• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سُؤال (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سُؤال (به ضم سین) از واژگان قرآن کریم به معنای طلب و خواستن است.
سُؤْل به معنى خواسته است.
تَسَائُل بين الاثنين است و به معنای بعضى از بعضى خواستن‌ است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای سُؤال
۲ - تعدی سُؤال
       ۲.۱ - تعدی با عَن
              ۲.۱.۱ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۸۵ سوره اسراء)
              ۲.۱.۲ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۱۸۹ سوره بقره)
              ۲.۱.۳ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۲۱۷ سوره بقره)
       ۲.۲ - تعدی با باء
              ۲.۲.۱ - سَأَلَ‌ سائِلٌ‌ (آیه ۱ سوره معارج)
       ۲.۳ - تعدی به نفسه
              ۲.۳.۱ - يَسْئَلُونَ‌ (آیه ۱۲ سوره ذاریات)
              ۲.۳.۲ - تَسْئَلْنِ‌ (آیه ۴۶ سوره هود)
              ۲.۳.۳ - سْئَلُوا - لْيَسْئَلُوا (آیه ۱۰ سوره ممتحنه)
۳ - کاربردها
       ۳.۱ - سُؤْلَكَ‌ (آیه ۳۶ سوره طه)
       ۳.۲ - يَتَسَاءَلُونَ‌ (آیه ۲۷ سوره صافات)
۴ - سؤال فطرت‌
       ۴.۱ - سَأَلْتُمُوهُ‌ (آیه ۳۴ سوره ابراهیم)
       ۴.۲ - يَسْئَلُهُ‌ (آیه ۲۹ سوره الرحمن)
       ۴.۳ - لِلسَّائِلِينَ‌ (آیه ۱۰ سوره فصلت)
۵ - سؤال عقوبت‌
       ۵.۱ - مَسْؤُلُونَ‌ (آیه ۲۴ سوره صافات)
       ۵.۲ - لَنَسْئَلَنَّهُمْ‌ (آیه ۹۲ سوره حجر)
       ۵.۳ - لَتُسْئَلُنَ‌ (آیه ۱۶ سوره نحل)
       ۵.۴ - يُسْئَلُونَ‌ (آیه ۱۹ سوره زخرف)
۶ - عدم سؤال از گناه گناهكاران‌
       ۶.۱ - يُسْئَلُ‌ (آیه ۳۹ سوره الرحمن)
       ۶.۲ - مَسْؤُلُونَ‌ (آیه ۲۴ سوره صافات)
۷ - سؤال از انبياء و مردم‌
       ۷.۱ - لَنَسْئَلَنَ‌ (آیه ۶ سوره اعارف)
       ۷.۲ - يُسْئَلُ‌ - يُسْئَلُونَ‌ (آیه ۲۳ سوره انبیاء)
       ۷.۳ - يُسْئَلُ‌ (آیه ۷۸ سوره قصص)
       ۷.۴ - مَسْؤُلاً (آیه ۳۴ سوره اسراء)
       ۷.۵ - مَسْؤُلاً (آیه ۱۵ سوره احزاب)
       ۷.۶ - مَسْؤُلاً (آیه ۱۶ سوره فرقان)
۸ - پانویس
۹ - منبع


سُؤال به معنای طلب و خواستن است.


راغب گويد: سؤال اگر راجع به دانستن چيزى باشد هم به نفسه متعدی می‌شود و هم با حرف جارّ و با حرف «عن» بيشتر است.
ناگفته نماند: مراد در آنچه گفته شد متعدى شدن به مفعول دوم است و «به» به مفعول اوّل هميشه به نفسه متعدى می‌شود.

۲.۱ - تعدی با عَن

برخی از موارد که با عن متعدی شده عبارتند از:

۲.۱.۱ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۸۵ سوره اسراء)

(وَ يَسْئَلُونَكَ‌ عَنِ الرُّوحِ ...)
(و از تو درباره روح سؤال مى‌كنند. ...)

