سبک زندگی غربی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امروزه،
تمدن منحط و سرگشتهی غربِ تمامیتخواه درصدد بر آمده است تا برای ترویج انسانمحوری و
اومانیسم در برابر خدامحوری، با استفاده از رسانهها و ابزراهای نوین جنگ نرم، ملتهای مستقل
جهان بهویژه
جمهوری اسلامی ایران را در زیر سلطه فرهنگی خود قرار دهد.
ازجمله مقاصد رسانهها اطلاعرسانی،
تعلیم و
تربیت، اندیشهپروری، فرهنگسازی و افزایش آگاهیها است که البته اهداف تربیتی بهشکل پررنگ در ورای آن نهفته است. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات، عصری که در آن قرار داریم، عصر فراارتباطات و عصر
سلطه رسانهها بر زندگی انسانها است. نظریهپردازان علوم
روانشناسی و
جامعهشناسی، یادگیری غیرمستقیم را ازجمله پایدارترین و ماندگارترین یادگیریهایی بیان میکنند که از خواستگاههای آن، رسانهها و بهویژه رسانههای تصویری است. از اینرو، پرسش اصلی این مقاله چنین است: اهداف
دشمن از تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی چیست؟
درباره پیشینه تحقیق، گفتنی است که مقالات متعددی توسط صاحبنظران فرهنگی و اجتماعی در مجلات و سایتهای اینترنتی نگاشته شده، اما مقاله حاظر از منظر تهدید نرم این مسأله را مورد کنکاش و بررسی قرار داده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی، با مطالعه اسناد و مدارک و استفاده از منابع کتابخانهای و مراجعه به آمارهای رسمی نوشته شده است.
با شروع انقلاب صنعتی و تکنولوژیک از حدود دو
قرن پیش تاکنون، زندگی
بشر چنان تحتتأثیر قرارگرفته که در تصور و مخیله کمتر اندیشمند و نظریهپردازی میگنجید. پیشرفت علوم و فنون، صنعتیشدن، رشد شهرنشینی، افزایش تولید، گسترش وسایل ارتباطی و... تنها جلوههایی از پدیدههای ظاهری انقلاب صنعتی بهشمار میآیند.
ادبیات،
هنر،
سیاست، روانشناسی، زندگی خانوادگی و اعتقادی و... بهشکل عمیق و در مدت زمان بسیارکوتاهی دستخوش تحول و دگرگونی قرارگرفته است. دگرگونی جوامع روستایی، از همپاشیدن
آداب و فرهنگهای سنتی کهن و تغییر در اعتقادات مذهبی و... به منظور توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورها، هنوز نیز با سرعتی باورنکردنی ادامه دارد.
از دیگر سوی، با فراگیرشدن وسایل ارتباط جمعی و رونمایی از نسل جدید ابزارهای رسانهای نظیر: ماهوارهها،
اینترنت و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، علاوهبر تسلط بر زندگی خصوصی و کانونهای خانوادگی، گستردهشدن چتر امپریالیزم خبری و جهانیسازی فرهنگ غربی تحت عنوان لیبرال - دموکراسی، تمدن و فرهنگ کشورها و تودههای مستقل را با چالش بسیار بزرگی مواجه کرده است. با آهنگ رشد سریع تکنولوژی و انفجار اطلاعات؛ سبک زندگی،
اخلاق، معنویت و سنتها و رسوم ملی و مذهبی دچار بحران شده و
انسان بریده از
خدا با افسارگسیختگی هرچه تمامتر در حال تاختن بهسوی تمدن نوینی است که رهآورد آن چیزی جز تحیر و سرگشتگی نیست. این تحولات و کشاکش بین معنویت و دنیاگرایی، اساس تحولات آینده بشر است چالشی که امروزه در درون کشورها و بین کشورهای مختلف نیز دیده میشود.
اهمیت رسانههای گروهی تا حدی است که در تقسیمبندی مراحل تاریخی تمدن بشر، بهطور کامل لحاظ شده است. آلوین تافلر تمدن بشری را به سه مرحله تقسیم میکند که شامل: مرحله کشاورزی، مرحله صنعتی و مرحله فراصنعتی یا عصر ارتباطات و اطلاعات است. در
عصر فراصنعتی، قدرت در دست کسانی است که شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی را در اختیار خود دارند.
انقلاب اسلامی ایران از رخدادهای بینظیر دوران معاصر و فجر جدیدی در تاریخ بشریت است که سرچشمه آثاری بس شگرف در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... در داخل و خارج از
ایران شد. به یقین شجره طیبه این انقلاب با بهرهگیری از سرچشمه زلال معارف و اعتقادات دینی مردم فداکار ایران و با تکیه بر ریشههای استوار پیشینه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آنان بارور و پرثمر گشت.
در اینباره
مقام معظم رهبری میفرمایند: «امروز دشمنی اردوگاه
استکبار با ایران اسلامی بهدلیل
اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میکنند وگرنه
آمریکا از هیچ چیز
ملت ایران به قدر مسلمانبودن و پایبندی به اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ناراحت نیست، او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید».
بهدنبال ناکامی دشمنان در مقابله و رویارویی سخت با ملت ایران، آنان به این نتیجه رسیدند که با استفاده از راهکارهای نرم ازجمله، تغییر سبک زندگی، ضمن تأمین منافع اقتصادی، اقتدار و سلطه سیاسی و فرهنگی گذشته خود را باز یابند. دیوید کیو، مأمور سازمان سیا چنین میگوید: «مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم»
سبک در
لغت به معنی طرز، شیوه، روش، طرز بیان ما فیالضمیر را گویند.
