زیارت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از آن جا که
زیارت ، شریعه ورود به دریای
ولایت، و ظهور
تمسک و نمود اعتصام به مستمسک
امامت است، و با توجه به این نکته که توصیههای قرآنی به اعتصام و تمسک به
حبل الهی از طریق
زیارت تحقق مییابد، شایسته است در حد گذرا و مختصر به برخی از آیاتی که بر این ارتباط تاکید دارد، اشاره کنیم.
خدای سبحان در
قرآن کریم از سه طریق عمده هدایت گری میکند و راه پیوند و قرب به
اولیای الهی را توصیه میکند:
یکم: بیان جایگاه و موقعیت والای آنان در نظام تکوینی و
عالم تشریع و نیز برشماری اوصاف و کمالات شایسته و خصایص زنده، کامل و مؤثر آنها در نظام بشری، و
عصمت و مصونیت آنان از هر نوع
رجس و رجز مادی و معنوی. چنین کمالاتی به دلالت التزامی لزوم
تبعیت و
اطاعت و
محبت و
مودت نسبت به آنها را به همراه دارد.
دوم: پرهیز دادن از اعراض و دوری از آنها که موجب انحطاط و سقوط بوده و حرمان ازکمالات انسانی و الهی است. با این گونه بیان راه هرگونه گسست و سهل انگاری در مقابل
عترت طاهره (علیهمالسّلام) را میبندد، بلکه همه ی آن راهها را اعوجاج و انحراف میداند.
سوم: آیاتی مستقل، صریح و روشن در جهت همراهی، مصاحبت و بلکه مسئولیت در مقابل
اهل بیت (علیهمالسّلام) که با عبارات مختلف این معنا را تذکر میدهد. به نمونههایی از این آیات اشاره میکنیم:
۱. از جمله آیاتی که با تصریح و با فعل امر همراهی با سفرای الهی و اوصیای معصوم از هر گونه
خطا و لغزشی را توصیه میکند،
آیه ی: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»؛
«ای انسانهای
مؤمن ضمن کسب
تقوا همواره با صادقین همراه باشید» است. در این
آیه توصیه به تقوا بیانگر این معناست که این مصاحبت،
تبعیت، اطاعت و ملازم بودن باید با
قدرت، عزم و تصمیم جدی همراه باشد؛ زیرا تقوا در مصاحبت، این پیام را دارد که هم صادقین را درست بشناسید و هرگز غیر صادقین را با صادقین
اشتباه نکنید و هم بعد از شناخت لحظهای درنگ نکرده و همواره با کمال جدیت و با همه ی وجود همراهی با صادقین را رعایت کنید؛ همان گونه که رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در این معیت و مصاحبت به حدی در عبودیت و بندگی نسبت به پروردگار عالم مداومت و همراهی میکرد که احدی در این مسیر با او یار نبود: «لی مع الله وقت لایسعه ملک مقرب ولا نبی مرسل»؛
برای من نسبت به
خداوند حالاتی است که هیچ فرشته ی مقرب و هیچ نبی فرستادهای یارای قدم نهادن در آن عرصه را ندارد، و از فرط این مصاحبت خداوند او را به عنوان حبیب خود اتخاذ کرد: «و اتخذتک حبیبا»
و به تبع آن
علی (علیهالسّلام) نیز نسبت به آن حضرت همین حد از متابعت را داشت، که اولا خود را به عنوان بندهای از بندگان
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی کرده: «انما انا عبد من عبید محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»
و در خطبه ی «
قاصعه» کیفیت این تبعیت و همراهی را یاد میکند: «و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به»؛
تبعیت من از
پیامبر گرامی به حدی بود که لحظهای از او جدا نمیشدم و هر روز نکتهای از
اخلاق نیک و پسندیده به من میآموخت و به من فرمان میداد تا پیروی کنم.
این مصاحبت به حدی بود که در بین همه ی
مؤمنان تنها او
برادر و همتای حقیقی پیامبر شد و طبعا او نیز محبوب الهی و به منزله ی جان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی شد: «یا علی انت منی و انا منک و انت اخی».
