ساختار آیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پارهای از حروف یا کلمات یا جملههای
قرآن، واقع در یک
سوره با فاصله معیّن
و جدا از قبل
وبعد را
آیه گویند.
در ریشه آیه، میان
لغویان اختلاف است.
ابن فارس اصل آن را (اَیَیَ) به معنای
مکث و انتظار میداند.
جوهری و مصطفوی ریشه آن را «اَوی، یأوی» به معنای
توجّه و قصد میدانند.
«اَ اْ یَ» قول دیگری است که ابنفارس نقل میکند.
ابن دُرَیْد میگوید: آیه از «اَیْ» به معنای آشکار کردن گرفته شده.
راغب آن را با تشدید یاء (اَیّ) به صورت یک احتمال ذکر میکند
و میگوید: درست آن است که از تَأَیّی، به معنای
تثبُّت و پایداری أخذ شده باشد.
لغویان برای آیه چند معنا گفتهاند:
۱.
گروه؛
۲.
شگفتی؛
۳.
نشانه؛
۴. چیزی که برای رسیدن به
هدف و مقصودی مورد توجّه
و وسیله قرارگیرد.
کلمه آیه در
قرآن ۸۶ بار مفرد
و ۲۹۶ بار به صورت جمع آمده است.
از نظر مفسّران
و لغویان، «آیه» در
قرآن به یکی از معانی ذیل به کار رفتهاست:
۱.
نشانه که ریشه همه معانی دیگر است:
«
وَ کَأیِّن مِن ءایة فِیالسَّموتِ والأرضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها
وَ هُم عَنها مُعرِضون = چه بسیار نشانهها در
آسمانها و زمین است که بر آنها میگذرند؛ درحالی که از آنها روی میگردانند.»
۲.
دلیل و برهان:
«...ذلِک بِأنَّهم کانُوا یَکفُرونَ بـایت اللَّهِ
و یَقتُلُونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ الحقّ... =... زیرا به آیات خدا
کفر میورزیدند
و پیامبران را به ناحق میکشتند....»
۳.
معجزه:
«
وَ لَئِن أتَیتَ الَّذِینَ أُوتُوا الکتب بِکُلِّ ءایة ما تَبِعُوا قِبْلَتَک... =
و اگر هرگونه معجزهای برای
اهل کتاب بیاوری، (باز) قبله تو را پیروی نمیکنند.»
۴.
درس و عبرت:
«لَقَد کانَ فِی یُوسُفَ
و إخوَتِه ءایتٌ لِلسّائلین = به راستی در (سرگذشت)
یوسف و برادرانش برای پُرسندگان عبرتها وجود دارد.»
۵.
بنا و عمارت:
«أتَبنُونَ بِکُلِّ رِیع ءایةً تَعبَثُون = آیا بر هر تپهای بنایی میسازید که (در آن) دست به بیهودهکاری زنید؟»
۶.
قدرت و سلطه:
«...فَلایَصِلُونَ إلَیکُما بِـایـتِنا... =... که با (وجود) قدرت ما، به شما دست نخواهند یافت....»
۷.
آیه قرآن:
«هُوَ الَّذِی أنزَل عَلیکَ الکِتبَ مِنْهُ ءایتٌ محکمتٌ هُنَّ اُمُّ الکتب
و أُخَرُ متشبهت... = او است کسی که این کتاب (=
قرآن) را بر تو فرو فرستاد. پارهای از آن
آیات،
محکم (=
صریح و روشن) است. آنها اساس کتابند
و (پارهای) دیگر متشابهاتند.»
به هر کدام از
آیات قرآن به تناسب معانی لغوی، آیه گفته میشود. در تعریف آیه
قرآن گفتهاند: قطعهای از
قرآن است که در سورهای واقع شده
و شروع
و پایان دارد
و از چند جمله یا کلمه ـگرچه برخی در تقدیر باشند ـ تشکیل شده است.
علامه طباطبایی میگوید: آیه، قطعهای از
قرآن است که جدا از قبل
و بعدش قابل
تلاوت باشد.
درباره نخستین آیه نازل شده بر
پیامبر(صلی الله علیه وآله) سه قول است:
۱. آیات یکم تا پنجم
سوره علق؛
۲. آیات
سوره مدّثّر (بهنقل از جابر)؛
۳. آیات سوره
فاتحة الکتاب.