زندگی به معنای زندهبودن، زیست،
حیات، مدت
عمر، وضع مالی،
مال و منال بیان شده است
. سبک زندگی که از آن به life style تعبیر میشود، همان سبک و یا طرز زندگی است. سبک زندگی همان شیوه و طرز زندگی است که هرکس در یک جامعه برای خود برگزیده و بر اساس آن رفتار و کردار خود را شکل میدهد. ترکیب سبک زندگی در کتابهای لغت، به معنای روش خاصی از زندگی و فعالیت یک شخص یا گروه آمده است. در اینراستا به مواردی چون: عادتها، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی توجه میشود که با هم شیوه زندگی فرد یا گروه انسانی را شکل میدهد.
برابر تعریف برخی دیگر از اندیشمندان، سبک زندگی عبارت استاز: حد و مرزی که در چارچوب آن اعضاء از جهت توزیع درآمدها و انگیزشها شبیه یا متفاوت از یکدیگر باشند.
سبک زندگی هر فرد، گروه و ملتی منبعث از فرهنگ و آدابورسوم آن فرد، گروه و ملت است. ادوارد تایلور (۱۸۳۲ـ ۱۹۱۷م) نخستین انسانشناس برجسته بریتانیایی است که همزمان با پژوهشهای مردمشناسی خود درباره تاریخ آغازین بشر و توسعه تمدن، در
سال ۱۸۷۱ میلادی، کتابی با عنوان «فرهنگ ابتدایی» نوشت که سرآغاز آن، نخستین تعریف رسمی و فنی فرهنگ را در بر داشت: «
فرهنگ یا تمدن به مفهوم وسیع کلمه در قومشناسی، عبارت از مجموعه علوم، دانشها، هنرها، افکار و عقاید، اخلاقیات، مقررات و قوانین، آدابورسوم و سایر آموختهها و عاداتی است که انسان بهعنوان عضوی از جامعه کسب میکند».
بر اساس این، میتوان ادعا کرد فرهنگ، جوهر اصلی سبک زندگی را تشکیل میدهد و سبک زندگی نیز بخشی از جلوه عینی و مصداق خارجی فرهنگ شمرده میشود؛ فرهنگ با اثرگذاری در ساختهها و اندوختههای مادی و معنوی جامعه انسانی، در قالب سبک زندگی نمایان میشود .
درباره سبک و یا شیوه زندگی همین بس که نوع، طرز رفتار، ترجیحات و جهتگیریهای خاص هریک از ملتها و گروهها ارتباط مستقیم با شخصیت و حتی هویت او دارد. علاوهبر آن سبک زندگی نشاندهنده ارزشها و آرمانها و اعتقادهای یک ملت است. بنا به گفته روانشناسان و رفتارشناسان از علل مهمی که ممکن است جامعهای دچار انحراف از شیوه زندگی اصیل خود شده و به ارزشها و آداب خود پشت پا زند،
احساس عقده خود کمبینی و
احساس حقارت است.
روش زندگی هر انسانی از دو دیدگاه قابل تقسیمبندی و تعریف است: نخست بر اساس نگاه فردی و دوم بر اساس هدف زندگی. اما بهطور کلی سبک زندگی با توجه به اهداف، خود بر دو دسته تقسیم میشود: سبک زندگی بر اساس لذتطلبی که در این نوع از سبک زندگی تنها
حواس حیوانی ارضا میشود و در آن بهتر خوردن، پوشیدن و بهتر خوابیدن و... منظور نظر است. بهطور کلی لذتجویی مقصد نهایی این زندگی است. نوع دیگر سبک زندگی بر اساس هدف متعالی،
رشد و تکامل فکری، روانی و رفتاری انسان استوار است. البته برخی از این هدف بهعنوان سبک ذهنی نام میبرند. بدینسان، انسان بیهوده و برای خوردن و خوابیدن خلق نشده است. بلکه هدف از
خلقت انسان یک
سفر تکاملبخش و سازنده که از جنینی به کودکی، کودکی به نوجوانی، جوانی و سالمندی و بعد رفتن از
دنیا است که اسلام و دیدگاههای
ائمه اطهار و کتب شریفی مثل کتاب آسمانی
قرآن و
نهجالبلاغه و... برای هریک از این بخشها و زیرمجموعههای آن ازجمله خوردن: و خوابیدن، رابطه جنسی، ازدواج، رابطه شهروندی، رابطه شغلی و... برنامهریزی و اصول کلی ارائه کردهاند.
از علل مهمی که گروههای مهاجم در پی تغییر سبک زندگی ملتی بر میآیند، پیداکردن بازار مصرف برای تولیدات کارخانجات خود است. اما نباید بهسادگی از کنار این مسأله عبور کرد. بایستی آنچه در پسپرده وجود دارد، دید و برای آن برنامهریزی کرد. سلطهگران، پیوسته بهدنبال گستردن دام سلطه خود در زیر پای ملل مستقل هستند. پس عوضکردن ذائقه مردم کشور هدف، از لحاظ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، خودبهخود زمینهساز حضور سلطهگران و بیگانگان خواهد بود. در این حالت کشور هدف، علاوه بر اینکه از لحاظ تولیدات ملی، دچار انفعال و واپسگرایی خواهد شد، بلکه آمادگی پذیرش افکار، آداب و هنجارهای کشور مهاجم را خواهد داشت و این همان مسألهای است که نظریهپردازان لیبرال دموکراسی در پی آن هستند تا چارچوب فکری، اخلاقی و اعتقادی ملتها را بهوسیله ابزارهایی، مانند رسانههای ماهوارهای، تولید فیلمها و سریالها، موسیقی و سایر آثار فرهنگی و هنری عوض کنند.