باید توجه داشت که این معیت و همراهی، وقتی به اوج رسید و انسان در مسیر عبودیت و اطاعت الهی میادین، مواقف و منازل را طی کرد. این معیت که همراهی و مصاحبت ویژه بوده و متضمن هدایت، کمال و آشنایی با اسرار عالم است از ناحیه ی پروردگار عالم نیز به
انسان خواهد رسید، و اگر خداوند در
قرآن میفرماید با صادقین همراه باشید در
آیه ی دیگر میفرماید: خداوند با صادقین و محسنین است: «و ان الله لمع المحسنین».
در این مورد نیز اگر انسان با اهل بیت (علیهمالسّلام) باشد و رابطه با آنها را جدی گرفته، اعتصام، اتصال و تمسک را رعایت کرده باشد، یعنی
تولی صورت پذیرفته و دوستی و ولای آنان در
قلب و ارکان وجودی آدمی نشسته باشد، از آن سوی ولایت و سرپرستی اهل بیت (علیهمالسّلام) نسبت به انسانها، که خود برترین و مؤثرترین
نعمت است، نیز ظاهر میشود.
بدیهی است که با مولویت و حاکمیت عترت (علیهمالسّلام) بر قلمرو وجود انسانی، زمینههای رشد و بالندگی انسان شکوفا میشود و همراهی و مصاحبت به معیت و حضور دائم مبدل میشود: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»؛
«و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره ی کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته یعنی با
پیامبران و صدیقان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند». این همراهی و حشر با اولیای الهی در سختترین مراحل با انسان بوده و طبق
احادیث فراوان در مواقف و مهالک دشوار این معیت
شفاعت آفرین موجب گشایش و آسودگی است.
در زیارت
شب و
روز عرفه آمده که
هدف از زیارت آن است که معیت و همراهی
دنیا و
آخرت را از شما مسئلت کنم: «اسال الله بالشان الذی لک عنده و بالمحل الذی لک لدیه ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة بمنه و جوده و کرمه.»
اساسا بهره انسان در زیارت همین همراهی و مرافقت است.
در زیارت عسکریین
امام هادی (علیهالسّلام) و
امام عسکری (علیهالسّلام) نیز میخوانیم:
«اسال الله ربی و ربکما ان یجعل حظی من زیارتکما الصلاة علی محمد و اهل بیته و ان یرزقنی مرافقتکما فی الجنان مع آبائکما الصالحین».
از همین رهگذر زیارت نقش مهم و اساسی خود را در فراهم آوردن زمینة مصاحبت و همراهی تام دارد.
یکی از بهترین و مؤثرترین
آثار زیارت همانند پذیرش و تایید افکار و آرمانهای مزور است. اگر انسان بر مبنای بیانات اعتقادی و روایاتی همانند آنچه
جابر بن عبدالله انصاری ، اولین زایر حرم حسینی از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان داشته این معنا را بیابد که زیارت نماد هم فکری و هم دلی است و کسی که به زیارت میرود خود را از نظر اعتقادی، اخلاقی و رفتاری با مزور هماهنگ ساخته و
نیت همراهی همه جانبه را دارد و خود نیز به این گرایش مایل و امیدوار است. اینجاست که موفق به کسب همراهی و مصاحبت شده و
آیه ی «و کونوا مع الصادقین»
را تحقق بخشیده است. با توجه به
حدیث جابر این نکته روشن تر میشود.
جابر بن عبدالله انصاری به
عطیه کوفی میگوید: یا عطیة سمعت حبیبی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم»؛
جابر میگوید دوستم پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هر کسی قوم و مردمی را دوست داشته باشد با آنها محشور میشود و هر کسی عمل و کار مردم و ملتی را دوست داشته باشد با آنها در
عمل شان شریک است. از این رهگذر کسانی که به هر نحو نتوانستند در عرصه ی
کربلا حاضر شوند، با اظهار همدردی و همراهی، خود را از نظر فکری و روحی نزدیک کرده و با تدارک کردن آن نقیصه همراهی خود را اعلام میدارند؛ چنان که در زیارت
امام حسین (علیهالسّلام) به آن حضرت عرض میکنیم: «لبیک داعی الله ان کان لم یجبک بدنی عند استغاثتک و لسانی عند استنصارک فقد اجابک قلبی و سمعی و بصری، سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا»؛
ای حسین عزیز که در دعوت به کمک، به خدا دعوت داشتی، اگر هنگام استغاثه و کمک طلبی تو، نتوانستم شما را با
بدن و زبانم کمک کنم، هر آینه
قلب،
گوش و چشمم شما را
اجابت کرده است. منزه است پروردگار ما و وعده ی پروردگار ما هر آینه محقق است.
