان از مراکز تجمع عالمان بزرگ دینی
و استوانههای فقه
و اصول بود - روانه گردید.
وی طی هفت سال اقامت در نجف بار دیگر کتاب
کفایة الاصول را نزد آیت الله آقا
سید ابوالحسن اصفهانی (
۱۳۶۵ق) خواند سپس با حضور مستمر خود در دروس
خارج فقه و اصول استاد یاد شده
و آیات عظام
سید محمدکاظم یزدی (
۱۳۳۷ق)، آقا
فتحالله شیخ الشریعه اصفهانی (
۱۳۳۹ق)،
میرزا محمدحسین نائینی (
۱۳۵۵ق)
و به ویژه
آقا ضیاءالدین عراقی (
۱۳۶۱ق)، بهترین بهرههای علمی را کسب نمود
و پس از آن، با درخواست پدر به کاشان بازگشت.
مؤلف کتاب
آینه دانشوران مینویسد:
«مرحوم آیت الله آقا ضیاء عراقی به میر سید علی یثربی کاشانی فرموده بود: در میان تلامذه سیدنا الاستاد، آقا
سید محمد فشارکی اصفهانی (۱۳۱۶ق)، میرزا
سید علی یزدی لب خندقی (
۱۳۶۴ق) بود که استاد موقع حرکتش، وی را با اشک بدرقه کرد
و از جدایی او هنگام بازگشت به
ایران سوخت
و در میان شاگردان من نیز شما موقعیت خاصی داری
و مرا به جدایی
و فراق خود مبتلا به حسرت مینمایی.»
آقا میر سید علی در کاشان به امامت جماعت
و تدریس مشغول گردید
و در این سالها که حدود سی سال داشت، با دختر آقا شیخ جعفر الهی (
۱۳۷۰ق) که از نوادگان
ملا احمد نراقی بود،
ازدواج کرد. در نوروز سال ۱۳۰۱ش برابر با سال
۱۳۴۰ق آیت الله آقا سید محمدرضا یثربی به همراه فرزندش آقا میر سید علی، برای دیدار آیت الله
حاج شیخ عبدالکریم حائری که از دوستان قدیمی
و همدرسانش بود
و ریاست
و زعامت
حوزه قم را به عهده گرفته بود، به قم رفتند. در این دیدار، حاج شیخ از آقا سید محمدرضا خواست تا پسرش آقا میر سید علی در قم بماند. پدر
و پسر، پیشنهاد آیت الله حائری را پذیرفتند
و پس از آن، آقا میر سید علی در قم اقامت گزید
و تدریس دروس سطح عالی حوزوی را شروع کرد. او که در دوران تحصیل
حکمت و فلسفه را نخوانده بود، در این زمان
و در کنار تدریس، دوره
اسفار ملاصدرا را همراه با آقا شیخ
ابوالقاسم کبیر (
۱۳۵۳ق)
و... بهطور خصوصی نزد آقا میرزا
علیاکبر مدرس یزدی حکمی (
۱۳۴۴ق) خواند.
آیت الله یثربی پس از چند سال تدریس سطوح عالی
و تربیت شاگردانی زبده، به تدریس درس خارج اصول پرداخت. در این دوره از تدریس اغلب طلاب فاضل که از شاگردان دوره سطح عالی وی بودند
و نیز کسانی که به دنبال درس
و بحثهای پرجوش
و خروش میگشتند.
و همچنین برخی از بزرگان حوزه، در این درس شرکت کردند به طوری که سایر درسهای حوزه در این سطح، تحت الشعاع بود.
آیت الله
میرزا خلیل کمرهای (
۱۴۰۵ق) در مورد درس خارج اصول آیت الله یثربی چنین مینویسد:
«درس خارج آقای حائری در
مدرسه فیضیه بود، در ایوان وسط بین فیضیه
و دارالشفا، درس خارج حاج میرزا میر سید علی یثربی کاشانی اصول کفایه، اصول آقای حائری اصول سامرا بود
و اصول آقا میر سید علی، اصول نجف بود. او (آقای یثربی) غوغایی برپا میکرد چه در درس کفایه خودشان که ما حاضر بودیم
و چه در پای درس آقای حائری..»
سید علیرضا ریحان یزدی (
۱۳۶۳ش) مینویسد:
«پیش از آمدن من به قم، علاوه از مجالس تدریس فعلی نیز محاضر مهمه دیگر برای استفاده طلاب
و دانشجویان تشکیل مییافته
و علما
و اساتیدی، چون مولانا سید صدرالدین
و آقا میر سید علی کاشانی مورد افاضه بودهاند
و علما
و طلاب، از این دو بزرگوار سخت بهرهمند میشدند
و هم بسیاری از دانشمندان که اینک خود از زمره مدرسین معروفند، در خدمتشان درس خواندهاند.»
آیت الله یثربی در قم
و کاشان تدریس کرده
و شاگردان بسیاری تربیت کرده است.
