• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سند زیارت جامعه کبیره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زیارت جامعه کبیره یکی از معروف‌ترین زیارت‌نامه‌های ائمه (علیهم‌السّلام) است که از وجود گهربار‌ هادی اُمت (علیه‌السّلام) تراوش کرد. امام‌ هادی (علیه‌السّلام) در این زیارت، منشور بلند امامت رابا بیانی شیوا و مثال زدنی به ره‌جویان مکتب امامت آموخته است. مطالب این نوشتار در دو ساحت بررسی سندی زیارت جامعه و جمع‌آوری قرائن و شواهد احراز صدور متن آن، تنظیم شده است.



آنچه ما را به نگارش مقاله پیش‌رو واداشت، انکار یا دست کم تردید برخی، پیرامون سند این زیارت و در مرحله بعد، صدور آن از امام‌ هادی (علیه‌السّلام)، است.
در این نوشتار کوشش مختصری شده تا اعتبار سند این زیارت و احراز صدور آن از امام‌هادی (علیه‌السّلام) را نتیجه گیرد.


زیارت جامعه امام‌ هادی (علیه‌السّلام) اولین بار توسط شیخ صدوق ره، با سند زیر به ثبت رسیده است. عالمان و محدثان بعد از صدوق ره، به اتفاق این روایت را از او دریافت نمودند.
علیّ بن احمد بن موسی و محمّد بن احمد السنانیّ و الحسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتّب- رضی اللّه عنهم- عن محمّد بن ابی عبد اللّه الکوفیّ عن محمّد بن‌ اسماعیل‌ البرمکی قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ النَّخَعِی‌ قَالَ‌ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ ع عَلِّمْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا اَقُولُهُ بَلِیغاً کَامِلًا اِذَا زُرْتُ وَاحِداً مِنْکُم‌...
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُکَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ وَ اَبُو الْحُسَیْنِ الْاَسَدِیُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اِسْمَاعِیلَ الْمَکِّیُّ الْبَرْمَکِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ ع عَلِّمْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا اَقُولُهُبَلِیغاً کَامِلًا اِذَازُرْتُ وَاحِداً مِنْکُمْ...


پیش از آنکه سلسله راویان زیارت جامعه را مورد بررسی قرار دهیم، خوب است دیدگاه برخی عالمان پیرامون سند زیارت جامعه را بازگو کنیم.
علامه مجلسی (ره) درباره درستی سند و متن زیارت جامعه می‌گوید:
«انها اصح الزیارات سندا وافصحها لفظا وابلغها معنی؛ این زیارت از نظر سند، صحیح‌ترین، از جهت لفظ فصیح‌ترین و به حسب معنی بلیغ‌ترین زیارتهاست.»
مرحوم حر عاملی، ‌ صاحب کتاب شریف وسائل الشیعه نیز به صحت سند زیارت جامعه تصریح دارد و می‌نویسد:
«الباب التاسع فی جملة من الاحادیث المعتمدة الواردة فی الاخبار بوقوع الرجعة لجماعة من الشیعة و غیرهم من الرعیة و ما یدلّ علی امکانها و عدم جواز انکارها و الاحادیث فی ذلک کثیرة جدّا... الاول ما رواه الشیخ الجلیل رئیس المحدثین ابو جعفر بن بابویه فی کتاب من لا یحضره الفقیه و فی عیون الاخبار و الشیخ الجلیل رئیس الطائفة ابو جعفر الطوسی فی کتاب التهذیبباسانیدهما الصحیحةعن محمّد بن اسماعیل البرمکی عن موسی بن عبد اللّه النخعی قال: قلت لعلی بن محمّد بن علی بن موسی علیهم السلام: علّمنی قولا اقوله بلیغا...؛ باب نهم پیرامون پاره‌ای از احادیث مورد اعتمادی است که در رابطه با وقوع رجعت یک عده از شیعیان و غیر آنها است و روایاتی که دلالت بر امکان رجعت دارد. احادیث در این‌باره فراوان است... روایت اول را شیخ صدوق ره در کتاب من لا یحضره الفقیه و عیون اخبار الرضا(علیه‌السّلام) و شیخ طوسی ره در کتاب التهذیب با سندهایشان که یکی از آنها [و یا هر دوی آنها] روایت صحیح از موسی بن عمران نخعی از امام‌هادی (علیه‌السّلام) است...»


شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) اولین نفر در این سند قرار دارد. جایگاه فاخر او بر کسی پوشیده نیست. دانشمندان امامی او را به بزرگی یاد کردند. از باب نمونه شیخ طوسی ره درباره او می‌نویسد:
«محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی جلیل القدر یکنی ابا جعفر کان جلیلا حافظا للاحادیث بصیرا بالرجال ناقدا للاخبار لم یر فی القمیین مثله فی حفظه وکثرة علمه؛ محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، انسانی بلند مرتبه است. او حافظ احادیث، آگاه به رجال و ناقد اخبار است. در میان قمی‌ها کسی مثل او در حفظ و کثرت دانش، دیده نشد.»


