• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زهد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





زهد، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هرکس این صفت را دارا باشد زاهد می‌گویند.



از نظر ارباب لغت زهد ورزیدن نسبت به یک چیز به مفهوم اعراض از آن شی و به مقدار‌ اندکی از آن رضایت دادن است. در فرهنگ عالمان اخلاق «زهد» عبارت است از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد.
به عبارت دیگر زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر خداوند دل بریدن. از این تعریف برمی‌آید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد. ثانیاً، روی برتافتن او از دنیا به دلیل پستی و حقارت دنیا نسبت به آخرت باشد. هرگاه ترک دنیا به دلیل عدم امکان تحصیل آن و یا به هدفی غیر از رضایت خداوند و تحصیل آخرت باشد ـ‌مانند جلب رضایت و محبت مردم و یا به علت فرار از سختی و مشقت تحصیل آن‌ـ به آن «زهد» گفته نمی‌شود. مقابل آن «رغبت» قرار دارد که به معناى میل به چیزى است.


البته زهد در ترک دنیا خلاصه نمى‌شود. زهد کامل و تام عبارت است از روی‌گردانى دل، از آنچه انسان را از خدا غافل کرده، از توجه به او باز مى‌دارد. از این‌رو، طبق روایتى، جبرئیل در پاسخ پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که تفسیر زهد را از او پرسیده بود، گفت: «زاهد، آنچه را آفریدگارش دوست دارد، دوست مى‌دارد و آنچه را آفریدگارش ناخوش دارد، ناخوش مى‌دارد و در حلال دنیا بر خود سخت مى‌گیرد (و از آن در حدّ ضرورت استفاده مى‌کند) و به حرام آن توجه نمى‌کند؛ زیرا حلال آن حساب دارد و حرامش کیفر».
در روایات بسیارى به زهد در دنیا ترغیب و تشویق شده و آثار بزرگ و ارزشمندى براى آن بیان گشته است؛ از جمله: امام صادق (علیه‌السّلام) مى‌فرماید: هر کس در دنیا زهد پیشه کند، خداوند قلب او را کانون حکمت قرار مى‌دهد و زبانش را بدان گویا مى‌سازد و او را به عیوب دنیا؛ هم درد و هم درمان آن بینا مى‌گرداند و وى را با سلامت از دنیا به بهشت مى‌برد».
در حدیثى دیگر از آن حضرت آمده است: «همه خیر در خانه‌اى نهاده، و کلید آن، دل کندن از دنیا قرار داده شده است»؛ سپس افزود: رسول خدا (صلّى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «مرد، شیرینى ایمان را نمى‌چشد تا اینکه برایش اهمیتى نداشته باشد که چه کسى از دنیا بهره مى‌برد». آنگاه امام فرمود: «قلب‌هاى شما از چشیدن شیرینى ایمان محروم است تا آنکه در دنیا زهد بورزد».
مراد از زهد در اصطلاح، روی‌گردانى قلب از دنیا و توجه به آخرت است.


نگاهی گذرا به تعابیری که نسبت به زهدورزی در آیات و روایات وارد شده است و آثاری که برای این صفت نفسانی بیان گردیده همگی بیان‌گر جایگاهی رفیع برای وارستگی و زهدورزی نسبت به دنیا در نظام اخلاقی اسلام است.
از جمله پیامبر خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «زهدورزی در دنیا موجب راحتی دل و بدن است.» و فرمود: «کسی که نسبت به دنیا زهد ورزد مصیبت‌ها بر او آسان گردد».
[۱۲] طبرسی، حسن بن فضل، مکارم‌الاخلاق، ج۲، ص۳۴۱، ح ۲۶۶۰.

امام صادق (علیه‌السّلام) نیز فرمود: «بی‌رغبتی به دنیا باعث فراغت قلب جهت پرداختن به آخرت می‌گردد».
و سرانجام آن‌که پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) اعلام می‌دارد: «بدون‌ بی‌رغبتی به دنیا، چشیدن شیرینی ایمان بر دل‌های شما حرام خواهد بود».