۲.۱.۲ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۱۸۹ سوره بقره)

(يَسْئَلُونَكَ‌ عَنِ الْأَهِلَّةِ ...)
(درباره «هلالهاى ماه» از تو سؤال مى‌كنند. ...)

۲.۱.۳ - يَسْئَلُونَكَ‌ (آیه ۲۱۷ سوره بقره)

(يَسْئَلُونَكَ‌ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ)
(از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مى‌كنند.)

۲.۲ - تعدی با باء

از مواردی که با باء تعدی شده عبارت است از:

۲.۲.۱ - سَأَلَ‌ سائِلٌ‌ (آیه ۱ سوره معارج)

(سَأَلَ‌ سائِلٌ‌ بِعَذابٍ واقِعٍ)
(تقاضا كننده‌اى تقاضاى عذابى كرد كه انجام مى‌گيرد.)
با باء متعدى شده است.

۲.۳ - تعدی به نفسه

برخی مواردی که به نفسه تعدی شده‌اند عبارتند از:

۲.۳.۱ - يَسْئَلُونَ‌ (آیه ۱۲ سوره ذاریات)

(يَسْئَلُونَ‌ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ)
(و پيوسته سؤال مى‌كنند: روز جزا كى فرا مى‌رسد؟!)
به نفسه متعدى شده است.

۲.۳.۲ - تَسْئَلْنِ‌ (آیه ۴۶ سوره هود)

و نحو (فَلَا تَسْئَلْنِ‌ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ...)
(پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه. ...)
و چون سؤال خواستن مال باشد به نفسه و با «من» متعدى می‌شود.

۲.۳.۳ - سْئَلُوا - لْيَسْئَلُوا (آیه ۱۰ سوره ممتحنه)

(وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ...)
(حق داريد مَهرى را كه پرداخته‌ايد مطالبه كنيد آنگونه كه آنها نيز حق دارند مَهر زنانشان را كه از آنان جدا شده‌اند از شما مطالبه كنند. ...)


به مواردی از سُؤال که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱ - سُؤْلَكَ‌ (آیه ۳۶ سوره طه)

سُؤْل به معنى خواسته است.
(قالَ قَدْ أُوتِيتَ‌ سُؤْلَكَ‌ يا مُوسى‌)
«فرمود: اى موسی خواسته تو داده شد.»
موسى از خدا خواست كه هارون را كمک و يار و شريک وى قرار دهد آيه فوق در جواب آن است.

۳.۲ - يَتَسَاءَلُونَ‌ (آیه ۲۷ سوره صافات)

تَسائل بين الاثنين است. به معنای بعضى از بعضى خواستن‌ است.
(وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌ يَتَسَاءَلُونَ‌)
(و در اين حال رو به يكديگر كرده و از هم سؤال مى‌كنند.)


سؤال ممكن است در خواستن فطرت و احتياج واقعى به كار رود مثل‌

۴.۱ - سَأَلْتُمُوهُ‌ (آیه ۳۴ سوره ابراهیم)

(وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ‌ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ...)
(و از هر چيزى كه از او خواستيد، به شما داد؛ و اگر نعمت‌هاى خدا را بشماريد، هرگز نمى‌توانيد آنها را احصا كنيد. ...)
پيداست كه بشر اين همه نعمت‌ها را از خدا نخواسته است بلكه مراد آن است: هر كه از خورشید و زمین و ماه و دریاها و هزاران چيزهاى ديگر در زندگى احتياج داشتيد و به زبان حال و زبان فطرت خواستار بوديد داده است.