طبقه قبل از شیخ صدوق ره، مطابق سند من لا یحضر، سه نفر و بر اساس سند عیون، چهار نفرند. اعتبار این طبقه [سه یا چهار نفر] را از جنبه‌های گوناگون می‌توان ثابت نمود.

۵.۱ - دلیل اول

نخست آنکه برخی از عالمان، نقل صدوق ره از یک نفر را موجب اعتبار آن شخص دانستند. از باب نمونه شهید ثانی ره پیرامون یک فرع فقهی می‌نگارد:
«وانما ترک المصنف العمل بها لان فی سندها عبد الواحد بن عبدوس النیسابوری وهو مجهول الحال مع انه شیخ ابن بابویه وهو قد عمل بها فهو فی قوة الشهادة له بالثقة و من البعید ان یروی الصدوق رحمه الله عن غیر الثقة بلا واسطة؛ همانا مصنف [محقق حلی ره] عمل به این روایت را ترک کرد برای آنکه در سندش عبدالواحد بن عبدوس وجود دارد و او فردی مجهول‌الحال است. [شهید ثانی می‌گوید:] در حالی‌که وی استادِ ابن بابویه [صدوق ره] است و صدوق ره به این روایت عمل کرده است. این [عمل شیخ صدوق ره به روایت عبد‌الواحد بن عبدوس] همانند آن است که به وثاقت عبد الواحد بن عبدوس شهادت داده باشد. بعید است که صدوق ره از فردی که مورد وثوق نیست، بدون واسطه روایت نقل کند.»
روشن است؛ آنچه از کلام امثال شهید ثانی استفاده می‌شود، وثاقت مشایخ شیخ صدوق ره، است. حال آن فرد عبد‌الواحد بن عبدوس باشد یا کسی دیگر، مانند راویانی را که در سلسله سند فوق وجود دارند.

۵.۲ - دلیل دوم

جنبه دوم، آنکه علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق در این طبقه وجود دارد. او از جمله کسانی‌ است که صدوق ره روایات پُر شماری از او نقل کرده است. جمعی از دانشمندان بر این عقیده‌اند اگر راویان ثقه به ویژه افرادی مانند کلینی و شیخ صدوق، روایات زیادی از یک راوی نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوی بوده است.
[۷] ترابی شهر رضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، ص۳۴۵.

عده‌ای از عالمان اینگونه افراد را مورد وثوق می‌دانند. ‌ از جمله مرحوم آیت‌الله بروجردی در یک سخنی چنین می‌آورد:
الظاهر انّه یمکن استکشاف وثاقة الراوی من تلامیذه الذین اخذوا الحدیث عنه فاذا کان الآخذ مثل الشیخ او المفید او الصدوق او غیرهم من الاعلام خصوصا مع کثرة الروایة عنه لا یبقی ارتیاب فی وثاقته اصلا؛ ظاهر آن است که وثاقت راوی را می‌توان از طریق شاگردانی را که از او حدیث اخذ نمودند، به دست آورد. پس زمانی که گیرنده حدیث مثل شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق و امثال این بزرگان باشند، به ویژه آنکه از آن راوی زیاد روایت نقل کنند، شکی در وثاقت آن راوی باقی نمی‌ماند.

۵.۳ - دلیل سوم

جنبه سوم، بر فرض آنکه دو وجه نخست را نادیده بگیریم، به نظر می‌آید صرف وجود سه یا چهار راوی در یک طبقه، درصد قابل توجهی از اعتماد را نسبت به این طبقه به وجود می‌آورد.


با توجه به این وجوه چند‌گانه، بدون هیچ تردیدی می‌توان نسبت به سه یا چهار راوی قبل از صدوق (رحمة‌الله‌علیه) اعتماد نمود.