در جمع میان سه نظر میتوان گفت: پنج آیه اوّل سوره علق، نخستین آیاتی است که مقارن
بعثت نازل شده
و مورد اتّفاق است؛ سپس چند آیه از ابتدای سوره مدّثّر (پس از دوره سه ساله فترت
وحی) نازل شد؛ ولی سوره فاتحةالکتاب نخستین سوره کامل بود (نه نخستین آیات) که نازل شد؛ یعنی چند آیه از سوره علق
و مدّثّر در آغاز، عنوان
سوره نداشتند
و با نزول بقیّه آیههای سوره، این عنوان را یافتند.
اختلاف آرا در مورد واپسین آیه بیشتر است:
۱. آیات
سوره نصر (به نقل از
ابنعبّاس)؛
۲. آیات
سوره مائده (به نقل از
عایشه)؛
۳. آیه «فإن تَوَلَّوْا فَقُل حَسبِیَ اللّهُ»؛
۴. «یَستَفتُونَک قُلِ اللّهُ یُفتیکُم فِی الکَللَةِ...»
(به نقل
صحیح بخاری از
براءبن عازب)؛
۵.«لَقَد جاءکم رَسُولٌ من أنْفُسِکُم»
(روایت دیگری از ابنعباس)؛
۶.
آیه ربا: «یأیّها الَّذِینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ
و ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَالرِّبوا...»
(به روایت دیگری از
بخاری).
ابوبکر باقلانی بر آن است که هیچیک از این اقوال را نمیتوان به
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نسبت داد؛ زیرا هرکدام از راویان، این
آیات را از روی
اجتهاد یا
گمان، واپسین آیه میدانند؛
۷. آیه ۲۸۱ بقره/۲
(واتَّقوا یَوماً تُرجَعونَ فیه إلی اللّهِ) رأی مشهور مفسّران این است که حضرت رسول پس از نزول آن، بیش از ۲۱ روز در حیات نبود. این قول را
سیوطی از طرق گوناگون از ابن عبّاس روایت کرده؛
۸.
آیه اکمال: «... الیومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم...»
که در بازگشت
پیامبر(صلی الله علیه وآله) از
حَجّة الوداع در
غدیرخُم نازل شد؛ زیرا سوره مائده، احکامی را در بر دارد که پایان جنگها
و نیز کمال
و استقرار اسلام را میرساند؛ به ویژه که این آیه از پایان کار
رسالت خبر میدهد؛ بنابراین مناسب است که واپسین آیه، از واپسین
سوره (مائده) باشد.
با صرف نظر از
حروف مقطّعه، کوتاهترین آیه از جهت تعداد کلمات، «مُدهامَّتان»
و از جهت تعداد حروف، «والفَجر»
و «والعصر»
و مانند آن دو است.
بلندترین آیه، «یأیّها الَّذِینَ ءامَنوا إذا تَدایَنتُم بِدَین...»
است که به آیه دَیْن معروف شده
و یک صفحه کامل مصحفِ با رسمالخط عثمان طه را تشکیل میدهد.
آیات
قرآن به اقسام مختلفی تقسیم میشوند که به بیان آنها پرداخته میشود.
در یک جای
قرآن، آیات به دو دسته تقسیم شده است:
محکمات و متشابهات: «هُوَ الَّذِّی أنزَلَ عَلَیک الکتبَ مِنهُ ءایتٌ مُحکَمتٌ هُنَّ أُمُّ الکتبِ
وَ أُخَرُ مَتَشبِهت... = او کسی است که (این) کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد (که) بخشی از آن، آیات «
محکم» است (
و) آنها اساس این کتابند
و (بخشی) دیگر «متشابهات» است....»
مفسّران در مقصود از محکم
و متشابه آرای متفاوتی دارند.
رشید رضا برای آن ده قول ذکر کرده است.