عالمان اخلاق به اعتبارات مختلف برای زهد انواع و درجاتی ذکر کرده‌اند که به اختصار آن‌ها را گزارش می‌کنیم. زُهد را از جهت میزان شدت و ضعفِ اعراض از دنیا به سه درجه تقسیم می‌کنند:

۴.۱ - مراتب شدّت و ضعف زهد

۱. فرد به دنیا پشت می‌کند، در حالی که به آن تمایل دارد و در واقع با زحمت و مشقّت و تکلّف خود را از دنیا دور می‌کند.
۲. شخص با میل و رغبت و به آسانی از دنیا اعراض می‌کند؛ بدون آنکه تمایلی به آن داشته باشد. زیرا در نظر او دنیا نسبت به لذت‌های اخروی کوچک و حقیر است. او در واقع مبادرت به یک معامله کرده است و چیز کم‌ارزش‌تری را به انتظار رسیدن به کالای ارزنده‌تر از دست می‌دهد و البته از این معامله خشنود است.
۳. بالاترین درجه زهد آن است که با رغبت و اشتیاق، دنیا را ترک نماید و اصلاً احساس از دست دادن چیزی را نکند. احساس ننماید که معامله‌ای صورت گرفته است؛ چنان‌که اگر کسی از مُشتی خاک بگذرد تا به یاقوتی دست یابد، هرگز احساس نمی‌کند که چیزی را به قیمت دستیابی به شی ارزنده‌تر از دست داده و معامله‌ای کرده است.

۴.۲ - مراتب زهد از جهت اعراض

از این‌جهت برای زهد چندین درجه به شرح زیر در نظر گرفته شده است:

۴.۲.۱ - درجات اعراض

۱. ترک و اعراض از محرمات؛ یعنی زهدورزی نسبت به محرمات که به آن «زهد واجب» گویند.
۲. اعراض از شبهات؛ زهد ورزیدن نسبت به آن‌ها که موجب سالم ماندن انسان از ارتکاب محرمات می‌گردد.
۳. زهد ورزیدن نسبت به مقدار بیشتر از نیاز از چیزهای حلال؛ یعنی خوراک، پوشاک، مسکن، اثاثیه زندگی و امثال آن و ابزارهای دستیابی به آن‌ها از قبیل مال و جاه، به مقدار ضروری اکتفا کردن.
۴. زهد ورزیدن نسبت به همه آنچه که موجب لذت نفس می‌شود، حتی نسبت به مقدار لازم و ضروری از دنیا. به این معنا که بهره‌مندی و استفاده او از مقدار ضروری نیز برای لذت آن نباشد، نه این که حتی قدر ضروری از دنیا را هم ترک نماید که اصولاً چنین چیزی امکان ندارد. این درجه از زهد و نوع ما قبل آن، زهدورزی در حلال است.
رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خوشا به حال آنان که در مقابل خداوند فروتنی می‌کنند و در آنچه برایشان حلال شده است، زهد می‌ورزند، بدون آنکه از سیره من روی بگردانند.
[۱۸] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیرعیاشی، ج۲، ص۲۱۱، ح ۴۲.

۵. روی گردانیدن از هر آنچه غیر خدا است، حتی از خودش. البته توجه به بعضی از اشیا مانند خوراک و پوشاک و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتی با این درجه از زهد ندارد؛ زیرا توجه کامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن انسان ممکن نیست و زندگی انسان هم در گرو برخورداری از ضروریات زندگی است. چنان‌که از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است: زهد کلید درِ بهشت و برائت از جهنم است و آن ترک کردن هر چیزی است که آدمی را از خداوند غافل گرداند، و افسوس نخوردن بر از دست دادن دنیا و دچار خودپسندی نشدن از ترک آن.
امام علی (علیه‌السّلام) در پاسخ پرسش از ماهیت زهد می‌فرماید:
همه زهد در دو کلمه از قرآن گرد آمده است. خدای سبحان فرمود: تا بر ‌آنچه از دستتان رفته دریغ نخورید، و بدان‌چه به شما داده شادمان مباشید. و آن‌که بر گذشته دریغ نخورد و به آینده شادمان نباشد، از دو سوی زهد ورزیده است.

