• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زینت‌های بهشتیان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دستبندهایی از جنس طلا و نقره و مروارید و همچنین لباسهایی از جنس ابریشم و حریر زینت بهشتیان است.



آراستگی بهشتیان، با دستبندهایی از طلا:
•«اولـئک لهم جنت عدن تجری من تحتهم الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب...:آنها كسانى هستند كه بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى ‌شوند؛ ...»كلمه" اساور" جمع" اسورة" است و" اسورة" هم جمع" سوار"- به كسر سين- است كه دستبند زنان را گويند. ولى راغب گفته اين كلمه فارسى است، و اصل آن دستواره است،" سندس" به معناى پارچه ابريشمى نازك است، و" استبرق" پارچه ابريشمى ضخيم را گويند، و" ارائك" جمع" اريكه" به معناى تخت است.‌
•«ان الله یدخل الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب...: خداوند كسانى را كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده ‌اند، در باغهايى از بهشت وارد مى ‌كند كه از زير درختانش نهرها جارى است؛ آنان با دستبندهايى از طلا و مروارید زینت مى‌ شوند؛ و در آنجا لباسهايشان از حرير است‌»در این آیه انواع پاداش را بازگو مى‌كند:
نخست مى‌ گويد:" خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده‌ اند در باغهايى از بهشت وارد مى‌ كند كه از زير درختانش نهرها جارى است"سپس به زينت و لباس آنها پرداخته، مى‌ گويد:" آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مى‌ يابند و لباس شان در آنجا از حریر است" (يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ)به اين ترتيب در بهشت، زيباترين لباسهايى را كه در دنیا از آن محروم بودند در تن مى‌ كنند و دستبندهاى جواهر نشان در دست دارند، اگر در اين جهان از پوشيدن اين گونه لباسها و زينتها ممنوع بودند به خاطر آن بود كه مايه غرور و غفلت مى‌ شد و سبب محروميت گروه ديگر مى‌ گشت، ولى در آنجا كه اين مسائل مطرح نيست اين ممنوعيتها برداشته مى ‌شود و جبران مى‌ گردد. البته با توجه به اينكه الفباى زندگى در آن جهان با اينجا متفاوت است اين الفاظ مفاهيمى برتر و بالاتر از آنچه ما در اين جهان مى‌ انديشيم خواهد داشت.
•«جنت عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب...:(پاداش آنان) باغهاى جاويدان بهشت است كه در آن وارد مى ‌شوند در حالى كه با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته ‌اند، و لباسشان در آنجا حرير است!»


آراستگی بهشتیان، با دستبندهایی از مروارید:
•«ان الله یدخل الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب ولؤلؤا...:خداوند كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در باغهايى از بهشت وارد مى‌كند كه از زير درختانش نهرها جارى است؛ آنان با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مى ‌شوند؛ و در آنجا لباسهايشان از حرير است‌»
•«جنت عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب ولؤلؤا...:(پاداش آنان) باغهاى جاويدان بهشت است كه در آن وارد مى‌ شوند در حالى كه با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته‌ اند، و لباسشان در آنجا حرير است!»