علامه طباطبایی میگوید:
میتوان نزدیک بیست قول در آن یافت. محکمات، نزد مفسّران، آیاتی است که معنای آنها
روشن است
و با معنای غیرمراد اشتباه نمیشود. به این دسته آیات باید
ایمان داشت
و به آنها عمل کرد. متشابهات، آیاتی هستند که ظاهرشان مقصود نیست
و مراد واقعی آنها را که تأویلشان است، جز خدا کسی نمیداند. به این گونه آیات نیز باید ایمان داشت؛ ولی از پیروی
و عمل به آنها باید خودداری کرد؛ البتّه به نظر دانشمندان
شیعه، تأویل
آیات متشابه را پیامبر(صلی الله علیه وآله)
و امامان(علیهم السلام) نیز میدانند.
به نظر علاّمه طباطبایی، لازمه آشکار جمله «هُنَّ اُمُّ الکتب» این است که آیات متشابه از جهت مدلول
و مراد، به محکمات برمیگردند،
واز روایات به دست میآید که متشابه در رساندن مدلول خود استقلال ندارد
و به واسطه ردّ آن به محکمات روشن میشود؛ بنابراین در
قرآن، آیهای که هیچگونه دسترس به مقصود واقعیاش نباشد، وجود ندارد.
بیشترین آیات متشابه، در خصوص
صفات و افعال خدا است: مانند: «اللّه نُورُ السَّموتِ والأرضِ... = خداوند
نور آسمانها
و زمین است.»
تشابه در کلمه نور است که
خداوند با آن وصف شده است. «یَدُ اللّهِ فَوقَ أیدیِهم = دست خدا بالای دستهایشان است.»
در این آیه، تشابه در
یَد (دست) است که به خدا نسبت داده شده است.
با ارجاع این آیات به محکمات، آنها نیز از صفت محکم برخوردار میشوند؛ محکماتِ آنها مانند: «لَیسَ کَمِثله شَیءٌ = چیزی همانند او (=خدا) نیست»،
«سبحنَه
و تَعلی عَمّا یَصِفُون = او از آنچه وصف میکنند،
پاک و منزّه و برتر است.»
«لاتُدرِکُهُ الأبصارُ = چشمها او را درنیابد.»
عدد آیات متشابه از دویست تجاوز نمیکند.
این تقسیم، برگرفته از این دو آیه است:
«ما
نَنسَخ مِن ءایة أو نُنْسِها نأتِ بِخیر مِنها أو مِثلِها... = هر حکمی را که
نسخ کنیم یا آن را به دست فراموشی بسپاریم، بهتر از آن یا مانند آن را میآوریم...»
«
وإذا بَدَّلنا ءایةً مَکانَ ءایة وَاللّهُ أعلمُ بِما یُنَزِّل... =
و چون آیهای را جایگزین آیهای کنیم
و خدا به آنچه فرو میفرستد داناتر است».
جواز
و وقوع
نسخ و عدم آن در آیات
قرآن و شناخت
ناسخ و منسوخ، از آغاز مورد توجّه
و تحقیق
قرآنپژوهان بوده
و از مهمترین
مبادی فهم قرآن و احکام تشریعی آن شناخته شده است. برای آیات
قرآن، سه قسم
نسخ برشمردهاند:
یعنی آیهای پس از نزول
و بیان یک یا چند
حکم، همراه با حکم آن، به کلّی محو شود. این نوع
نسخ را گروهی از
اهلحدیث و جمعی از محدّثان غیر محقّق پذیرفتهاند؛ امّا از دیدگاه بیشتر
قرآن پژوهان مردود است؛ زیرا لازمه قبول چنین
نسخی، پذیرفتن
تحریف قرآن است.
یعنی آیهای محو شود؛ ولی حکمی که بیان کرده باقی بماند
و به آن عمل شود. بیشتر مفسّران
و دانشمندان
اهل سنّت این گونه
نسخ را پذیرفتهاند؛ امّا شیعه به دو دلیل آن را مردود میداند:
یکم. مستند اینگونه
نسخ،
خبرهای واحد است؛ در حالی که
نسخ قرآن باید با
قرآن یا با استناد به
سنّت و خبرِ قطعی و متواتر ثابت شود.
دوم. این نیز مانند نوع اوّل موجب پذیرش تحریف
قرآن است.