۴.۳ - مراتب زهد از جهت اعراض انسان

مراتب زهد از جهت آنچه كه در طلب آن انسان از دنيا روی بر می‌گرداند: از این جهت زهد دارای درجات سه‌گانه زیر است.
یک. زهد خداترسان: انسان برای تحصیل نجات از آتش و سایر عذاب‌های اُخروی از دنیا روی‌گردان می‌شود.
دو. زهد امیدواران: یعنی روی برتافتن از دنیا به امید رسیدن به ثواب خداوند و نعمت‌های بهشتی.
سه. زهد عارفان: نه توجهی به درد و رنج‌ها دارد تا رهایی از آن‌ها را طلب کند و نه اعتنایی به لذت‌ها می‌کند تا بهره‌مندی از آن‌ها را بجوید، بلکه تنها در اشتیاق دیدار و ملاقات پروردگار است. چنین زهدی تنها همّت اهل معرفت است.

امام خمینی برای زهد مراتبی قائل است از جمله: ۱- زهد عامّه که همان رویگردانی از دنیا برای رسیدن به نعمت اخروی است ۲- زهد خاصّه که رویگردانی از لذت‌های حیوانی و شهوانی برای رسیدن به مقامات عقلانی است ۳- زهد اخص خواص، که رویگردانی از لذات روحانی و ترک مشتهیات عقلانی برای رسیدن به مشاهده جمال حق است.


با توجه به آنچه در تعریف زهد و درجات آن بیان گردید، معلوم می‌گردد که مراد از دنیا تنها مال و ثروت، خوراک و پوشاک و مانند این‌ها نیست؛ زیرا کناره‌گیری از همه این امور برای کسی که شهره شدن به زهد و ستوده شدن به پارسایی را دوست می‌دارد، بسیار آسان خواهد بود. بلکه دنیا شامل مقام و ریاست و همه بهره‌مندی‌های نفسانی ممکن از دنیا می‌شود. زهد حقیقی یعنی روی‌گردانیدن و عدم دل‌بستگی به مال و مقام. زاهد راستین کسی است که فقر و غنا، مدح و ذمّ و عزّت و ذلت در نزد مردم برای او یکسان باشد و جز در جست‌وجوی محبت و رضایت خداوند نباشد.

بنابر نظر امام خمینی زهد واقعی آن است که سالک را بر قلب سلیم، یعنی اعراض از ماسوی الله رهنمون کند. زهد در دنیا همان فارغ شدن قلب برای آخرت و انصراف و تنفر قلب از حقیقت دنیا و توجه به مبدا حق تعالی است. لکن زهد در دنیا به معنای ترک امور ضروری حیات نیست؛ این نوعی رهبانیت است که در شرایع الهی از آن منع شده است. بنابراین غنا و بی نیازی از غیر خدا، خالص شدن قلب از غیر خدا در امور مادی و معنوی و ساده زیستی از آثار زهد محسوب می‌شوند.
[۳۲] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۷۵.

زهد بزرگترین جنود عقل به شمار می‌رود که انسان به واسطه آن به سوی عالم قدس و طهارت ارتقاء پیدا می‌کند و از عالم طبیعت و کثرات رهایی یافته و انقطاع کامل به سوی خداوند برای او حاصل می‌شود. در مقابل اگر شخص رغبت به دنیا و زخارف آن پیدا کند، همین توجه به زینت‌های دنیا بزرگترین جنود جهل و شیطان است و از دقیق‌ترین دام‌های نفس می‌باشد که به واسطه آن انسان از راه هدایت و برخورداری از ثمره شجره ولایت، محروم و محجوب می‌شود.