۶.۱ - محمد بن ابی عبدالله

محمد بن ابی عبدالله کوفی یا ابوالحسین اسدی
در طبقه دیگر آنگونه که از سلسله سند عیون اخبار‌الرضا (علیه‌السّلام) بر می‌آید، دو راوی با نام‌های محمد بن ابی عبدالله کوفی و ابو الحسین اسدی وجود دارد، اما مطابق سند من لا یحضر، در این طبقه یک نفر یعنی محمد بن ابی عبدالله کوفی، وجود دارد. به نظر می‌رسد، اینها یک نفر‌ند چنانچه مرحوم نجاشی، به هنگام شرح حال محمد بن ابی عبدالله کوفی می‌نویسد:
«محمد بن جعفر بن محمد بن عون الاسدی ابو الحسین الکوفی یقال له محمد بن ابی عبدالله کان ثقة صحیح الحدیث؛
[۹] نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‌ رجال النجاشی، ص۳۷۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
محمد بن جعفر بن عون اسدی که به او محمد بن ابی عبدالله کوفی گفته می‌شود، انسانی مورد اعتماد و دارای احادیث درست بود.»
شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) هم در کتاب "الغیبه" می‌گوید:
«قد کان فی زمان السفراء المحمودین اقوام ثقات... منهم ابو الحسین محمّد بن جعفر الاسدی؛ در زمان سفیران بزرگوار امام زمان (علیه‌السّلام) طایفه‌های مورد وثوقی بودند... یکی از اینها ابو الحسین محمد بن جعفر اسدی [محمد بن ابی عبدالله کوفی] است.»

۶.۲ - محمد بن اسماعیل

محمد بن اسماعیل بن بشیر برمکی
راوی طبقه دیگر محمد بن اسماعیل بن بشیر برمکی است. نجاشی درباره او می‌گوید:
«محمد بن اسماعیل بن احمد بن بشیر البرمکی... وکان ثقة مستقیما؛
[۱۱] نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی ، (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‌ رجال النجاشی، ص۳۴۱، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
وی فردی مورد وثوق و دارای عقیده مستقیم بود.»
البته ابن غضائری او را تضعیف می‌کند اما علامه حلی قول نجاشی را ترجیح می‌دهد. او می‌نویسد:
«محمد بن اسماعیل بن احمد بن بشیر البرمکی اختلف علماؤنا فی شانه فقال النجاشی: انه ثقة مستقیم وقال ابن الغضائری: انه ضعیف. وقول النجاشی عندی ارجح؛ علماء درباره محمد بن اسماعیل برمکی اختلاف دارند. نجاشی گفت: او مورد وثوق و مستقیم است و ابن غضائری او را ضعیف می‌داند. گفته نجاشی نزد من رحجان دارد.»
آیت‌الله خویی ره هم گفته نجاشی را بر می‌گزیند و می‌گوید:
«الکتاب المنسوب الی ابن الغضائری لم تثبت صحة نسبته وعلیه فتوثیق النجاشی لمحمد بن اسماعیل هذا بلا معارض؛ درستی انتساب کتاب ابن غضائری به او ثابت نیست. بنابراین توثیق نجاشی درباره محمد بن اسماعیل برمکی، بدون معارض [و قابل قبول] است.»

۶.۳ - موسی بن عمران نخعی

راوی طبقه نخست، موسی بن عمران نخعی است. البته در «من لا یحضر» شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) و کتابهایی مانند «تهذیب» شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) که از «من لا یحضر» نقل کردند، این فرد با اسم موسی بن عبدالله نخعی به ثبت رسیده است. اما به نظر می‌رسد این دو، یک نفر‌ند. مرحوم نمازی همین دیدگاه را اختیار می‌کند و می‌نویسد:
«موسی بن عبدالله النخعی متحد مع ابن عمران النخعی واحدهما اسم جده؛
[۱۴] نمازی شاهرودی، علی، (متوفای۱۴۰۵هـ)، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸ ص۲۱، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
موسی بن عبدالله نخعی با موسی بن عمران متحد است و یکی از این دو، نام جد موسی است.»
آیت‌الله سند هم در تایید همین نظر، می‌نگارد: « اَنّ وحدة الطریق للصدوق تقتضی وحدة الراوی ایضاً؛ شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) زیارت جامعه را با یک سند در دو کتاب من لا یحضره الفقیه و عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، آورده است. این نشان می‌دهد راوی آخر، یک نفر است که در یکجا موسی بن عمران و جای دیگر، موسی بن عبدالله ثبت شده است.»


به هر حال کتاب‌های رجالی شرح حال روشنی از موسی بن عبدالله یا همان موسی بن عمران نخعی که راوی کلیدی این سند است، به دست ندادند. اما با توجه به قرائن و شواهد ذیل می‌توان به جایگاه قابل اعتماد او دست یافت.

