سٰافِلَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سٰافِلَ:(جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا) «سٰافِلَ» از مادّه
سُفْل (به ضم سین و سکون فاء) به معنای پائینی و پستی است.
آیه مورد بحث در مورد فرارسيدن لحظه
عذاب قوم لوط است كه به انتظار لوط پيامبر پايان داد مىفرمايد: هنگامى كه فرمان ما فرارسيد آن سرزمين را زير و رو كرديم و بارانى از
سنگ، از گلهاى متحجر متراكم بر روى هم، بر سر آنها فروريختيم.
جمله:
(جَعَلْنٰا عٰالِيَهٰا سٰافِلَهٰا) در آيه مورد بحث به اين معناست كه بالاى آن را پايين آن گردانيديم،يعنى زير و رو كرديم. زير و رو چرا؟ عذاب بايد تناسبى با نحوۀ
گناه داشته باشد از آنجا كه اين قوم در طريق انحراف جنسى همه چيز را دگرگون ساختند، خداوند نيز شهرهاى آنها را زير و رو كرد و از آنجا كه -طبق روايات-بارانى از سخنان ركيک به طور مداوم بر هم مىريختند، خداوند هم بارانى از سنگ بر سر آنان فروريخت.
به موردی از کاربرد «سٰافِلَ» در
قرآن، اشاره میشود:
(فَلَمّا جاء أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِّن سِجّيلٍ مَّنضودٍ) «و هنگامى كه فرمان ما فرارسيد، آن شهرها را زير و رو كرديم؛ و بارانى از سنگ به صورت گِلهاى متحجّر متراكم، بر آنها فرو ريختيم.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: معناى آيه اين است كه وقتى
امر ما به عذاب بيامد، كه منظور، امر خداى تعالى به ملائكه است به اينكه آن قوم را عذاب كنند و اين امر همان
کلمه «كن» است كه آيه شريفه
(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقولَ لَهُ كُنْ فَيَكونُ) ما آن قريه را زير و رو كرديم، بلندى آن سرزمين را پست ساخته و بر سر خود آنان واژگون ساختيم و سنگهايى از جنس كلوخ بر آنان بباريديم، سنگهايى مرتب و پشت سر هم كه تک تک آنها نزد پروردگارت و در علم او علامت زده شده بودند و به همين جهت يک دانه از آنها از هدف به خطا نرفت چون براى خوردن به هدف انداخته شده بود.
بعضى از مفسرين گفتهاند عذاب زير و رو شدن مربوط به سرزمين آن قوم و مردم حاضر در آن سرزمين بوده و سنگباران شدن مربوط به مردمى از آن قوم بوده كه آن روز در سرزمين خود حاضر نبودند. بعضى ديگر گفتهاند
باران سنگ نيز در همان
قریه بوده و در همان لحظهاى بوده كه
جبرئیل قريه را بلند كرده تا پشت رو به زمين بزند. بعضى ديگر گفتهاند سنگباران در همان قريه واقع شده اما بعد از زير و رو شدن، تا تشديدى در عذاب آنان باشد. ليكن به نظر ما همه اين اقوال تحكم (بدون دليل سخن گفتن) است زيرا در عبارت آيات قرآنى دليلى بر هيچ يک از آنها وجود ندارد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سافل»، ص ۳۶۹.