• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سبک‌ خراسانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سبک ادبی خراسانی، سبک و شیوهٔ شاعران خراسان و ماوراءالنهر است. در این سبک، سه دوره را می‌توان مد نظر قرار داد: أ. دوره تکوین؛‌ ب. دوره سامانی؛ ج. دوره غزنوی و اوایل دورهٔ سلجوقی.



سبک از سبیکه به معنای گداختن چیزی پس از ریختن، ریخته کردن زر وسیم می‌باشد؛
[۱] دهخدا، ۱۳۳۹، ص۲۴۸.
ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً به معنای «طرز خاصی از نظم یا نثر استعمال کرده‌اند و تقریباً آن را در برابر «اسْتیل Style» اروپائیان نهاده‌اند. اسْتیل Style در زبان‌های اروپایی از لغت استیلوس یونانی گرفته شده است؛ به معنی ستون، و در عرف ادب و اصطلاح، روش نگارشی است که ممتاز و مخصوص خواص باشد.


سبک در اصطلاح ادبیات، عبارت است از: روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیلۀ ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر.
[۲] بهار، ۱۳۴۹، مقدمه.



از جمله سبک‌های ادبی، سبک خراسانی است که از اواسط سدۀ سوم تا پایان سدۀ پنجم هجری در شعر فارسی و در سیستان و خراسان بزرگ رواج داشته است. این سبک ابتدا به سبک ترکسانی شهرت داشت؛ اما پس از چندی اصطلاح سبک خراسانی جای‌گزین آن شد.
برخی ادیبان، سبک شاعران دورۀ سامانی را که کهنه‌تر و ساده‌تر است، ترکسانی می‌خوانند و به سبک دورۀ غزنوی و اوایل سلجوقی که پخته‌تر است سبک خراسانی می‌گویند.


از معروف‌ترین شاعران این دوره می‌توان به رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی سیستانی و ناصر خسرو اشاره کرد.
[۳] انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۲.



سبک خراسانی به سه دوره تقسیم می‌شود:


۵.۱ - أ. دورۀ طاهریان و صفاریان

مهم‌ترین مختصات این دوره، عبارت است از:

۵.۱.۱ - ویژگی‌های شعر این دوره

۱. کمی واژه‌های عربی؛
۲. کاربرد الف اطلاق؛
[۴] انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.

مرغی است خدنگ ای عجب دیدی ••• مرغی که شکار او همه جانا (فیروز مشیری)

۳. آوردن ضمیر (ش) فاعلی برای سوم شخص مفرد؛
[۵] محجوب، ۱۳۴۵، ص۴۸.

گرفتش فش ویال اسب سیاه ••• زخون لعل شد خاک آوردگاه (فردوسی)

۴. مطابقت فعل با فاعل غیر ذی روح؛
[۶] محجوب، ۱۳۴۵، ص۲۶۵.

اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او ••• نباشد جایگاه او سزای پایگاه او (قطران)

۵. کاربرد واژه‌های نزدیک به زبان پهلوی مثل: «ابا»، «ایدون»، «ایدر»؛
[۷] محجوب، ۱۳۴۵، ص۳۵.

ــ ابا برق و با جستن صاعقه ••• ابا غلغل رعد در کوهسار (رودکی)

ــ ورایدون که پیش تو گویم دروغ ••• دورغ اندر آرد سر من به یوغ (ابو شکور)

۶. وجود اشکالات عروضی در شعر؛
ور به بلور اندرون ببینی گویی ••• گوهر سر سخت به کحف موسی عمران (رودکی)

۷. قالب مثنوی رواج ندارد و قالب بیشتر شعرها قطعه است؛
در شعرها صنایع ادبی به کار نرفته است و بیشتر گفتار عادی می‌نماید و به عبارت دیگر بر شعرهای بازماندۀ این دوره منطق نثری حاکم است که موزون شده باشد.
۸. مضمون شعرها مدح و پند و عشق است.
[۸] انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.