عالمان
و بزرگانی که در قم، یعنی بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷. از درسهای سطح عالی
و خارج آیت الله یثربی بهرهمند شدهاند عبارتند از:
۱.
امام خمینی (
۱۴۰۹ق)، بنیانگذار
و رهبر کبیر
انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۰۰ش برابر با ۱۳۴۰ق اندکی پس از هجرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از
اراک به قم هجرت کرد
و بیشتر درسهای دوره سطح عالی را نزد آقا میر سید علی یثربی تحصیل نمود. امام درباره استادانش چنین میگوید:
«...
و سطوح را نزد حاج سید محمدتقی خوانساری
و یا بیشتر نزد مرحوم آقا میر سید علی یثربی کاشانی تا آخر سطوح
و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری میرفتیم... استاد سطوح عالیهام، مرحوم آقای آقا میر سید علی یثربی کاشانی بوده است..»
۲. آیت الله
سید محمد محقق داماد (
۱۳۸۸ق)، او پس از رحلت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری که استاد
و پدر همسرش بود، به تدریس خارج فقه
و اصول پرداخت
و درسش محل تجمع
و حضور استادان
و طلاب فاضل
و بنام حوزه بوده است.
۳. آیت الله
سید شهابالدین مرعشی نجفی (
۱۴۱۱ق)، وی در نجف، کربلا،
کاظمین، سامرا،
تهران و قم نزد دهها استاد
علوم عقلی و نقلی زانوی ادب به زمین زد
و از دانش
و تقوا
و کمالات آنان بهره گرفت. او درباره استادش آقا میر سید علی یثربی چنین میگوید:
«لسان حقیر الکن است از جلالت ایشان
و تقوی
و دیانتش. به قدری این مرد محکم بود در دیانت
و به قدری با تقوا
و پرهیزگار
و وارسته
و بیآلایش که اصلا
و ابدا به خود نمیگرفت که من کسی هستم. مثل یک طلبه عادی رفتارش بود چه در این حوزه، چه در بعداز انتقالشان به کاشان.
۴. آیت الله
میرزا هاشم لاریجانی آملی (
۱۴۱۳ق)، وی از مراجع
و مدرسان خارج فقه
و اصول قم بود که شاگردان فراوانی را تربیت کرد
و تقریرات دروس خارج فقه
و اصول مرتب
و منظمی از خود
و استادانش را به یادگار گذاشت که برخی از آنها به چاپ رسیده است.
۵. آیت الله حاج میرزا خلیل کمرهای (
۱۴۰۵ق)، از مدرسان فاضل
و مؤلفان توانمند
و صاحب آثار قلمی متعدد بود.
۶. آقا میر
سید محمد یثربی (
۱۳۴۶ق)، برادر آیت الله یثربی
و از شاگردان وی
و حاج شیخ عبدالکریم حائری که قبل از آیت الله یثربی وفات یافت.
۷.
سید ابوالقاسم فقیه ارسنجانی (
۱۴۱۰ق)، از مدرسان فاضل که پس از پایان تحصیلات به دستور حاج شیخ به
شیراز رفت
و تا آخر عمر در آنجا به امور دینی اشتغال داشت.
۸. شیخ
اسماعیل بهاری (
۱۳۹۰ق)، از فاضلان
و مبلغان که سالها در تهران به انجام وظایف دینی مشغول بود.
۹. آقا
سید حسن مدرسی یزدی (
۱۴۰۲ق)، از مدرسان حوزه بود که به امر
آیت الله بروجردی به
کرج عزیمت کرد
و تا پایان عمر در آنجا به انجام وظایف دینی پرداخت.
۱۰. آقا میرزا
حسن رازینی همدانی (۱۴۰۲ق)؛
۱۱. آقا شیخ
محمدرضا طبسی (۱۴۰۵ق)؛
۱۲. آقا
سید یحیی مدرسی یزدی (
۱۳۸۳ق)؛
۱۳. آقا شیخ
محمدحسین شریعتمداری ساوجی؛
۱۴.
سید محمدتقی تهرانی؛
۱۵.
سید محمد حائری گلپایگانی (۱۴۰۵ ق)؛
۱۶.
امیر محمد مدرسی یزدی (امام جمعهزاده)، فرزند آقا سید ابراهیم؛
۱۷. میرزا
محمد ثارالهی همدانی (
۱۳۸۰ق)؛
۱۸. آقا
سید محمد ابوترابی علوی (۱۳۸۰ق)؛
۱۹. آقا شیخ
محمد ابن شیخ قمی (
۱۳۷۶ق)؛
۲۰.
