رُشْد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رُشْد: (قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ) «رُشْد» در اصل، به معناى راه يافتن به مقصد است
و در
سوره «انبیاء» ممكن است اشاره به حقيقت
توحید باشد كه
ابراهیم (علیهالسلام) از سنين كودكى از آن آگاه شده بود، و ممكن است، اشاره به هر گونه
خیر و
صلاح به معناى وسيع كلمه، بوده باشد.
بنابراين
«رشد» تعبير بسيار گسترده و جامعى است كه هر گونه امتيازى را در بر مىگيرد، راهى است صاف، بدون پيچ و خم، روشن و واضح كه پويندگان را به سرمنزل سعادت و كمال مىرساند.
ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با
رُشْد:
(لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) (اكراهى در قبول دين، نيست. زيرا راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابراين، كسى كه به
طاغوت [بت و
شیطان، و هر موجود طغيانگر
] کافر شود و به خدا ايمان آورد، به محكمترين دستگيره چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه رشد كه هم با ضمه راء و هم با ضمه راء و شين خوانده مىشود به معناى رسيدن به واقع مطلب و حقيقت امر و وسط طريق است، مقابل رشد كلمه غى قرار دارد، كه عكس آن را معنا مىدهد، بنا بر اين رشد و غى اعم از هدايت و
ضلالت هستند، براى اينكه هدايت به معناى رسيدن به راهى است كه آدمى را به هدف مىرساند، و ضلالت هم (بطورى كه گفته شده) نرسيدن به چنين راه است ولى ظاهرا استعمال كلمه رشد در رسيدن به راه اصلى و وسط آن از باب انطباق بر مصداق است. سادهتر بگويم: يكى از مصاديق رشد و يا لازمه معناى رشد، رسيدن به چنين راهى است، چون گفتيم رشد به معناى رسيدن به وجه امر و واقع مطلب است و معلوم است كه رسيدن به واقع امر، منوط بر اين است كه راه راست و وسط طريق را پيدا كرده باشد، پس رسيدن به راه، يكى از مصاديق وجه الامر است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ) (ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم؛ و از شايستگى او آگاه بوديم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مقصود از رشد معنايى است كه در مقابل غى و گمراهى قرار دارد، و آن رسيدن به واقع است، و در ابراهيم اهتداى فطرى و تام و تمام او به توحيد و به ساير معارف حقه است، و اضافه رشد به ضميرى كه به ابراهيم بر مىگردد، اختصاص رشد را به وى مىرساند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا) (كه به راه راست
هدایت مىكند، پس ما به آن ايمان آوردهايم و هرگز كسى را همتاى پروردگارمان قرار نمىدهيم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه رشد به معناى رسيدن به واقع در هر نظريه است، كه خلاف آن يعنى به خطا رفتن از واقع را غى مىگويند. و هدايت قرآن به سوى رشد همان دعوت او است به سوى عقايد حق و اعمالى كه عاملش را به سعادت واقعى مىرساند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رُشْد»، ص۲۵۲.