رفتارشناسان بر این باورند از مهمترین عوامل تغییر سبک زندگی جوامع بهویژه جوامع جهانسوم، تغییر الگوی رفتاری مبتنی بر پیروی از الگوهای وارداتی است. ورود لجامگسیخته الگوهای رفتاری به جوامع جهانسوم از طرق گوناگون نظیر رسانههای جمعی، اینترنت و گروههای مجازی، مهمترین عامل این تغییر رفتار و به تبع آن تغییر شکل زندگی جوامع امروزی، بهویژه جوامع اسلامی و به
اصطلاح اندلسیکردن آنان است. در این حالت کشور مهاجم نه تنها بهطور مستقیم اقدام به دایرکردن مؤسسات خدماتی خود مانند: پپسی، کوکاکولا و مکدونالد و... در کشورهای هدف میکند، بلکه با استفاده از قدرت بلامنازع رسانه به معرفی برندها و کالاهای تولیدی خود بر میآید.
امروز در جریان تغییر سبک زندگی ملتها بهویژه ملت ایران، دو عامل داخلی و خارجی بسیار مهم و مؤثر بوده است:
۱. متاثرین از فرهنگ غربی بهویژه روشنفکران غربزده؛ ۲. ضعف عملکرد رسانههای داخلی در ترویج، تبلیغ و شناساندن فرهنگ و سبک زندگی اسلامی ایرانی؛ ۳. نبودن برنامه مدون و استراتژی فرهنگی در مقابله با سبک زندگی غربی؛ ۴. ریشهدار نبودن اعتقادات دینی و مذهبی برخی نهادهای اجتماعی، دولتی و ضعیف و سطحیبودن برنامههای فرهنگی؛ ۵. انتقالندادن عالمانه مبانی اعتقادی بین نسلها بهویژه در سالهای اخیر؛ ۶. پذیرش محض و تسلیم در برابر مبانی فرهنگی و اعتقادی غرب (
تساهل و تسامح)؛ ۷. جابجایی ارزشها (
تولی و تبری،
امر به معروف و نهی از منکر)؛ ۸. نداشتن مدیریت صحیح
خانواده و ضعف در آموزشهای مربوط به این نهاد؛ ۹. پالایشنکردن متون غربی و ترجمه و اقتباس محض در حوزه علوم انسانی.
۱. رسانههای بیگانه شامل
رادیو،
تلویزیون، شبکههای اجتماعی،
ماهواره،
اینترنت،
موبایل و....؛ ۲. فراگیری نظریات دانشمندان غربی از طریق اعزام دانشجو به خارج و یا عمل به نظریات مستشرقین غربی.
در بعد خارجی کشورهای سلطهگر و قدرتهای اقتصادی دنیا برای تأمین منافع و تسلط بر منابع کشورهای هدف این تهدید را مدیریت میکنند. همچنین این عوامل پشتیبانیکننده از طریق تغییر در شیوه تغذیه، پوشش خانوادهها و سایر ذائقهها و همچنین گسترش فرهنگ مصرفگرایی سعی در تحقق این تغییر دارند. برای مثال: بر اساس تغییر نوع زندگی و نگرش به هدف اصلی زندگی، امروزه شاهد آن هستیم که پدیدهای بهنام «خود زشتپنداری» بهعنوان یک سبک زندگی در زندگی ما وارد شده است. ۷ درصد پسران ما از لوازم آرایش زنانه استفاده میکنند که اگر میزان استفاده از مواد آرایش معمول را نیز به این عدد اضافه کنیم، آمار پسران ما که از لوازم آرایش استفاده میکنند به ۱۵ درصد میرسد. کشور ما در دنیا در مصرف لوازم آرایش مقام هفتم را دارد و در
خاورمیانه و
آسیا مقام دوم را دارد.
از سال ۱۹۴۵میلادی با پایان یافتن
جنگ دوم جهانی، دوره جنگ سرد آغاز شد. این دوره تقریباً تا زمان فروپاشی شوروی سابق (۱۹۹۱میلادی) ادامه یافت. با این تغییر بهوجود آمده در سطح بینالملل آمریکا بهعنوان یکهتاز میدان منازعات سیاسی، اقتصادی و... گردید. هرچند برخی از کارشناسان ایالات متحده، بهدنبال باز تعریفی از راهکارهای سلطه بر کشورهای هدف، بدون
جنگ و خونریزی بودند، اما از سال ۱۹۹۰ این مسأله شتاب بیشتری گرفت. آنان با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که میشود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.
«جوزف نای» پژوهشگر معروف آمریکایی در حوزه قدرت نرم در سال۱۹۹۰ میلادی در مجله سیاست خارجی، شماره ۸۰، قدرت نرم را توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال۱۹۸۶ در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛
ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» منتشر کرد.
«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا،
جنگ نرم را عبارتاز: استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی اجرا میشود، میداند.
در حقیقت آنان با طرح قدرت نرم و جنگ نرم Soft War بهجای جنگ سخت Hard War و ایجاد ابزارهای لازم از قبیل رسانهها و برخی مؤسسات بهظاهر فرهنگی و سیاسی و استفاده از اهرم
دموکراسی و انتخابات شروع به دخالت در کشورها کردند. البته دخالتی که باید نام آن را تهدید بالقوه و بالفعل گذاشت.