سید کاظم موسوی گلپایگانی (
۱۳۹۶ق)؛
۲۱. حاج شیخ
قاسم اسلامی (
۱۴۰۰ق)؛
۲۲. آقا شیخ
علیاصغر صالحی کرمانی (۱۴۰۱ق)؛
۲۳. آقا میرزا
علیاکبر اسلامی ترتبی (۱۳۸۲ق)؛
۲۴. حاج میرزا
علی مهرابی کرمانی (
۱۳۸۵ق)؛
۲۵. حاج شیخ
علی شمس گیلانی (اعتماد الواعظین) (
۱۳۸۹ق)؛
۲۶. آقا میرزا
عبدالله مجتهدی تبریزی (۱۳۹۷ق)؛
۲۷. آقا میرزا
عبدالحسین ابن الدین (
۱۳۹۰ق)؛
۲۸. میرزا
شهابالدین مصطفوی همدانی (
۱۳۷۸ق)؛
۲۹. میرزا
حسن باعثی یزدی.
۳۰.
سید احمد روحانی قمی (
۱۳۸۴ق)؛
۳۱. میرزا آقا
ترابی دامغانی (۱۳۸۲ق)؛
۳۲. شیخ
عبدالله آل آقا کرمانشاهی (۱۳۹۷ق).
از شاگردان وی در کاشان، عبارتند از:
۱. شیخ
احمد نراقی؛
۲.
سید کاظم اخوان مرعشی؛
۳.
سید مهدی اخوان مرعشی؛
۴.
سید فضلالله امامت؛
۵. شیخ
محمدتقی محقق بیدگلی؛
۶. شیخ
قاسم کریمی راهجردی؛
۷. شیخ
عبدالله مدنی؛
۸. آیت الله حاج سید مهدی یثربی (برادر آیت الله یثربی)؛
۹. حاج
سید ابوالحسن یثربی؛
۱۰.
سید محمد ابطحی کاشانی (خواهرزاده آیت الله یثربی)؛
۱۱.
سید محمد حسینی؛
۱۲. شیخ
مرتضی عامری بیدگلی؛
۱۳. حاج میرزا
علی تشکری آرانی؛
۱۴. حاج شیخ
جعفر صحافی آرانی.
آیت الله یثربی در سال
۱۳۴۷ق که پدر
و استاد
و مربی نخست خود را از دست داد، به کاشان بازگشت
و به جای وی به تدریس، امامت جماعت
و دیگر وظایف دینی مشغول گردید
و وارد دورهای دیگر از مراحل زندگی خود شد.
سرآغاز این دوره (که بعد از فوت پدر به کاشان بازگشت)، مصادف با دوره قدرت رضاخانی
و طغیان
و تعدی او نسبت به
دین و روحانیان
و فشار به طلاب، عالمان
و حوزههای علمیه، به ویژه حوزه علمیه قم بود. همچنین
کشف حجاب، اتحاد لباس، تعطیلی مدارس دینی
و مجالس مذهبی از نقشههای
رضاخان برای مبارزه با
اسلام بود. آقا میر سید علی با این اوضاع
و احوال، برای مدتی در خانه منزوی شد
و به مسجد نرفت
و در منزل،
نماز جماعت میخواند
و شبها در همانجا برای حاضرین سخنرانی میکرد.
آقا سید محمد ابطحی در اینباره میگوید:
«... خانه ما نزدیک منزل ایشان بود. ما به پشت بام میرفتیم
و به سخنرانی ایشان گوش میدادیم. مسجدها که آزاد شد، ایشان برای نماز جماعت به
مسجد آمدند روی پله اول
منبر نشسته
و مسائل
و احکام را از آغاز (باب تقلید) شروع کردند
و این برنامه هر شب ادامه داشت».
پس از فرار رضاخان
و آزادی حوزهها، روحانیت
و امور مذهبی، آیت الله یثربی در حدود سالهای ۱۳۲۲ ش با کمک
و همکاری نیکوکاران محلی اقدام به تعمیر حجرههای اطراف صحن بقعه حبیب بن موسی (علیهالسّلام) برای سکونت
و مطالعه طلاب نمود
و پس از آن، جمعی از طلاب بومی
و اطراف کاشان برای بحث
و مطالعه به این محل میآمدند
و نزد استادانی همچون آقا شیخ محمود نجفی (۱۳۵۸ق)،
سید محمدعلی حائری (۱۳۸۵ق) استفاده علمی میکردند
و آیت الله یثربی در منزل خود تدریس میکرد.
تا زمانی که آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری زنده بود، آیت الله یثربی هر ماه، یکی دوبار از کاشان به ملاقات ایشان میرفت
و با هم جلسات مشورت
و گفتوگو داشتند.
آیت الله سید مهدی یثربی میگوید:
«یک وقت بر اثر فشارها
و ظلمهای رضاخان
و عواملش، در زمانی که دستور داده بود لباسها متحد الشکل شود
و خانمها باید در مراسم جشنها
و غیره شرکت کنند، آقا میر سید علی به قم رفت تا حاج شیخ را ملاقات کند. وقتی دو عالم به هم رسیدند
و به چهره یکدیگر نگریستند، شروع به
گریه کردند
و بسیار گریستند. آقا میر سید علی پس از بازگشت از قم فرمود: حاج شیخ از فرط ناراحتی
و غم
و غصه مثل جوجه شده است».