۵.۲ - ب. دورۀ سامانیان

در این دوره بر اثر علاقه و توجه دربار سامانی به شعر و فرهنگ، شعر فارسی توسعه و رواج یافت.
شاهان شاعران را تشویق و تکریم می‌کردند و گاهی به آنها صله‌های گران می‌دادند؛ به همین دلیل شعر این دوره، با دربار پیوستگی تنگاتنگ داشت.
از شاعران معرف دورۀ سامانی می‌توان به رودکی، شهید بلخی، فردوسی و کسائی اشاره کرد.

۵.۲.۱ - ویژگی‌های شعر این دوره

برخی ویژگی‌های شعر این دوره چنین است:

۱. کار برد واژگان مهجور فارسی و نزدیک به زبان پهلوی؛ مثل: خروج به معنی «یاوه»؛
[۹] محجوب، ۱۳۴۵، ص۳۷.

کسی کو به دانش برد روزگار ••• نه او یاخه دارند نه آموزگار (بوشکور)
۲. موضوعات شعر این دوره مدح و وصف و حکمت و عشق است؛
۳. شعر این دوره از اصطلاحات علمی خالی است و شعر موجز است؛
۴. شاعران با اشیا و طبیعت برخورد مستقیم دارند و تشبیهات اغلب محسوس به محسوس است؛
۵. بیان شعرها ساده است و تعبیرها کهنه؛
۶. رواج قالب شعری مثنوی است.
[۱۰] انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.

۷. آوردن ترکیب‌های غریب؛ مثل: باز کردن به معنای جدا کردن؛
[۱۱] محجوب، ۱۳۴۵، ص۵۱.

تا باز کردم از دل زنگار آز وطمع ••• زی هر دری که روی نهم در فراز نیست (ابوطاهر خسروانی)

۵.۳ - ج. دورۀ غزنوی و اوایل سلجوقی

با روی کار آمدن غزنویان، نخستین شاهان غزنوی به دلایل سیاسی و اقتصادی ابتدا مجال چندانی برای توجه به شعر و ادب نداشتند اما، از پادشاهی محمود، در پی لشکرکشی‌های وی به هندوستان، به شیوه خلفای بغداد دربار با عظمت و پرشکوهی بر هم زدند و برای تبلیغ و نام‌آوری به جلب و تشویق شاعران و دانشمندان پرداختند.
عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری و ناصر خسرو از شاعران معروف این دوره‌اند.

۵.۱.۱ - ویژگی‌های شعر این دوره

برخی ویژگی‌های شعر این دوره عبارت است از:
۱. کلام فخیم و استوار و تا اندازه‌ای پخته می‌شود؛
۲. در سنجش با دورۀ سامانی واژگان عربی بیشتر شده و از میزان واژه‌های مهجور فارسی کاسته می‌شود؛
۳. قصیده‌ها اغلب با تعزل آغاز می‌شوند و معشوق ترک در تصویر‌ها و مضمون‌ها پیدا می‌شود؛
۴. تشبیهات برعکس دورۀ سامانی، کوتاه و موجز می‌گردد و از تشبیهات دورۀ سامانی و شعر عرب تأثیر می‌گرفتند؛
۵. کاربرد استعاره در سنجش با دوره قبل زیاد می‌شود و اشاره به معارف اسلامی رو به افزایش می‌نهد.
[۱۲] انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.




مختصات سبک شعر خراسانی را درسه مقوله می‌توان مورد بررسی قرار داد:

۶.۱ - مختصات زبانی

زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛ یعنی گویندگان این دوره برخلاف دوره‌های بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمی‌آموختند؛ از این‌رو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید و ابهام نیست. شعر این دوره مشتمل بر مجموعه‌ای از لغات است که بسامد آن در دوره‌های بعد کم می‌شود و یا یک‌سره از بین می‌رود. برخی از لغات پر استعمال این سبک از نظر فکری هم جالبند. یکی از آنها واژه «آز» به معنای طمع و فزون‌خواهی است که غالباً جان‌دار انگاشته شده است.