با این اوصاف به اهمیت
تهدید در حوزه تغییر سبک زندگی ایرانی و اسلامی میپردازیم:
۱. حاکمیت
دین و قوانین الهی از سوی رسانههای غربی بهعنوان تهدید تلقی میشود؛ ۲. اهمیت مغلوبنشدن به وسوسههای شیاطین جنی و انسی؛ ۳. جلوگیری از تغییر بنیادی مبانی فکری خانوادهها و سستشدن بنیادهای اسلامی و ایرانی؛ ۴. پیشگیری از جایگزینی هویت اسلامی
خانواده به هویت فردی و غیردینی؛ ۵. اهمیت توجه جدی به مبانی فکری رسانههای غربی و اهداف آنها از ترویج سبک زندگی غربی مبتنی بر
سکولاریسم، لائیسم و....
و حال باید دید که اهداف اصلی تهدیدکنندگان از تغییر سبک زندگی ایرانی و اسلامی چیست؟
۱. ترویج فرهنگ مصرفگرایی غربی؛ ۲. بیهویتی و سستکردن بنیانهای خانوادههای اصیل ایرانی اسلامی؛ ۳. وابستگی مطلق به فرهنگ غرب و تضعیف روحیه خودباوری؛ ۴. از بین بردن اعتقادات و باورهای دینی- اسلامی؛ ۵. از بین بردن الگوهای عاطفی و اخلاقی ملی و دینی؛ ۶. کاهش نقش تربیتی والدین؛ ۷. تضعیف مسئولیتپذیری اعضای خانواده.
در جریان تغییر
سلیقه و ذائقه زندگی خانوادهها، سرمایهگذاری اصلی کشور مهاجم بر روی خانوادهها است.
خانواده، گروهی پویا است. گروه تنها مجموعهای از افراد نیست، بلکه نشاندهنده نوع و شکل روابط میان اعضای آن نیز هست. گروه را میتوان مجموعهای از افراد دانست که با برقراری ارتباط با یکدیگر و انجام کار و فعالیت مشترک، هدف مشترکی را نیز دنبال میکنند
چراکه خانواده یک نهاد اجتماعی اصلی و مهم است. این نهاد دارای کارکردهای مهمی است که اگر آنها تضعیف و یا نابود شوند، اساس و بنیان خانواده از دست میرود. خانواده، تنها نهاد و مجرای طبیعی و اصلی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است. اگر خانواده سست شود فرهنگ، عقاید،
دین، ارزشهای اخلاقی سست میشوند و سنتها و آداب از میان میروند. خانواده آنچنان از قدرت و اقتدار برخوردار است که در جوامعی که میان فرهنگ خانوده و فرهنگ حاکم بر جامعه تضاد باشد افراد سعی میکنند فرهنگ مطلوب خود را در محیط خانوده حفظ کنند و آنرا از دستبرد فرهنگ حاکم بر جامعه محفوظ نگاه دارند. تهدیدات دشمن در قالب نبرد نرم و تغییر گامبهگام و آهسته سلایق و نحوه زندگی بسیار عمیق و برنامهریزی شده و با حساب و کتاب است. به قول معروف: «چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا».
هربرت شیلر استاد دانشگاه کالیفرنیا مینویسد: واژه امپریالیسم فرهنگی نشاندهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن، کشوری اساس تصورات، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند.
مایکل برانت از معاونان سابق سیا میگوید: بعد از مدتها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ
شهادت در انقلاب ایران اثرگذار بوده، ما هم به این نتیجه رسیدیم که
شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند... بههمین منظور چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم... و تا سال ۱۳۸۹
مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما است تضعیف کرده و آنان را بهدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و
مذهب بزنیم.
عمق
کینه و دشمنی آنان بهحدی است که از هیچ کوششی در جهت ضربهزدن به باورها و اعتقادات مردم ایران دریغ نمیکنند. از طراحی انواع و اقسام تجهیزات پیشرفته جنگی گرفته، تا طراحی و تولید اسباببازی و دیگر آثار هنری. برای مثال سعی کردند با طراحی عروسک باربی و بهرهگیری از رنگها و جذابیتهای بصری در طراحی آن با کیف حاوی وسایل ضدبارداری، ضمن بیقید بارآوردن دختران ایرانی، این ذهنیت را ایجاد و نهادینه کنند که با داشتن رابطه جنسی نامشروع و استفاده از لوازم ضد بارداری، ترکیب اندامشان مثل باربی هیچگاه به هم نخواهد خورد. نگاهی به تحول لباسها و شخصیت باربی بیانگر آن تحول اجتماعی است که باربی در آن آفریده شده است. امروزه بسیاری از دختران ایرانی سعی میکنند تا اندام و چهره خود را همشکل باربی کنند تا در جامعه مورد توجه واقع شوند. تصویر جذاب و موزون باربی بر روی تمامی وسایل مورد استفاده کودکان و نوجوانان ایرانی اعم از: لوازم التحریر، وسایل بهداشتی و آرایشی، پوشاک، اسباببازی، لوازم تزیینی و... حک شده و حتی خوردنیهای فانتزی کودکان، مانند
آدامس و شکلات نیز از حضور باربی بینصیب نیستند.
مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، برخی بازیهای رایانهای و اسباببازیهای وارداتی را ازجمله مصداقهایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی اثرگذاری میکند (۱۳۹۲/۰۹/۱۹).
