زَلَق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زَلَق:(فَتُصْبِحَ صَعیداً زَلَقاً) «زَلَق» به معنای سرزمینی صاف و بدون هیچ گونه گیاه است
آن چنان که پای انسان بر روی آن بلغزد (امروز برای این که شنهای روان را ثابت کنند و از فرو رفتن آبادیها در زیر طوفانهای شن جلوگیری به عمل آورند، سعی میکنند، گیاهان، نباتات و درختانی در آنها برویانند و به اصطلاح از آن حالت زلق و لغزندگی، بیرون آید و مهار شود.)
(فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا) (اميد است پروردگارم بهتر از باغ تو، به من بدهد؛ و
مجازات حساب شدهاى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، به گونهاى كه آن را به زمين بىگياهى مبدل كند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مجمع البیان درباره كلمه زلق
گفته: به معناى زمين صاف و هموارى است كه نه گياه در آن باشد نه چيز ديگر، و اصل آن از زلق به معناى زمين ليز گرفته شده كه پاى آدمى بر آن استوار نمىماند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «زَلَق»، ص۲۷۳.