از عنوان یاد شده به مناسبت در باب زکات و قضاء سخن گفته‌اند.

۶.۱ - تحصیل زهد

تحصیل صفت زهد، مستحب و بر آن تأکید شده است.

۶.۲ - زهد در قضاوت

بنابر قول برخى قدما، از شرایط قاضى، زاهد بودن است. بنابراین، حکم قاضى غیر زاهد نافذ نیست.
هرگاه دو طرف نزاع، جهت فصل خصومت، جداگانه به فقیهى رجوع کنند و هر یک از آن دو، خلاف دیگرى حکم صادر کند حکم آن که عالم‌تر و زاهدتر است، نافذ خواهد بود.

۶.۳ - زهد در زکات

در بین مستحقان زکات، مستحب است صاحبان فضیلت از جهت علم و زهد در مقدار پرداخت، بر دیگران ترجیح داده شوند.


بعضی از مهم‌ترین آثار زهد که به نوبه خود یک مفهوم اخلاقی عام هستند، به شرح زیر است.

۷.۱ - قناعت

در ادبیات عرب، قناعت به مفهوم راضی شدن به مقدار‌ اندکی از بخشش و رضایت دادن به سهم خویش، به کار می‌رود. در منابع رایج اخلاق اسلامی «قناعت» در مقابل «حرص» آمده است و آن عبارت است از ملکه‌ای نفسانی که به موجب آن انسان به نیاز خود از اموال رضایت می‌دهد و خود را در مشقت و تلاش برای تحصیل مقدار بیشتر از آن نمی‌اندازد.
قناعت خود آثار فراوان و سودمندی را به دنبال دارد، و از سوی دیگر موجب پیشگیری از بسیاری رذایل اخلاقی و بلکه جرایم حقوقی می‌گردد. بر همین اساس در نظام اخلاقی اسلام به شدت مورد تشویق و ترغیب واقع شده است. در قرآن کریم آمده است: «زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ اَبْقی؛ و زنهار دیدگان خود را مدوز به سوی آنچه اصنافی را از آن برخوردار کردیم (و فقط) زیور زندگی دنیا است تا ایشان را در آن بیازماییم، و (بدان‌که) روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.
امام علی (علیه‌السّلام) درباره ارزش قناعت می‌فرماید: «توان‌گری را جستم و آن را جز در قناعت، نیافتم. قانع باشید تا توان‌گر شوید.»

۷.۲ - حقیقت قناعت

قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی است، بلکه ارزش‌های اخلاقی فراوانی را در پی دارد. امام رضا (علیه‌السّلام) هنگام پاسخ به کسی از حقیقت قناعت از او می‌پرسد، به این آثار اشاره می‌فرماید:
قناعت، باعث خویشتن‌داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون‌خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس، نپیماید: یا عبادت‌پیشه‌ای که خواهان مزد آخرت است، یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری می‌کند.
در واقع آدمی چاره‌ای جز قناعت‌پیشگی در دنیا ندارد، و در غیر این صورت همواره در آتش حرص و حسرت برخورداری بیشتر خواهد سوخت. مردی به امام صادق (علیه‌السّلام) شِکوه کرد که طلب روزی می‌کند و به دست می‌آورد، اما قانع نمی‌شود و بیشتر از آن از او می‌طلبد و عرض کرد: مرا چیزی بیاموزید، که مشکلم را حلّ کند. حضرت فرمود:
اگر آن ‌اندازه که کفایتت می‌کند تو را‌ بی‌نیاز سازد، کمترین چیز دنیا‌ بی‌نیازت می‌سازد و اگر آنچه را بس است،‌ بی‌نیازت نسازد، همه دنیا هم تو را‌ بی‌نیاز نمی‌گرداند. امّا چگونه می‌توان به قناعت‌ورزی دست یافت؟
علاوه بر راه‌های عمومی، برخی شیوه‌های اختصاصی نیز مطرح شده است؛ از جمله امام صادق (علیه‌السّلام) در رهنمودی در این‌باره می‌فرماید:
به ناتوان‌تر از خودت بنگر و به توان‌گرتر از خویش منگر؛ زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع می‌سازد.