۵.۱ - دلیل اول

قرینه نخست، آنکه افراد مورد وثوق از او روایت نقل کردند. همانطور که پیشتر بیان شد، نقل قول چند انسان مورد اعتماد از یک نفر، آن هم در مواردی به طور فراوان و پُر شمار، نشان از اعتماد آنان نسبت به آن فرد می‌باشد.
از جمله این افراد، محمد بن ابی عبدالله کوفی است که جلالت قدر او از نگاه نجاشی و شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) در همین نوشتار گذشت. البته در سند زیارت جامعه، محمد بن ابی عبدالله کوفی با یک واسطه از موسی بن عمران نقل می‌کند اما در ده‌ها مورد دیگر، راوی مستقیم و بدون واسطه از موسی بن عمران است.
نکته قابل توجه آنکه نجاشی بعد از آنکه محمد بن ابی عبدالله کوفی را توثیق می‌کند، می‌گوید او از افراد ضعیف روایت نقل می‌کند [انه روی عن الضعفاء]. این سخن نجاشی لطمه‌ای به وثاقت موسی بن عمران وارد نمی‌کند و نمی‌توان گفت که احیاناً موسی بن عمران از جمله افراد ضعیف است که محمد بن ابی عبدالله کوفی از او نقل کرده است، چرا که این مطلب را درباره کسی که محمد بن ابی عبدالله کوفی روایات‌ اندکی از او نقل کرده، چه بسا بتوان پذیرفت اما درباره موسی بن عمران نمی‌توان پذیرفت زیرا به طور طبیعی اگر این فرد نزد محمد بن ابی عبدالله فردی ضعیف و غیر قابل اعتماد می‌بود، هیچگاه ده‌ها روایت از او نقل نمی‌کرد.
تعدادی از روایات موسی بن عمران توسط محمد بن موسی بن متوکل، به دست ما رسیده است. وثاقت محمد بن موسی بن متوکل بر پایه مطالب ذیل ثابت است:

۷.۱.۱ - ذکر روایات توسط شیخ صدوق

مطلب نخست: شیخ صدوق ره روایات فراوان از او در کتابهای گوناگونش نقل می‌کند. گذشت که کثرت نقل صدوق (رحمة‌الله‌علیه) از یک نفر، نشان از اعتماد و تایید او نسبت به آن فرد است.

۷.۱.۲ - حکم وثاقت توسط علامه حلی

مطلب دوم: علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب رجالی خود "خلاصةالاقوال" حکم به وثاقت او نموده است.


۷.۱.۳ - تایید وثاقت توسط سید بن طاووس

مطلب سوم: سید بن طاووس (رحمة‌الله‌علیه) وثاقت او را مورد اتفاق می‌داند. آیت‌الله خویی (رحمة‌الله‌علیه) در این‌باره می‌گوید:
«ادعی ابن طاووس فی فلاح السائل عند ذکر الروایة عن الصادق (علیه‌السّلام) "انه ما احب الله من عصاه"الاتفاق علی وثاقته فالنتیجة ان الرجل لا ینبغی التوقف فی وثاقته؛ سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل آنگاه که روایت امام صادق (علیه‌السّلام) "انه ما احب الله من عصاه" را آورد، ادعای اتفاق بر وثاقت مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ، نمود. بنابراین شایسته نیست در وثاقت او توقف کنیم.»
محمد بن اسماعیل برمکی هم همانطور که در سلسله سند زیارت جامعه ملاحظه نمودید، راوی مستقیم موسی بن عمران به شمار می‌رود. پیشتر گذشت که وی از دیدگاه افرادی مانند نجاشی و علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) فردی مورد اعتماد است.

۵.۲ - دلیل دوم

قرینه دوم بر وثاقت موسی بن عمران، روایات بر جای مانده از اوست. بسیاری از روایات که موسی بن عمران در آن وجود دارد، روایات اعتقادی و معارفی است. با بررسی این روایات به راحتی می‌توان گفت که او دارای عقیده‌ای مستقیم و معرفت‌شناسی محکم بوده است. (مؤلف، تعدادی از این دست روایات را ذیل عنوان " متون روایاته فی‌المعارف " گزارش می‌کند.)

۵.۳ - دلیل سوم

قرینه سوم بر وثاقت موسی بن عمران، درخواست او از امام‌ هادی (علیه‌السّلام) است. عده‌ای از عالمان از جمله آیت‌الله سند، بر این اعتقادند که درخواست او از امام‌هادی (علیه‌السّلام) تا آنکه متنی کامل به او آموزش دهد تا با خواندن آن بتواند همه امامان (علیهم‌السّلام) را زیارت کند، خود می‌تواند نشان از جایگاه بلند این راوی و معرفت او به مقام اهل بیت (علیهم‌السّلام) داشته باشد. قابل توجه آنکه امام (علیه‌السّلام) درخواست او را اجابت نمود و منشور بلند امامت را در قالب زیارت‌نامه فوق به او آموخت.
بر پایه آنچه گذشت، دانستیم که سلسله سند زیارت جامعه بر اساس قواعد دانش رجال، قابل قبول است. تنها راوی مورد بحث، موسی بن عمران نخعی است که وثاقت و اعتبار او با توجه به قرائن و شواهد گوناگون ثابت است.