یعنی شکل آیه با همان
بلاغت و اعجاز باقی باشد
و تلاوت شود؛ امّا حکم آن با جایگزینی آیهای دیگر از جانب خداوند
نسخ گردد. این همان
نسخ معروف
و مورد اتّفاق
قرآنپژوهانی است که جواز
و وقوع نسخ را پذیرفتهاند.
تقسمیات دیگری از منظر
و نگاه دیگر برای آیات
قرآن فرض شده است:
سیوطی آیات را از جهت نزول، اینگونه تقسیم میکند:
آیات مکّی و مدنی،
سفری و حضری،
تابستانی و زمستانی،
فراشی و نومی،
زمینی و آسمانی،
لیلی و نهاری.
و نیز از جهت محتوا
و ویژگیهای دیگر نیز آنها رابه ۳۴ دسته تقسیم کردهاند؛ مانند:
آیات الاحکام،
آیات استدراج،
آیات ناسخ،
آیات منسوخ. برای بعضی از آیات، نام نیز نهادهاند که تعدادشان بالغ بر یک صد آیه است؛ مانند:
آیه تبلیغ آیه ولایت آیه حجاب آیةالکرسی
در بیان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، امامان(علیهم السلام)
و اصحاب عناوین
و صفاتی برای بعضی آیات
قرآن آمده است؛ مانند:
محکمترین آیه: «إنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسن
و إیتای ذِیالقُربی
وَ یَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکَرِ وَالبَغیِ یَعِظُکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُون = در حقیقت، خدا به دادگری
و نیکوکاری
و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد
و از کار زشت
و ناپسند
و ستم باز میدارد. به شما اندرز میدهد؛ باشد که پند گیرید.»
جامعترین یا
هراسانگیزترین آیه:«فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّة خَیراً یَرَهُ
وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ = پس هر کس هموزن ذرّهای نیکی کند، آن را خواهد دید
و هر کس هموزن ذرّهای بدی کند، آن را خواهد دید.»
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
عظیمترین آیه، آیةالکرسی
است.
از
امام علی(علیه السلام) نقل شده که شما اهل
عراق میگویید:
امیدوار کنندهترین آیه، «قل یعبادی الَّذین أسْرَفوا علی أنفُسِهم...»
است؛ امّا ما
اهلبیت میگوییم: این آیه است: «
وَ لَسَوفَ یُعطِیک رَبُّک فَتَرضی =
و به زودی پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردی».
بحث درباره ترتیب آیات موجود در مصحف
درباره
نظم و ترتیب آیات میان
قرآنپژوهان دو دیدگاه وجود دارد:
بیشتر محقّقان اهلسنّت
و شیعه برآنند که جایگاه آیات درسورهها با هدایتِ رسول(صلی الله علیه وآله) به وسیله
جبرئیل و دستور حضرت به اصحاب معیّن میشد؛ بنابراین، ترتیب موجود
توقیفی است؛ یعنی
تغییر آن جایز نیست. اینان میگویند: صحابه حافظ
قرآن که تا آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه وآله)
و پس از او نیز میزیستند،
قرآن را با همان ترتیب زمان حضرت روایت میکردند.
زیدبنثابت خود یکی از
حافظان و راویان قرآن بود
و به دستور
ابوبکر مأمور تدوین
قرآن به شکل
مصحف شد. او آیات را براساس مرسوم زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مرتّب
و مدوّن کرد
و هیچگونه اختلافی میان مسلمانان در ترتیب آیات پدید نیامد.
روایاتی که در این باره وارد شده، دلیلی دیگر بر این مدّعا است.
عثمانبنابی عاص میگوید: ما نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودیم. دیدیم دیدگان خود را بالا برد
و در نقطهای متمرکز کرد
و فرمود: جبرئیل هماکنون بر من فرود آمد
و گفت: آیه «إنّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسن»؛
را در این جای
سوره نحل قرار دهم.
افزون بر این، اگر ترتیب موجود تغییر یابد، از
اعجاز بیانی قرآن کاسته میشود
و این، دلیل بر ترتیب آیات بر اساس
وحی خدا و امر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است.
سیوطی نظریّه توقیفی بودن را اجماعی میداند
و آن را از
زرکشی و ابوجعفربنزبیر نقل میکند.