۴.۲ - يَسْئَلُهُ‌ (آیه ۲۹ سوره الرحمن)

همچنين است آيه‌
(يَسْئَلُهُ‌ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ)
(تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند از او تقاضا مى‌كنند، و او هر روز در شأن و كارى است.)
بشر كه ذاتا يكپارچه فقر و احتياج است خدا را بشناسد يا نشناسد پيوسته از او می‌خواهد و از او استمداد می‌كند و وسائلی كه او مقرّر داشته مورد استفاده قرار می‌دهد. چنان‌كه فرموده‌
(أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ)
(اى مردم! شما همگى نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بى‌نياز و ستوده است.)

۴.۳ - لِلسَّائِلِينَ‌ (آیه ۱۰ سوره فصلت)

همچنين است آيه‌
(وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ‌)
(او برفراز زمين كوه‌هاى استوارى قرار داد و بركاتى در آن نهاد و مواد غذايى آن را مقدّر فرمود،- اينها همه در چهار روز (چهار دوران‌) بود- درست به اندازه نياز تقاضاكنندگان.)


در بسيارى از آيات قرآن سؤال به كار رفته ولى پيداست كه مراد سؤال استخبار نيست كه از چيز مجهولى سؤال شود مثل‌ :

۵.۱ - مَسْؤُلُونَ‌ (آیه ۲۴ سوره صافات)

(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ‌ مَسْؤُلُونَ‌)
(آنها را در كنار دوزخ نگه داريد كه بايد مورد بازپرسى قرار گيرند.)

۵.۲ - لَنَسْئَلَنَّهُمْ‌ (آیه ۹۲ سوره حجر)

(فَوَ رَبِّكَ‌ لَنَسْئَلَنَّهُمْ‌ أَجْمَعِينَ • عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ)
(به پروردگارت سوگند، در قیامت از همه آنها سؤال خواهيم كرد، از آنچه انجام مى‌دادند!)

۵.۳ - لَتُسْئَلُنَ‌ (آیه ۱۶ سوره نحل)

(تَاللَّهِ‌ لَتُسْئَلُنَ‌ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ)
(به خدا سوگند، در دادگاه قيامت، از اين افتراها كه مى‌بنديد، بازپرسى خواهيد شد!)

۵.۴ - يُسْئَلُونَ‌ (آیه ۱۹ سوره زخرف)

(أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ‌)
(آيا هنگام آفرینش آن‌ها حضور داشته‌اند؟! گواهی آنان نوشته مى‌شود و از آن بازخواست خواهند شد.)
به نظر می‌آيد كه سؤال در اين آيات سؤال عقوبت و مورد مؤاخذه واقع شدن است. به عبارت ديگر اين سؤال براى دانستن مطلب مجهول نيست بلكه سؤالى است كه طرف در مقابل وامانده و محكوم شود و مستحق عقوبت بودنش روشن گردد.


در بعضى از آيات هست كه از گناه گناهكاران سؤال نمی‌شود مثل‌

۶.۱ - يُسْئَلُ‌ (آیه ۳۹ سوره الرحمن)

(فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْئَلُ‌ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لَا جَانٌّ)
(در آن روز هيچ كس از انس و جن از گناهش سؤال نمى‌شود (و همه چيز روشن است).)
ظاهرا مراد از سؤال در اين آيه سؤال استخبار است چون روز قيامت تمام اسرار ظاهر می‌شود بدكار و نيكوكار از هم شناخته می‌شوند ديگر احتياج به سؤال از اينكه تو چه كاره بوده‌اى نيست چنان كه فرموده‌
(يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ ...)
(مجرمان از چهره‌هايشان شناخته مى‌شوند. ...)
وقتی كه مردم با علائم خود شناخته شدند ديگر به سؤال احتياج نيست و نيز آيه‌
(يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ)
(در آن روز كه اسرار نهان انسان آشكار مى‌شود.)
صراحت دارد كه روز قيامت نهان‌ها آشكار شود.