آیت الله حاج آقا حسین بروجردی (۱۳۸۰ق) پس از
ماه رمضان سال
۱۳۶۴ق به قم آمد. این فقیه که از معنویتی ویژه برخوردار بود، با تاییدات الهی حوزه قم را که زیر ضربات پیوسته رضاخان
و عواملش ناتوان شده بود، جانی تازه بخشید
و طولی نکشید که مرجعیت وی فراگیر شد.
آیت الله یثربی در سال
۱۳۶۵ق برای زیارت
حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به قم رفت
و با آیت الله بروجردی نیز دیدار کرد. در این ملاقات، آیت الله بروجردی با اصرار فراوان از ایشان خواست که در قم بماند
و با تشکیل جلسات درس به حوزه گرمی بخشد. آیت الله یثربی درخواست آیت الله بروجردی را پذیرفت
و حدود دو ماه در قم ماند
و مشغول تدریس شد. با رحلت آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۶۵ق) درسهای حوزه تعطیل شد
و آیت الله یثربی به قصد زیارت به
عراق رفت. پس از بازگشت از این سفر، با آنکه حوزه علمیه قم نیاز مبرمی به وجود او داشت، دیگر بار به کاشان بازگشت
و برای همیشه در آنجا ماندگار شد
و تا پایان عمرش که حدود سی
و چند سال طول کشید، مردم را از علم
و دانش
و تقوا بهره رساند
و پناهگاهی مطمئن
و مرجعی دینی، برای مردم منطقه کاشان بود.
در زمان آیت الله بروجردی نیز وی هر از چند گاه به قم میآمد
و ضمن زیارت، با ایشان ملاقات
و پیرامون مسائل گوناگون با وی تبادل نظر میکرد. بارها آیت الله بروجردی از ایشان خواست که باز هم به قم برگردد ولی آیت الله یثربی نپذیرفت.
آیت الله میر سید علی یثربی از لحاظ علمی، مقام والایی داشت
و این مقام
و موقعیت ممتاز را از سخنان استادان
و شاگردان وی میتوان دریافت.
یکی از شاگردان آیت الله یثربی میگوید:
«شب حرکت آیت الله یثربی به ایران، استادش آقا ضیاءالدین عراقی وی را به منزل دعوت کرد. در منزل بحث «ترتب» به میان آمد
و یکی دو ساعت بحث به طول انجامید
و همچنان مرحوم آیت الله یثربی مشغول بحث بود تا بحث به آخر رسید. در پایان استادش به وی گفت:
آفرین! خیلی زحمت کشیدهای
و خوب ملا شدهای.
قبل از این جریان، بارها آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی درباره آقا میر سید علی یثربی گفته بود که اگر از من بپرسند که کدام یک از این سه شاگرد شما آیت الله سید محمدتقی خوانساری، آیت الله
سید احمد خوانساری و آیت الله میر سید علی یثربی شاخصترند، من اگر با آیت الله یثربی خوب باشم، میتوانم جواب دهم که کارش از آقا سید محمدتقی
و ذکاوتش از آقا سید احمد بیشتر است
و اگر با او بد باشم، خواهم گفت: کارش کمتر از آقا سید احمد
و ذکاوتش کمتر از آقا سید محمدتقی است
و نیز گفته است: سید محمدتقی خوانساری (۱۳۷۱ق) از جهت تحقیق
و سید احمد خوانساری (۱۴۰۵ق) از جهت تدقیق
و سید علی یثربی از جهت استعداد ممتازند».
آقا شیخ
ذبیحالله قوچانی (
۱۴۱۴ق) از شاگردان آقا ضیاء
و از همدرسان آقا میر سید علی گفت:
«در درس آقا ضیاءالدین حاضر بودیم یکی از شاگردان ممتاز آقا ضیاء از وی سئوالی کرد که آقا ضیاء در پاسخ فرمود:
خدا مثل آقا سید علی یثربی را از من میگیرد
و تو را با من مواجه میکند.» (به نقل از حجة الاسلام
و المسلمین حاج شیخ
اسدالله روحانی بیدگلی.)
سید منیرالدین حسینی شیرازی در خاطرات خود مینویسد:
«... بعد از اینکه آقا
میرزا ابراهیم محلاتی و آقا شیخ
محمدرضا ثامنی، اجتهاد پدرم را تصدیق میکنند، ایشان تا ۲۸ سالگی به عراق نمیرود اما بعد به دلیل اتفاقی عازم عتبات میشود. در عراق در درس علما حضور نمییابد.»
مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی به آقا میر سید علی یثربی میگوید:
«شنیدهام پهلوانی به عراق آمده است لکن کسی را به حساب نمیآورد، بروید
و او را به درس من بیاورید. مرحوم والد صبح
پنجشنبه بعد به مدرسه سید برده میشود. در بدو ورود، از ایشان درباره هویتشان سئوال میکنند که پاسخ میدهد: من نورالدین هستم
و از شیراز آمدهام. بعد کم کم در آن جمع کوچک که آقای یثربی هم حضور داشت، مباحث مختلف اصولی
و مقایسه دیدگاههای مختلف علما مطرح میشود. مرحوم والد به طرح مشرب فکری استادش مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی در تعریف
علم اصول میپردازد
و آقای یثربی شروع به اشکال میکند. مرحوم والد در ابتدا گمان میبرد که آقای یثربی ایدههای مرحوم خراسانی را طرح میکند ولی به زودی پی میبرد که اینگونه نیست. در نتیجه، با قاطعیت میفرماید: این مباحث از مرحوم آخوند نیست پس از کیست؟ آقای یثربی ابراز میکند که دیدگاهها متعلق به آقا ضیاء عراقی است. پدرم ابراز تمایل میکند که در درس آقا ضیاء حضور یابد. روز بعد مرحوم والد نیز به شاگردان آقا ضیاء میپیوندد
و از همان روزهای اول شروع به اشکال کردن میکند.»
آیت الله بروجردی پس از بحثی که با آقای یثربی نمود، توسط امام خمینی برای آقای یثربی پیام فرستاد که من شما را اصولی مبرزی میدانستم
و نمیدانستم که فقیه بلند پایهای هم هستید از من خواستهاند که از آقا شیخ کاظم شیرازی دعوت کنم که در قم بماند اما از شما میخواهم که در قم بمانید چون فردی مثل شما حیف است که در کاشان بماند.
آقای یثربی در درس آقا ضیاءالدین همچون ستارهای فروزان میدرخشید
و چون آیت الله
سید محسن حکیم (۱۳۹۰ق) که در درس استاد شرکت میکرد، به
زبان فارسی مسلط نبود
و برخی از نکات درس برایش مجهول میماند، از استاد خواست تا فردی را معین کند تا درس را برایش بیان نماید
و استاد آقای یثربی را معرفی کرد.
آیت الله حکیم آنقدر از بیان آقای یثربی خوشش میآمد که گاهی میگفت: «ان من بیانک لسحرا»
علامه
آقا بزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق) در شرححال آیت الله یثربی وی را فقیهی جلیلالقدر
و عالمی بزرگوار معرفی میکند.
آیت الله آقا
سید صدرالدین صدر (۱۳۷۲ق)، با صدای بلند میفرمود آقا میر سید علی، مجتهدی عادل است.» (آیت الله آقا سید کاظم اخوان مرعشی)
آیت الله
حسینعلی منتظری در بخشی از خاطرات خود درباره استادش آیت الله یثربی، چنین مینویسد:
«مرحوم آیت الله یثربی از شاگردان خیلی خوب مرحوم آیت الله آقای حاج آقا ضیاءالدین عراقی در نجف بودهاند. بعد از نجف به قم آمدهاند
و در زمان حیات مرحوم آیت الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، یکی از مدرسین عالی رتبه قم بودهاند. ایشان خیلی بحاث
و خوش بیان
و شاگردپرور بودهاند
و مرحوم امام
و آیت الله داماد از شاگردان خوب ایشان بوده اند سپس ایشان ساکن کاشان شده بودند. پس از رحلت مرحوم آیت الله اصفهانی که مردم نوعا در تقلید به آیت الله بروجردی مراجعه کردند، اتفاقا آیت الله بروجردی باقی ماندن بر تقلید از میت را اشکال میکردند، در همان زمان آیت الله یثربی به قم میآیند
و در مسئله بقاء بر میت، با آیت الله بروجردی بحث کرده
و ایشان را به جواز بقای بر میت قانع میکنند
و در این جریان، مرحوم امام نیز نقش داشتند
و ضمنا درس اصول هم شروع کردند از اول مبحث برائت که جمع زیادی در درس ایشان
و از جمله من
و شهید مطهری حاضر میشدیم پس از مدتی ایشان از ناحیه خانواده خود تحت فشار قرا گرفتند
و به کاشان برگشتند
و پس از چندی از ناحیه مرحوم آیت الله بروجردی جمعی از جمله من مامور شدیم به کاشان برویم
و از ناحیه آیت الله بروجردی ایشان را به قم برگردانیم ولی بالاخره نتوانستند به قم برگردند. ایشان نقل میکردند:
وقتی که میخواستم از نجف به ایران بیایم، استاد من، مرحوم آقای حاج آقا ضیاء عراقی به من گفتند: مرحوم آقای
آخوند خراسانی، بهترین شاگرد خود آقای حاج میر سید علی یزدی را به ایران فرستاد، من هم تو را که بهترین شاگرد من هستی، به ایران میفرستم. اگر با ایشان برخورد کردی، دوست دارم با ایشان بحث مفصلی انجام دهی. من در کاشان
و ایشان در یزد
و من مایوس بودم از اینکه ایشان را ببینم تا اینکه تصادفا شبی دیروقت کسی درب خانه ما را زد
و من خودم در را باز کردم دیدم سید محترمی است گفتند: اجازه میفرمایید وارد شوم،؟ گفتم بفرمایید پس از ورود گفتند: از یزد عازم تهران بودیم ماشین ما در اینجا خراب شد، رفقا در گاراژ ماندند من هم سراغ منزل عالم محل را گرفتم منزل شما را نشان دادند. گفتم: جناب عالی؟ گفتند. میر سید علی یزدی هستم. پس از تعارفات معمول، سخن مرحوم آقای عراقی را نقل کردم
و با ایشان بحث مفصلی به راه انداختم
و انصافا ایشان را خیلی قوی یافتم. مرحوم آقای یثربی همه سیاستها
و حوادث جهان را مستند به انگلیسیها میدانستند
و کوچکترین حادثه را نیز به آنها نسبت میدادند. ایشان میفرمودند: در زمان توده بازیهای ایران، دکتر یزدی معروف که از سران
حزب توده بود، برای تبلیغ به کاشان آمده بود
و چون پسرخاله من بود، سری هم به خانه من زد. من به او گفتم: خدا لعنت کند انگلیسیها را که این توده بازیها را راه انداختهاند. او گفت: ما را که به
شوروی نسبت میدهند. گفتم: همه این بازیها مربوط به
انگلیس است تو هم انگلیسی هستی.
«یک بار هم قبل از آمدن آیت الله بروجردی به قم، با آقای حاج شیخ
اسدالله نوراللهی نجف آبادی برای دهه محرم به کاشان رفتیم
و در آنجا علاوه بر منبر، روزها نزد مرحوم آیت الله آقای حاج میر سید علی یثربی مسئله ترتب میخواندیم
و هر روز در حدود سه ساعت بحث میکردیم. ایشان بسیار مرد بحاثی بودند
و به شاگرد فرصت اشکال
و بحث میدادند».
آقا شیخ محمود تبریزی نجفی از مدرسان
و معاصران آیت الله یثربی در کاشان میگفت: کاشان سه ملا دارد از پیران، آیت الله آقا میرزا
احمد عاملی آرانی و از میان سالان، آقا میرزا
مجدالدین نراقی و از جوانان آقا میر سید علی یثربی. (حجة الاسلام
و المسلمین حاج شیخ سلیمان اقبالی آرانی.) از مزایای دیگر وی این بود که با آنکه خود در شمار مراجع تقلید بزرگ به حساب میآمد، اما در تقلید، اغلب مردم را به مرجع عام
شیعه ارجاع میداد
و در نقل
فتوا، فتوای مشهور را بیان میکرد.
آیت الله یثربی از نظر
اخلاق فردی و اجتماعی، دارای ویژگیهای خاصی بود.
وی استعداد
و حافظه فوقالعادهای داشت
و مطالب
و سخنانش را با صراحت
و حقایق را بیپرده
و بیملاحظه بیان میکرد
و همیشه نسبت به
دروغ،
ریا و... حساسیت نشان میداد. وی حاضرجواب بود
و بارویی باز به پرسشها اگرچه پیش پا افتاده
و ساده بودند پاسخ میداد.
خیلی تمیز
و پاکیزه بود
و به نظافت اهمیت میداد. به تندی راه میرفت
و دوست نداشت کسی او را همراهی کند.
با اینکه او در جایگاه مرجعیت دینی
و از عالمان طراز اول
و از استادان بنام حوزههای علمیه به شمار میرفت، ولی زندگی ساده
و مردمی
و منشی متواضعانه داشت. با همه اقشار مردم، همنشینی میکرد
و غالبا به خاطر سادگی در لباس، مراجعه کنندگان او را با خادم منزل اشتباه میگرفتند. این روحیه، باعث شده بود که هم طلاب
و روحانیون در حضورش جرات بحث
و پرسش را داشته باشند
و هم مردم عادی
و ارباب رجوع، بدون هیچ مانع
و مشکلی، برای رفع مشکلات - حتی مشکلات خصوصی
و خانوادگی خویش - به ایشان مراجعه نمایند
و چه بسا از وی توقع نوشتن
دعا و عریضه، خواندن
اذان و اقامه در گوش نوزادان خود
و... را داشتند
و آن عالم بزرگوار، همه را با اخلاقی نیکو
و آغوش باز پذیرا بود. در اعیاد
نوروز و غدیرخم در منزل، با همه اقشار دیدار میکرد.
