ریاست
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به بزرگ و سرور
قوم یا ملّتى که در امور خود به وى رجوع و از او
اطاعت مىکنند
رئیس گویند. از آن به مناسبت در باب
صلات و
جهاد نام برده اند.
ریاست
رهبر ى و سرورى وعبارت است از
شرف، بزرگى و سرورى بر
مردم.
ریاست دنیوى بدین معنا است که فردى با قهر و غلبه یا
فریب دادن مردمى، آنان را به فرمانبردارى از خود وامىدارد،
ریاست الهى بدین معنا است که در پرتو اعطاى
ولایت از جانب
خداوند متعال، بر مردم ریاست پیدا مىکند.
ریاست الهی دو قسم است اول عام و آن این است که همه امور دنیایى و دینى مردم را دربرمىگیرد، که از آن به
مقام امامت تعبیر مىشود و خداوند متعال آن را به
پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و
امامان معصوم علیهم السّلام عطا کرده است.
دوم ریاست الهی خاص که قلمرو آن برخى امور، همچون
قضاوت است.
ریاست اعطایى از سوى خداوند به
خاصان و
مقربان درگاه خویش، همچون
انبیا و
اوصیا علیهم السّلام براى
هدایت و
ارشاد خلق،
مشروع و اطاعت همگان از آنان
واجب است. همچنین است ریاستهاى خاص، همچون
منصب قضاوت و یا
امامت جمعه، در صورتى که شخصِ عهده دار آن از دیدگاه
شرع مقدس،
اهلیت و شایستگى آن را داشته باشد. در غیر این صورت، باطل و تصدى آن بر فرد
حرام است.
در
روایات متعدد از
حب ریاست و
ریاست طلبی نکوهش شده است. در
حدیث ى،
موسی بن جعفر علیهما السّلام، حبّ ریاست را براى
دین مسلمان زیان بارتر از گرگ درنده براى گوسفند مىداند.
امام صادق علیه السّلام نیز مىفرماید: «کسى که در پى ریاست باشد هلاک مىشود» و در سخنى دیگر مىفرماید: «کسى که بدون شایستگى ادعاى ریاست کند و کسى که قصدش چنین باشد و (حتى) کسى که آن را
حدیث نفس کند،
ملعون (و مطرود از
رحمت خدا) است».
البته مراد از ریاست طلبى اى که از آن نکوهش شده، مطلوب بودن خود ریاست و دوست داشتن آن به جهت برترى جویى بر دیگران و دستیابى به اغراض دنیوى چون
ثروت اندوزى
نامشروع و مانند آن است؛ از این رو، کسى که براى
احقاق حق و ستیز با
باطل در پى ریاست باشد و شایستگى آن را نیز داشته باشد، مشمول نکوهش نمىشود.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۲۱۱-۲۱۲.