۵.۱ - مَسْؤُلُونَ‌ (آیه ۲۴ سوره صافات)

(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ‌ مَسْؤُلُونَ‌)
(آنها را در كنار دوزخ نگه داريد كه بايد مورد بازپرسى قرار گيرند.)
بعضى از بزرگان نفى سؤال را در اين آيه نظير سؤال‌ دانسته و فرموده: قيامت مواقف بسيار دارد در بعضى سؤال واقع می‌شود و در بعضى نه ... ولى احتياج به آن‌چه فرموده نيست زيرا آيات‌ موضوعا از هم ديگر جدا هستند.


در برخی آیات قرآن به سؤال از انبیاء و مردم اشاره شده است.

۷.۱ - لَنَسْئَلَنَ‌ (آیه ۶ سوره اعارف)

(فَلَنَسْئَلَنَ‌ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَ‌ الْمُرْسَلِينَ‌)
(به يقين، هم از كسانى كه پیامبران به سوى آنها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد؛ و (هم) از پيامبران سؤال مى‌كنيم.)
اين آيه با دو تأكيد می‌گويد: «حتما حتما از كسانی كه پيامبران به ايشان فرستاده شده و از پيامبران سؤال خواهيم كرد.» مراد از اين سؤال چيست؟
آيه بعدى چنين است‌
(فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ‌)
«حتما حتما عمل آنها را با علم مخصوصى كه داريم به آن‌ها حكايت می‌كنيم و ما از آنها غائب نبوده‌ايم.»
يعنى كسى در مقابل علم ما قدرت انكار ندارد.
ما قبل آيه خطابى به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دارد كه فرموده‌
(كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ‌)
(اين كتابى است كه بر تو نازل شده- پس نبايد از ناحيه ابلاغ آن، ناراحتى در سينه داشته باشى.- تا به وسيله آن، مردم را از عواقب اعمال بد بيم دهى؛ و تذكّرى است براى مؤمنان.)
و خطاب ديگرى به مردم‌
(اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ...)
(از چيزى كه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروى كنيد. ...)

خطاب اول روشن می‌كند كه وظيفه پيامبر انذار و تذكر است و بايد به مردم برساند، خطاب دوم مبيّن آن است كه مردم بايد اطاعت كنند. با اين قرائن می‌شود گفت كه مراد از سؤال مسئوليت در مقابل وظيفه و مؤاخذه است كه انبياء و مردم هر دو در صورت تخلّف پيش خدا مسئول و محكوم‌اند.
در مجمع فرموده: خداوند قسم ياد كرده كه از انبياء از ابلاغ و از مردم از امتثال بپرسد. هر چند خدا به كارشان داناست ولى اين سخن در مقام تهدید است كه به اين سؤال آماده شوند.
در روايات نيز به اين مطلب تصريح شده است.
ناگفته نماند پيغمبران در تبليغ خود كوتاهى نمی‌كنند ولى اين سخن مانع از آن نيست كه خدا بفرمايد: در صورت عدم تبليغ معاقبيد چنانكه به حضرت رسول (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) فرموده‌
(وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ‌)
(و جز خدا، چيزى را كه نه سودى به تو مى‌رساند و نه زيانى، مخوان (و پرستش مكن)! كه اگر چنين كنى، از ستمکاران خواهى بود.)
و آنگهى پيامبران را بايد خداوند ياد بدهد كه در صورت عدم تبليغ مسئول هستيد تا بدانند و آيه ما نحن‌ فيه در بيان آن است.

۷.۲ - يُسْئَلُ‌ - يُسْئَلُونَ‌ (آیه ۲۳ سوره انبیاء)