آراستگی بهشتیان با دستبندهای نقره‌ای:
•«وحلوا اساور من فضة:بر اندام بهشتيان‌ لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره آراسته‌ اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى‌ نوشاند»ظاهرا كلمه" عاليهم" حال است از ابرار ، و ضمير" هم" و ساير ضماير جمع هم به ايشان بر مى‌گردد، و كلمه" ثياب" فاعل آن حال است، و كلمه" سندس"- همانطورى كه گفته ‌اندبه معناى پارچه نازكى است كه از حریر بافته شده باشد، و كلمه" خضر" صفت كلمه" ثياب" است، و كلمه" استبرق" به معناى پارچه ‌اى است درشت‌باف كه از ابریشم بافته شده باشد، اين كلمه مانند كلمه" سندس" در اصل عربى نبوده، بلكه از غير عرب گرفته شده، و تغييرى بدان داده شده است." وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ"- مصدر" تحليه" كه فعل" حلوا" از آن مشتق است به معناى زينت دادن و آراستن است، و كلمه" أساور" جمع سوار (النگو) است و راغب گفته اين كلمه معرب" دستواره" است‌ " وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً"- خدايشان شرابى به ايشان نوشانيد كه طهور بود، يعنى در پاكى به حد نهايت بود، شرابى بود كه هيچ قذارت و پليدى را باقى نمى ‌گذاشت، و يكى‌ از قذارتهاى درونى آدمى غفلت از خداى سبحان، و بى‌توجهى به اوست، پس ابرار كه اين شراب طهور را نوشيدند محجوب از پروردگارشان نيستند، و لذا آنان مى‌توانستند خدا را حمد بگويند، هم چنان كه قرآن فرموده:" وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ"




۴.۱ - لباسهای ابریشمی

زینت بهشتیان با لباسهای ابریشمی سبز رنگ ضخیم و نازک:
•«اولـئک لهم جنت عدن تجری من تحتهم الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق...:آنها كسانى هستند كه بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‌ شوند؛ و لباسهايى (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازك و ضخيم، دربر مى‌ كنند؛ در حالى كه بر تختها تكيه كرده‌ اند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نيكويى!»
•«یلبسون من سندس واستبرق متقـبلین:آنها لباسهايى از حرير نازك و ضخيم مى‌ پوشند و در مقابل يكديگر مى‌ نشينند؛». "سندس" به پارچه‌ هاى ابريشمين نازك و لطيف مى‌ گويند، و بعضى قيد زربافت را نيز به آن افزوده‌ اند." استبرق" به معنى پارچه‌ هاى ابريشمى ضخيم است، و جمعى از اهل لغت و مفسران آن را معرب كلمه فارسى" استبر يا ستبر" (به معنى ضخيم) مى دانند، اين احتمال نيز هست كه ريشه آن عربى باشد و از" برق" (به معنى تلالؤ) گرفته شده است، به خاطر درخشندگى خاصى كه اين گونه پارچه ‌ها دارد. البته در بهشت گرما و سرماى شديدى وجود ندارد تا به وسيله پوشيدن لباس دفع شود، بلكه اينها اشاره به لباسهاى متنوع و گوناگون بهشتى است، و همانگونه كه قبلا گفته‌ ايم الفاظ و كلمات ما كه براى رفع حاجت در زندگى روزمره دنيا وضع شده قادر نيست مسائل آن جهان بزرگ و كامل را توصيف كند، بلكه تنها مى‌تواند اشاراتى به آن باشد. بعضى نيز تفاوت اين لباسها را اشاره به تفاوت مقام قرب بهشتيان دانسته‌ اند. ضمنا متقابل بودن بهشتيان با يكديگر و حذف هر گونه تفاوت و برترى- جويى در ميان آنها اشاره‌اى است به روح انس و اخوتى كه بر جلسات آنها حاكم است، جلساتى كه جز صفا و روحانيت و معنويت در فضاى آن چيزى وجود ندارد.
•«عــلیهم ثیاب سندس خضر واستبرق...:بر اندام بهشتيان‌ لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره آراسته ‌اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى ‌نوشاند!»

۴.۲ - لباسهای حریر

آراستگی بهشتیان با لباسهای حریر:
•«ان الله یدخل الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر یحلون فیها... ولباسهم فیها حریر:خداوند كسانى را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، در باغهايى از بهشت وارد مى‌كند كه از زير درختانش نهرها جارى است؛ آنان با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مى ‌شوند؛ و در آنجا لباسهايشان از حرير است‌».
•«جنت عدن یدخلونها یحلون فیها... ولباسهم فیها حریر:(پاداش آنان) باغهاى جاويدان بهشت است كه در آن وارد مى‌شوند در حالى كه با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته‌اند، و لباسشان در آنجا حرير است‌».
•«وجزیهم بما صبروا جنة وحریرا:و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حریر بهشتی را به آنها پاداش مى ‌دهد».