عدّهای دیگر معتقدند که ممکن است
آیات قرآن در زمان پیامبر مرتّب شده باشد؛ امّا پس از وی،
ذوق،
سلیقه و اجتهاد اصحاب در نظم
و ترتیب موجود نقش داشته است. به نظر علاّمه طباطبایی، روایات جمع اوّل
قرآن (زمان ابوبکر) مؤید این است که اجتهاد اصحاب در ترتیب آیات دخالت داشته،
وروایت عثمانبنابیعاص، فقط ترتیب بعضی از آیات نه تمام آنها را به دست پیامبر(صلی الله علیه وآله) ثابت میکند
و اگر بپذیریم که همه آیات به دستور حضرت مرتب شده، بدان معنا نیست که آنچه را اصحاب منظّم
و مرتّب کردهاند، همان ترتیب زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است
و فقط این مطلب را میرساند که آنان تعمّدی بر تغییر موارد روشن
و مسلّم نداشتهاند؛ امّا در جایی که آشکار نبود
و نمیدانستند، اطمینانی به حفظ ترتیب آن حضرت نیست؛ همچنین طبق روایات، او آیات مکّی را در
سورههای مکّی و آیات مدنی را در
سورههای مدنی قرار میداد؛ امّا آنچه هماکنون دیده میشود، وجود آیات مکّی در سورههای مدنی
و بالعکس است
و اجماعی که بر وحدت ترتیب فعلی با ترتیب زمان پیامبر ادّعا شده،
اجماع منقول است
و نمیتوان بر آن تکیه کرد.
در شمار آیات
قرآن اختلاف است. یکی از عوامل این اختلاف آن است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) هنگام تلاوت، در انتهای هر آیه وقف میکرد
و روشن میشد که آن جا پایان آیه است؛ سپس برای تکمیل
و ارتباط سخن، آن را به آیه بعد وصل میکرد
و شنونده گاهی میپنداشت که در آن جا فاصله
و وقفی نیست
و دو آیه را یکی میشمرد؛ بنابراین، اختلاف روایات در موارد وصل
و وقف، سبب اختلاف در شمار آیات شد
و در پی آن، مکتبهای گوناگونی در این باره پدید آمد که عبارتند از مکتب کوفی: ۶۲۳۶ آیه؛ مدنی: (دو عدد دارد) ۶۰۰۰
و ۶۲۱۴ آیه؛ بصری: ۶۲۰۴ آیه،
وشامی: ۶۲۲۵ آیه.
عدد کوفی چون به علی(علیه السلام) منسوب است، نزد دانشمندان علوم
قرآن و تفسیر به واقعیّت نزدیکتر
و از اعتبار ویژهای برخوردار است. عدد آیات در مصحف شریف براساس مکتب کوفی است. سیوطی از
ابوعمرو دانی نقل میکند که عدد شش هزار در
آیات قرآن اجماعی است
و از آن کمتر نگفتهاند؛ امّا در بیشتر از آن، دویست
و چهار، چهارده، نوزده، بیست
و چهار،
وسی
و شش آیه نیز گفتهاند.
ابنضریس از طریق
عثمان بن عطا از پدرش از ابنعباس نقل میکند که تمام آیات
قرآن ۶۶۶۰ آیه است.
به طور کلّی سورهها از جهت تعداد آیات سه دستهاند:
یکم. چهل سورهاند
و در تعداد آیاتشان هیچ اختلافی نیست.
دوم. چهار سورهاند که در اجمالشان اختلافی نیست؛ یعنی همه اهل عدد در تعداد آیات آنها وحدت نظر دارند؛ امّا در تفصیل آنها اختلاف است؛ به طور مثال، اهل کوفه «طسم»
را یک
آیه و دیگران بهجای آن «اُمّةً مِن النَّاسِ یَسْقُون»
را یک آیه شمردهاند.
سوم. هم در اجمال
و هم در تفصیلشان اختلاف است که هفتاد سورهاند؛ مانند
فاتحةالکتاب که تعداد آیاتش را شش، هفت، هشت
و نُه گفتهاند
و از طرفی گروهی «بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرّحیم»
و عدّهای دیگر «أنعمتَ عَلیهِم» را یک آیه میدانند.