(لَا يُسْئَلُ‌ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ‌ يُسْئَلُونَ‌)
(از آنچه انجام مى‌دهد بازخواست نمى‌شود، در حالى كه آنان بازخواست مى‌شوند!)
درباره اين آيه گفته‌اند: چون خداوند حکیم است و هر كار را از روى مصلحت می‌كند لذا جائى براى سؤال از فعلش باقى نمى‌ماند و ديگران چون ممكن است از روى مصلحت و يا از روى مفسده انجام بدهند در حق آنها سؤال و مسئوليت هست كه در صورت عدم مصلحت مسئول باشند. ولى بهتر است آيات ما قبل را به نظر آوريم تا به مقصود نزديک شويم قبل از آيه فرموده‌ (وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌) و ايضا (فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ‌) «آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملک خدا است و خدا رب العرش است.» على هذا آن‌كه مالک حقيقى است از تصرّف در ملک خود مسئول نيست ولى اين را هم می‌دانيم كه خدا جز به مصلحت كار نكند. پس علت عدم مسئوليت، مالک بودن خداست با در نظر گرفتن اينكه كار از روى حكمت كند.

۷.۳ - يُسْئَلُ‌ (آیه ۷۸ سوره قصص)

(قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لَا يُسْئَلُ‌ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ‌) (خداوند از ميان اقوام پيشين كسانى را هلاک كرد كه نيرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! و هنگامى كه عذاب الهی فرا رسد، مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‌شوند.)
به عقيده المیزان مراد از عدم سؤال وقوع ناگهانى عذاب خداست كه خداوند در عذاب كردن مانند حكمرانان دنيا سؤال و جواب نمی‌كند بلكه آنگاه كه وقت عذاب رسيد آن را وارد می‌كند. آيه در جواب قارون است كه می‌گفت: من اين ثروت را در اثر دانش خودم گير آورده‌ام ... خدا در جواب فرمايد آيا ندانسته كه خدا مردمان بسيارى قويتر و ثروتمندتر از او را هلاک ساخته گناهكاران از جرم خود مسئول واقع نمی‌شوند بلكه عذاب بی‌درنگ آنها را مى‌ربايد.

۷.۴ - مَسْؤُلاً (آیه ۳۴ سوره اسراء)

(وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ‌ مَسْؤُلاً)
(و به عهد خود وفا كنيد، كه از عهد سؤال مى‌شود.)

۷.۵ - مَسْؤُلاً (آیه ۱۵ سوره احزاب)

(وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً)
(و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند).)
از اين دو آيه روشن می‌شود كه شخص در مقابل عهدی كه با خدا مى‌كند و مطلق عهد حتى با مردم مسئول مى‌باشد ما قبل‌ آيه دوم چنين است‌:
(وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ)
(با اينكه آنان قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند.)

۷.۶ - مَسْؤُلاً (آیه ۱۶ سوره فرقان)

(لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى‌ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً)
(هر چه بخواهند در آن جا برايشان فراهم است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ اين وعده‌اى است مسلّم كه پروردگارت بر عهده گرفته است.)
ظاهرا مراد از مسئول بودن حتمى بودن وعده است كه خدا بر خود اين عمل را واجب فرموده است بعضى از بزرگان فرموده است: اين وعده از خدا به وسيله ملائکه خواسته شده‌ (وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ ...) (آن‌ها را در باغ‌هاى جاويدان بهشتى كه به آنها وعده فرموده‌اى وارد كن. ...) و نيز مؤمنان خواسته‌اند ولى ظاهرا اين كلمه حتمى بودن آن را می‌رساند چنان‌كه گفتيم.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۹۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۳۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۹۰.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۰۶.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۳۷.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۵.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۷۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۰۰.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۴.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۷۹.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۵.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۸.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۲۴۹.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۱۶۶.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۹۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۵۱.    
۲۴. معارج/سوره۷۰، آیه۱.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۸.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۶.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۹۷.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۲۹.    
۳۰. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۲.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۱.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۵۱.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۷.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۹۷.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۳۱.    
۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۴۶.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۷.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۵۱.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۳۳.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۰.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۴.    
۴۲. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۰.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۰.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج،۱۹ ص۴۱۰.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۴۱.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۷۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۲.    
۴۸. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۱۰۱۲.    
۴۹. طه/سوره۲۰، آیه۳۶.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۰۶.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۴۹.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۲۲.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶.    
۵۴. صافات/سوره۳۷، آیه۲۷.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۷.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۰۰.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۳۲.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۷۲.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۸.    
۶۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۴.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۰.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۸۵.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۶۰.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۳۷.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۸۶.    
۶۶. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۷۰.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۲.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۸۳.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۶.    
۷۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۶.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۵.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۱۹.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۱.    
۷۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۰.    
۷۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۷.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۵۰.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۳.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۸.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۶.    
۸۴. صافات/سوره۳۷، آیه۲۴.    
۸۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۶.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۹۹.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۳۲.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۶۶.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۸.    
۹۰. حجر/سوره۱۵، آیات۹۲ - ۹۳.    
۹۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۷.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۸۷.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۹۴.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۱۸.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۳۳.    
۹۶. نحل/سوره۱۶، آیه۵۶.    
۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۳.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۹۶.    
۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۷۴.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۷۸.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۶۵.    
۱۰۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۹.    
۱۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۰.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۳۴.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۱.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۰۰.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۶۶.    
۱۰۸. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۹.    
۱۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۱۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۷۹.    
۱۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۷.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۱.    
۱۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۱.    
۱۱۴. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۱.    
۱۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۳.    
۱۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۸۰.    
۱۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۷.    
۱۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۲.    
۱۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۲.    
۱۲۰. طارق/سوره۸۶، آیه۹.    
۱۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۱.    
۱۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۳۲.    
۱۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۶۰.    
۱۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۱.    
۱۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۵.    
۱۲۶. صافات/سوره۳۷، آیه۲۴.    
۱۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۶.    
۱۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۹۹.    
۱۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۳۲.    
۱۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۶۶.    
۱۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۸.    
۱۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۶.    
۱۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۱.    
۱۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۸.    
۱۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۹.    
۱۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۵۰.    
۱۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۱۴.    
۱۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۷.    
۱۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۹.    
۱۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۹.    
۱۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۵۲.    
۱۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۱۵.    
۱۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۲.    
۱۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۱.    
۱۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۵.    
۱۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۷.    
۱۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۴۴.    
۱۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۱۰.    
۱۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۳.    
۱۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۱.    
۱۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۷.    
۱۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۸.    
۱۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۴۵.    
۱۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۱۱.    
۱۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۱۴.    
۱۵۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۶.    
۱۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۰.    
۱۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۹۶.    
۱۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۳۲.    
۱۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۷۵.    
۱۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۱۰.    
۱۶۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۳.    
۱۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۳.    
۱۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۷۷.    
۱۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۶۸.    
۱۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۲.    
۱۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۷۰.    
۱۶۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۹.    
۱۶۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۱۷۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۶۸.    
۱۷۱. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۸۱.    
۱۷۲. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۱۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۵.    
۱۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۱۴.    
۱۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۸.    
۱۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۳۷.    
۱۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۷.    
۱۷۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۷۸.    
۱۷۹. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۱۴.    
۱۸۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۴.    
۱۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۵.    
۱۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۲۴.    
۱۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۹۱.    
۱۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۳۱.    
۱۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۳۸.    
۱۸۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۱۸۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۹.    
۱۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۰.    
۱۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۸۷.    
۱۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۶۲.    
۱۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۵.    
۱۹۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۵.    
۱۹۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۹.    
۱۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۰.    
۱۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۸۷.    
۱۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۶۲.    
۱۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۵.    
۱۹۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۶.    
۱۹۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۱.    
۲۰۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۶۰.    
۲۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۸۹.    
۲۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۹۰.    
۲۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۵۷.    
۲۰۴. مؤمن/سوره۴۰، آیه۸.    
۲۰۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۸.    
۲۰۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۶۹.    
۲۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۰۹.    
۲۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۳۵.    
۲۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۰۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سؤال»، ج۳، ص۱۹۹.    






جعبه ابزار