• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رِقْب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رِقْب و رِقْبه (به کسر راء و سکون قاف) و رَقوب (به فتح راء) از ریشه «رقب» از واژگان قرآن کریم به معنای انتظار و محافظت است. از مشتقات این واژه که در آیات قرآن استعمال شده عبارتند از: اِرْتِقاب (به کسر الف و تاء و سکون راء) و تَرَقُّب (به فتح تاء و راء و ضم و تشدید قاف) به معناى انتظار؛ رَقَبه (به فتح راء و قاف) به معنای گردن و برده و جمع آن رِقاب؛ و رَقیب (به فتح راء) از اسماء حسنی و به معنای حافظ و عالم به اعمال است.



رِقْبه و رَقوب: به معنى حفظ و انتظار است.
[۴] اقرب الموارد، ذیل واژه «رقب».
طبرسی فرموده: رقبه و انتظار و مراقبت و مراعات و محافظت نظير هم‌اند.
صحاح و قاموس: رقيب را حافظ و منتظر گفته است. به نظر می‌آيد كه معنى جامع همان محافظت باشد.


در قرآن مجيد گاهى معناى حفظ و مراعات منظور است. مثل‌
(لا يَرْقُبُونَ‌ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً) «درباره هيچ مؤمن قرابتى و پيمانى را حفظ و مراعات نمی‌كنند.»
(إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ‌ رَقِيباً) «راستى خدا بر شما حافظ و مراقب است.»

۲.۱ - ارتقاب

اِرْتِقاب: مراد از آن انتظار است كه از باب افتعال است. نحو:
(فَارْتَقِبْ‌ إِنَّهُمْ‌ مُرْتَقِبُونَ‌)
(فَارْتَقِبْ‌ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ)
رقيب در آيه‌ (وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ‌ رَقِيبٌ‌) به معنى منتظر است.

۲.۲ - ترقب

تَرَقُّب: به معنى انتظار است. راغب آن را احتراز گفته‌ است.
(فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌) يعنى «موسی صبح كرد در حالی كه ترسان بود و انتظار می‌كشيد كه قتل قبطى چه سر و صدائى ايجاد خواهد كرد و آيا خواهند دانست كه او كشته است يا نه؟» (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌) «از شهر خارج شد و بيمناک بود و انتظار داشت كه تعقيبش كنند.» و به قول راغب از روشن شدن قضيّه احتراز داشت و نيز احتراز داشت كه شناخته شود.

۲.۳ - رقبه

رَقَبَه به معنای گردن است ولى در متعارف مراد از آن برده است چنانكه از رأس و ظهر مركوب اراده می‌كنند.
(وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ) «هر كه مؤمنى را به خطا بكشد بر اوست آزاد كردن يک بنده مؤمن.»
اطلاق رقبه بر مملوک تسميه شيى‌ء به نام اشرف اجزاء آن است.
[۲۱] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «رقب».

جمع آن رِقاب است‌.
(وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي‌ الرِّقابِ‌) ( و براى جلب محبت افراد غير مسلمان، و براى آزادى بردگان.) منظور غلامان و كنيزانى است كه از مال زکوة آزاد می‌شوند.
در آيه‌ (فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ‌ الرِّقابِ‌) (و هنگامى‌كه با كافران جنايت‌پيشه در ميدان جنگ روبرو شديد گردنهايشان را بزنيد.) منظور گردن‌ها است

۲.۴ - رقیب

رقيب از اسماء حسناى خداوندى است و به معنى حافظ اعمال است طبرسی گويد: حافظى كه هيچ چيز از او پوشيده نيست. صدوق در توحید خود گفته: رقيب يعنى حافظ و فعيل به معنى فاعل است.
ناگفته نماند: رقيب در قرآن فقط در سه محل درباره خداوند سبحان به كار رفته كه نقل می‌شود:
(وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ‌ عَلَيْكُمْ‌ رَقِيباً) (و از خدايى بپرهيزيد كه هرگاه چيزى از يكديگر مى‌خواهيد، نام او را مى‌بريد و نيز از قطع رابطه با خويشاوندان پرهيز كنيد زيرا خداوند، مراقب شماست.)
(لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ ... وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رَقِيباً) (بعد از اين زنان ديگر بر تو حلال نيستند، ... و خداوند مراقب هر چيز است.)
(فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ‌ الرَّقِيبَ‌ عَلَيْهِمْ ...) (ولى هنگامى‌كه مرا از ميانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى....)
دقّت در هر سه آيه روشن می‌كند كه رقيب به معنى حافظ و عالم به اعمال است نه مطلق حافظ. در مجمع از ابن زيد نقل شده كه رقيب به معنى عالم است و گفته حافظ با عالم متقارب‌اند.
در دعای ۴۷ صحیفه سجادیه آمده‌ : «لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ رَقِيبٌ‌.»؛ «و علم چيزى از تو پنهان نمى‌باشد، بلكه بر هر چيز احاطه‌دارى، و نسبت‌به هر چيز نگهبانى.» اين كلام نيز مؤيد مطلب فوق است.
پس خداوند رقيب است يعنى حافظ تمام اعمال است و چيزى از او پوشيده نيست. چنانكه در آيه‌ (ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ‌ رَقِيبٌ‌ عَتِيدٌ) (انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى‌آورد مگر اين‌كه، فرشته‌اى مراقب و آماده براى ضبط آن نزد او حاضر است!) مراد از رقيب حافظ و ضابط اعمال و كلمات است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۱۲.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۷۲.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ۳۶۱.    
۴. اقرب الموارد، ذیل واژه «رقب».
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۱.    
۶. جوهری، اسماعیل بن جماد، الصحاح، ج۱، ص۱۳۷.    
۷. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۹۰.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۱۰. دخان/سوره۴۴، آیه۵۹.    
۱۱. دخان/سوره۴۴، آیه۱۰.    
۱۲. هود/سوره۱۱، آیه۹۳.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۱.    
۱۴. جوهری، اسماعیل بن جماد، الصحاح، ج۱، ص۱۳۸.    
۱۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ۳۶۲.    
۱۶. قصص/سوره۲۸، آیه۱۸.    
۱۷. قصص/سوره۲۸، آیه۲۱.    
۱۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ۳۶۲.    
۱۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ۳۶۱.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۲۱. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «رقب».
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۶.    
۲۴. محمد/سوره۴۷، آیه۴.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۷.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵.    
۲۷. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۰۴.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷۷.    
۳۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۵.    
۳۲. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۷.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶.    
۳۵. صحیفه سجادیه، ترجمه انصاریان، دعای ۴۷، ص۲۵۰.    
۳۶. ق/سوره۵۰، آیه۱۸.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رقب»، ج۳، ص۱۱۲.    






جعبه ابزار