۷.۳ - عفت و‌ بی‌نیازی از اموال مردم

در ادبیات عرب «عفت» به مفهوم خویشتن‌داری در مقابل شهوات و امور ناپسند است. علاوه بر عفت جنسی و عفت در کلام، از جمله موارد کاربرد عفت در ادبیات و متون دینی، خویشتن‌داری از اظهار درخواست به دیگران می‌باشد.
یکی از آثار مهم زهد در دنیا عفت و‌ بی‌نیازی جُستن از دارایی مردم است. قرآن کریم در توصیف این قبیل عفت‌پیشگان می‌فرماید،
«لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْاَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ اِلْحافاً؛ (این صدقات) برای آن (دسته از) نیازمندانی است که در راه خدا فرو مانده‌اند، و نمی‌توانند (برای تامین هزینه زندگی) در زمین سفر کنند. از شدت خویشتن‌داری، فرد‌ بی‌اطلاع، آنان را توان‌گر می‌پندارد. آن‌ها را از سیمایشان می‌شناسی، با اصرار (چیزی) از مردم نمی‌خواهند.»
امام صادق (علیه‌السّلام) درباره جایگاه‌ بی‌نیازی جستن از مردم می‌فرماید، «شرف مؤمن به شب‌زنده‌داری و عزت او در‌ بی‌نیازی از مردم است.» و امام علی (علیه‌السّلام) در بیان این که‌ بی‌نیازی از مردم به مفهوم عدم معاشرت با آنان نبوده و مغایرتی با حُسن سلوک با آن‌ها ندارد، فرموده است، باید در دل شما نیاز و‌ بی‌نیازی از مردم هر دو با هم جمع شود نیاز تو به آنان در نرم‌زبانی و خوش‌رویی تو نسبت به آن‌ها است، و‌ بی‌نیازیت در حفظ آبرو و باقی ماندن عزتت می‌باشد.
بدون تردید این‌ بی‌نیازی و عفت‌پیشگی در امور مالی جز از راه زُهدورزی و عدم دل‌بستگی به دنیا حاصل نخواهد شد.


دو مانع اساسی در مقابل زهدورزی و پارسایی انسان وجود دارد، محبت او به دنیا و خمود و‌ بی‌بهره‌گی افراطی از آن. سایر مفاهیم از قبیل حرص و طمع در واقع از آثار محبت دنیا هستند و به عنوان نتایج دنیاطلبی مورد بحث قرار می‌گیرند.

۸.۱ - محبت دنیا

هنگام توضیح مفهوم زهد و ارزش آن، تا حدّی مفهوم دنیا و ماهیت آن آشکار گردید و آیات و روایاتی در نکوهش آن بیان شد. اینک به اختصار به آثار دنیاخواهی که مانع زهدورزی است، پرداخته می‌شود.
بدون شک در نظام اخلاقی اسلام، دنیا همواره ناپسند و نکوهیده نیست، بلکه چهره ارزشمند و ستوده نیز دارد. دنیا شامل همه اشیایی می‌شود که موجب بهره‌مندی انسان، رفع نیازها و تامین اهداف او می‌گردد. این لذت‌ها و بهره‌مندی‌ها همواره بد نیستند، بلکه می‌توانند کارکرد خوب نیز داشته باشند. «دنیای ناپسند» عبارت است از بهره‌مندی‌های زودگذری که نه خود عمل صالح و اُخروی‌اند و نه ابزار و وسیله‌ای برای اعمال خوب و اُخروی هستند. در نتیجه دنیای نکوهیده چیزی جز خوش‌گذرانی و لذت‌جویی از راه حرام و برخورداریِ بیشتر از مقدار لازم و ضروری از چیزهای حلال نیست. این همان دنیایی است که خداوند در نکوهش آن می‌فرماید، «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْاَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ دوستی خواستنی‌ها (ی گوناگون) از، زنان و پسران و اموالِ فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشان‌دار و دام‌ها و کشتزار (ها) برای مردم آراسته شده، (لیکن) این جمله، مایه تمتّع زندگی دنیا است.
در برخی آیات، با دنیای ناپسند تحت عنوان هوای نفس، ترغیب به مخالفت شده است.