به نظر علاّمه طباطبایی، عددهایی که گفتهاند،
نصّ متواتر یا
خبر واحد معتبری که بتوان بر آن تکیه کرد، ندارد؛ بنابراین، اعتقاد به هیچ کدام لازم نیست؛ بلکه میتوان هر کدام را با تحقیق پذیرفت یا رد کرد.
شکّی نیست که میان آیات
قرآن، نوعی مناسبت
و همبستگی وجود دارد.
این مناسبت از چند جهت مورد توجّه قرار میگیرد:
الف. مناسبت میان دستهای از آیات یک سوره که موضوعی خاص را بیان میکند
و این همان
وحدت سیاق و مصطلح مفسّران است؛
ب. مناسبت میان مجموع آیات یک
سوره که هدف یا اهداف متعدّدی را تعقیب میکند
و پس از رسیدن به آن، سوره به پایان میرسد. کوتاهی
و بلندی سورهها نیز به این سبب برمیگردد.
آن دسته از
قرآنپژوهان که ترتیب آیات را توقیفی میدانند، بر لزوم کشف این مناسبت تأکید میکنند. در این باره
ابوالحسن برهانالدین عمر بقاعی کتابی به نام نظمالدُرر فی مناسبات الآیات
و السّور تألیف
و براساس مناسبات میان آیات،
قرآن را تفسیر کرده است.
سیوطی نیز کتابی به نام اسرار ترتیب
القرآن نوشته. او میگوید: دانستن مناسبت آیات، علمی شریف است
و چون دقیق بوده، مفسّران کمتر به آن توجّه کردهاند
و بیشتر از همه
امام فخر رازی به آن پرداخته
و گفته است که بیشترین لطایف
و ظرافتهای
قرآن در ترتیب
و روابط میان آیات نهفته. نخستین کسی که از علم مناسبت آیات
و سورهها بحث کرد،
ابوبکر نیشابوری بود. او هنگامی که بر کرسی تدریس مینشست، همواره از حکمت ارتباط میان آیات سخن میگفت. شیخ
ولی الدین مولوی نیز میگوید: هر کس بگوید چون
قرآن به طور تدریجی فرود آمده، نباید در پی کشف مناسبات آیات باشیم، دچار توهّم شده؛ زیرا جان کلام همین جا است که
قرآن نزولش براساس وقایع،
وترتیبش براساس
حکمت و مطابق
لوح محفوظ است.
فخررازی میگوید:
خداوند آیات را با بهترین روش مرتّب کرده؛ برای مثال، گاهی احکامی را بیان
و در طیّ آن آیاتی را با آهنگ
تشویق و تهدید فرود آورده؛ سپس آیاتی را که عظمت
و بزرگی خدا را بیان میکند، به آن افزوده است؛ زیرا پذیرش
تکلیف به اعمال سخت، در ابتدا از جانب انسان مشکل است، مگر آن که با تشویق
و تهدید همراه شود
و این دو در قلبها تأثیر نمیکند، مگر اینکه انسان به کمال
و عظمت صادرکننده تکلیف
ایمان داشته باشد.
شاید بتوان گفت: در میان مفسّران، بیش از همه
طبرسی در مجمعالبیان به ارتباط
و تناسب میان آیات
و سورهها توجّه کرده. او در ذیل عنوان «النّظم» به شرح پیوند معنوی آیات پرداخته است.
مفسّران دیگری که به این امر توجّه کردهاند،
زمخشری در الکشّاف، فخررازی در التفسیر الکبیر،
آلوسی در روحالمعانی، محمّدرشیدرضا در تفسیر المنار
و شیخ محمود شلتوت در تفسیر
القرآن الکریم هستند.
برخی دیگر از مفسّران، با آن که معتقد به وجود تناسب میان آیاتند، میگویند: نباید برای کشف مناسبت، خود را به زحمت انداخت؛ زیرا
قرآن کتابی فنّی
و درسی نیست تا دارای فصول
و نظام تألیفی خاصّی باشد؛ بلکه در طول ۲۳ سال به تدریج نازل شده؛ پس ممکن است در بسیاری موارد میان آیاتش پیوند خاصّی نباشد.