بیتردید دوره نوجوانی و جوانی از آسیبپذیرترین مراحل زندگی است و این امر از دو جهت قابل تبیین است: ۱. محدودیت
تجربه؛ ۲. غلبه احساسات برفرد. نوجوانان و جوانان حوادث و رویدادهای زندگی را از دریچه عواطف دیده و تفسیر میکنند. در محاسبات آنان جاذبهها و کششها جایگاه خاصی دارند. از دیگر سوی فقدان تجربیات اجتماعی موجب میشود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را به دقت ارزیابی و تحلیل کند. بنابراین در مواجهه با اینگونه مسائل به سادهاندیشی و خوشبینی افراطی کشیده خواهد شد. فرهنگ مهاجم غرب با استفاده از این ویژگیهای تبلیغی روانشناسانه، سعی در فروپاشی نظام اعتقادی و فکری نسل جوان داشته و از طریق تهیساختن آنها از درون، زمینهی جذب به مبانی فرهنگی بیگانه از طریق رسانههای مدرن و فراگیر را فراهم میآورد. در اینجا به چند نمونه از محورهای مربوط به عمق تهدید دشمن اشاره میشود:
۱. برنامهریزی و بهرهگیری از روانشناسان و تدوین برنامههای فرهنگی و رسانهای، جهت کمرنگکردن الگوهای اصیل و واقعی نظیر
ائمه اطهار، بزرگان و
پدر و
مادر و جایگزین کردن الگوهای غربی برای جوانان؛ ۲. تغییر دادن اولویتهای اساسی زندگی از اخلاقی و معنوی به اقتصادی و مادی؛ ۳. ترویج عرفانهای نوظهور و فرقههایی مثل شبکه شعور کیهانی و شیطانپرستی و... در بین جوانان جهت سستکردن پایههای اعتقادات مذهبی و دینی؛ ۴. مشغولکردن فکر جوانان به مسائل حاشیهای و بیارزش و بیتفاوتکردن آنان نسبت به حل مشکلات اجتماعی.
همانگونه که در فرازهایی از این مقاله بیان شد، دشمن بهدنبال استیلای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود بر کشورهای هدف است. او در این زمینه از هیچگونه روش، تاکتیک، راهکار و نیز ابزارهایی دریغ نمیکند. همانطور که گفته شد بهترین منفذ و مجرای نفوذ برای امپریالیزم فرهنگی، تغییر در شیوه و نحوه زندگی افراد است و این شدنی نیست، مگر اینکه تغییر در فکر و
اندیشه بهوجود بیاید؛ چراکه تغییر در فکر و اندیشه، تغییر در رفتار را بهوجود خواهد آورد و تغییر در رفتار، تغییر در سبک زندگی را باعث خواهد شد. بایستی در این حرکت پیچیده دشمن، دامنه تأثیرات تهدیدهای نرم را شناخت. بهعبارتی میزان موفقیت دشمن در این کارزار فرهنگی و اجتماعی را سنجید و برای مقابله با آن برنامهریزی کرد. البته این اثرها نسبت به گروهها متمایز و متفاوت است. ممکن است تغییرات مورد نظر دشمن، در گروه جوانان و نوجوانان بیشتر از سایر مقاطع سنی باشد. یا در دختران بیشتر از پسران باشد؛ چراکه دختران بیشتر از پسران درگیر احساسات و بهدنبال زیبایی و دیدهشدن هستند.
چند نمونه از دامنه تهدیدات دشمن عبارت استاز:
اقتصاد، مصرف، تولید،
صنعت، مونتاژ موتور، فرهنگی و اجتماعی، باورها، اعتقادات و آدابورسوم، ظواهر و پوشش در حوزههای فردی و اجتماعی، مدرسه، دانشگاه (نهادهای علمی و آموزشی)، خانواده، در طراحیهای و ساخت شهرها (الگوگیری از نمادهای غربی)، بیکاری نسل
جوان و نبود رغبت واقعی بهکار،
اعتیاد به
مواد مخدر سنتی و صنعتی، سیاست جایگزینی تفکر اومانیستی بهجای خدامحوری و....
آمارهایی تکاندهنده از تغییر در سبک زندگی در ایران وجود دارد.
ال مانیتور، طی گزارشی از اقتصاد لوازم آرایشی در ایران با
اشاره به توجه غیرعادی زنان ایرانی به آرایش خود اعلام کرد، زنان ایرانی مقام هفتم در مصرف لوازم آرایشی را در جهان دارند و یکسوم مصرف
خاورمیانه مربوط به
ایران است. این گزارش افزود: برای مثال، نتایج تحقیقات اخیر در مورد استفاده از لوازم آرایشی در استان
اصفهان نشان میدهد، ۳۱. ۷ درصد دختران بین ۱۵ تا ۱۹ سال از مدلهای ارائه شده توسط شبکههای تلویزیونی خارجی پخش شده از ماهواره تبعیت میکنند. این رقم به احتمالزیاد در پایتخت بالاتر است.
ایران پس از
عربستان، بزرگترین مصرفکننده لوازم آرایشی در منطقه است و مقام هفتم را نیز در بین همه کشورهای جهان دارا است. در حالیکه هیچ آمار رسمیای در مورد درصد استفاده از لوازم آرایشی در کشور وجود ندارد، برخی آمارهای غیررسمی حاکی است، زنان ایرانی بزرگترین مصرفکنندگان لوازم آرایشی تقلبی هستند. این محصولات با نام برندهای معروف آمریکایی و اروپایی عرضه میشوند، اما در چین و کشورهای دیگر تولید میشوند. بر اساس آمارهای رسمی، تقریباً ۸۰ تا ۹۰ درصد کل محصولات آرایشی وارداتی به ایران تقلبی هستند که در کشورهایی همچون تایلند، چین یا
ترکیه تولید شدهاند و با برندهای ساختگی عمدتاً از مرزهای غربی و جنوبی وارد کشور میشوند.