۸.۱.۱ - حقیقت دنیا در قرآن

قرآن در تبیین حقیقت آن می‌فرماید، «اعْلَمُوا اَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْاَمْوالِ وَ الْاَوْلادِ؛ بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون‌خواهی در اموال و فرزندان است.» و سرانجام به آنان که زندگی دنیوی خویش را با دنیا سودا کرده‌اند، در قیامت گفته می‌شود.»
قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ؛ (بروید) در آن گم شوید و با من سخن مگویید. اُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ همین کسانند که زندگی دنیا را به (بهای) جهان دیگر خریدند. پس نه عذاب آنان سبک گردد، و نه ایشان یاری شوند.»

۸.۱.۲ - حقیقت دنیا در روایات

روایات فراوانی در نکوهش این دنیا و بیان آثار ناخوشایند آن در دنیا و آخرت بیان شده و مقدار آن‌ها چنان فراوان است که در برخی این توهّم ایجاد شده است که گویا مظاهر دنیایی همواره در اخلاق اسلامی نکوهیده‌اند. در حالی که چنین نیست. ما از این روایات به آنچه در بحث زهد گفته شد، بسنده می‌کنیم.
اما دنیای پسندیده، عبارت است از برخورداری و لذت بردن به مقداری که ضروری و لازمه بقا، عبودیت خداوند، انجام اعمال صالح و در واقع مقدمه تحصیل آخرت است. این نوع دنیا در اخلاق اسلامی مورد ستایش قرار گرفته است و انسان‌ها به برخورداری و تحصیل آن ترغیب و تشویق شده‌اند. در روایات فراوانی خیر دنیا و آخرت به عنوان نتیجه بسیاری از اعمال نیک بیان شده است. در بسیاری از دعاها همواره مطلوب اولیای خداوند بوده است. از جمله خداوند در قرآن کریم می‌فرماید، از درخواست‌های اصلی مؤمنان این است که می‌گویند، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً؛ پروردگارا! در این دنیا به ما نیکی و در آخرت (نیز) نیکی عطا کن.»
تردیدی نیست که مراد از خیر دنیا همان دنیای پسندیده است و مصداق‌های فراوانی دارد که در برخی روایات به آن‌ها اشاره شده است. امام علی (علیه‌السّلام) در ستایش دنیای پسندیده می‌فرماید، دنیا مرکب مؤمن است که با آن به سوی پروردگارش سفر می‌کند، پس مرکب‌هایتان را آماده (اصلاح) سازید، تا شما را به پروردگارتان رسانند.
در روایات متعددی آمده است که «کسی که برای اصلاح معیشت و دنیای خانواده‌اش از راه حلال تلاش کند، به مثابه مجاهد در راه خدا است.»

۸.۲ - آثار محبت دنیا

مهم‌ترین آثار محبت دنیا که به عنوان مانعی در مقابل زهدورزی انسان قرار دارند، حرص و طمع است که به اختصار از آن دو یاد می‌کنیم.