البته این اعتراف و تصدیق به همراهی و تبعیت، شایستگی همراهی با آنان را نیز افزون میگرداند؛ از این رو در نوع زیارت نامهها آرزوی مصاحبت آمده است: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما»؛
ای کاش با شما بودم و به رستگاری عظیمی نایل میشدم. یا در زیارت
شب عرفه ی حضرت امام حسین (علیهالسّلام) آمده است: «اسال الله... ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة بمنه و جوده و کرمه»؛
از خدا میخواهم که بر
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آلش درود فرستد و مرا با شما در دنیا و آخرت همراه دارد. و این خصیصه در زیارت وداع و دعای آن برجسته است و بر آن تاکید شده است؛ زیرا یکی از خواستههای جدی در زیارت وداع همین مصاحبت و همراهی است: «.... اللهم لا تجعله آخر العهد من زیارتی ایاهم و اشرکنی معهم فی صالح ما اعطیتهم علی نصرتهم ابن نبیک و حجتک علی خلقک و جهادهم معه»؛
بار الها این زیارت را آخرین
عهد زیارت من قرار مده و مرا با این شهیدان در عطای
ولایت شریک گردان؛ عطایی که به پاس یاری کردن
فرزند رسولت و حجتت بر خلق و جهاد آن شهیدان همراه با او به آنها عطا کردهای.
۲. حل مشکلات علمی و اخلاقی و بیرون آمدن از ورطه ی
ضلالت و جهالت تنها در سایه ی ارتباط و اتصال علمی با آشنایان و عالمان حقیقی
دین، یعنی اهل بیت (علیهمالسّلام) ممکن و میسور است و بدون ارتباط و سئوال و پرسش از آنها نه علمی ایجاد میشود و نه هدایتی ممکن است؛ از این رو خدای
سبحان به صورت صریح و آشکار توصیه میکند: «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون»؛
«پس اگر نمیدانید از دانایان کتابهای آسمانی جویا شوید.» در دو سوره ی مستقل تاکید شده که از اهل ذکر سئوال کنید. هدف از سئوال رهیدن از
جهل و
ظلم و مشکلات فکری، روحی، اخلاقی و عملی در مسائل فردی و اجتماعی است و مناسبترین بستر برای آن زیارت است؛ چه در حال حضور اولیای الهی و چه در حال
غیبت و ممات آنان.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ این پرسش که
اهل ذکر چه کسانی هستند فرمود: من
ذکر هستم و امامان (علیهمالسّلام) اهل ذکر هستند؛ قال ابو جعفر الباقر (علیهالسّلام) فی قول الله عزّوجلّ «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون:» «قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الذکر انا و الائمة (علیهمالسّلام) اهل الذکر...».
حضرت
امام رضا (علیهالسّلام) نیز در پاسخ همین سوال فرمود: ما اهل ذکر و پرسش شوندگان هستیم؛ سالت الرضا (علیهالسّلام) فقلت له: جعلت فداک «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون»؟ فقال: «نحن اهل الذکر و نحن المسئولون».
در بیانی دیگر از امام رضا (علیهالسّلام) آمده است: «الذکر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نحن اهله و ذلک بین فی کتاب الله حیث یقول فی سورة الطلاق «فاتقوا الله یا اولی الالباب الذین آمنوا قد انزل الله الیکم ذکرا ـ رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات»
فالذکر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نحن اهله.»