تحلیلگران
بازار ایران نتیجه گرفتهاند که ارزش کل بازار محصولات آرایشی ایران در طی یکسال حدود ۲ میلیارد دلار است و زنان و دختران ایرانی بین ۱۵ تا ۴۵ سال حدود یکسوم کل لوازم آرایشی منطقه خاورمیانه را مصرف میکنند.
بر اساس آمارهای موجود جراحیبینی در رتبه اول، جراحی اندام در رتبه دوم و حذف چین و چروک صورت در رتبه سوم جراحیهای معمول در ایران قرار دارد. انواع جراحیهای زیبایی شامل موارد مختلفی میشود. عمل زیباسازی لاله گوش، رفع افتادگی پلکها و از بینبردن پف آنها، لیفتینگ صورت که به منظور رفع افتادگی آن و از بینبردن چین و چروک انجام میشود. جراحی زیبایی
چانه و از همه رایجتر جراحی زیبایی
بینی یا رینوپلاستی که کشور ما دارای رتبه اول در آن است. تزریق بوتاکس به لب، کاشت
مو و لایپوساکشن که عملی به منظور برداشتن چربیهای زیرپوستی فرد است هم در رتبههای بعدی قرار دارند. آخرین مورد یعنی لایپوساکشن از خطرناکترین موارد جراحی زیبایی است که موارد
مرگ و میر در آن بسیار شایع است. هم اکنون ایران در کنار برزیل بالاترین رتبه را در آمار جراحی پلاستیک در اختیار دارد.
اقتصاد زیبایی واژهای غریب است. بهتر است آن را نامی نو و ابداع دانست که بهعنوان توصیفی برای بیان چرخهی پر پیچوخم زیباسازی افراد بهکار میرود. امروزه پرداختن به مقوله زیبایی در سراسر جهان مورد توجه قرارگرفته است. رونق استفاده از لوازم مختلف آرایشی و بهداشتی بهویژه کاهش
سن مصرفکنندگان در سراسر
جهان جلب توجه میکند. اما در کنار استفاده از این قبیل لوازم، متوسلشدن به انواع جراحیهایی بسیار جالب است که تنها با هدف زیباسازی بیشتر صورت میگیرد.
به گزارش صبح در مقالهی روزنامه کارگزاران همچنین با اعلام اینکه شمار این قبیل جراحیها نهتنها در جهان که بیشتر در کشورهای آسیایی و عربی مورد توجه قرارگرفته و البته بانوان، اصلیترین مشتریان کلینیکهای جراحی پلاستیک را تشکیل میدهند، میآید: امروز رواج مصرف لوازم آرایشی چنان رونق پیدا کرده است که در هر ثانیه در جهان ۲۲ روژلب به فروش میرسد. نکته اینکه بخش عمده این فروش در عربستان و ایران صورت میگیرد. آمار نشان میدهد که در عربستان سعودی در سال ۲۰۰۵ زنان، یک میلیاردوششصد میلیون یورو برای آرایش خود هزینه کردهاند. در ایران سالانه حدود یکمیلیارد دلار لوازم آرایشی و بهداشتی مصرف میشود. این رقم در حالی توجه را به خود جلب میکند که گردش مالی در سیستم جراحی پلاستیک هر روز بیشتر میشود. روزانه در
تهران بین ۳ تا ۴ هزار نفر برای تزریق بوتاکس و رفع چین و چروکهای پوستی به کلینیکهای زیبایی مراجعه میکنند تا آنجا که گفته میشود در هر سال بالغ بر ۱۸۲ میلیارد تومان برای رفع چین و چروک هزینه میشود. متخصصان زیبایی بر این عقیدهاند که طی دو سال اخیر بین ۳۰ تا ۵۰ درصد بر تعداد مصرفکنندگان آمپولهای ضدچروک اضافه شده و این رشد به ۶۵ درصد هم خواهد رسید. هرچند آمار اعمال جراحی زیبایی در جهان روبه افزایش است در ایران این ارقام رشدی تکاندهنده را بهنمایش میگذارد. قیاسهایی از این دست موجب شده است تا ایران بتواند حائز رتبه اول جراحی پلاستیک در جهان شود. اگر رقم ۱۸۲ میلیارد تومانی که در هر سال در کشور صرف برطرف شدن چین و چروک خانمها و آقایانی بدانیم که با پیری مقابله میکنند، باید گفت که بهطور تقریبی در هر سال در کشور هزینهای معادل قیمت فروش ۲ میلیون بشکه نفت به از بین بردن چین و چروک صورتهایی اختصاص مییابد که به هر حال روزی پیر خواهند شد (به نقل از خبرگزاریها).
باید افزود که رسانهها بهویژه ماهواره و اینترنت از ابزارهای اصلی در تغییر سبک زندگی بهحساب میآید. در گذشتههای نه چندان دور،
حیا،
عفت و پوشیدگی از سنتها و اصول مسلم
زن مسلمان ایرانی بهشمار میرفت. از اصلیترین شگردها و دسیسههای آنها برای به همریختن خانواده سنتی، ترویج برهنگی فکری، جسمی و
خیانت زن و شوهر به همدیگر و عادی جلوهدادن آنها است. بهویژه اگر زن متوجه شد شوهرش به او خیانت کرده است یک حق مسلم و طبیعی است که او هم به شوهر خیانت کرده و انتقام بگیرد و این یک حق طبیعی است. یا این باور در میان خانوادههای مذهبی و غیرمذهبی ایران وجود داشت که زن با لباس سفید (بخت) به خانه شوهر میرود و با لباس سفید (
کفن) بیرون میآید.