۸.۲.۱ - حرص‌ورزی به دنیا

در فرهنگ عرب «حرص» به مفهوم خواست و اراده شدید در طلب شی مطلوب و محبوب است. حرص ورزیدن در تحصیل نیکی‌ها امری پسندیده است؛ چنان که پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از ویژگی‌های توبه‌کاران واقعی را حرص ورزیدن بر خیرات دانسته‌اند. در روایات متعدد حریص بودن در علم‌آموزی و فقاهت، انجام اعمال نیک و پسندیده، جهاد در راه خداوند، تحصیل مقامات و درجات اُخروی و امثال این‌ها، مورد ستایش و تشویق قرار گرفته است.

۸.۲.۱.۱ - ذم حرص به دنیا

حرص ورزیدن به دنیا یکی از صفات ناپسند و از موانع زهدورزی است. بر همین اساس در آیات و روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و آثار زیان‌باری در ابعاد مختلف برای آن بیان شده است. مهم‌ترین ویژگی انسان حریص، سیری‌ناپذیری او است. زشت‌ترین چهره حرص‌ورزی از منظر روایات معصومان (علیهم‌السّلام) آزمندی عالمان و حکیمان و حریص بودن نسبت به انجام محرمات است. مهم‌ترین عوامل آزمندی نیز فراموش کردن مرگ و محبت دنیا است. ذلت و خواری و ترک جوانمردی و حیا، فرو رفتن در گناهان و تباه کردن سرانجام و عاقبت، بارزترین آثار آزمندی نسبت به دنیا است. از توکل و قناعت‌پیشگی و ذکر و یاد مرگ می‌توان به عنوان شاخص‌ترین ابزارهای درمان حرص‌ورزی به دنیا، یاد کرد.

۸.۲.۲ - طمع‌ورزی

طمع در لغت عرب به مفهوم اشتیاق از روی شهوت و خواهش نفس نسبت به شیئی است. در فرهنگ عالمان اخلاق، طمع عبارت است از توقع و چشم‌داشت به اموال مردم. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند، «چه زشت است برای مؤمن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار نماید.» امام سجاد (علیه‌السّلام) در ترغیب و تشویق به قطع طمع انسان از آنچه در دست دیگران است فرموده است، «من همه خیر را گرد آمده در قطع طمع از آنچه دیگران دارند، می‌بینم.» از این‌رو طمع، منشا بسیاری از رذایل اخلاقی از قبیل خواری، پستی، حسادت، کینه‌توزی، بدگویی و امثال آن می‌شود.
یکی دیگر از آثار محبت دنیا حالت افسوس و حسرت است که در نتیجه عدم دستیابی به دنیا در آدمی پدید می‌آید.

۸.۳ - خمود

خمود عبارت است از سستی و تفریط در کسب معاش ضروری زندگی و سستی و‌ بی‌رغبتی در بهره‌مندی از لذت‌های جنسی و سایر لذت‌ها. همچنان که محبت و دلبستگی به دنیا مانعی در راه زهدورزی محسوب می‌گردد،‌ بی‌اعتنایی افراطی و سستی ورزیدن در تامین مقدار لازم از ضروریات زندگی و استفاده از مواهب دنیوی مانعی است در راه جهت‌گیری صحیح نسبت به دنیا. آیات و روایاتی که درباره ستایش دنیای پسندیده بیان شده است، همگی دلیلی بر نکوهش خمود و سستی در کسب نیازهای ضروری زندگی است.