شیخ عزالدّین میگوید: شناخت مناسبت آیات خوب است؛ امّا این مناسبت باید براساس ارتباط میان اجزایی باشد که اوّل
و آخرش به هم ربط دارد؛ بنابراین نباید ربطهای نادرستی را به
کلام خدا نسبت داد.
به گفته
علامه طباطبایی، چه بسا ممکن است چند آیه به صورت جملهای
معترضه که بیانگر مطلب دیگری باشد، میان دو آیه همسیاق فاصله شوند؛ بنابراین نیازی به
تکلّف و زحمت برای یافتن ارتباط
و تناسب آیات نیست
و دلیلی بر لزوم این تناسب وجود ندارد، مگر در سورههایی که یکجا نازل شده، یا آیاتی که ارتباطشان روشن است.
روشنی
و قابل فهم بودن، ویژگی برجسته آیات
قرآن است. این حقیقت با واژه «بیّن» «ولَقد أنزَلنا إلیکَ ءایـت بیّنت»
و «تفصیل»
به معنای جداکردن آنها از یکدیگر آنگونه که معنا
و مدلول هریک در جای خود روشن شود
و«تصریف»
به معنای بازگویی بیان شده است. آیات
قرآن به روشنگر نیز وصف شده: «
ولَقد أنزَلنا إلیکُم ءایت مُبیّنت.»
آیات
قرآن اثرات مختلفی در زندگی فردی
و اجتماعی افراد میگذارد:
افزایش ایمان که بر اثر
تلاوت آیات
قرآن بر
مؤمنان حاصل میشود: «إنّما المُؤمِنون الَّذینَ إذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم
و إذا تُلِیَت عَلَیهِم ءایـتُه زادَتُهم إیمـنًا.»
بازگشت به سوی خدا، از جمله اهداف نزول آیات شمرده شده: «
وَکذلِک نُفصِّلُ الأیـتِ
و لَعلَّهم یَرجِعُون.»
شناساندن راه
و روش مجرمان ـ برای آنکه مؤمنان از آن دوری کنند ـ از اهداف نزول آیات
قرآن است:
«
وَکذلِکَ نُفصِّلُ الأیـتِ
و لِتَستَبین سَبیلُ المُجرِمین.»
از خواستههای
ابراهیم(علیه السلام)برای
ذرّیّه خود از
خداوند، فرستادن پیامبری است که آیات را برای
تعلیم و تزکیه بر آنان بخواند: «ربَّنا وَابعَث فیهِم رسُولاً مِنهم یتلُوا عَلیهِم ءایـتِکَ
و یُعَلِّمُهُمُ الکِتـبَ والحِکمَةَ
و یُزکّیهم.»
تفکّر
و ژرفنگری از آثار دیگر آیات
قرآن است: «
وأَنزَلنا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم
و لَعَلَّهُم یَتفَکَّرون.»
قرآن برای تأثیر آیات، شرایطی را برشمرده:
در آیه ۲ انفال/۸
آمده است که هنگام
تلاوت آیات قرآن بر مؤمنان، ایمانشان افزایشمییابد.
«قد بَیَّنَّا الأیـتِ لِقَوم یوقِنون.»
خداوند صاحبان خرد
وآنان را که
تعقّل میکنند، کسانی میداند که ازآیات
قرآن اثر میپذیرند
و متذکّر میشوند: «هُوَالَّذی أَنزَلَ عَلَیکَ الکِتـبَ مِنهُ ءایـتٌ مُحکَمـت...
و ما یَذَّکَّر إلاّ أُولوا الألبـب».
آیه ۱ رعد/۱۳ از ایمان نیاوردن بیشتر مردم به آیات
قرآن (با وجود حقّانیّت آن) خبر میدهد:
«المر تِلکَ ءایـتُ الکِتـبِ
وَ الّذی أُنزِلَ إلیکَ مِن رَبِّک الحَقُّ
وَلکنَّ أکثرَ النّاسِ لایُؤمِنون»
و در
آیات بسیاری به آنان
وعده عذاب میدهد
و متذّکر میشود که در
قیامت کافران را دسته دسته به
جهنّم وارد میکنند
و به آنان خطاب میشود: مگر پیامبران، آیات پروردگار را بر شما نخواندند
و از ملاقات این روز برحذر نداشتند؟
منکران
و اعراض کنندگان از آیات
قرآن، گاهی
فاسق شمرده شدهاند: «
وَ لَقَد أَنزَلنا إلیکَ ءایـت بَیِّنـت
وَمایَکفُرُ بِها إلاّ الفـسِقون.»
