سوره حجر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوره حِجْر، پانزدهمین
سوره قرآن کریم در ترتیب
مصحف است .
به روایت مشهور، حجر پنجاه و چهارمین
سوره در ترتیب
نزول است.
این سوره ۹۹
آیه دارد.
و نام آن از آیه هشتادم سوره، که در آن ترکیب «
اَصْحابُالْحِجْر » به کار رفته، اقتباس شده است.
واژه حِجْر چندبار در قرآن کریم آمده
ولی به معنای سرزمین
قوم ثمود ، فقط در همین آیه به کار رفته است.
در پارهای
روایات ، برای این سوره نامهای «اَصْحابُالْحِجْر»
و «الر تِلکَ آیاتُ الْکِتابُ الْمُبین»
نیز ضبط شده است.
سوره حجر، به
اجماع مفسران و قرآنپژوهان،
مکّی است،
اما برخی آیه ۲۴ و ۷۸ این سوره را
مدنی دانستهاند.
این سوره در شمار
سورههای مَثانی قرار دارد،
یعنی سورههایی که پس از سورههای «مِئون» (سورههای دارای یکصد یا اندکی بیش از یکصد آیه) قرار گرفتهاند.
سوره حجر پنجمین و آخرین سوره از مجموعه سورههایی است که با
حروف مقطعه «الر» آغاز میشوند.
ریشهیابی انکار
کافران در جریان مقابله تاریخی با
پیامبران و بیان فرجام هولناکی که کافران و تکذیبکنندگان باید در انتظار آن به سر برند، مقصد اساسی سوره است.
فضای کلی سوره حجر، به ویژه از حیث مَطلَع و سیاق مطالب، یادآور فضای
سوره اعراف است.
مهمترین مطالبی که در سوره حجر آمده بدین قرار است: انکار رسالت رسولان از سوی
مشرکان در طول تاریخ و برخوردهای تمسخرآمیز آنان با پیامبران و دستور
خدا به پیامبرش مبنی بر چگونگی رفتار با آنان؛ بیان این مطلب که مجتمعهای انسانی (قریه)، مانند افراد انسان،
اجل معینی دارند و اساساً هیچ امتی از اجل خویش نه پیش میافتد و نه پس میماند؛ یادآورى برخى از نشانههاى خدا در نظام آفرینش؛ تصدیق پیامبر و اینكه قرآن از جانب خدا فرود آمده و بیان عظمت و اهمیت این كتاب آسمانى؛ داستان آفرینش
آدم و ماجرای سرکشی
ابلیس و سرانجام کار او؛ اشاره به سرگذشت اقوامی که برخی از آنان اهل سعادت بودند و نجات یافتند و برخی اهل شقاوت بودند و به
عذاب الهی گرفتار آمدند؛ اشاره به
نعمت گران
قدر قرآن که خدا به پیامبرش ارزانی داشته است و دستور به فروتنی با مؤمنان و مدارا با کافران و آشکار ساختن دعوت.
نخستین آیه این سوره، مانند چهار سوره دیگری که حروف مقطعه «الر» در آغاز آنهاست (
یونس ،
هود ،
یوسف ،
ابراهیم )، با بیان عظمت و اهمیت قرآن شروع میشود.
در آیات بعدی به این مطلب پرداخته میشود که کافران در
روز رستاخیز پشیمان میشوند و آرزو میکنند که ای کاش در دنیا ایمان آورده بودند،
اما خدا با تعبیری
کنایهآمیز به پیامبرش دستور میدهد که آنان را به حال خود واگذارد تا در امور باطل و لذات دنیوی سرگرم باشند، چرا که خودشان به زودی حقایق را خواهند فهمید.
سپس بیان میگردد که سبب تأخیر عذاب کافران تا روز رستاخیز، همان تحقق
سنّت الهی است که هیچ گروه و امتی را به نابودی گرفتار نمیکند، مگر پس از اقامه
حجتهای بسیار و نشان دادن راه هدایت توسط پیامبران،
ولی آنگاه که مهلت و مدت معین (اجل) امتی به سر آید، دیگر نمیتوانند آن را به تأخیر اندازند یا از آن پیشی بگیرند.
