سرپیچی از تسلیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همه
مسلمانان موظفاند در مقابل
اوامر خدا تسلیم داشته باشند و
عمل کنند، و خداوند نسبت به سرپیچی از تسلیم در برابر فرامین او هشدار داده است، و
شیطان را عامل سرپیچی از تسلیم در برابر خداوند معرفی میکند.
خداوند، نسبت به سرپیچی از تسلیم در برابر فرامین او هشدار و
تهدید کرده است:
یـایها الذین ءامنوا ادخلوافی السلم کافة... • هل ینظرون الا ان یاتیهم الله فی ظـلل من الغمام... وقضی الامر...
ای کسانی که
ایمان آوردهاید همگی در [[|صلح]] و آشتی درآیید! ...
آیا (پیروان فرمان
شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن)
انتظار دارند که خداوند و
فرشتگان، در سایههایی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است! ) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی
خدا باز میگردد.
فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله ومن اتبعن وقل للذین اوتوا الکتـب والامیین ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا وان تولوا فانما علیک البلـغ والله بصیر بالعباد.
اگر با تو، به گفتگو و
ستیز برخیزند، (با آنها
مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که
اهل کتاب هستند (
یهود و
نصاری) و بی سوادان (
مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و
منطق حق، تسلیم شوند،
هدایت مییابند و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (
رسالت) است و
خدا نسبت به (اعمال و
عقاید) بندگان، بیناست.
بعد از اشاره به دو گروه (گروه
مؤمنان بسیار خالص و
منافقان مفسد) در آیات گذشته، همه مؤمنان را در نخستین آیه مورد بحث مخاطب ساخته، میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی در صلح و آشتی در آئید (یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة). سلم و
سلام، در
لغت به معنی صلح و
آرامش است و بعضی آن را به معنی
اطاعت تفسیر کردهاند، و این آیه همه افراد با ایمان را به صلح و سلام و تسلیم بودن در برابر فرمان خدا
دعوت میکند.
از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که صلح و آرامش تنها در پرتو
ایمان امکان پذیر است، و تنها به اتکاء قوانین مادی هرگز
جنگ و ناامنی و اضطراب از
دنیا برچیده نخواهد شد، زیرا
عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه کشمکشها و تصادمها است، و اگر نیروی معنوی ایمان، آدمی را کنترل نکند، صلح غیر ممکن است. بلکه میتوان گفت از دعوت عمومی این آیه، که همه مؤمنان را بدون استثناء از هر
زبان و نژاد و منطقه جغرافیایی و قشر اجتماعی، به صلح و صفا دعوت میکند، استفاده میشود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل
حکومت واحد جهانی که صلح در
سایه آن همه جا آشکار گردد امکان پذیر است.
اصولا در مقابل عوامل پراکندگی (زبان و نژاد و...) یک حلقه محکم اتصال در میان قلوب
بشر لازم است، و این حلقه اتصال تنها ایمان به خداست که ما فوق این اختلافات است. ایمان به خدا، و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه
وحدت جامعه انسانیت، و رمز ارتباط اقوام و ملتها است، و نمونه جالبی از آن را در مراسم
حج میتوان مشاهده کرد که چگونه انسانهایی با رنگهای مختلف، از نژادهای متفاوت و دارای زبان و قومیت و منطقه جغرافیایی ناهماهنگ، همگی برادروار در کنار هم قرار گرفته و در آن مراسم بزرگ روحانی شرکت دارند، و در نهایت صلح و صفا به هم مینگرند، و اگر آن را با نظامی که بر کشورهای فاقد ایمان به خدا
حاکم است که چگونه ناامنی از نظر
جان و
مال و
عرض و
ناموس، حاکم میباشد، مقایسه کنیم، تفاوت میان جوامع با ایمان و بی ایمان از نظر سلم و صلح و سلام و آرامش، روشن میشود. سپس میافزاید: از گامهای
شیطان پیروی نکنید که او
دشمن آشکار شما است (و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین).
شیطان، عامل سرپیچی از تسلیم در برابر خداوند میباشد:
یـایها الذین ءامنوا ادخلوافی السلم کافة و لا تتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین.
ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
سلمی که بدان دعوت شده عبارت است از تسلیم شدن برای خدا، بعد از ایمان به او. پس بر
مؤمنین واجب است
امر را
تسلیم خدا کنند، و برای خود
صلاح دید و
استبداد برای قائل نباشند و به غیر آن طریقی که خدا و
رسول بیان کردهاند طریقی دیگر اتخاذ ننمایند، که هیچ قومی هلاک نشد مگر به خاطر همین که
راه خدا را رها کرده، راه
هوای نفس را پیمودند، راهی که هیچ دلیلی از ناحیه خدا بر آن نداشتند، و نیز حق
حیات و
سعادت جدی و حقیقی از هیچ قومی سلب نشد مگر به خاطر اینکه در اثر پیروی هوای نفس ایجاد
اختلاف کردند. از اینجا روشن میگردد که مراد از پیروی
خطوات شیطان، پیروی او در تمامی دعوتهای او به باطل نیست، بلکه منظور پیروی او است در دعوتهایی که به عنوان
دین میکند، و باطلی را که اجنبی از دین است
زینت داده و در لفافه زیبای دین میپیچد، و نام دین بر آن میگذارد، و انسانهای
جاهل هم بدون دلیل آن را میپذیرند، و علامت شیطانی بودن آن این است که خدا و
رسول در ضمن تعالیم دینی خود نامی از آن نبرده باشند.
و از خصوصیات
سیاق کلام و قیود آن این معنا نیز استفاده میشود، که خطوات شیطان تنها آن گامهایی از شیطان است، که در طریقه و روش پیروی شود. و اگر فرض کنیم که این پیروی کننده
مؤمن باشد که طریقه او همان طریقه
ایمان است لا جرم طریقه چنین مؤمنی طریقه شیطانی در ایمان است، و وقتی بر هر مؤمنی دخول در سلم
واجب باشد، قهرا هر طریقی که بدون سلم طی کند خطوات شیطان و پیروی از آن پیروی از خطوات شیطان خواهد بود.
سرپیچی از تسلیم در برابر فرامین الهی، لغزش و
انحراف است:
یـایها الذین ءامنوا ادخلوافی السلم کافة ولا تتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین• فان زللتم من بعد ما جاءتکم البینـت فاعلموا ان الله عزیز حکیم.
ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
و اگر بعد از این همه نشانههای روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و
گمراه شدید)، بدانید (از چنگال
عدالت خدا، فرار نتوانید کرد) که خداوند، توانا و
حکیم است.
پس از آنکه خداوند در
آیه پیش بندگانش را به اطاعت و فرمانبری فرمان داد اینک آنها را
تهدید میکند که اگر از
راه روشن و روش محکم که
خدا شما را امر به آن
هدایت کرده منحرف شوید پس از آن همه دلیل و
برهان که برای شما آمده پس بدانید که خداوند در
انتقام و
عذاب، نیرومند است و هیچ چیز نمیتواند جلو عذاب و
شکنجه او را بگیرد. و حکیم است، یعنی احکامی که برای شما قرار داده و عقابی که بر ترک آن
احکام میکند پس از بیان راه و روش صحیح روی
حکمت است.
در این آیه به همه
مؤمنان هشدار میدهد که: اگر بعد از (این همه) نشانهها و برنامههای روشن که به سراغ شما آمده لغزش کنید و تسلیم وسوسههای شیطان شوید و گامی بر خلاف صلح و
سلام بردارید بدانید (از پنجه عدالت خداوند فرار نتوانید کرد) چرا که خداوند توانا و شکست ناپذیر و حکیم است(فان زللتم من بعد ما جاءتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم). برنامه روشن، راه روشن و مقصد هم معلوم است با این حال جایی برای لغزش و قبول وسوسههای شیطانی نیست! اگر منحرف شوید قطعا مقصر خود شمائید و بدانید خداوند قادر حکیم شما را مجازات عادلانه خواهد کرد. بینات، به معنی دلایل روشن است و مفهوم گستردهای دارد که هم دلایل عقلی را شامل میشود و هم آنچه از طریق
وحی یا معجزات برای مردم تبیین شده است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۰۰، برگرفته از مقاله «سرپیچی از تسلیم».