در ذیل
آیه ی «وقفوهم انهم
مسئولون»
نیز در برخی
احادیث آمده که مورد سئوال، ولایت اهل بیت و مودت نسبت به آنهاست؛
بنابراین، چیزی که با این اصرار و تاکید درخواست شده و چنین نقش و تاثیر عمدهای در دنیا و عقبی دارد، ضرورت آن حتمی و اهمیت آن قطعی است.
۳. نمونه ی بارز و آشکار دیگر، توصیه و فرمان الهی به
اطاعت و تبعیت از اهل بیت (علیهمالسّلام) مطابق
آیه ی شریفه ی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»
است. در این کریمه به همان صورتی که به اطاعت از رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توصیه شده بدون تکرار امر، به همان وجه تبعیت از صاحبان حقیقی امر و ولایت مداران دستور داده شده است. کسانی که در کنار پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطاعت از آنها الزامی شناخته شده قطعا موالیان و والیان راستین هستند و اساسا بدون اطاعت والیان امر اطاعت خدا و رسول امکان ندارد. از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که فرمودند: «انه من اتی البیوت من ابوابها اهتدی و من اخذ فی غیرها سلک طریق الردی و صل الله طاعة ولی امره بطاعة رسوله و طاعة رسوله بطاعته فمن ترک طاعة ولاة الامر لم یطع الله ولا رسوله و...» ؛
تنها کسانی که از باب ولایت به
بیوت هدایت و سعادت گام نهادهاند، هدایت یافتهاند و کسانی که در غیر این مسیر راه میپیمایند در راه ضلالت و پستی گام مینهند و در واقع اطاعت
اولوالامر و اطاعت رسول در پرتو اطاعت الهی خواهد بود و اگر کسی اطاعت اولوالامر را ترک کند در واقع خدا و پیامبرش را اطاعت نکرده است.
تولی، تبعیت و اطاعت از اولوالامر به همان حدی معتبر است که اطاعت از رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارای ارزش و بهاست و خداوند این اطاعت را اطاعت از خود دانسته و فرموده است: «من یطع الرسول فقد اطاع الله»
و طاعت آنها را مقرون به طاعت خود دانسته است: «و قرن طاعتکم بطاعته»
با چنین اهمیت و ارزشی طبعا اتصال و اعتصام به آنها یک ضرورت برای کمال وجودی انسانها خواهد بود و بدیهی است که زیارت با شاخصههای برجسته و دل نشین آن جلوههای اطاعت و تبعیت را در دلها مینشاند.
۴. مودت و دوستی اهل بیت (علیهمالسّلام) به قدری عظیم و ارزشمند است که تنها
اجر رسالت شمرده شده است: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»،
و تنها کسانی میتوانند در مقابل رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو سفید و سرفراز باشند که با معرفت و مودت نسبت به خویشاوندان آن حضرت حرکت انسانی و الهی خویش را تصحیح کرده و به این حسنه ی دنیا و عقبی رسیده باشند؛ «و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا»
«قطعا کسانی که خیر و نیکی، یعنی
مودت به اهل بیت (علیهمالسّلام) را تحصل کرده باشند، برای آنها
احسان و
انعام الهی افزون خواهد بود.» تردیدی نیست که از بهترین راهها برای ایجاد محبت و دوستی و تحصیل ارادت و معرفت اهل بیت (علیهمالسّلام)، حضور در مشاهد آنان و خواندن زیارت نامههای جامع و زیبای آنان است.
۵. ندامت و خسران همواره بر کسانی است که در دنیا توانایی خود را در جهت پیوند با اهل بیت (علیهمالسّلام) به کار نگرفتند. خدای سبحان حال این افراد را این گونه حکایت میکند: در حالی که دو
دست خود را از سر ندامت و
حسرت به
دندان گرفته وا حسرتا سر داده و با خود میگویند: ای کاش پیوند خود را با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تحکیم کرده و راه به رسالت را که همان
ولایت عترت (علیهمالسّلام) است اتخاذ میکردیم؛ «و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا».