آیه نهم این سوره که به
آیه «حفظ» معروف است،
در پاسخ به مشرکانی که بنابر آیات پیشین منکر رسالت پیامبر بودند و او را
مجنون (
جنزده ) خطاب میکردند، چنین بیان میدارد که خداوند متعال
ذکر را بر پیامبرش فرو فرستاد و همو آن را از هرگونه تغییر و تبدیل و
تحریفی حفظ میکند.
براساس این آیه، که در مقام بزرگداشت قرآن کریم است،
این کتاب در همه اعصار
از هرگونه تغییر، تبدیل، تحریف، افزودن و کاستن،
و بهطور کلی از هر چه سزاوار آن نیست،
مصون است.
طبق این آیه، خدا خود حفظ قرآن را
ضمانت کرده است.
بیضاوی برای اثبات
خاتمیت اسلام به این آیه استناد کرده است؛ چه، پس از قرآن کتابی آسمانی نخواهد آمد که آن را
نسخ کند و احکامش را تغییر دهد.
در آیات بعدی (آیات ۱۰ـ۱۵)، خدا برای تسلّای پیامبر
میفرماید که این تکذیب دعوت پیامبران و به سخرهگرفتن آنان در میان امتهای پیشین نیز سابقه داشته است.
آیههای هفدهم و هجدهم این سوره، که از فرود آمدن
شهاب بر روی
شیاطینی که قصد استراق سمع دارند سخن میگوید، معرکه آرای مفسران است.
به نظر
سید قطب ،
این آیات بیانگر حقایقی است که درک آنها برای ما ممکن نیست و از خلال نصوص نمیتوان به حقیقت آن دست یافت و اساساً پرداختن به آن نتیجهای ندارد.
طنطاوی بن جوهری این آیات را بیانی نمادین از دانشمندان ریاکار و مردم عامی که از آنان پیروی میکنند، دانسته است که شایستگی آن را ندارند تا از شگفتیهای
خلقت و اسرار آسمانها و عجایب عالم بالا آگاه شوند و خدا این دانش را بر آنان ممنوع ساخته و هرگاه به آن نزدیک شوند، رانده و مطرود میگردند.
طباطبائی ،
با انتقاد از مفسرانی که این تعبیرات قرآن را بر پایه
نجوم متعارف زمان خودشان توضیح دادهاند، اینگونه بیانها را در کلام
الهی از قبیل مثالهایی حسی دانسته است که برای روشن شدن حقایق غیرحسی آورده میشوند.
بنابراین، منظور از آسمان که جایگاه
فرشتگان است، عالمی ملکوتی و برتر از این جهانِ مشهود است، به همان نسبت که آسمان محسوس (السماءالدنیا) با همه اجرامی که دارد از زمین برتر است.
منظور از نزدیک شدن شیاطین به آسمان برای استراق سمع، و پرتاب کردن شهاب به آنان، این است که آنان میخواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار آفرینش و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی با انوارِ عالم ملکوت، که تحمل آن را ندارند، رانده میشوند.
در آیات بعدیِ این سوره (آیات ۲۶ـ۴۳)، داستان آفرینش انسانها و
جنیان و مادّه خلقت این دو گروه گزارش میشود و با اشاره به اطاعت فرشتگان از فرمان
الهی و سرپیچی
ابلیس ، موضوع رانده شدن او از درگاه
الهی مطرح میگردد و آنگاه به عنوان نمونهای از رحمت و لطف
الهی، به داستان بشارت یافتن
ابراهیم در پیری به پسری دانا اشاره میشود (رجوع کنید به آیات ۵۱ـ۵۶).
از آیه ۵۸ به بعد به ذکر شماری از پیامبران پرداخته شده است که اقوام سرکش آنان به عذاب
الهی گرفتار آمدند و هلاک شدند، مانند قوم
لوط (که حتی همسر پیامبرشان هم در شمار هلاکشدگان بود)،
اصحاب الاَیکه و
اصحاب حجر .
در آیه ۸۷ این سوره، خطاب به پیامبر آمده است که ما به تو
سَبعُ الْمَثانی و قرآن عظیم را بخشیدیم.