۱. راغب اصفانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۸۴.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۳، ص۱۹۶.    
۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۳، ص۱۹۷.    
۴. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۵۸.    
۵. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۵۹.    
۶. صدوق، محمد بن علی، معانی‌الأخبار، ص۲۶۱.    
۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۰.    
۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۲.    
۹. طریحی، فخرالدین، مجمع‌البحرین، واژه «زهد»    
۱۰. جزایری، عبدالله بن نورالدین، التحفة‌السنیه، ص۶۰.    
۱۱. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۷۳، ح ۱۱۴.    
۱۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم‌الاخلاق، ج۲، ص۳۴۱، ح ۲۶۶۰.
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۶، ح ۵.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۲۸، ح ۲.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۱۶۹، ح ۱۹۰.    
۱۶. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ص۳۰.    
۱۷. صدوق، محمد بن علی، فقیه، ج۴، ص۴۰۰، ح ۵۸۶۱.    
۱۸. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیرعیاشی، ج۲، ص۲۱۱، ح ۴۲.
۱۹. گیلانی، عبدالرزاق، مصباح‌الشریعه، ص۱۳۷.    
۲۰. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۲۱. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، حکمت ۴۳۹.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۲۸، ح ۴.    
۲۳. صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۷۱۴، ح ۹۸۴.    
۲۴. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۴۳۷، ح ۲۶.    
۲۵. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۶۵-۷۴.    
۲۶. فیض کاشانی، محسن، المحجةالبیضاء، ج۷، ص۳۵۷-۳۶۴.    
۲۷. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۹۶-۲۹۵.    
۲۸. خمینی، روح الله، سر الصلاة، ص۲۷.    
۲۹. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۲۷.    
۳۰. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۳۸-۳۳۷.    
۳۱. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۵۷.    
۳۲. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۷۵.
۳۳. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۰۳.    
۳۴. حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ج۱، ص۴۹۴.    
۳۵. حلبی، تقی بن نجم، کافی فی الفقه، ص۴۲۳.    
۳۶. ابن ادریس حلی، احمد، السرائر، ج۳، ص۵۳۸.    
۳۷. حلی، حسن بن یوسف، تحریرالأحکام، ج۵، ص۱۱۹.    
۳۸. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۳۳۸.    
۳۹. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۴۰۱.    
۴۰. ابن اثیر، مبارک بن محمد، نهایه، ج۴، ص۱۱۴.    
۴۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۸، ص۲۹۸.    
۴۲. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۱۰۵.    
۴۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۱.    
۴۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۳۹۹، ح ۹۱.    
۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۴۹، ح ۶.    
۴۶. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۳۹، ح ۱۰.    
۴۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۲۴۴، ح ۳۳۸.    
۴۸. ابن فارس، احمد، مقاییس‌اللغه، ج۴، ص۳.    
۴۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۹، ص۲۵۳.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.    
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۴۸، ح ۱.    
۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۴۹، ح ۷.    
۵۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۸.    
۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۵۵. منافقون/سوره۶۳، آیه۹.    
۵۶. انفال/سوره۸، آیه۲۸.    
۵۷. کهف/سوره۱۸، آیه۴۷.    
۵۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰.    
۵۹. حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۶۰. بقره/سوره۲، آیه۸۶.    
۶۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۹۹، ح ۱.    
۶۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۷۱، ح ۲.    
۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۲۷، ح ۲.    
۶۴. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۴۲، ح ۳۴.    
۶۵. بقره/سوره۲، آیه۲۰۱.    
۶۶. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۷، ح ۶۴۰.    
۶۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۹۳، ح ۳.    
۶۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۸۸، ح ۲.    
۶۹. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ص۴۴۵.    
۷۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۷، ص۱۱.    
۷۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۲۷-۲۲۸.    
۷۲. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ص۲۲.    
۷۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص ۲۰۵، خطبه ۱۹۳.    
۷۴. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ص۱۶۰.    
۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۳۱، ح ۴.    
۷۶. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۵۱۵، ح ۱.    
۷۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ح ۲، ص۲۳۱، ح ۴.    
۷۸. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ص۲۸۶.    
۷۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۱۶.    
۸۰. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۱۰۶.    
۸۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۲۰، ح ۱.    
۸۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۲۰، ح ۳.    
۸۳. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السّعادات، ج۲، ص۱۳-۱۵.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زهد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۴.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۳۱۷-۳۱۸.    
•دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی






جعبه ابزار