۶.۲ - مختصات فکری

شعر این دوره شعری شاد و پرنشاط است و روحیه تساهل و خوش‌باشی را تبلیغ می‌کند و از محیط‌های اشرافی و گردش و تفریح سخن می‌گوید. شعری واقع‌گراست و اوضاع دربارها را منعکس می‌کند.
شاعران در این دوره با معارف پیش از اسلام آشنا هستند و از این رو تلمیح به اسم قهرمانان و شاهانی چون نوشیروان به چشم می‌خورد. در اشعار شاعران، معشوق مقام والایی ندارد و حتی گاهی مقام او پست است و ازاین‌رو همیشه صحبت از وصال است نه فراق. روح حماسی بر شعر حاکم است و فضای شعر، تعلیم و اندرز است. صحبت از اختیار و اراده انسان است و جبرگرایی هنوز بر شعر سایه نیفکنده است.
جنبه‌های عقلانی و تعادل بر جنبه‌های احساسی و اغراق چیره است، مثلاً مدح و هجو متعادل است و غلو به صورت دوره‌های بعد دیده نمی‌شود. اشاره به معارف اسلامی و حدیث و قرآن در آن کم است و آنچه هست عمیق نیست. اشعار این دوره از پند و اندرز خالی نیست؛ ولی این پندها بیشتر جنبۀ علمی و ساده دارند.

۶.۳ - مختصات ادبی

قالب شعری مسلّط، قصیده است. قصاید کامل با تشبیت و مدح و شریطه و دعای تأیید از زمان رودکی مرسوم است. غزل به معنای مصطلح خیلی کم است اما رباعی و مثنوی رایج است. استفاده از بدیع و بیان به صورت طبیعی و معتدل است. «ترجمان‌البلاغه» نخستین کتاب فارسی در صناعات ادبی در قرن پنجم تالیف شده که نمونه‌ای کامل از این امر است. صنایع بدیعی در این دوره بیشتر لفظی است؛ از قبیل موازنه و اشتقاق و ردالصدر الی العجز و لف‌و‌نشر و انواع سجع و تجنیس و از صنایع معنوی شاعران بیشتر به موارد ساده‌ای چون تضاد و مراعات النظیر توجه دارند و توجه هنری به انواع ایهام مطرح نیست. بی پیرایگی، یعنی خالی بودن از صنایع بدیعی همراه با سادگی لغات و روانی ترکیب‌ها مهم‌ترین مشخصه شعری این دوره است به‌طوری‌که می‌توان به سبک شعر خراسانی سبک ساده گفت.
[۱۳] شمسیا، ۱۳۷۵، ص۶۶ – ۶۴.




۱. لغت‌نامه، دهخدا، علی‌اکبر؛ تهران، ۱۳۳۹، ص۲۴۸.
۲. سبک‌شناسی شعر، شمسیا، سیروس؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ دوم ص۶۶ ـ ۶۴).
۳. فرهنگ‌نامه ادبی فارسی (گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادبی فارسی/ دانش‌نامه ادب فارسی)، انوشه، حسن؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص۷۹۲ الی ۷۹۶.
۴. سبک خراسانی در شعر فارسی، محجوب، محمدجعفر؛ تهران، چاپ‌خانه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی ۱۳۴۵، ص ۳۵ و ۳۷ و ۵۱ و ۴۸ و ۱۶۵.
۵. سبک‌شناسی، بهار، محمدتقی؛ تهران، امیر کبیر، ۱۳۴۹، چاپ سوم، ج‌۱، مقدمه کتاب.


۱. دهخدا، ۱۳۳۹، ص۲۴۸.
۲. بهار، ۱۳۴۹، مقدمه.
۳. انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۲.
۴. انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.
۵. محجوب، ۱۳۴۵، ص۴۸.
۶. محجوب، ۱۳۴۵، ص۲۶۵.
۷. محجوب، ۱۳۴۵، ص۳۵.
۸. انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.
۹. محجوب، ۱۳۴۵، ص۳۷.
۱۰. انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.
۱۱. محجوب، ۱۳۴۵، ص۵۱.
۱۲. انوشه، ۱۳۷۶، ص۷۹۳.
۱۳. شمسیا، ۱۳۷۵، ص۶۶ – ۶۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سبک خراسانی».    




جعبه ابزار