مفسران درباره معنای سبعالمثانی چند وجه ذکر کردهاند: از جمله اینکه مقصود از آن
سوره فاتحه یا هفت سوره نخست قرآن از فاتحه تا اعراف است.
در آیات پایانی سوره (آیات ۸۸ـ۹۹)، به پیامبر اکرم دستور داده شده که با کافران مدارا کند و از اینکه ایمان نمیآورند اندوهگین نشود و با اهل
ایمان با فروتنی رفتار کند، سپس به او فرمان داده شده است که دعوتش را آشکار سازد و از مشرکان روی بگرداند و در این راه هیچ بیمی به خود راه ندهد؛ چه، خدا (شرّ) ریشخندگران را از او بر طرف خواهد کرد.
در آخرین آیه این سوره به استمرار
عبادت کردن خدا تا لحظه مرگ (با تعبیر «
یقین ») امر شده است.
برخی بر این باورند که آیاتی از این سوره (آیه ۳ و بخشهایی از آیات ۸۵، ۸۸، ۸۹ و ۹۴)، که در آن دستور رفق و مدارا با مشرکان داده شده، با
آیه «سیف» (آیه پنجم
سوره توبه ) نسخ شده است.
اگرچه به نظر برخی دیگر از قرآنپژوهان، مضمون این آیات، نحوه سلوک
اخلاقی با دشمن است که هرگز نسخ نمیشود.
سوره حجر، از نظر نوع مطالب و مضامین و آیات آغازین و پایانی، با سوره قبلش
پیوند و همبستگی درخور توجهی دارد.
روایاتی در فضیلت و
ثواب قرائت سوره حجر نقل شده است.
از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفتهاند.
سوره حجر از
سور طوال به شمار میرود که خواندن آنها در
نماز آیات مستحب است.
قرائت سوره حجر با سوره ابراهیم در
نافله روز جمعه مستحب است.
(۱) قرآن.
(۲) ابنبابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم ۱۳۶۸ش.
(۳) ابنحزم، الناسخ و المنسوخ فی القرآن الکریم، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۴) ابنسلامه، الناسخ و المنسوخ من کتاب اللّه عزوجل، چاپ زهیر شاویش و محمد کنعان، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵) ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲.
(۶) محمد بن محمد ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم: تفسیر ابیالسعود، چاپ محمد صبحی حسن حلّاق، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۷) محمد بن طیب باقلانی، اعجاز القرآن، چاپ احمد صقر، قاهره (۱۹۷۷).
(۸) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، چاپ عبدالقادر عرفان العشا حسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۹) احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت ۱۹۷۵.
(۱۰) حبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۵۹ش.
(۱۱) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۲) حسین بن محمد دامغانی، قاموسالقرآن، او، اصلاح الوجوه و النظائر فی القرآن الکریم، چاپ عبدالعزیز سیدالاهل، بیروت ۱۹۷۷.
(۱۳) محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۴) وهبه مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
(۱۵) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۶) زمخشری، تفسیر الکشّاف.
(۱۷) سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۱۸) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۱۹) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۲۰) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۱) طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن.
(۲۲) طبری، جامع.
(۲۳) طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، (بیروت) : دارالفکر، (بیتا).
(۲۴) طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن.
(۲۵) عبداللّه محمود شحاته، درآمدی به تحقیق در اهداف و مقاصد سورههای قرآن کریم، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۶) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۷) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذویالتمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۱، چاپ محمدعلی نجار، بیروت (بیتا).
(۲۸) محمد بن شاه مرتضی فیضکاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، تهران ۱۴۱۶.
(۲۹) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۳۰) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران (۱۳۹۷ (.
(۳۱) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره: مکتبة الخانجی، ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳۲) الموسوعة القرآنیة: خصائص السور، اعداد جعفر شرفالدین، بیروت: دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة، ۱۴۲۰.
(۳۳) حسن بن محمد نظامالاعرج، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۳۴) علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، قاهره ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
(۳۵) سید قطب، فی ظلال القرآن.
(۳۶) شیخ حرّ عاملی، وسائلالشیعة.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سوره حجر»، شماره۵۸۵۴. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۳۱.