طلاق از پدیدههای بسیار شوم و تصورنکردنی در خانوادههای ایرانی و مذهبی بهشمار میرفت. اگر در خانوادهای بهناچار این مسأله اتفاق میافتاد، کاملا به صورت پنهانی و آنهم بهعنوان آخرین راه حل صورت میگرفت.
افزایش نرخ طلاق محصول تغییر نگرش نسبت به آدابورسوم، اعتقادات و سستشدن و فروپاشی بنیان خانوادههایی است که ارزشهایشان را از رسانههای غربی میگیرند. از یک دهه اخیر نرخ طلاق در ایران، ۱۳۰ درصد افزایش داشته و هم اکنون از ۵
ازدواج ۱ ازدواج به طلاق منجر میشود. برابر آمار اعلام شده، دوسوم از زوجهای آمریکایی پیش از ازدواج با همدیگر زیر یک
سقف زندگی میکردهاند. افزایش سن ازدواج (
پسران به ۲۸ سال و
دختران به ۳۰ سال) ازدواج سفید و یا زندگی بدون ازدواج، رواج زندگی مجردی، دوری از کانون گرم خانواده و پناهبردن به زندگی و انسگیری با حیوانات، جلوههایی نامبارک از تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی و حاصل بمباران تبلیغاتی و پمپاژ امواج مخربی است که از سوی رسانههای غربی و بهویژه ماهوارهها دنبال میشود.
کشورهای مهاجم آنقدر با آراستگی، جذابیت و گیرایی ظاهر، تور مصرفگرایی و دگرگونی زندگی را در زیر پای کشورهای هدف پهن میکنند که حتی بسیاری از فرهیختگان و نخبگان هم متوجه این امر نمیشوند؛ چراکه آنان هم جزئی از این سناریوی نوشته شده غرب هستند که داخل در گردونهی سیاستهای غربی قرارگرفته و به بازیگرانی ماهر بدل میشوند. این شیوه در
اصطلاح جنگ نرم «توان تهدیدگر» نامیده میشود. در زیر به چند نمونه از توان امپریالیزم فرهنگی اشاره میشود:
۱. استفاده از هر نوع توانمندی اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و... برای پیشبرد اهداف اصلی؛ ۲. دارا بودن تکنولوژیهای برتر ازجمله ICT و بهرهگیری از این ظرفیت؛ ۳. توانمندی ایجاد ابزارهای چند رسانهای جهانی فراگیر و کارآمد؛ ۴.دارا بودن مرکز مطالعات تخصصی و استراتژیک جهت ارزیابی نقاط ضعف و قوت سبک زندگی خودی؛ ۵.دارا بودن پایگاههای عملیاتی بسیار قوی، کارآمد و چابک؛ ۶. ایجاد ارتباط مؤثر با کشوررهای منطقه؛ ۷. بهرهگیری از قدرت هالیوود در جهت نشر فرهنگ بیگانه؛ ۸. استفاده از توانمندیهای علمی- آموزشی و دانشگاهی مانند: هاروارد در انتشار شاخصهای فرهنگ بیگانه.
ابزارهای اعمال
تهدید نیز عبارت استاز:
۱. اثرگذاری با استفاده از قدرت نفوذ رسانهها (دیداری و شنیداری، مکتوب، ماهواره، اینترنت، شبکههای اجتماعی و...)؛ ۲. اثرگذاری با استفاده از سازوکارهای علمی (انتقال فرهنگ غربی از طریق متون آموزشی)؛ ۳. تولیدات فرهنگی و هنری (
فیلم،
موسیقی، انیمیشن، بازیهای رایانهای و...)؛ ۴. برگزاری جشنوارههای سینمایی و هنری برای جذب هنرمندان موردنظر؛ ۵. ایجاد، تقویت و استفاده از سازمانهای غیردولتی موسوم به سمن.
یافتههای این پژوهش آن است که کشورهای مهاجم برخلاف سابق، برای استیلای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از راه جنگ نرم وارد کشورهای هدف میشوند. برای این ورود هم از شیوهها، تاکتیکها، تکنیکها و ابزار خاصی استفاده میکنند. باید توجه کرد که این مسأله یعنی تفوق و سلطه فرهنگی به تغییر در باورها،
اندیشه و
آداب و فرهنگ مردم منجر خواهد شد که از تهدیدات اساسی جهانی بهشمار میرود. هر کارزاری ابزارها و شیوههای خاص خود را دارد و سلاح مقابله با تهاجم خاموش، از جنس خودش است. از دهه ۷۰ که
مقام معظم رهبری بارها بر وجود خطر تهاجم و شبیخون فرهنگی هشدار میدادند، میبایست برنامهریزان فرهنگی با تدوین برنامه و مدلهای مشخص به مقابله با این پدیده نامیمون و خزنده فرهنگی اجتماعی میرفتند که متاسفانه این امر، آنگونه که باید صورت نگرفته است.