از دیگر صفات بارز اخلاقی وی، استقلال فکری او بود که از ابتدای تحصیل تا پایان عمر، آن روحیه را حفظ نمود. آیت الله یثربی از نظر مال
و ثروت، از خود چیزی نداشت
و آنچه از
وجوهات و اموال شرعی به دستش میرسید، بین فقرا
و مستحقین تقسیم میکرد. یک بار چند نفری از اهالی
کاشان خواستند تا آیت الله یثربی را به
حج ببرند اما ایشان عذر آورد. یکی از آنها سئوال کرد: چرا به حج نمیروید؟
آقا فرمود: راستش را به شما بگویم با این پولی که میخواهید خرج من کنید، خودتان بروید محلههای «انبار کلنگه»، «دروازه غدیر»، «بگسی»
و به اهالی فقیر آن جا کمک کنید.
آیت الله یثربی نسبت به حیلهگری غربیها
و فتنه انگیزیهای آنان در میان مسلمانان
و اسلامزدایی تدریجی استعمارگران
و عوامل آنان، حساس
و آگاه بود
و در مواقع ضروری موضع میگرفت.
او درباره
محمدرضا شاه که در آغاز مردم فریب ظواهر او را خورده بودند میفرمود: این از پدرش بدتر است زیرا پدرش بیسواد بود
و این در
اروپا درس خوانده است. هنگامی که شاه به کاشان آمد، نمایندگان کاشان در
مجلس شورای ملی از ایشان خواستند تا با شاه ملاقات کند اما او قبول نکرد
و وی را با عصبانیت طرد نمود
و گفت: من با او کاری ندارم. وی همواره به هنگام انتخابات مجلس
و دیگر برنامههای رژیم سلطنتی، چند روز قبل از کاشان خارج میشد
و چند روز پس از برگزاری برنامهها بازمیگشت.
جمله، «اگر دو خروس در محله به هم بپرند، زیر سر انگلیس است» تکیه کلام آیت الله یثربی بین مردم
و مامومین وی مشهور بود. یکی از اطرافیان میگوید:
وقتی آیت الله یثربی از
مشهد مقدس برگشته بود، به دیدار او رفتیم. اشخاص مختلفی آنجا بودند
و وی در باب چرچیل که نخست وزیر انگلیس بود، صحبت میکرد. در پایان صحبت فرمود: اگر دو موش با هم دعوا کنند، بدانید زیر سر انگلیسی هاست
و چند مرتبه آنها را
لعنت کرد.
از ویژگیهای خاندان یثربی، عشق
و علاقه شدید آنان به
اهل بیت (علیهمالسّلام) به ویژه سید
و سالار شهیدان،
اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) و برگزاری مراسم سوگواری
و عزاداری آن حضرت
و یارانش بوده است. آیت الله یثربی نیز تا آخر عمر خود، در این سنت حسنه، از پدر
و اجدادش پیروی نمود. او هر
شب جمعه، بعد از
نماز مغرب و عشاء، در خانهاش مراسم روضهخوانی
و عزاداری برپا میکرد
و نیز همهساله در دهه محرم، این مراسم در مسجد محل برقرار بود
و طبقات مختلف شرکت میکردند. در روز دهم، سادات محله پشت مشهد از هر قشری که بودند، در مجلس روضه حاضر میشدند
و از آنجا با پای برهنه تا
بقعه حبیب بن موسی (علیهالسّلام) حرکت میکردند.
همه ساله در روزهای
تاسوعا و عاشورا، آیت الله یثربی در بقعه حبیب بن موسی (علیهالسّلام) به منبر میرفت
و پس از
وعظ و نصیحت، به طور مفصل
روضه میخواند. در یکی از این منبرها آیت الله یثربی فرمود:
من اگرچه روضه خوان نیستم، ولی افتخار میکنم که خاک قدم روضه خوانها را سرمه چشمم کنم. او همهساله یک گوسفند برای اطعام عزاداران به هیئت محل
هدیه میکرد.
آقای حاج علیاصغر واعظی میگوید:
پدرم روضه هفتگی در شبهای جمعه در منزل آیت الله یثربی داشت
و من هم قبل از او مداحی میکردم. به محض اینکه پدرم نام امام حسین (علیهالسّلام) را به زبان میآورد، اشک از چشم آیت الله یثربی جاری میشد
و به من هم توصیه میکرد، در مداحی، از اشعار
محتشم کاشانی و جودی خراسانی بخوانم.
آقای حاج شیخ
علی مرقی میگوید:
«با آیت الله یثربی در روستا مهمان بودیم. آقا فرمود: زمانی که در نجف تحصیل میکردم، حقوق ماهیانهام به دستم نرسیده بود
و نذر کردم از
نجف به
کربلا بروم.
