امانیسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مکتب
انسان را محور ارزشها قرار میدهد یعنی اصالت به
اراده و خواست او داده میشود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم میشود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب
دین که بر اساس خدا محوری میباشد قرار گرفته است.
این نگرش، اصالت را به انسان داده و در حقیقت انسان محوری را زیر بنا به حساب میآورد. استدلالشان بر این دیدگاه آن است که انسان اولین موجود شناخته شده در عالم و نیز موجود برتر است.
این مکتب با نهادن انسان در مرکز تاملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان میدهد. به طور کلی اومانیسم در تاریخ غرب، با دو قرائت یا در دو گرایش کلی بروز کرده است. یکی گرایش فردگرا و دیگری گرایش جمعگرا. فرد گرایی که قرائت غالب از انسان گرایی بوده است، نه تنها اصالت را به انسان، که به فرد انسانی میدهد. در عرصه حیات سیاسی و اقتصادی، گرایش جمعگرا معمولا در مکاتب
سوسیالیسم و
مارکسیسم و گرایش فردگرایانه خصوصا در
لیبرالیسم و
کاپیتالیسم خود را نشان داده است.
از نظر تاریخی این جنبش اومانیستی بیشترین هم خود را صرف گریز از وضعیت حاکم در دوره قرون وسطا و نفوذ کلیسایی قرار داده بود، و چندان دغدغه نظم دادن به اندیشههای خود در چارچوبهای علمی و فلسفی اومانیستها، بیشتر از اندیشههایی استقبال مینمودند که در تقابل با نظام حاکم قرون وسطایی شکل میگرفت. آنها مفاهیمی از جمله اختیار و آزادی
انسان را همواره میستودند. طبیعتگرایی، تصدیق جایگاه لذت در زندگی اخلاقی، تساهل و تسامح دینی از دیگر موضوعاتی بود که به تدریج مورد علاقه اومانیستها قرار گرفت.
در مجموع از
قرن چهاردهم میلادی تا به امروز، اومانیسم در معنای عام خود مؤلفههای زیر را مد نظر داشته است: محوریت انسان و پای بندی به خواستها و علایق انسانی، اعتقاد به
عقل، شکگرایی و روش علمی به عنوان ابزاری تناسب برای کشف حقیقت و ساختن جامعه انسانی، بر شمردن عقل و
اختیار به عنوان ابعاد بنیادی وجود انسان، اعتقاد به بنا نهادن اخلاق و
جامعه بر مبنای خود مختاری و برابری اخلاقی، اعتقاد به جامعه باز و تکثرگرا، تاکید بر دموکراسی به عنوان بهترین تضمینکننده حقوق انسانی در برابر اقتدار فرمان روایان و سلطهجویی حاکمان، التزام به اصل جدایی نهادهای دینی از دولت، پرورش هنر مذاکره و گفت و گو به عنوان ابزار حل تفاوت و تقابل فهمهای گوناگون، اعتقاد به این که تبیین جهان بر پایه واقعیات ماورای طبیعی و توجه به جهان غیر دنیوی برای حل معضلات بشری، تلاشی است برای ضعیف و بیارزش کردن عقل انسانی.
جهان موجودی خود پیدایش و انسان نیز بخشی از همین جهان طبیعت است که براساس یک فرآیند تحولی مداوم پدید آمده است و عقایدی مادی و ضد الهی فراوان دیگر از این قبیل.
۱. بیتردید، آن گونه که اومانیسم میپندارد،
ایمان یگانه حقیقت هستی نیست؛ بلکه خود آفریدهای است که خاستگاه وجود او، حقیقتی برتر از او و تنها حقیقت جهان است.
۲. نگاهی اجمالی به پیشینه مکتب مزبور نشان میدهد که همین نگرش انسانگرایانه، در بسیاری از دورانهای تاریخی، آنگاه که چیزی را معارض با منافع خود و به اصطلاح ارزشهای انسانی مورد باور خود تشخیص داده، در صدد حذف و نابودی آن برآمده است؛ هر چند دیدگاه مقابل مزبور، نگرش انسان گرایانه دیگری بوده و هر چند به نابودی انسانها و ارزشهای انسانی بینجامد.
۳. در
ادیان آسمانی، خصوصا
دین اسلام، انسان افزون بر این که از جایگاه ممتاز کرامت انسانی و جانشینی حضرت حق برخوردار است و
آسمان و
زمین، مسخر او قلمداد شدهاند، اما آنچنان در عرصه هستی وا نهاده نیست که غیر مسؤولانه تنها به خود بیندیشد و آنگاه که چیزی را در برابر منافع خود تشخیص داد، آن را ناحق تلقی کند. شأن انسان نیز در تفکر اسلامی، در امور دنیوی محبوس و منحصر نیست؛ بلکه پایگاه و شان او در ارتباط با مبدا و
معاد و ارزشهای اخلاقی معنا میشود.
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، برگرفته از مقاله «امانیسم».