به طور کلی مباحث مربوط به دانش رجال و بحث‌های سندی به جهت کشف و احراز صدور روایت از این طریق است. اصل این بحث، موضوعیت ذاتی ندارد بلکه طریقت دارد و ارزش آن به این است که راهی برای اطمینان به صدور حدیث از معصوم (علیه‌السّلام) است. بنا‌بر‌این؛ از هر راهی که این اطمینان حاصل شود، کفایت می‌کند و آن روایت قابل پذیرش است. حال سبب اطمینان، عدالت راوی یا وثاقت او باشد یا مثل آنکه متن روایت به گونه‌ای باشد که صدور آن از غیر معصوم ممکن نباشد و یا هر راه دیگر.
[۱۹] جوادی آملی، عبدالله، اقتباس به همراه کمی تغییر از کتاب اَدب فِنای مقربان، (شرح زیارت جامعه)، ص۸۷- ۸۸.

اصولاً از نظر محدثان متقدم امامی، معیار صحت احادیث، وثوق صدوری بوده نه وثوق سندی و اگر به صحت صدور یک حدیث اطمینان می‌یافتند، دیگر بررسی سند مطرح نبود.
به هر حال؛ اگر شواهد و قرائن به‌ اندازه‌ای باشد که اطمینان به صدور این روایت از امام‌ هادی (علیه‌السّلام) بیاورد، حتی اگر فرضاً زیارت جامعه دارای سند معتبری نباشد، لطمه‌ای به اتقان و اعتبار آن وارد نمی‌شود و می‌توان این زیارت‌نامه را به معصوم (علیه‌السّلام) نسبت داد و از آن بهره گرفت.
در ادامه شواهدی را که در احراز صدور زیارت جامعه کبیره از امام‌ هادی (علیه‌السّلام)، وجود دارد مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۸.۱ - شاهد اول

وجود زیارت جامعه در من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام: شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) شخصیتی است که به شدت با غلو مبارزه می‌کند. این امر نزد اهل فن روشن است. از سوی دیگر؛ او به گفته شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) که در همین نوشتار بیان کردیم، نسبت به رجال آگاه و نقد‌کننده اخبار و روایات است.
حال چنین شخصیتی با آن فضای فکری در کنار احاطه‌ای که نسبت به روایات دارد، بخشی از زیارت جامعه کبیره را با آن مضامین بلندی چون وساطت ائمه (علیهم‌السّلام) در رزق و دیگر مقامات بسیار بلند مرتبه آنان، در مطلع کتاب فقهی‌اش «المُقنع» ذکر می‌کند، علاوه بر آن، تمامی این زیارت را در کتاب «عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)» و کتاب «من لا یحضره الفقیه» که یکی از کتاب‌های اربعه امامیه و یکی از مهمترین منابع استنباط در مذهب شیعه دوازده امامی به شمار می‌رود، نقل می‌کند. نکته قابل توجه آنکه؛ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) در مقدمه کتاب «من لا یحضره الفقیه» می‌فرماید:
«ولم اقصد فیه قصد المصنّفین فی ایراد جمیع ما رووه؛ بل قصدت فیه الی ایراد ما اُفتی به واحکم بصحّته واعتقد فیه ا نّه حجّة فیما بینی وبین ربّی ـ تقدّس ذکره وتعالت قدرته ـ وجمیع ما فیه مستخرج من کتب مشهورة علیها المعوّل والیها المرجع؛ من همانند دیگر نویسندگان قصد نکرده‌ام که تمامی روایاتی را که یافته‌ام، نقل نمایم بلکه احادیثی را بیان نموده‌ام که بر اساس آن فتوا داده و صحت آن را تایید می‌کنم و معتقدم که بین من و خدای بلند مرتبه قادر، حجت می‌باشد. تمامی احادیثی را که در این کتاب آورده‌ام از کتاب‌های مشهوری نقل نموده‌ام که مورد اعتمادند و از کتاب‌های مرجع [مورد عالمان دینی] هستند.»
علاوه بر آنکه، روایت فوق، در تهذیب الاحکام شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) به عنوان یکی دیگر از کتاب‌های اربعه امامیه هم به ثبت رسیده است. اگر چه مؤلف تهذیب روایت را از صدوق (رحمة‌الله‌علیه) نقل می‌کند، اما باید توجه داشت که انتخاب این روایت و ثبت آن در این کتاب مهم، در جای خود، درخور توجه است.
بنا‌بر‌این؛ ثبت زیارت جامعه در دو کتاب از کتاب‌های اربعه [پر اهمیت‌ترین کتاب‌های حدیثی نزد شیعه اثنی عشری]، به ویژه من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه)، قرینه مهم و درخور توجهی برای اعتبار و اتقان این زیارت به شمار می‌رود.
در پایان، سخن برخی محققان درباره اعتبار این روایت را می‌آوریم:
«از نظر مـحدثان سـد‌ه‌های چهارم و پنجم مانند: کلینی، صدوق، شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) که حدیث را فقط به صحیح‌ و غیرصحیح تقسیم می‌کرده‌اند، ظاهراً زیارت جامعه کبیره صحیح‌ یا‌ مقبول بـه شـمار می‌آمده است. زیرا آنان در آن روزگـار بـه سـبب نزدیکی به زمـان مـعصومین (علیهم‌السّلام) قراین مرجحه‌ای در اخـتیار داشـته‌اند یا این‌ زیارت‌ را در اصول و کتاب‌های‌ معتبری که در اختیارشان بوده است دیده و بدان اعتماد کـرده‌اند.»
[۲۱] طباطبایی، سید کاظم، پژوهشی درباره زیارتهای جامعه، مجله:«مطالعات اسلامی» زمستان ۱۳۸۲ - شماره ۶۲، ص۱۲۷.