امروز رسانهها در نقش میلیشیای فرهنگی غرب، خواستهها و ارادههای آهنین تئوریسازان و سیاستپیشگان را به بشریت القا و تحمیل میکنند. آنها با ساخت و نمایش فیلمها و سریالهای صد قسمتی و حتی بیشتر، استاندارهای زندگی افراد را تغییر میدهند. خانوادهای که تا دیروز در کنار یکدیگر بهخوبی زندگی میکردند، امروز با الگوگیری از سریالهای ماهوارهای ارزشهایشان دستخوش تغییر شده و از استاندارهای زندگی سالم و متعارف جامعهای دینی فاصله گرفته است. درواقع این سریالها غیرمستقیم به افراد میآموزند که چگونه و به چه چیزهایی فکر کنند. اما نکته مهمتر این است که تا رسانههای ما بدون توجه به واقعیتهای موجود، قدرت رقابتپذیری با رسانههای مهاجم را نداشته و از محتوا و ساختارهای مقبول هنری خالی باشند، نتیجه پرتاب مخاطب از نقطه ثقل نیرویگریز از مرکز، بهسمت شبکههای ماهوارهای و سپس تغییر در افکار و رفتار و سبک زندگی خواهد بود.
وقوع
انقلاب اسلامی در مهمترین منطقه استراتژیک جهان برخلاف رویکردهای راهبردی غرب، مبتنی بر علقهها و ارزشهای مذهبی و فرهنگی، چنان برای قدرتهای نوظهور جهان ناخوشایند بود که بعد از آزمودن و ناامیدشدن از تهدیدات سخت، با پدیده جنگ نرم مبتنی بر ابزارهای رسانهای و هنری برای هدفقراردادن مبانی فرهنگ و ایدئولوژی به مصاف جمهوری اسلامی بر آمدند.
اصرار بر برنامهریزی آیندهنگر برای مقابله با تهدیدات پیچیده نرم، بهکارگیری هوشمندانه ابزارهای قدرت نرم برای به حداقل رساندن تلفات پیشنهادهای زیر ارائه میگردد:
۱. تدوین استراتژی (نقشه راه) فرهنگی – رسانهای با تغییر رویکرد پدافندی به آفندی؛ ۲. استفاده هوشمندانه از تمام ظرفیت رسانهای دیداری، شنیداری، مکتوب و فضای مجازی؛ ۳. آموزش و مهارتافزایی از طریق آموزش و پرورش، خانواده، دانشگاه و نهادهای مرتبط؛ ۴. ارتقای محتوای برنامههای رسانهها و قدرت رقابتپذیری رسانههای داخلی؛ ۵. تکریم، تجلیل و استفاده از منابع قدرت نرم؛ مانند هنرمندان، ورزشکاران، مراجع، دانشگاهیان و...؛ ۶. ارائه الگوهای صحیح زندگی و توجه به هویت تاریخی ایرانیان در رفتارهای اخلاقمحور؛ ۷. تنگنکردن دایره سبک زندگی ایرانی و اسلامی مانند: الزام در سیاهبودن رنگ چادر و یا محصورکردن
حجاب به
چادر؛ ۸. طراحی، دوخت و تولید لباسهای زیبا و خوشرنگ برای سنین نوجوان و
جوان؛ ۹. بالابردن سطح آگاهیهای جامعه با استفاده از منابع قدرت نرم و نقد سبک زندگی کنونی؛ ۱۰. جایگزینکردن انبساط و مزاح و شوخ طبعی بهجای
غم و اندوه و حزن و ذکر اخلاقیات بزرگان در همین باره (آموزش فرهنگ شاد زیستن)؛ ۱۱. تدوین منابع دانشگاهی و مطالعهای برای سبک زندگی اسلامی و ایرانی؛ ۱۲.حمایت از تولیدات داخلی فرهنگی و هنری فاخر؛ ۱۳. رقابتپذیری و برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری و (مد و لباس و پوشش)؛ ۱۴.لحاظکردن نظر کارشناسان فرهنگی و اساتید روانشناسی در تولیدات فرهنگی و هنری؛ ۱۵. برگزاری کارگاههای تخصصی و مشارکتدادن جوانان اعم از دختران و پسران و زنان.
(۱) قرآن کریم.
(۲) فرهنگ معین.
(۳) تافلر، الوین، و دیگران، به سوی تمدن جدید، محمدرضا جعفری، تهران، نشر سیمرغ، ۱۳۷۷.
(۴) پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۹ آذر ۱۳۹۲.
(۵) جان ام، کالینز، استراتژی بزرگ، کورش بایندر، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۶.
(۶) سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، ۱۳۷۵.
(۷) شفیعی، احمد، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، فصلنامه حصون، شماره ۷، ۱۳۸۵.
(۸) شیلر، هربرت، وسایل ارتباط جمعی و امپراتوری امریکا، احمد میرعابدینی، تهران، سروش، ۱۳۷۷.
(۹) فاضلقانع، حمید، سبک زندگی بر اساس آموزههای اسلامی (با رویکرد رسانهای)، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی، ۱۳۹۲.
(۱۰) فرهنگی، علیاکبر، ارتباطات انسانی، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۲.
(۱۱) نائینی، علیمحمد، اصول و مبانی جنگ نرم، تهران، ساقی، ۱۳۹۱.
(۱۲) نای، جوزف، قدرت نرم، سیدمحسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷.
(۱۳) نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۸۰.
(۱۴) ابهری، مجید، تغییر سبک زندگی؛ خطر سقوط نسل آینده، پایگاه اطلاع رسانی عمارنامه، ۱۳۹۳
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سبک زندگی غربی»، تاریخ بازیابی۹۶/۱/۸.