وگاهی
ظالم و مجرم: «
وَ مَن أظَلَم مِمَّن ذُکِّر بِـایـتِ رَبِّهِ ثُمَّ أعرَضَ عَنها إنّا مِن المُجرِمینَ مُنتَقِمون»
و نیز
مستکبر که به شدّت مورد
سرزنش قرار گرفتهاند: «قَدکانَت ءایـتی تُتلی عَلیکُم فَکُنتم عَلی أعقـبِکُم تَنکِصونَ مُستَکبِرین به سـمِراً تَهجُرون.»
منکران آیات
قرآن، روشهای گوناگونی را برای انکار آن در پیش میگرفتند.
جدال بیدلیل از روشهای برخورد مشرکان با آیات است که سبب خشم خداوند
و توبیخ او میشود: «الَّذِینَ یُجـدِلونَ فی ءایتِ اللّهِ بِغَیرِ سُلطـن اَتـَـهُم کَبُر مَقتاً عِندَاللّهِ....»
مقصود از جدال در این آیات،
جدال باطل است که برای از بین بردن حقّ بهکار میرود، نه جدال برای اثبات حق؛ زیرا خداوند خود، پیامبر را به جدال حقّ مأمور فرمودهاست: «
وجدِلهُم بِالَّتی هِی أحسَن».
استهزا، گونهای دیگر از برخورد با آیات
قرآن بود: «
وإذا عَلِمَ مِن ءایـتِنا شَیئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولـئک لَهم عَذابٌ مُهینٌ.»
یا آنکه هنگام تلاوت آیات بر آنان، آن را افسانه پیشینیان میدانستند: «إذا تُتلی عَلیه ءایـتُنا قال أسـطیرُ الأوَّلین.»
سحر دانستن آیات
قرآن، حربه دیگر کافران برای مقابله با آن بود: «
وإذا تُتلی عَلیهم ءایـتُنا بَیِّنـت قالَ الّذین کَفروا لِلحَقِّ لَمّا جاءَهُم هـذا سِحرٌ مُبینٌ.»
خداوند تلاوت آیات بر پیامبر را به خود نسبت داده:
«ذلک نتلوهُ عَلیکَ مِنَ الأیـتِ
وَ الذِّکرِ الحَکیم.»
و تلاوت آیات بر مؤمنان برای تعلیم
و تزکیه آنان را هدف برانگیخته شدن پیامبر(صلی الله علیه وآله) میداند: «هُو الَّذِی بَعَثَ فیالأُمّیّین رَسولاً مِنهم یَتلوا عَلیهم ءایتِه
و یُزکّیهم
و یُعلِّمُهم الکِتـبَ والحِکمةَ.»
و پیامبر
و مسلمانان به تلاوت آیات
قرآن به اندازه میسور سفارش شدهاند.
قرآن برخورد معاندان
و پذیرندگان حق را هنگام تلاوت آیات بر آنان، متفاوت بیان میکند. در چهره کافران (هنگام تلاوت آیات
قرآن بر آنان) آثار انکار نمایان شده، به شدّت خشمگین میشوند؛ چنانکه نزدیک است برخیزند
و بر کسانیکه آیات را بر ایشان تلاوت میکنند، حمله برند: «
وإذا تُتلی عَلیهِم ءایـتُنا بَیِّنـت تَعرِفُ فی وُجوهِ الَّذینَ کَفَروا المُنکَرَ یَکادونَ یَسطُونَ بِالَّذین یَتلُونَ عَلیهِم ءایـتِنا....»
دسته دیگر که حقپذیرند، با تلاوت آیات بر آنان، ایمانشان افزونتر میشود
و ازآنرو که حقیقت را یافتهاند، چشمانشان از شوق اشک میریزد:«
وإذا سَمِعوا ما أُنزِلَ إِلَی الرَّسول تَری أَعیُنهم تَفیضُ مِن الدَّمعِ ممّا عَرفُوا مِن الحقّ....»
دانشنامه موضوعی قرآن.