۸.۲ - شاهد دوم

استناد عالمان امامی به زیارت جامعه
فقراتی از زیارت جامعه کبیره و در مواردی تمام آن، در بسیاری از میراث علمی امامیه، به چشم می‌خود. از باب نمونه عده‌ای از فقهاء لابه لای مباحثشان به زیارت جامعه استناد یا استشهاد نمودند. بدیهی است استناد یا استشهاد این دانشمندان به نوبه خود می‌تواند قرینه‌ای بر اعتبار این زیارت به حساب آید.
ملا محسن فیض کاشانی (رحمة‌الله‌علیه) متن زیارت جامعه را در "باب ما یجزی من القول عند زیارة جمیع الائمة والقول البلیغ فی ذلک" از کتاب الوافی، می‌آورد.
شیخ انصاری (رحمة‌الله‌علیه) می‌نویسد:
«والکلام فی الخوارج یظهر ممّا ذکرنا فی الناصب فانّهم اشدّ النواصب مضافاً الی اطلاق «المشرک» علیهم فی بعض الاخبار کما فی الزیارة الجامعة: ومن حاربکم مشرک؛ از آنچه که درباره نواصب گفتیم، سخن درباره خوارج روشن است. آنها سخت‌ترین نواصب‌اند علاوه بر آنکه در برخی اخبار بر آنها مشرک اطلاق شده است. همانند آنچه که در زیارت جامعه آمده است: ومن حاربکم مشرک.»
آیت الله خویی (رحمة‌الله‌علیه) هم به مناسبت برخی احکام فقهی، به دو فقره"وَ مَنْ‌ جَحَدَکُمْ‌ کَافِر وَ مَنْ‌ وَحَّدَهُ‌ قَبِلَ عَنْکُم‌" از زیارت جامعه استناد می‌کند.

۸.۳ - شاهد سوم

وجود شرح‌های فراوان پیرامون زیارت جامعه: درباره زیارت جامعه کبیره شروح فراوانی نوشته شده است. چه بسا بتوان گفت کمتر زیارتی باشد که تا این‌ اندازه بر آن شرح نوشته شده باشد. شیخ آقا بزرگ تهرانی (رحمة‌الله‌علیه) تعدادی از شرح‌هائی را که بر این زیارت نوشته شده در کتاب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» آورده است. این حجم از اهتمام علماء نسبت به این زیارت‌نامه، می‌تواند شاهد دیگری بر اعتبار آن نزد این دانشمندان باشد.

۸.۴ - شاهد چهارم

معارف بلند زیارت‌ جامعه: عده‌ای، الفاظ فصیح، اسلوب ادبی و معارف بلند زیارت‌ جامعه را شاهدی دیگر بر درستی این زیارت‌نامه و موجب بی‌نیازی از بحث‌های سندی آن دانستند.
علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) می‌فرماید:
«الزیارة نفسها شاهد عدل علی صحتها؛ متن‌ ایـن زیارت خود شاهدی عادل بر درستی آن است.»
در میان معاصران هم آیت‌الله جوادی در این‌باره می‌نویسد:
متن زیارت جامعه کبیره به گونه‌ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‌داند افزون بر آنکه خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم، که مرجع نهایی در بررسی روایات است، هماهنگ می‌بیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی‌نیاز می‌کند.
[۲۶] جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، (شرح زیارت جامعه)، ص۸۷- ۸۸.