اين سؤال ممكن است براى بسيارى پيدا شود كه خداوند در قرآن مجید از زرق و برق دنیا نكوهش كرده، ولى وعده اين گونه چيزها را به مؤمنان در آن جهان مى‌دهد، زينت آلات طلا، پارچه ‌هاى ابريشمين، نازك، ضخيم، اريكه‌ ها و تختهاى زيبا و مانند آن.
در پاسخ اين سؤال قبلا توجه به اين نكته را لازم مى‌دانيم كه ما هرگز مانند توجيه‌گرانى كه همه اين الفاظ را كنايه از مفاهيم معنوى مى‌دانند اين گونه آيات را تفسير نمى‌كنيم، چرا كه از خود قرآن آموخته ‌ايم كه معاد هم جنبه" روحانى" دارد هم" جسمانى" و به اين ترتيب لذات آن جهان بايد در هر دو بخش باشد كه البته بدون شک لذات روحانيش قابل مقايسه با لذات جسمانى نيست.
ولى در عين حال اين حقیقت را نمى‌توان كتمان كرد كه ما از نعمتهاى آن جهان شبحى از دور مى‌بينيم، و سخنانى به اشاره مى‌شنويم، چرا كه آن جهان نسبت به اين عالم همچون اين دنيا است نسبت به شكم مادر و حالت جنينى، همانگونه كه" مادر" اگر بتواند رابطه‌ اى با جنين خود برقرار كند جز با اشارات نمى‌تواند زيبائيهاى اين دنيا را: آفتاب درخشان، ماه تابان، چشمه‌سارها، باغها و گلها و مانند آن را براى كودكى كه در شكم او است بيان كند، چرا كه الفاظ كافى براى بيان اين مفاهيم كه كودكش بتواند آن را درك كند در اختيار ندارد، همچنين نعمتهاى مادى و معنوى قیامت را براى ما محاصره شدگان در رحم دنيا بازگو كردن آنهم بطور كامل ممكن نيست. با روشن شدن اين مقدمه به سراغ پاسخ سؤال مى‌رويم: اگر خدا زندگى پر زرق و برق اين جهان را نكوهش كرده به خاطر آنست كه محدوديت اين جهان سبب مى‌شود فراهم كردن چنان زندگانى با انواع ظلم و ستم توأم باشد، و بهره‌گيرى از آن با غفلت و بى خبرى.تبعيضهايى كه از اين رهگذر پيدا مى‌شود مايه كينه ‌ها، حسادتها، عداوتها و سرانجام خونريزيها و جنگها است. اما در آن جهان كه همه چيزش گسترده است نه تحصيل اين زينتها مشكل ايجاد مى‌كند، نه سبب تبعيض و محروميت كسى مى‌شود، نه کینه و نفرتى برمى‌انگيزد، و نه در آن محيط مملو از معنویت انسان را از خدا غافل مى‌سازد، نه نياز به زحمت حفظ و حراست دارد، و نه در رقبا ايجاد حسادت مى‌كند، نه مايه کبر و غرور است و نه موجب فاصله گرفتن از خلق خدا و خدا. چرا بهشتيان از چنين مواهبى محروم باشند كه لذتى است جسمانى در كنار مواهب بزرگ معنوى بدون هيچ واكنش نامطلوب.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۳، ص۴۲۲.    
۳. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۶.    
۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۶. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۸. انسان/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۹.    
۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۱۱. دخان/سوره۴۴، آیه۵۳.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۱۱.    
۱۳. انسان/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۱۴. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۱۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۱۶. انسان/سوره۷۶، آیه۱۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۲۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۹۳، برگرفته از مقاله «زینت‌های بهشتیان».    


رده‌های این صفحه : بهشت | موضوعات قرآنی | نعمت های بهشت




جعبه ابزار