طبق بیان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنها طریق و راهی که به
رسالت ختم میشود راه ولایت است؛ زیرا وقتی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سئوال شد جنب الله چیست؟ فرمود: همان چیزی است که به رسالت منتهی میشود و انسان ظالم در
روز قیامت به سبب ترک ارتباط با آن، دو دست حسرت به دندان میگیرد؛ فقالوا: «یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ما جنب الله هذا؟» فقال: «هو الذی یقول الله فیه: «و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» فوصیی السبیل الی من بعدی».
۶. انسانهای دور افتاده از طریق
هدایت و منقطع شده از مسیر ولایت، در وادی حسرت با صد افسوس و آه از
تفریط و کوتاهی، و از قصور و
تقصیر خود
پشیمان و نادم هستند که چرا در دنیا به «
حبل الله»، «
نور الله» و «
جنب الله» نزدیک نشده و از آن دور و جدا ماندهاند: «ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله»؛
«نیکوترین چیزی را که از جانب پروردگارتان به سوی شما فرود آمده است پیروی کنید تا این که (مبادا) کسی بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم».
شیخ صدوق (رحمه الله) فرموده است: جنب در
لغت عرب به معنای طاعت است؛ گفته میشود: هذا صغیر فی جنب الله، یعنی فی طاعة الله عز و جل؛ پس معنای قول
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) که فرمودند: «انا جنب الله» یعنی «انا الذی ولایتی طاعة الله».
مرتبه جنب اللهی ویژه ی رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اوصیای معصوم آن حضرت است؛ چنان که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به حضرت علی (علیهالسّلام) فرمود: «خلقت انا و انت یا علی من جنب الله تعالی فقال: یا رسول الله ما جنب الله تعالی؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) : سر مکنون و علم مخزون لم یخلق الله منه سوانا فمن احبنا و فی بعهد الله و من ابغضنا فانه یقول فی آخر نفس: «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله»؛
خلقت من و تو یا علی از جنب الله است. از حضرت پرسیدند: جنب الله چیست؟ رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جواب فرمود: سر الهی و
علم پنهان ربوبی است که جز ما اهل بیت (علیهمالسّلام) از آن سرشته نشده و نمیشود و کسانی که عهد امامت و میثاق رسالت را
وفا کردند با مایند و آنها که گسستند و رابطه با ما را نپسندیدند در حسرت و نگرانی باقی میمانند.
بنابراین، تنها مصداق جنب الله
عترت طاهره (علیهمالسّلام) هستند و انسان مقصر همواره به سرزنش درونی و
عذاب بیرونی معذب است.
در زیارت پنجم امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آمده: «و اشهد انک جنب الله و بابه و انک حبیب الله و وجهه الذی منه یؤتی و انک سبیل الله»؛
من گواهی میدهم که تو جنب اللهی و طریق اهلی و حبیب و وجه خدایی که راه و طریق ارتباط با خدایی. و
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «معنی جنب الله انه لیس شیء اقرب الی الله من رسوله ولا اقرب الی رسوله من وصیه»؛ معنای جنب الله این است که هیچ چیزی از رسول الله به
خدا نزدیک تر نیست و هیچ کسی هم از
وصی او به رسول الله نزدیک تر نیست.
نیز آن حضرت فرمود: «نحن جنب الله»؛ ما جنب الله هستیم.
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) طی نامهای گلایه آمیز به
اسماعیل بن اسحاق نیشابوری ضمن اشاره به کوتاهی شیعیان در امر امامت، آنها را از وادی حسرت و صحرای
ندامت پرهیز میدهد: «و ایاکم ان تفرطوا فی جنب الله فتکونوا من الخاسرین»؛
از کوتاهی نسبت به جنب الله (که همان ولایت اولیای الهی است) بپرهیزید که از
خسارت دیدگان خواهید شد. بدیهی است که زیارت با شاخصهها، آداب و شرایط ویژهای که دارد، از عاطفیترین و در عین حال نزدیکترین راه حضور و
تقرب به آنهاست و خروج از وادی تحسر و برهوت تاسف و نیز عدم سقوط در آن مهالک جز از این طریق و با این شیوه امکان پذیر نیست.
زیارت؛
زیارت قبور در قرآن؛
اسرار زیارت؛
حکم زیارت قبور (قرآن).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زیارت در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۹.