۸.۵ - شاهد پنجم

هماهنگی زیارت جامعه با سایر روایات: اگر روایتی حتی با فرض نداشتن سند معتبر، نظائر آن، در دیگر متون حدیثی یافت گردد، به نوبه خود شاهدی بر درستی این روایت خواهد بود.
متن زیارت جامعه از این قبیل است. بسیاری از فقرات آن مانند: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوة وموضع الرسالة... وسلالة النبیین وصفوة المرسلین وعترة خیرة رب العالمین. السلام ائمة الهدی و... ورثة الانبیاءو...، » امری بدیهی و غیر قابل تشکیک است.
پاره‌ای دیگر از فقرات زیارت جامعه هم که برخی آن را غلو آمیز دانستند، در بسیاری از متون حدیثی به چشم می‌خورد تا آنجا که می‌توان برای این فقرات تواتر معنوی را ادعا نمود.
لازم است بدانیم؛ ائمه (علیهم‌السّلام) به شدت با غلو مبارزه می‌کردند و شیعیان را از آن نهی می‌نمودند. . بنا‌بر‌این؛ اگر روایتی، و لو به ظاهر غلو‌آمیز باشد، اما در کلمات متعدد معصومان (علیهم‌السّلام) آن هم در حد تواتر معنوی، رسیده باشد، نمی‌توان آن را نادیده گرفت و خود نشان از غلو‌آمیز نبودن مضمون آن روایت دارد.
فقراتی از زیارت جامعه مانند: «وَ بِکُمْ‌ یُنَزِّلُ الْغَیْث... مَنْ اَرَادَ اللَّهَ بَدَاَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُم‌»، از این دسته‌اند. در حالی‌که با مراجعه به متون حدیثی، همین مضامین در قالب عباراتی چون:
بِنَا یَنْزِلُ غَیْثُ‌ السَّمَاءِ
وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَیْث
و الفاظی مانند: «بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‌، وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ»، بازتاب دارد.
بنا‌بر‌این؛ هم‌نواختی فقرات زیارت جامعه با سایر متون حدیثی، شاهدی دیگر بر صدور این زیارت از امام‌ هادی (علیه‌السّلام) است.


در پایان، ذکر‌ این‌ نکته نیز خالی از فایده نیست که مجلسی اول (رحمة‌الله‌علیه) در شـرح «من لا‌ یحضره‌ الفقیه» ‌ تـجربه‌ای را کـه در مکاشفه درباره زیارت جامعه و فضیلت آن‌ برایش‌ حاصل شده است گزارش کرده و آن را از مؤیدات و مرجِّحات‌ این‌ زیارت‌ شمرده است. ایشان مکاشفه خود را چنین گزارش می‌دهد:
عند ما کنت فی رواق عمران جالسا انی بسر من رای ورایت مشهدهما فی نهایة الارتفاع والزینة ورایت علی قبرهما لباسا اخضر من لباس الجنة لانه لم ار مثله فی الدنیا ورایت مولانا ومولی الانام صاحب العصر والزمان (علیه‌السّلام) جالسا، ظهره علی القبر ووجهه الی الباب فلما رایته شرعت فی هذه الزیارة بالصوت المرتفع کالمداحین فلما اتممتها قال صلوات الله علیه نعمة الزیارة.
زمانی که در رواق «عمران» در [حرم امام‌ هادی و امام حسن عسکری (علیهما‌السلام)] در سامرا نشسته بودم، مرقد آن دو امام بزرگ را در نهایت رفعت و زیبایی دیدم، دیدم که بر قبرشان پوششی سبز رنگ از پوشش‌های بهشتی است [بدین دلیل فهمیدم بهشتی است که] همانند آن را در دنیا ندیده بودم؛ در این هنگام حضرت صاحب‌العصر و الزمان امام مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را دیدم که پشت به قبر و رو به درب حرم نشسته بودند، به محض اینکه ایشان را دیدم، با صدای بلند همانند مداحان شروع به خواندن همین زیارت [جامعه کبیره] نمودم، زمانی که قرائت زیارت تمام شد، حضرت ولی عصر (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فرمودند، این زیارت خیلی خوبی است.
او پس از گزارش آن مکاشفه می‌نویسد:
«لا شک لی ان هذه الزیارة من ابی الحسن الهادی (سلام‌الله‌علیه) بتقریر الصاحب (علیه‌السّلام) وانها اکمل الزیارات واحسنها؛ نتیجه اینکه با تایید‌ صـاحب‌ الامر‌ (علیه‌السّلام) [در مکاشفه]، مرا تردیدی نیست که این زیارت از حضرت ابوالحسن امام‌هادی (سلام‌الله‌علیه‌) است و آن کامل‌ترین و بهترین زیارتهاست.»
البته ناگفته پیداست که‌ مکاشفه تجربه‌ای شخصی است‌ و نمی‌توان در مقام نفی‌ و اثـبات چـیزی بدان تمسک و استدلال کرد. هر چند برای شخصی که چنین‌ چیزی‌ را تجربه کرده است اطمینان‌ بخش‌ و حجت می‌باشد.