وقتی به کربلا رسیدم، بعد از زیارت امام حسین (علیهالسّلام)
و ۷۲ تن، فکر میکردم که به کدام یک از شهداء متوسل شوم
و بعد از اندکی به
حضرت قاسم (علیهالسّلام) فرزند
امام حسن (علیهالسّلام) متوسل شدم دقایقی نگذشت که شخصی از پشت سر مرا صدا کرد
و گفت: آقا میر سید علی! صد تومان برای شما از کاشان رسیده است.»
یکی از طلاب میگفت: از آیت الله یثربی سؤال کردم که علت موفقیت شما در امر تحصیل چه بود؟ آقا فرمود: توسلات به اهل بیت عصمت
و طهارت (علیهمالسّلام).
از مرحوم آیت الله یثربی وصیتنامهای بر جای نمانده است ولی به مناسبتهای مختلف به اشخاص سفارشها
و توصیههایی نموده که به برخی از آنها اشاره میشود:
تمام علما
و مراجع، باید با آقای بروجردی موافق باشند
و تا او زنده است، نیازی به نوشتن رساله دیگری نیست. چون علم به دست آقای بروجردی است، رساله هم باید یکی باشد.
به طلاب احترام بگذارید گاهی یک میر سید علی بین آنها پیدا میشود
و اگر دین هست، در این عمامههاست
و بزرگان دینی را رد نکنید.
طلبه خوب اگر ضعف او را ببرد، به سوی کسی دست دراز نمیکند. در سالهای ۱۳۳۱ش. که
آیت الله وحید خراسانی در کاشان سخنرانی میکرد، روزی به دیدن آیت الله یثربی رفت
و از وی سئوالاتی پیرامون مسائل اصول نمود. آیت الله یثربی پس از پاسخ
و ادامه دیدارهای بعدی از نوع سئوالات وی تشخیص داد که آیت الله وحیدی دارای زمینه
و مایههای علمی است سپس فرمود: ایشان ملای خوبی خواهند شد.
تاریخ بخوانید
و بدانید که تاریخ چیزها یاد میدهد. تحقیقی باشید نه تقلیدی اگر تقلیدی باشید، ابن الوقت میشوید.
از واعظان شهر استفاده کنید آنها هم زحمت کشیدهاند چرا از بیرون میآورید؟ زیر بال آنان را بگیرید.
شما پرچم امام حسین (علیهالسّلام) را در خانه نصب کنید
و از واعظ
و مداح دعوت نمایید مردم خودشان میآیند.
آیت الله آقا میر سید علی یثربی در ۶۸ سالگی بر اثر عارضه قلبی در سحرگاه
دوشنبه، پنجم
رجب سال
۱۳۷۹ق برابر با ۱۳۳۸/۱۰/۱۳ش دعوت حق را لبیک گفت. با انتشار خبر فقدان این عالم
و مرجع دینی، جهان تشیع، حوزههای علمیه، عالمان
و بزرگان دین، سوگوار گردیدند. پیکرش بر روی دست انبوهی از مردم داغدار منطقه کاشان
و با حضور جمع کثیری از عالمان
و طلاب حوزهها با شکوه
و تجلیل شایسته
تشییع شد
و پس از انجام
نماز، در مقبره خانوادگی در صحن بقعه امامزاده حبیب بن موسی (علیهالسّلام) کاشان
و در کنار مرقد پدرش دفن گردید.
از سوی مراجع، حوزهها، اقشار
و طبقات مختلف مردم، جلسات یادبود بسیاری برگزار شد
و از آن زمان تاکنون، همهساله مراسم سالگرد وی در مسجد حبیب بن موسی (علیهالسّلام) کاشان منعقد میشود.
استاد شهاب تشکری آرانی ماده تاریخ وفات آیت الله یثربی را در ابیات زیر آورده است:
ماه دی بود هم زمان به رجب ••• هم از این غم «شهاب» زار
و ملول
تا نماند به شمسی
و قمری ••• در زمان سال رحلتش مجهول
به حساب جمل رقم زد آه ••• «میر سید علی ملاذ اصول» (۱۳۳۸ش)
«یثربی در زمان نمیمیرد» (۱۳۷۹ق) ••• گر یک افزون شود بود معقول
آیت الله یثربی معتقد بود که بعداز
شیخ انصاری، کسی مطلبی تازه ندارد
و آنان که چیزی مینویسند، محتملات شیخ را تقویت، توضیح یا شرح میدهند. از اینرو، مانند استادش آیت الله
سید محمدحسن شیرازی میرزای بزرگ از خود تالیف
و تصنیفی که در حد فضل
و علم او باشد ننگاشت. تنها جزواتی در اصول
و حاشیهای بر کتاب «
عروة الوثقی»
و رسالهای به نام «سفینة النجاة» که شامل قسمت مهمی از مسائل شرعی است
و در سال ۱۳۳۵ ش به چاپ رسیده، از وی به جا مانده است.
آیت الله یثربی دارای سه فرزند
دختر بود.
•
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سید علی یثربی (آیت الله یثربی)»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۱/۱۱.