فرجام‌ سخن اینکه از رهگذر‌ دانش رجال و بررسی سند، همچنین کنار هم قرار دادن شواهد و قراین، می‌توان نتیجه گرفت که زیارت جامعه کبیره هم از منظر وثوق سندی و هم از نگاه وثوق صدوری، صحیح و کاملا مورد قبول می‌باشد.


۱. صدوق، محمد بن علی، (متوفای۳۸۱ه)، من لا یحضره الفقیه، ج۲ ص۶۰۹، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۲. صدوق، محمد بن علی، (متوفای۳۸۱ه)، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۳۰۵، تحقیق:تصحیح و تعلیق وتقدیم:الشیخ حسین الاعلمی، ناشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان، سال چاپ:۱۴۰۴ - ۱۹۸۴ م.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص۱۴۴، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    
۴. حر عاملی، محمد بن حسن، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص۲۴۴، الناشر:دلیل ما - قم – ایران.    
۵. طوسی، محمد بن حسن، (متوفای۴۶۰ه)، الفهرست، ص۲۳۷، تحقیق:الشیخ جواد القیومی، ‌ ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، ‌ چاپخانه:مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة الاولی۱۴۱۷.    
۶. شهید ثانی، علی بن احمد، مسالک الافهام، ج۲ ص۲۳، الناشر:مؤسسة المعارف الاسلامیة - قم - ایران.    
۷. ترابی شهر رضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، ص۳۴۵.
۸. فاضل لنکرانی، محمد، نهایة التقریر فی مباحث الصلاة، تقریر بحث البروجردی، ج۳ ص۲۳۲، ناشر:مرکز فقه الائمة الاطهار علیهم السّلام.    
۹. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی، (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‌ رجال النجاشی، ص۳۷۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، (متوفای۴۶۰ه)، الغیبة، ص۴۱۵، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح، ناشر:مؤسسة المعارف الاسلامیة، الطبعة الاولی، ۱۴۱۱ه.    
۱۱. نجاشی اسدی کوفی، احمد بن علی ، (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‌ رجال النجاشی، ص۳۴۱، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
۱۲. حلی اسدی، حسن بن یوسف، (متوفای۷۲۶ه) خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۲۵۸، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.    
۱۳. موسوی الخوئی، سید ابو القاسم، (متوفای۱۴۱۱ه)، معجم رجال الحدیث، ج۱۶ ص۱۰۲، الطبعة الخامسة، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.    
۱۴. نمازی شاهرودی، علی، (متوفای۱۴۰۵هـ)، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸ ص۲۱، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
۱۵. سند، محمد، فی رحاب الزیارة الجامعة الکبیرة، ص۱۹.    
۱۶. حلی اسدی، حسن بن یوسف، (متوفای۷۲۶ه) خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۲۵۱، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.    
۱۷. موسوی خوئی، سید ابو القاسم، (متوفای۱۴۱۱ه)، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص۳۰۰، الطبعة الخامسة، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.    
۱۸. سند، محمد، فی رحاب الزیارة الجامعة الکبیرة، ص۲۰.    
۱۹. جوادی آملی، عبدالله، اقتباس به همراه کمی تغییر از کتاب اَدب فِنای مقربان، (شرح زیارت جامعه)، ص۸۷- ۸۸.
۲۰. صدوق، محمد بن علی، (متوفای۳۸۱ه)، من لا یحضره الفقیه، ج۱ صص ۲-۳، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۲۱. طباطبایی، سید کاظم، پژوهشی درباره زیارتهای جامعه، مجله:«مطالعات اسلامی» زمستان ۱۳۸۲ - شماره ۶۲، ص۱۲۷.
۲۲. فیض کاشانی، محسن، الوافی، ج۱۴ ص۱۵۶۵، مکتبة الامام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) العامة – اصفهان.    
۲۳. انصاری، مرتضی، کتاب الطهارة، ج۵ ص۱۴۹، الناشر:مجمع الفکر الاسلامی.    
۲۴. خوئی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱ ص۵۰۴، الناشر:مکتبة الداوری - قم.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج‌۹، ص ۲۴۸، الناشر:مکتبة آیة الله المرعشی - قم.    
۲۶. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، (شرح زیارت جامعه)، ص۸۷- ۸۸.
۲۷. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۰۲ ناشر:‌ اسلامیة تهران‌.    
۲۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴ ص۵۷۷، ناشر:اسلامیه‌.    
۲۹. صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۱۵۲، الناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.    
۳۰. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیهج‌۵، ص:۴۵۲، ناشر:مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور.    



موسسه ولی عصر، برگرفته از مقاله «آیا زیارت جامعه کبیره به لحاظ سندی مورد پذیرش است ؟».    






جعبه ابزار